داستان اصلی معلمان این است که هنوز نتوانستیم آموزش و پرورش را برای جامعه به عنوان یک مساله مطرح نماییم.امروز مساله ی آموزش و پرورش مساله اصلی جامعه نیست/ مساله آموزش و پرورش به عنوان مطالبه ی ملی مطرح نشده و مانند نظام تحول، بیان و نگاه ملی نداشته است/ باید مساله آموزش و پرورش مساله ی اصلی نظام و معلم محور اصلی تعلیم و تربیت مطرح شود و این نگاه و نگرش فارغ از شعار و شعار زدگی باشد باید به این سمت برویم که خوشبختانه شروع شده و نسبت به گذشته این فضا ایجاد شده ولی کافی نیست / اگر نگاهی به معیشت معلمان داشته باشیم و معلمان را با دیگر اقشار مقایسه کنیم ؛ انصافا حق با معلمان است/ چرا به رفاه معلمان توجه کلی نداشتیم؟ بیمه فرهنگیان داریم که خودتان داستان را می دانید؟ بی اثر و غیرکار آمد/ متاسفانه دولتی ها به این بهانه که تعداد معلمان زیاد هستند از ارایه امکانات و رفاهیات به معلمان دریغ ورزیده و پاسخ گو نیستند. معلمان زیادند ولی زیادی نیستند / گره کور اینجاست که معلمان مساله اصلی در آموزش و پرورش و آموزش و پرورش مساله ی اصلی نظام نشده است! در برنامه ششم توسعه چقدر به مساله آموزش و پرورش و مساله ی معلمان پرداخته شده است؟ شما پاسخ یدهید/ امیدوارم دولت تدبیر و امید تداوم داشته باشد و بیاید آموزش و پرورش را به صورت جدی تر نگاه کند/ من اگر جایگاهی در دولت داشته باشم توصیه ام قطعا آموزش و پرورش است/ ساختاری که طراحی کردیم کمتر قابلیت تغییر دارد. این ساختار تمایل به حفظ وضع موجود و محافظه کاری دارد/ هنوز در مدارس آب را می خرند و آب خوردن ندارند/ اصلی ترین وظیفه ام تقویت راهبردها و تقویت روح همدلی ،همکاری ، مشورت و همفکری در میان کارکنان و مدیران است/ مشکل از ماست ؛ چون که ما تعاملی با رسانه ها نداریم و دچار ترس از رسانه هستیم/ ارتباط با رسانه آگاهی می خواهد/ ما سعی می کنیم کمتر با رسانه ها سرو کار داشته باشیم. رسانه ها می توانند کمک و حمایت گر مسایل آموزش و پرورش باشند/ از صدای معلم هم به خاطر نقد مسوولانه و منصفانه سپاسگزارم/ معلمان یک فرصت برای نظام و ارزش های نظام می باشند
آیا در آموزش و پرورش "خصوصی سازی" انجام شده است / خصوصیسازی انتقال داراییهای دولتی به غیردولتیها است/ ایجاد و گسترش مدارس غیر دولتی " خصوصی سازی " نیست/ اخذ وجه اجباری از اولیای دانش آموزان غیر قانونی و تخلف است/ صورت بندی اخذ وجه غیر قانونی زیر عنوان " خصوصی سازی " نوعی عوام فریبی است/ چپگرایان منتقد خصوصی سازی در آموزش و پرورش نشان دهند که کجای،دارایی های دولتی به غیر دولتی ها منتقل شده است/ منتقدان چپ گرا نمی توانند یک مدرسه دولتی را نام ببرند که مالکیت آن به بخش خصوصی انتقال یافته است/ تاسیس مدارس غیر دولتی منطبق بر اعلامیه جهانی حقوق بشر است/ مخالفت با مدارس غیر دولتی تحت عنوان " خصوصی سازی " بیشتر عوام فریبی است/ نه دولت روحانی لیبرال نو است ، نه لیبرالها طرفدار خصوصی سازی آموزش و پرورش هستند و نه مدرسه دولتی خصوصی شده است! این تصورات غلط اندر غلط است / مطابق ماده 26 اعلامیه جهانی حقوق بشر، پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش برای فرزندان خود اولویت دارند/ اگر دولتی همه کودکان را مجبور کند که در مدارس دولتی تحصیل کنند حقوق آموزشی شهروندان را نقض کرده است/ مدرسه غیر دولتی باید واقعا غیر دولتی و دارای اختیارباشد / انتقاد درست از زاویه حقوق شهروندی این است که چرا اختیارات کافی به موسسان مدارس غیر دولتی نمی دهند/ چرا مدارس غیردولتی را مجبور به اجرای برنامه های مدارس دولتی می کنند/ چرا مدیر مدرسه غیر دولتی را اداره تعیین می کند/ مشکل اصلی، اُفت کیفیت در مدارس دولتی است که بخشی از آن به ترویج گفتمان معیشت محور بر می گردد / فعالان چپ گرا با تبلیغات خود انگیزه کار را از معلمان می گیرند/ خانواده ها در به در دنبال مدرسه خوب دولتی می گردند/ فعالان صنفی با ترویج گفتمان معیشت محور، معلمان را بی انگیزه و نومید می کنند
کشورهای درحال توسعه یا در حال گذار دارای خصوصیاتی هستند که در کشورهای بسته و سنتی یا کشورهای توسعه یافته مشاهده نمی شود/ از جمله این خصوصیات و ویژگی های کشورهای درحال گذار ، عدم تعادل ، عدم بالانس و عدم نرمال بودن و در نهایت افراط و تفریط در قضاوت و داوری ها و رفتارها و تصمیم ها است/ صمدبهرنگی و زندگی و کارنامه او نمونه عینی و مهمی فقدان اعتدال و نرمالیسم است/ پایان افسانه کمونیسم باعث شد تا بهرنگی و کارنامه او نیز به زیر تیغ نقد کشیده شود و منتقدین از زوایای دیگری به او و زندگی او بنگرند/ اگرچه خود نیز قربانی گفتمان زمانه شد/ توصیف واقع بینانه از زمانه او اولین گام نقد او هست/ خطای روشی دیگر این است که صمد را به سیاست تقلیل دهیم و همه زندگی و آثار او را با پوسته ای از سیاست و سیاست زدگی و ایدئولوژی و نگاه ایدئولوژیک ببینیم و ارزیابی کنیم/ دیگر افسانه نبرد علیه امپریالیسم و جنگ و نبرد طبقاتی خشونت بار همراه با اسطوره سازی و قدسی سازی از رفتار مبارزان سیاسی و نگاه ابزاری سیاسی داشتن به کودکان سال هاست که به پایان رسیده است/ آموختن از روش جست و جوگری او ، تعهد و مسئولیت پذیری او در آموختن از محیط و زمانه خود از تحقیق پژوهی او و قدرت اتکا به نفس او و اراده تفکر و نقادی اوست/ پاسخ ها بی تردید دراسارت زمان و مکان و گفتمان غالب است و در زمانه خود و یا اکنون ما ممکن است درست یا نادرست صحیح یا غلط باشند اما این پرسش ها و طرح سوالات است که ما را به تفکرفرا می خواند و پاسخ زمانه را از ما می طلبد / امید آن که قشریت و رمانتیسیسم و نگرش کلیشه ای درجامعه ایرانی به ویژه درمیان آموزگاران جای خود را به روش های خردگرا و نسبی درجهت حرکت و تحقق توسعه پایدار و شهروند مدار بدهد
ابتدا یک خانم با صدا و لحن غیر رسمی گوشی را بر می دارد و با سردی پس از شنیدن سوالم به بخش مربوطه وصل می کند/ مسئول پاسخ گویی وزارت خانه : نه فعلا هیچ چیز مشخص نیست ببینیم در آینده چه می شود/ اصلا به شما چه ؟ شما برو بخشنامه های مناطق خودت رو دنبال کن/ به شما ربطی نداره ! اصلا شما چه کاره اید که سوال می کنید/ تلفن را قطع می کند و صدای بوق گوشی در گوشم می پیچد/ مگر جواب یک سوال کوتاه را دادن چه هزینه و سختی دارد که فرد با لحن و صدایی که بی شباهت به فریاد نیست از پشت تلفن این گونه با من سخن می گوید/ همواره به تعامل بین مسئولین ستادی و اهالی رسانه و بدنه معلمان و تشکل ها معتقد بوده و هستم/ متاسفانه تعامل توام با احترام یکی از حلقه های گم شده این حوزه است / بی اعتمادی و رنجش در بین اهالی رسانه و افکار عمومی معلمان بیشتر شود/ در سیستم سیاسی و فرهنگی ما عنصر پاسخ گویی و احترام به افکار عمومی و رسانه ها بسیار کمرنگ و شعاری و بستگی به شرایط دارد و قاعدتا این امر در حوزه آموزش و پرورش نیز نمود بیشتر دارد/ بیشتر مدیران ارشد تا مدیران پایینی و مردم عادی، رسانه و روزنامه نگاری را مفید و خوب می دانند که باب دل آنها و هم راستا با منافع آن ها عمل کند / وقتی رسانه ها در جایگاه پرسش گر یا منتقد ظاهر می شوند به هر بهانه سعی در کاستن ارزش کاری وی هستند