گروه اخبار/
معادلات در سال 94 و با کشیده شدن وارونگی دما به اواسط آذر، به هم ریخت. سرمای بی سابقه سال 94 که زودتر به سراغ تهرانی ها آمد، وارونگی هوا را تشدید کرد و باعث شد تا در بازه زمانی مشخص، هوای تهران 15روز ناسالم برای گروه های حساس و یک روز ناسالم در حالت هشدار را وارد ریه های پایتخت نشینان کند.
شايسته است فردي كه هشت سال، سكاندار مديريت اجرايي يك كشورر را داشته؛ بيش از هر كسي پاسخ گوي مستند و شفاف به عملكرد و حتي اتهامات و انتقادات وارده به خود باشد/ دولت ايشان نسبت به دولت هاي ديگر در مقياس گسترده تر از شاخص هاي برنامه ريزي عدول كرده كه حذف سازمان برنامه و بودجه، نمونه بسيار روشني در ارتباط با اين ادعا مي باشد/ اگر رئيس جمهور قبلي به اين امر اعتقاد واقعي داشت؛ چرا آن را در سيستم آموزش و پرورش رسمي و در سند تحول بنيادين به صورت عملياتي منعكس ننموده است/ بزرگترين اختلاس ها و بي قانوني ها در زمان دولت ايشان انجام پذيرفته و عمده نزديكان ايشان متهم به فساد و رفتارهاي فراقانوني هستند/ بزرگترين ظلم به آموزش و پرورش در زمان ايشان انجام پذيرفت/ از زمان دولت ايشان، همه موارد فوق عليرغم برخوردار بودن كشور از درآمدهاي نجومي نفت، در بوته فراموشي قرار گرفت و پرداخت نامناسب و فرسايشي پاداش بازنشستگان محترم در اين دوره شروع شد/ در بين روساي جمهوري كشور، هيچ كسي به انداره ايشان علاقه مند به پرونده سازي و بازي با آبروي افراد نبودند/ اين نوع صحبت كردن بيشتر تخيل گرايي را به ذهن ها تداعي مي كند
رشد اقتصادی ۵/۵ درصدی در برنامهی سوم را داشتیم و رشد اقتصادی ۴/۷ درصدی را تجربه کردیم. ایجاد ۸۰۰ هزار فرصت شغلی و تورم زیر ۱۱ درصدی را تجربه کردیم. تک نرخی کردن ارز را با دو سه درصد افزایش تورم اجراء کردیم که سال بعد هم دوباره تورم شروع کرد به پائین آمدن/ بیتردید و بدون تعارف از آزادی مردم و آزادی رای مردم دفاع میکنیم/ پذیرفتهایم همدیگر را تحمل کنیم/ از این عقلانیت استفاده کنید و به سوی آیندهی بهتر گام بردارید. ما به سوی همگرایی بیشتر در جامعهمان باید برویم/ ممکن است شما بعضی از احزاب را نپذیرید، اما واقعیت اجتماعی شان را ببینید و توجه کنید که وزن اجتماعی شان چقدر است/ ما باید با همدیگر و کنار همدیگر باشیم و اول خودمان را تحمل کنیم و بعد ببینیم که میتوانیم دیگران را تحمل بکنیم یا نه
گروه اخبار/ به فاصله کم تر از 24 ساعت از انتشار خبر صدای معلم با عنوان " انتظارات برآورده نشده گروه هایی از معلمان از " فانی " باعث شده تا بسیاری از فرهنگیان نقاط ضعف و یا اشتباهات آن دوره 8 ساله را فراموش کنند " - نشست خاموش فرهنگیان و احمدی نژاد ؟! ( این جا ) ؛ پایگاه اطلاع رسانی دکتر محمود احمدی نژاد سخنان کامل احمدی نژاد را منتشر کرد .
گروه اخبار/
در حالی تهیه لباس فرم یکی از دغدغههای مهم خانوادهها با نزدیک شدن به فصل مدارس محسوب میشود که تمامی واحدهای تولیدی معرفی شده توسط مدارس برای تهیه لباس فرم فاقد پروانه کسب هستند.
با نزدیکی به فصل مدارس بازار خرید لباس فرم داغ میشود و خانواده ها ملزم به تهیه آن هستند. این در حالی است که لباس فرم مدارس یکی از نیازهایی است که مسولان مدارس خانوادهها را ملزم میکنند آن را از مکان معینی تهیه کنند که این مکان مشخص برای تهیه لباس مدارس آن قدرها رضایت خانوادهها را به همراه ندارد.
تهیه یک لباس فرم برای خانوادهها حداقل از 30 هزار تومان از یک روپوش ساده شروع و تا 80 هزار تومان برای یک مانتو، شلوار و مقنعه هزینه بردارد است.
با وجود اینکه هیچ یک از نرخیهای تولیدیهای معرفی شده توسط مدارس تحت نظارت اتحادیه خیاطان نیست، خانوادهها مدعی هستند، هزینههای بسیار زیادی برای تهیه یک دست لباس فرم مدارس به آنها اجبار میشود که البته هزینه و کیفیت این دسته از لباسهای فرم نتوانسته رضایت خانوادهها را حلب کند.
با این تفاسیر، حبیب طهماسبی، رئیس اتحادیه خیاطان در این باره گفت: قرارداد مدارس با برخی از خیاطیهای سطح شهر به هیچ عنوان قانونی نیست و اکثر واحدهای معرفی شده به خانوادهها پروانه کسب معتبر ندارند.
وی ادامه داد: اکثر خیاطیهایی که مدارس برای تهیه فرم با آنها قرارداد میبنند در مکان مسکونی و غیر تجاری قرار دارند و در واقع مسئولین مدارس با ملزم کردن خانوادهها برای خرید از این مکانها به فکر کسب عایدی خود هستند.
رئیس اتحادیه خیاطان تصریح کرد: اکثر مدارس حتی در خصوص مجاز بودن خیاطیهای معرفی شده به خانوادهها هیچ استعلامی از اتحادیه نمیگیرند و برای کسب سود با مکان هایی که پروانه کسب ندارند قرار داد بسته و خانوادهها را ملزم به تهیه لباس از این مکانها میکنند.
طهماسبی افزود: قیمت تمام شده فرمهای مدارس برای خانواده ها قطعا بیشتر از تولیدیهایی خواهد بود که زیر پوشش اتحادیه هستند زیرا قرار دادهای بسته شده با مدارس تنها با هدف سود برای هر دو طرف صورت می گیرد و به هیچ وجه به پروانه کسب این تولیدی ها توجه نمی شود.
وی خاطر نشان کرد: هیچ یک از مدارس تحت هیچ عنوانی به اتحادیه برای تامین لباسهای فرم مدارس سفارش ندادهاند.
رئیس اتحادیه خیاطان اظهار کرد: 4 هزار تولید کننده ماهر زیر نظر اتحادیه خیاطان فعالیت میکنند که با ایجاد یک نمایشگاه در این فصول میتوانند منسوجات خود را به نمایش گذاشته و جذب مشتری کنند تا از این طریق شاید مدارس نیز اشتیاق بیشتری به قرارداد با این تولید کنندگان دارای پروانه کسب داشته باشند.
به نظر میرسد تنها راه حل جلوگیری از کار خیاطیهای بدون مجوز برای رونق تولید کنندگان واقعی در کشور برخورد مسئولین با متخلفان این صنف به خصوص در فصل مدارس است.
میزان
این بار احمدی نژاد و مشاوران وی ترجیح داده اند که دیدارها با چراغ خاموش انجام شود/ در این گزارش اشاره ای به مکان برگزاری مراسم نشده است / علی رغم تصاویر سخنرانی تعدادی از چهره ها و شخصیت ها و تصویر سخنرانی احمدی نژاد، گزارشی از محتوای سخنرانی ها منتشر نشده است/ چهره همیشه منتقد وزیر کنونی آموزش و پرورش و دست راست حاجی بابایی یعنی " ابراهیم سحرخیز "در این دیدار برجسته شده است و به نظر می رسد این برنامه از سوی طرفداران حمیدرضا حاجی بابایی طراحی شده است/ واکنش برخی از همکاران این بوده که دولت احمدی نژاد موضوعی مربوط به گذشته است و سخن گفتن در باره آن نبش قبر تاریخی است/ « احمدی نژادیسم » همچنان یک خطر است و طرفداران حاجی بابایی می کوشند احمدی نژادیسم را زنده نگه دارند/ بر خلاف تصور عده ای هنوز « پوپولیسم » یک جریان زنده در وزارت آموزش و پرورش و در میان بخش هایی از معلمان است / صدای معلم » بر این باور است که در بسیاری از دوره ها « نگاه ابزاری » به نقش راهبردی فرهنگیان و معلمان وجود داشته است
می گویند در روزگاران قدیم، شهری وجود داشت که حاکمش دستور داده بود، همه افراد آن باید همقد باشند. برای اجرای این قانون، تخت های ویژه ای در مبادی ورودی شهر نصب کرده بودند. هر کس وارد شهر می شد، باید روی آن دراز می کشید. اگر قدش بیشتر از طول تخت بود، مأموران پاهایش را به میزانی که از تخت بیرون زده بود، می بریدند و اگر کوتاه بود، او را از دو طرف می کشیدند تا کش بیاید!
شاید بگویید این یک داستان واقعی نیست و اصلاً مگر می شود تمام مردم یک شهر را همقد کرد و حتی پایشان را برید یا کشیدشان؟!
اما با عرض معذرت، در اشتباه هستید! چنین شهری نه تنها قبلاً وجود داشته، بلکه درست در همین لحظه که شما در حال خواندن این مطلب هستید نیز، وجود دارد. شاید تعجب کنید اما خود شما هم قربانی این شهر شده اید!
آن شهر، نظام آموزشی ایران است و دانش آموزان نیز شهروندانی که همه شان باید همقد شوند. نظام آموزشی ما به ویژه در دوره ابتدایی، کاری به ویژگی های فردی کودکان ندارد. این سیستم فقط یک دستورالعمل دارد: همه باید همقد یکدیگر شوند؛ به همین دلیل است که کاری با استعدادها، علایق، نقاط ضعف و قوت بچه ها ندارد. همه باید در یک فضای آموزشی و در یک سیستم مشابه، درس های کاملاً یکسان بخوانند و در یک پروسه همانند امتحان بدهند و به کلاس بعدی بروند.
نظام آموزشی کاری ندارد که فلان دانش آموز استعداد ریاضی ندارد ولی ادبیات را خوب می فهمد یا به نظام آموزشی ما ربطی ندارد که یک دانش آموز علاقه ای به شعر ندارد ولی می تواند ورزشکار خوبی باشد یا در آینده تاریخ پژوه شود. همه باید در همه درس ها، با یک استاندارد عمومی، نمره قبولی بگیرند. درست مانند تختی که کسی نباید کوتاه تر و بلندتر از آن باشد.در این که باید یک سری آموزش های عمومی به دانش آموزان داده شود تردیدی نیست ولی نه به شکل "تخت همقدی"!
به عنوان مثال در برخی ایالت های کانادا، دانش آموزان مقطع ابتدایی، کتاب درسی به این شکلی که در ایران مرسوم است، ندارند. در آنجا، سرفصل هایی که باید معلمان مطرح کنند مشخص است و در کلاس، درباره شان حرف زده می شود و کودکان به مشارکت در بحث دعوت می شوند. سپس هر کدام از بچه ها درباره آن موضوع از زاویه دید خود از والدین یا اینترنت مطلب جمع می کنند و دوباره در جلسه بعدی، بحث ادامه می یابد.یا کتاب کم حجمی به بچه ها داده می شود و آنها بعد از خواندن کتاب، "از منظر علاقه مندی های خود" در کلاس راجع به آن صحبت می کنند، مثلاً درباره رفتار شخصیت های داستان با همدیگر "گپ" می زنند و معلم نیز بحث ها را در کلاس "هدایت" می کند.
امتحانی هم به این شکل که در ایران داریم، وجود ندارد و معلمان، درباره هر دانش آموز و هر درس، در طول سال و انتهای آن، گزارش های تفصیلی می نویسند و از این گزارش ها مشخص می شود که هر دانش آموزی در چه حوزه ای مستعد است و در چه عرصه ای باید فعالیت بیشتری داشته باشد.
خبری هم از نمره یا حتی ارزشیابی های یکی دو کلمه ای که در سال های اخیر در مدارس ابتدایی ما باب شده (و یک گام به جلوست) نیست، همه چیز شرح تفصیلی معلم درباره دانش آموز است که راهنمای او و والدین در ادامه مسیر می شود. بدین سان، کارنامه ها نه به شکل نمره یا ارزشیابی های توصیفی یکی دو کلمه که به شکل صفحات متعددی است که معلمان درباره هر دانش آموز ابراز نظر کرده اند.در چنین پروسه ای، دانش آموزی که اساساً برای ریاضیدان شدن خلق نشده ولی احتمالاً بتواند نویسنده خوبی شود، در مدرسه به خاطر ضعف ریاضی تحقیر نمی شود و اعتماد به نفس خود را از دست نمی دهد. آن یکی هم به خاطر این که نمی تواند در فلان بیت شعر، نهاد و گزاره را تشخیص دهد، احساس ضعف و بی کفایتی نمی کند و این احساس خانمان سوز را از مدرسه به تمام عمر خود منتقل نمی کند.
وانگهی مگر قرار است همه کودکان در جامعه آینده، نقش، شغل و جایگاه یکسانی داشته باشند که برای همه شان نسخه واحد پیچیده می شود؟ کسانی که قرار است تاجر، فوتبالیست، نقاش، پرورش دهنده گل و گیاه،پزشک، آشپز، کارمند اداره، تعمیرکار و ... شوند چرا باید همگی به طور یکسان، زیر بار محفوظاتی چون نام قله ای در آفریقا، فلان فرمول پیچیده و غیرکاربردی ریاضی و تاریخ تولد فلان شاعر و ... بروند؟!
البته که نه ممکن است و نه منطقی که از همان دوره ابتدایی، بر اساس شغل آینده هر کودکی - که نامشخص هم هست - کلاس های مجزایی تشکیل داد. اما دانش آموزان هر شغلی که در آینده داشته باشند یا حتی بیکار بمانند، در یک چیز مشترک اند و آن، زندگی است.
لذا بار اصلی تربیت باید بر روی توسعه توانمندی های کودکان برای زندگی باشد و بخش های آموزشی نیز که قرار است اطلاعات عمومی شان را از دنیا افزایش دهد، نه با فرمول ها و کتاب های واحد که بر اساس سرفصل های تعریف شده و مباحثه درباره آنها بر اساس علاقه مندی های بالفعل و بالقوه کودکان صورت بندی شود. تنها در دبیرستان است که رشته بندی تحصیلی و تخصصی شدن درس ها، در صورت اجرای اصولی می تواند قابل قبول باشد.
در واقع، نیاز بسیار بسیار بسیار جدی نظام آموزشی ما به ویژه در مقطع ابتدایی، انعطاف پذیری است چه آن که آموزش و پرورش کنونی، ثابت کرده است بدون انعطاف پذیری لازم، چیزی نیست جز "تخت همقد سازی"!
عصر ایران