گروه گزارش/
پس از اعتراضات گسترده نسبت به عملکرد « محسن حاجی میرزایی » وزیر آموزش و پرورش در بی اعتنایی و بی توجهی نسبت به وضعیت دانش آموزان و معلمانی که به واسطه برخورد صاعقه با یک مدرسه کانکسی در خوزستان دچار سوختگی شدید شدند و در زمانی که در این استان حضور پیدا کرده بود ( این جا ) وزارت آموزش و پرورش به این واقعه تلخ واکنش نشان داد .
پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )
« وزارت آموزش و پرورش در پی وقوع حادثه تاسف برانگیز اصابت صاعقه و آتش سوزی کانکس محل اسکان همکاران فرهنگی در سردشت دزفول اطلاعیه ای صادر کرد.
به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در این اطلاعیه آمده است: این حادثه حوالی ساعت ۲۱ (سه شنبه ۳۰دی ماه) رخ داد و متاسفانه در اثر برخورد صاعقه به کانکس محل اسکان همکاران فرهنگی؛ سه نفر از معلمان در منطقه چشمه شیرین و کنگرستان بخش سردشت دزفول دچار سوختگی شدند.
یک تن از فرهنگیان آسیب دیده در این حادثه از معلمین عزیز عشایری و دو تن دیگر نیز از معلمان عزیز روستایی بودند که شبِ حادثه برای اقامت در این کانکس مستقر شده بودند.
وزیر آموزش و پرورش دقایقی پس اطلاع از این حادثه ناگوار، به کورش مودت؛ مدیرکل آموزش و پرورش خوزستان ماموریت دادند که این موضوع را مورد پیگیری جدی قرار دهند که بلافاصله مدیرکل آموزش و پرورش استان خوزستان به همراه هیاتی در بیمارستان سوانح سوختگی طالقانی اهواز حضور یافتند و در جریان مراحل درمان و اقدامات پزشکی صورت گرفته برای این عزیزان قرار گرفتند و ضمن تماس با دکتر نجاتی؛ مدیریت بیمارستان طالقانی اهواز خواستار تسریع و رسیدگی هر چه بیشتر به فرهنگیان حادثه دیده و ۳ نفر از جوانانی که برای کمک به آنان آمده بودند؛ شدند.
در عین حال مدیرکل آموزش و پرورش خوزستان به نیابت از وزیر آموزش و پرورش ماموریت یافتند که نسبت به انتقال یکی از فرهنگیان آسیب دیده در این حادثه؛ با رضایت خانواده ایشان به بیمارستان سوانح سوختگی اصفهان اقدام کنند. آیا آقای حاجی میرزایی مانند رئیس جمهور احتمالا از ترس ابتلا به کرونا در بیمارستان حضور نیافته است ؟
وزیر آموزش و پرورش همچنین در نشست شورای معاونین اداره کل آموزش و پرورش خوزستان با حضور استاندار، که به عنوان آخرین برنامه سفر وزیر در استان خوزستان برگزار شد، دستور دادند که این موضوع با قید فوریت مورد بررسی دقیق و کارشناسی قرار بگیرد؛ در عین حال مراقب های درمانی از این عزیزان همدلانه انجام شود.
گفتنی است در حال حاضر حال عمومی همکاران بستری شده در بیمارستان طالقانی اهواز رو به بهبودی است و صبح امروز از بخش مراقب های ویژه به بخش داخلی این بیمارستان منتقل شدند . »
پرسش نخست « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش آن است زمانی که ایشان خود در این استان حضور داشته ، چه دلیلی برای این کار متصور است؟ این توضیح زمانی پذیرفتنی است که آقای حاجی میرزایی در جای دیگر باشند و نتواند مستقیم به عیادت این عزیزان برود .
هر چند این هم نمی تواند دلیلی موجه برای عدم حضور در وزارتخانه ای باشد که رابطه انسانی در آن حرف اول را می زند .
آموزش و پرورش محیط انسانی است و با بخشنامه و روابط خشک اداری نمی توان بر آن مدیریت کرد .
وزارت آموزش و پرورشی که حدود یک سال است مدارس را تعطیل کرده و علت آن را " جان و سلامت " دانش آموزان و معلمان بر می شمارد ؛ چه دلیل قانع کننده ای برای این عدم حضور می تواند اقامه نماید ؟
پرسش این است ؛ زمانی که وزیر آموزش و پرورش در مصاحبه ها و اظهار نظرهای متعدد ، آموزش حضوری را اولویت می داند چه دلیلی برای عدم حضور در بیمارستان و عیادت از ارکان تعلیم و تربیت وجود دارد ؟
آیا آقای حاجی میرزایی مانند رئیس جمهور احتمالا از ترس ابتلا به کرونا در بیمارستان حضور نیافته است ؟
آخرین اخبار حاکی است یکی از افراد حادثه دیده مدرسه کانکسی کنگرستان سردشت دزفول فوت کرد .
بخشدار سردشت دزفول گفت :
یکی از نوجوانان حادثه دیده در آتش سوزی کانکس سردشت دزفول بر اثر جراحات وارده جان باخت.
نیما همتی چالگرد یکی از نوجوانان کنگرستان از توابع سردشت دزفول با حدود ۱۵ سال سن که در حادثه آتش سوزی مدرسه کانکسی سردشت دزفول دچار سوختگی ۵۰ درصد شده بود در بیمارستان طالقانی اهواز جان باخت
چرا باید چهار هزار مدرسه کانکسی در ایران باشند در حالی که بارها درباره برچیده شدن مدرسه های کانکسی در ایران صحبت شده است ؟
این گونه وقایع دلخراش و داستان ناتمام تحصیل دانش آموزان در مکان های ناایمن پر خطر تا کی ادامه خواهد داشت ؟
پایان گزارش/
گروه گزارش/
امروز پنج شنبه دوم بهمن ، « محسن حاجی میرزایی » وزیر آموزش و پرورش با هدف افتتاح چند پروژه آموزشی در استان خوزستان وارد این استان شد .
وزیر آموزش و پرورش در جلسه ویدئو کنفرانس با مدیران مدارس استان خوزستان گفت :
خداوند بهترین بنده های خود را در مسیر تعلیم و تربیت انسان ها قرار داده است به همین دلیل گفته می شود که معلمی شغل انبیا و اولیای الهی است چون انجام کار بزرگ از عهده انسان های بزرگی که روحی بلند و عظیم دارند، انجام می شود.
مدیران مدارس باید مراقب تمامی دانش آموزان باشند. یک مدیر توانمند مدیری است که از روحیات و مسائل آموزشی و پرورشی تمامی دانش آموزانی که در آن مدرسه ثبت نام کرده اند، آگاه باشد.
ارتباط عمیق با معلمان و دانش آموزان از رسالت های مدیران مدارس است. لطفا هر روز با معلمان و دانش آموزان در گفت و گو باشید و موضوعات و مسائل آموزشی و پرورشی را با آنان مرور کنید تا مطمئن شوید که فعالیت های آموزشی به خوبی انجام می شود. » ( این جا )
دوشنبه شب ۲۹ دیماه ۳ معلم و ۲ دانش آموز دزفول در استان خوزستان حوالی شهرستان دزفول در اثر برخورد صاعقه با یک مدرسه کانکسی دچار سوختگی شدید شدند .
علی عبدالهی شاه آبادی، بخشدار سردشت شهرستان دزفول گفته است :
« حوالی ساعت ۲۲ دوشنبه شب ۲۹ دیماه، برخورد صاعقه به مدرسه کانکسی در منطقه چشمه شیرین و چنگستان بخش سردشت دزفول منجر به آتش سوزی کانکس و سوختگی معلمان و دانش آموزان شد که متأسفانه وضعیت یکی از معلمان با ۸۰ درصد سوختگی وخیم اعلام شده است.
در این حادثه سه نفر از معلمان و ۲ نفر از دانش آموزان دچار سوختگی شدند که ۲ نفر از آنها به علت شدت سوختگی به اهواز منتقل شدند.
دوازده مدرسه کانکسی در این بخش وجود دارد که چهار مورد از این مدارس در حال ساخت هستند که روند ساخت آنها به دلیل نبود اعتبار متوقف شده است و هنوز هیچ اقدامی برای ساخت هشت مدرسه دیگر انجام نشده است. »
پرسش « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش آن است که آیا جان معلمان و دانش آموزان برای ایشان ارزشی دارد ؟
آیا آن ارتباط عمیقی که حاجی میرزایی در مورد آن می گوید و همگان را به آن سفارش می کند ، شامل حال این معلمان و دانش آموزان نمی شود ؟!
تا کی قرار است مقامات و مسئولان به شعارهای بی پایه مشغول باشند و حرف هایی بزنند که با عملکرد آنان سنخیتی نداشته باشد ؟
وظیفه سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور در این میان چیست ؟
این وقایع دلخراش تا کی باید ادامه داشته باشد آن هم در کشوری که با مدیریت و برنامه ریزی صحیح ، منطقی و علمی می تواند سرآمد دیگران باشد ؟
پایان گزارش/
نیمه آبان 93 بود . خانم طاهره نقی ئی از اعضای شورای مرکزی سازمان معلمان ایران به من زنگ زد و گفت که آیا وقت گفت و گو با چند دانش آموز دبستانی را دارم یا نه ؟
موضوع را که پرسیدم گفت که تعدادی از دانش آموزان آسیب دیده در حادثه تلخ " شین آباد " هستند که به همراه خانواده هایشان به تهران آمده اند .
قرار را ساعت 17 در باشگاه فرهنگیان گذاشتیم .
در زیرزمین باشگاه فرهنگیان ؛ اتاقی را به آن ها اختصاص داده بودند .
با دانش آموزان و اولیاء آنان صحبت کردم و آن را در قالب گفت و گو پیاده کردم . ( این جا )
دیدن چهره های نگران و معصوم دانش آموزان و اندام های سوخته آنان برایم واقعا تاثربرانگیز و تکان دهنده بود .
هنگام گفت و گو خیلی خودم را کنترل می کردم که نکند احساسات بر من غلبه کند و بخواهم بر این وضعیت رقت بار این نوگلان بگریم ...
اما برخی جملات این دانش آموزان چون تیری بر قلبم فرود می آمدند و البته واژه ها قاصر از توانایی تصویرگری آنان .
صدای معلم :
این مشکل کی پیش آمد ؟ در مورد این ماجرا توضیحی بدهید ؟
دانش آموز :
آذر ماه 91 بود .بچه ها در مدرسه بودند .سر کلاس که نشسته بودند ، بخاری نفتی در حال چکه کردن بود .یک اتاق سه در چهار بود .30 تا 32 دانش آموز در داخل آن می نشینند .یک تعدادی از دانش آموزان حاضر به رفتن نشده بودند . حدود 28 دانش آموز بودند .
صدای معلم :
چرا به مدرسه نرفته بودند ؟
- نمی دانم . شاید مسافرت بودند . درکل 28 دانش آموز در کلاس حاضر بودند . معلم کلاس ، سرایدار کلاس را صدا می زند تا بخاری را روشن کند .یک دفعه دود از آن بلند می شود .دانش آموزان می خواهند از کلاس خارج شوند . اما معلم سد راه آنان می شود !
به آن ها می گوید که سر جای خودتان بنشینید ! مشکلی نیست !
صدای معلم :
یعنی در حالی که کلاس آتش گرفته بود ، معلم دانش آموزان را به زور در کلاس نگه داشته بود ؟
- بله . بچه ها را نگه می دارد و مانع خروج آن ها از کلاس می شود . همه چیز خلاصه شده است در : شو و نمایش ، تظاهر ، عوام فریبی و حفظ موقعیت
صدای معلم :
آیا به خاطر حفظ نظم و یا انضباط در کلاس نگه می دارد ؟
- متاسفانه ، بله ! البته کسی تاکنون دلیل این کار معلم را ندانسته است !
بعد که بخاری آتش می گیرد ، یک معلم سال سومی به همراه سرایدار می آیند تا بخاری را بیرون ببرند .
بخاری درست جلوی در می افتد .آن ها از انتهای کلاس خود را به بیرون پرتاب می کنند و بچه ها داخل کلاس می مانند .پنجره ها هم در کل نرده بوده است .
کلاس آتش گرفته ، و نرده ها و البته یک گالن بیست لیتری نفت که آن هم روی پنجره بوده است ...
نفت را که داخل بخاری ریخته بودند همان بالای پنجره مانده بود !
بعد از نیم ساعت همسایگان با بیل و کلنگ می آیند و نرده ها را از بیخ می کنند و بچه ها را از پنجره به بیرون می کشند !
دختر من از پنجره پرت می شود ، شنوایی یک گوشش را از دست می دهد .
صدای معلم :
در این اوضاع ، مدیر مدرسه کجا حضور داشت ؟ وزیر آموزش و پرورش تمام هم و غمش این است که مساله به خوبی و خوشی تمام شود و به مسائل مهم تر و اساسی تر بپردازد و مجلس هم به جای سوال و یا حداقل در پافشاری برای باز نگه داشتن پرونده استیضاح با از حد نصاب انداختن امضاها موضوع به طور کلی منتفی می شود و اصلا هم پاسخ نمی دهند که چرا امضا کردند و چرا پس گرفتند
- همه در آن جا حضور داشتند . همسایه ها برای کمک آمدند !
(نادیا :
کلاس ما جدا بود . ما در یک حیاط بودیم و آن ها در حیاط دیگر بودند .)
این مدرسه ، 7 تا 8 سال است که حکم تخریبی دارد .
صدای معلم :
آیا پس از ماجرا مدرسه را تعمیر و مرمت کرده اند ؟
- آن را شوفاژ کاری کرده اند .اما یک بار هم موتور خانه اش مشکل پیدا کرد ! خدا رحم کرد که به خیر گذشت ! "
و اما روایت دانش آموزان زاهدانی : ( این جا )
" اما در زاهدان در مدرسهای ابتدایی حوالی ساعت ۹ صبح است و دختران اغلب دارند در حیاط مدرسه بازی میکنند.
دفتر مدیر مدرسه در تنها کلاس پایۀ اول دبستان قرار دارد و فقط یک پنل چوبی این دو محیط را از هم جدا کرده است.
برای گرم کردن کلاس هم از چراغ نفتی آترا استفاده میکنند. هفت دختر در این کلاس درس میخوانند. سه نفر در کلاس است و یکی از دانش آموزان برای برداشتن کیفش به کلاس برمیگردد. بند کیفش به چراغ نفتی گیر میکند. افتادن چراغ بر روی موکت کف اتاق همان و آتش گرفتن کلاس همان. بلافاصله دیوارۀ چوبی و پردهها هم آتش میگیرند و چهار کودکِ مانده در کلاس، گرفتار میشوند.
مسئولان مدرسه برای نجات جان بچهها اقدامی نمیکنند و منتظرند که آتشنشانی برسد.
یکی از مغازهداران محل اما خودش را به مدرسه میرساند و تا آتشنشانی برسد، دو تا از کودکان را خارج میکند. آتشنشانی هم سر میرسد و آن دو نفر دیگر را بیرون میآورد و حریق مهار میشود. دیوار کلاس از دود آتش سیاه شده است اما یک گوشه سفید مانده است؛ اینجا جایی است که کودکان در آغوش هم به آنجا پناه بردهاند. آتش انگار نتوانسته است از این حایل عبور کند و خودش را به این گوشه برساند. در نهایت دو نفر از بچهها تاب نمیآورند و جان میسپارند و حال آن دو نفر هم وخیم است.همزمان با موعدِ ارائۀ گزارش مجلس و دولت دربارۀ ماجرای نمایندۀ سراوان، خبر میرسد که استیضاح وزیر آموزش و پرورش هم که قبلاً مطرح شده بود از حد نصاب افتاده است.
صدای آن مرد شجاعِ ناشناس هنوز در سرم میچرخد که گفت :
«خاک بر سر مملکتی که تو نمایندۀ مجلسش هستی» "
شاید اگر در حادثه شین آباد آن معلم وظیفه نشناس ، ترسو و مسخ شده جلوی در نمی ایستاد و با خونسردی و مهربانی بحران را مدیریت می کرد ضایعات تا حد زیادی کاهش پیدا می کرد .
اگر مدرسه مانند زندان نبود دیگر نیازی نبود که اهالی محل بخواهند با بیل و کلنگ نرده ها و میله ها را از جا بکنند و بقیه دانش آموزان را نجات دهند .
با این حال آیا پس از این همه تغییری در وضعیت زندان گونه مدارس داده شده است و آیا مقامات مختلف غیر از " پیام های تسلیت زنجیره ای " که به درد هیچ کس نمی خورد عملا کاری برای تعدیل این وضعیت انجام داده اند ؟
این همه سفر نمایندگان مجلس و مقامات آموزش و پرورش که آخرین ها سفر علی الهیار ترکمن به کشور سوئد بوده است چه تغییری در نگرش این افراد غیرمسئول ایجاد کرده است که بخواهند تغییری در این وضعیت به وجود آورند و " زندان ها " و " شکنجه گاه ها " را به معنای واقعی مدرسه کنند ؟
اگر قدیم ها دهقان فداکاری بود که نیمه شب به پیشواز قطاری می رفت که سوت کشان به سمت او می آمد ... اما معلم الان یا مثل شین آباد جلوی در می ایستد تا نکند خدای ناکرده فردا به خاطر بی نظمی از سوی مدیر مدرسه توبیخ نشود و یا نهایتا همراه با سرایدار ، فرار را بر قرار ترجیح داده و دانش آموزان گرفتار در چنبره آتش را تنها می گذارند .
و یا مانند حادثه زاهدان مسئولان مدرسه برای نجات جان بچهها اقدامی نمیکنند و منتظرند که آتشنشانی برسد و دست آخر مغازه دار محل نقش " دهقان فداکار " را تا حدی ایفا می کند .
وزیر آموزش و پرورش هم گویا عذرخواهی و اقرار به پذیرش اشتباه جایی در جغرافیای ذهنی و فکری او مانند سایر مقامات و مدیران ندارد در کنار توئیت های زیبا در مورد مدارس فنلاند و... به دنبال مقصر می گردد و اطلاعیه های زنجیره ای که مسئولان شب و روز ندارند و جلسه می گذارند تا مقصران را پیدا و معرفی کنند .
مدیرکل آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان هم سرانجام در ارتباط با پرونده حادثه مرکز پیش دبستانی و ابتدایی غیردولتی اسوه حسنه ناحیه دو زاهدان اعلام می کند که تعداد 11 نفر از کارکنان آموزش و پرورش به تخلفات اداری معرفی شده اند و به زودی رای در مورد آنان صادر خواهد شد.
خانواده دانش آموز مریم نوکندی خطاب به وزیر از کسانی که مجوز فعالیت این مدرسه غیراستاندارد را داده اند گلایه کرده و می گوید: ( این جا )
" چگونه ممکن است که دو سال قبل خبر گازدار شدن شهر زاهدان در تمام کشور رسانه ای می شود اما یک دبستان دخترانه در مرکز شهر از این نعمت بی بهره است و دانش آموزان مجبورند با بخاری نفتی خود را گرم کنند؟! " شاید اگر در حادثه شین آباد آن معلم وظیفه نشناس ، ترسو و مسخ شده جلوی در نمی ایستاد و با خونسردی و مهربانی بحران را مدیریت می کرد ضایعات تا حد زیادی کاهش پیدا می کرد
خانواده یکتا میرشکار هم خطاب به بطحایی می گوید :
" حضور در منزل، دیدار و دلجویی شما برای ما فرزند نمی شود. چرا نظارت های کافی بر این مدرسه وجود نداشته است که امروز شاهد چنین حوادثی باشیم. "
وزیر آموزش و پرورش تمام هم و غمش این است که مساله به خوبی و خوشی تمام شود و به مسائل مهم تر و اساسی تر بپردازد و مجلس هم به جای سوال و یا حداقل در پافشاری برای باز نگه داشتن پرونده استیضاح با از حد نصاب انداختن امضاها موضوع به طور کلی منتفی می شود و اصلا هم پاسخ نمی دهند که چرا امضا کردند و چرا پس گرفتند ؟
نماینده محترم این دیار جناب " محمدبسط درازهی " در رکاب سایر مجلس نشینان هم دغدغه اش اخراج کارمند گمرک به خاطر توهین به مقام وی است تا مبادا بیرون انداختن نمایندگان مجلس و احتمالا سایر مقامات و مسئولان به خاطر فحاشی و توهین از محل اداری به رویه ای غالب در جامعه و میان مردمان تبدیل نگردد که در این صورت سنگ روی سنگ بند نخواهد شد .
حتی شجاعت این را هم ندارد که در کنار بطحایی به دیدار خانواده های این دانش آموزان برود و همان جا استعفعای خود را تقدیم این خانواده ها کند . اگر قدیم ها دهقان فداکاری بود که نیمه شب به پیشواز قطاری می رفت که سوت کشان به سمت او می آمد ... اما معلم الان یا مثل شین آباد جلوی در می ایستد تا نکند خدای ناکرده فردا به خاطر بی نظمی از سوی مدیر مدرسه توبیخ نشود و یا نهایتا همراه با سرایدار ، فرار را بر قرار ترجیح داده و دانش آموزان گرفتار در چنبره آتش را تنها می گذارند
آری !
هویت انسانی مسخ می شود و معلم و غیر معلم هم ندارد .
همه چیز خلاصه شده است در :
شو و نمایش ، تظاهر ، عوام فریبی و حفظ موقعیت .
غافل از نگاه به فردا و نگاه به پشت سر که چه چیزی ساخته ایم .
یاد دهقان فداکار به خیر .
گروه گزارش/
حدود یک هفته پس از آتش سوزی در مدرسه غیردولتی اسوه حسنه زاهدان که منجر به سوختن و فوت 4 دانش آموز شد ؛ « مهرالله رخشانی مهر » معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور در بخشنامه ای آنی - آنی از همه استان ها خواسته است تا کلاس هایی که از بخاری نفتی استفاده می کنند را به به این سازمان ارسال کند . ( 1 )
رونوشت این نامه برای معاون فنی و نظارت این سازمان ارسال گردیده است در حالی که داریوش ورناصری معاون فنی و نظارت سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور 28 آذرماه سال جاری در گفتوگو با خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس اعلام کرده بود :
" در حال حاضر حدود ۹۰ هزار کلاس درس دارای سیستم گرمایشی استاندارد نیستند که امیدواریم تا یک یا دو سال آینده سیستم گرمایشی و سرمایشی این مدارس نیز استاندارد شود. "
نخستین پرسش « صدای معلم » آن است که آیا واقعا رئیس سازمان نوسازی از آمار این گونه مدارس اطلاعی ندارد و یا اخبار مدیران زیرمجموعه خود را در رسانه ها مطالعه نمی کند ؟
این بخشنامه ها قرار است مشکل مدارس محروم را حل کنند و یا مشکل مدیران بی کفایت و ناکارآمد را ؟
« محمد خرم » مشاور و نماینده ویژه وزیر آموزش و پرورش 28 آذرماه در گفت و گو با ایسنا می گوید :
" در پاسخ به اینکه چرا این مدرسه طبق اعلام مسئولان، پس از جابه جایی مکان فیزیکی، بدون دریافت تاییدیه از سازمان نوسازی مدارس فعالیت کرده است؟ گفت: ساختمان قبلی مدرسه استیجاری و مهلت تخلیه آن آخر آبان ماه بوده است. چون صاحب ملک اصرار داشته ملک زودتر تخلیه شود، مدیر مدرسه ۱۳ آبان ماه برای تغییر مکان به منطقه نامه میفرستد و ۱۵ آبان مکاتبهای با سازمان نوسازی انجام میشود. یک فاصله ۴۵ روزه وجود دارد که باید پاسخ مکاتبات داده میشد ولی تا مدرسه مجوز را نمیگرفته نباید ساختمانش را جابه جا میکرد... "
دلیل تاخیر سازمان نوسازی مدارس در این مورد چه بوده است ؟
در سیستمی که مجهز به فن آوری رایانه و نرم افزار است چرا باید این همه تاخیر مشاهده شود ؟
« علیرضا رحیمی » نماینده مجلس در توئیتی نوشته است : ( 2 )
" به دستور وزیر آموزش و پرورش 5000 بخاری استاندارد در مدارس سیستان و بلوچستان توزیع شده است .
پرسش بعدی از بطحایی آن است که چرا این اقدامات پس از وقایع تلخ صورت می گیرد ؟
آیا همیشه باید اتفاقی رخ دهد و مقامات درصدد چاره برآیند ؟
اصلا و اصولا نظارتی در این سیستم تعریف و یا تببین شده است؟
اگر رئیس سازمان نوسازی از وضعیت مدارس غیراستاندارد اطلاعی ندارد و پس از جان باختن دانش آموزان به یک باره اولویت این سازمان قرار می گیرد و یا گزارش های درست و اقعی برای مدیران مافوق تهیه و سپس پی گیری نکرده است باید در مورد عملکرد خویش پاسخ گو باشد و اتهامات او حداقل در هیات های تخلفات همین وزارتخانه مورد رسیدگی قرار گیرد .
اگر هم وزیر آموزش و پرورش اطلاع داشته است باید در این موارد پاسخ گو بوده و نمایندگان مجلس به جای آن که نگران عزل و نصب مدیران در آموزش و پرورش بوده و برای این وزارتخانه خط و نشان بکشند که فلان فرد مدیر باشد و یا نباشد ( این جا ) مصرا و شفاف آن را از وزیر در قالب " مطالبات ملی و نه محلی " مطالبه کنند و باید که در برابر جان انسان ها مسئول باشند .
( 1 )
( 2 )
پایان گزارش/
در چند روز اخیر و پس از حادثه تأسفبار موسسه آموزشی اسوه حسنه زاهدان که متأسفانه تنی چند از نوباوگان عزیز را پرپر نمود، و خانوادههای بسیاری را داغدار و قلب ملتی را جریحهدار کرد انتقادات فراوانی از همه سو به وزارت آموزش و پرورش وارد میشود .
اینکه حادثه شینآباد دیروز و حادثه زاهدان امروز نتیجه اهمال ، کمکاری ، کم برخورداری یا قصور و تقصیری بوده است جای هیچ شک و شبههای نیست و در بسیاری موارد انتقادات از سوی شهروندان عادی و غیرمسئول بi جا و پذیرفته است. اما انتقاد نمایندگان به وضعیت موجود در آموزش و پرورش که بخش بزرگی از معلولیتهای این وزارتخانه، نتیجه رویکردهای آنان است بههیچوجه قابل پذیرش نیست. چراکه اساس بیشتر مشکلات بحرانزا در این وزارت نبود اعتبار مناسب است.
در این میان، بر کسی پوشیده نیست ؛ مرجع اختصاص بودجه به نهادها، مجلس شورای اسلامی است که در اینجا بهعنوان منتقد ظاهر شدهاند. مجلسی که در بسیاری از مواقع چشم شان را بر تخصیص بودجه به نهادهای خاص و نه چندان مسئول میبندند!
مجلس نشینان معزز اگر معلم در معیشت خود درمانده باشد و نتواند تمام ذهن خود را درگیر آموزش و پرورش دانش آموزان نماید ، اگر امکان تأمین نیروی انسانی کافی به هر دلیلی ،نظیر گزینشهای آنچنانی و یا کمبود اعتبار میسر نباشد و کلاسها خالی از معلم کارآمد باشند، اگر سازه و تأسیسات مدارس استاندارد نیست و دیوار بر سر دانشآموز خراب میشود، اگر امکانات سرمایشی و گرمایشی مدارس خطرآفرین است ؛ قطعاً نبود اعتبار کافی برای رفع مشکلات اولین و مهمترین عامل و علت بازدارنده است که مشخصاً مرجع تصمیمگیری برای تخصیص آن خانه ملت است .
این نوشته نمیخواهد سهم مدیران و مسئولین آموزش و پرورش را در خصوص این مسائل انکار کرده و یا کمرنگ جلوه دهد،اما وقتی مشاهده میشود نمایندگان دلسوز! در مواقع بروز مشکلات توپ را در زمین اهالی نهاد اجرایی انداخته و با لحنی کاملاً حق به جانب فقط در مقام سرزنش کننده ، خانواده آموزش و پرورش ( از معلم و مدیر مدرسه گرفته تا وزیر) را به خاطر کم توجهی مورد عتاب و خطاب قرار می دهند و ایشان را به باد سرزنش گرفته و مورد سؤال قرار میدهند در ذهن ملت این پرسش ایجاد میشود :
واقعاً در چنین مواقعی سهم نمایندگان ملت در قصور و تقصیر چه اندازه است ؟
اگر مجلس نشینان درک و نگاه درستی نسبت به اهمیت حوزه تعلیم و تربیت در توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داشته و در زمان تقسیم و تخصیص اعتبار با نیازسنجی درست، بودجه مناسب و درخوری به این وزارت اختصاص دهند آیا شاهد مشکلاتی با این دامنه خواهیم بود؟
پاسخ این است ؛ یقیناً خیر . به عقیده نگارنده در شرایط کنونی نمایندگان محترم باید قبل از هر کاری سهم خود را در این وقایع ارزیابی اگر مجلس نشینان درک و نگاه درستی نسبت به اهمیت حوزه تعلیم و تربیت در توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داشته و در زمان تقسیم و تخصیص اعتبار با نیازسنجی درست، بودجه مناسب و درخوری به این وزارت اختصاص دهند آیا شاهد مشکلاتی با این دامنه خواهیم بود؟نموده و خود را بهواسطه این تنگنظریها و کمکاریها مورد بازخواست قرار دهند و به ملت قول دهند در آینده وظیفه خود را در این خصوص تمام و کمال انجام خواهند داد، چرا که در این صورت یعنی تغییر زاویه دیدشان است ، که با وقوع این گونه حوادث نظیر آتشسوزی ، مشکل زیانبار کمبود نیروی انسانی کارآمد، فروریختن دیوار اماکن آموزشی بر سر کودکان این مرز و بوم این حق را خواهند داشت که معلم و مدیر و وزیر را زیر سؤال برده و از ایشان بپرسند که چرا علیرغم تخصیص امکانات در بهکارگیری آنها کوتاهی کردند.
سر آخر، واقعاً در خانواده زحمتکش آموزش و پرورش چه کسی را پیدا میکنید که نخواهد دیوار مدرسهاش محکم باشد یا سیستم گرمایشی استاندارد داشته باشد و کیفیت آموزشی و تربیتی حداکثر حاصل شود و بسیاری مسائل دیگر.....
مگر نه آنکه مدیران ستادی، مدیران مدارس و معلمان با چنگ و دندان توانستهاند مراکز آموزشی را اداره کرده و در اکثر مواقع اگر از خود گذشتی ایشان نبود حوادث و عواقب تلخ بیشتری مورد انتظار بوده است.
آموزش و پرورش در دههها و سالهای گذشته با مشكلات متعدد از جمله كمبود نيروي انساني و بودجه مواجه بوده است و بسياري از مشكلات در آن به دليل همين دو مشكل به وجود آمده است و جا دارد تا از نمايندگان بهجای انتقادات مداوم شان از آنها پرسيده شود؛ چه اندازه از مشکلات و وقایع تلخ آموزش و پرورش بر عهده نمايندگان مجلس و قوه مجريه است؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه تشکل ها/
« کانون صنفی مستقل فرهنگیان آذربایجان شرقی » پس از وقوع واقعه دلخراش آتش سوزی در یک مدرسه در زاهدان و جان باختن تعدادی از دانش آموزان بیانیه ای صادر کرد .
متن کامل این بیانیه که در اختیار صدای معلم قرار گرفته است به شرح زیر است
" خیلی از درس خواندهها، تقصیر نابه سامانیها و عقب افتادگیها را به گردن امثال اسکندر، اعراب، چنگیز، تیمور و بالاخره سیاست خارجی و استعمار قرن اخیر که تماما از خارج وارد شده است میاندازند! در قدیم نیز پای قسمت و تقدیر یا فلک غدار را پیش میکشیدند!
اگر صدبار حکومتت را از بیخ و بن عوض کنی، اگر تمامی دشمنان فرضی و حقیقی خارجیات را از روی زمین محو کنی، اگر تمامی افلاک و سماوات را به خدمت درآوری، تا ریشهی مشکل را در خودمان خشک نکنیم، تمامی این عوامل احتمالا مسکنهایی خواهند بود و درد، پس از مدتی به نحو و شکل دیگری باز هم گریبانت را خواهد گرفت! (1)
در روزهای گذشته حرکت « محمد باسط درازهی » نماینده مردم سراوان نمایندهٔ دورهٔ دهم مجلس شورای اسلامی از حوزهٔ انتخابیهٔ سراوان، سیب و سوران و مهرستان در استان سیستان و بلوچستان در صدر اخبار و مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته است .
نخستین باری که " درازهی " را دیدم کمی پس از برگزاری انتخابات این دوره مجلس بود .
شنبه بیست و دوم اسفند ماه سال 1394 نشست نمایندگان تشکل های معلمان و فعالان صنفی – سیاسی فرهنگیان با برخی منتخبان مجلس دهم در کانون تربیتی فرهنگی حر واقع در منطقه 11 تهران برگزار گردید . ( این جا ) و ( این جا )
در این نشست که به دعوت انجمن اسلامی منطقه 11 تهران صورت گرفت « محمدرضا عارف » منتخب اول مردم تهران و نیز تعدادی از نمایندگان منتخب مجلس دهم و برخی شخصیت های فرهنگی - سیاسی به ارائه نقطه نظرات و دیدگاه های خویش پرداختند .
یکی از افرادی که در این مراسم سخنرانی کرد « درازهی » بود .
بد نیست سخنانی را که ایشان در ابتدای وظیفه نمایندگی خویش بر زبان رانده است یک بار دیگر مرور کنیم :
" بنده معلم هستم و مدرس دانشگاه ، رشته ادبیات و زبان انگلیسی فارغ التحصیل از دانشگاه بمبئی هندوستان .
مشخصه های استان من به شرح زیر است :
استانی که بالاترین درصد بی سوادی در کشور را دارد .
آن استانی که 13000 کمبود نیروی انسانی دارد تا به دومین استان محروم کشور برسد .
آن استانی که بیش از 120000 کودک از کودکان ایران اسلامی از تحصیل محروم اند .
و آن استانی که بیش از 70 درصد مدارس اش کپری هستند و بیش از 90 درصد کل مدارس استان غیراستاندارد هستند .
آری !
استان پهناور سیستان و بلوچستان ! پیشانی ایران !
هدف از این اشارات آن بود که در مجلس دهم گره های آموزشی کشور باز شود .
یک سوال طرح می شود : در خیلی از حوزه های انتخابیه من و شما تخصص ها و فوق تخصص های زیادی بوده اند ، مهندسان زیادی بوده اند ؛ اما جامعه من و شما دست به دامان معلم شده است .
پناه و فریادش را به یک معلم رسانده است .
جای تشکر دارد که به یک معلم اعتماد شده است .
نکته بعد آن است که این مناطق بیشتر مشکلات آموزشی دارند .
در خیلی از کشورهای دنیا و یک قرن قبل به مقوله " آموزش " اندیشیده اند اما در کشور ما متاسفانه فکر می کنم آموزش جزء اولویت های ده به بالا باشد !
در خیلی از کشورهای دنیا ، آموزش و پرورش جزء اولویت های اول و یا حداکثر دوم و سوم است .کشورهایی مانند ژاپن ، آلمان و...
امیدوارم مجلس دهم فرصتی باشد تا خلاها و گره های آموزشی در کل کشور خصوصا در استان های محروم که محروم ترین آن استان سیستان و بلوچستان است حل شود .
امیدوارم در مجلس دهم ، هم فکر بودن و هم فکر کار کردن مبنای ما در مجلس دهم باشد .
امیدوارم مشکلات کشور با تدبیر حل شود .
آن واقعیت هایی که باید بیان شود را بگوییم .
در حوزه انتخابیه من با بیشترین محرومیت درصد مشارکت در انتخابات مجلس نسبت به کل کشور 85 درصد و در انتخابات ریاست جمهوری 84 درصد بوده است که بالاترین درصد در کل کشور بوده است .
امیدوارم این انسان های بی ادعا که با کم ترین ها می سازند و همراه و همگام نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستند درک شان کنیم .
خصوصا آن طرف مرز که دو کشور نابه سامان افغانستان و پاکستان هستند و اگر ما این جوان ها را خوب حمایت و یا هدایت نکنیم آن طرف مرز فرصت های خطرناکی مانند گروهک ها و... وجود دارد .
باز هم امیدوارم مجلس دهم نقطه عطفی برای حل مشکلات کشور به ویژه مناطق محروم باشد . "
نکته جالب اظهارنظرهای وی در خصوص استیضاح منصور غلامی وزیر علوم است .
ایشان در 4 مرداد 97 در این مورد می گوید :
" پس از صحبتهای وزیر علوم قرار شد در روزهای آینده جلسه دیگری با استیضاح کنندگان تشکیل شود.
با توجه به اتفاق نظرهای نمایندگان بر سر تجدید نظر دوباره برای استیضاح، این موضوع به صحن علنی مجلس نرفت و قرار شد جلسه ای با حضور نمایندگان ظرف چند روز آینده انجام شود. "
با این حال تاکنون در مورد بطحایی ، عملکرد و حتی استیضاح ایشان مورد خاصی مشاهده نشده است . برآورد سخنان افرادی مانند حاجی بابایی اشاعه و نهادینه کردن فرهنگ تظاهر ، ریا و عوام فریبی در جامعه است
نخستین پرسش از آقای درازهی این است که آیا یک " معلم " به راحتی به دیگران توهین می کند و با الفاظ سخیف و کوچه و خیابانی دیگران را مورد عتاب و خطاب قرار می دهد ؟
البته در اکثر ادارات دولتی ، شبه دولتی و حتی خصوصی احترام و تکریم ارباب رجوع جایگاهی ندارد و بسیار نادر پیدا می شود کسانی که از از خدمات دهی و برخورد با مشتریان و مراجعه کنندگان رضایت داشته باشند هر چند در این زمینه منشورهای مختلفی در برابر دیدگان مردم نصب شده است اما این ها بیشتر فرمالیته است و تقریبا نظارتی در این زمینه دیده نمی شود .
حتا اگر فرضا آن نماینده اداره گمرک به این نماینده مجلس کم محلی و با بی اعتنایی کرده است به هیچ عنوان مجوزی برای زیر پاگذاشتن اخلاق آن هم از سوی یک نماینده مجلس و به ویژه از سوی یک " معلم " به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست .
آیا آقای درازهی با همان شدت و حدت که رگ گردنش برای بی احترامی یک کارمند نسبت به شان والای یک نماینده مجلس متورم و برافروخته می شود در برابر جان باختن آن 4 دانش آموز زاهدانی هم حساس و پی گیر است و به خاطر آن جلسه غیرعلنی تشکیل می دهند ؟
آیا شده است که این نماینده محترم و سایرین مثل ایشان بابت جان باختن دانش آموزان و معلمان در آتش سوزی های مدارس ، راهیان نور ، غیرمقاوم نبودن مدرسه و.... مسببان و تصمیم گیرندگان این وقایع تلخ را به مجلس بکشانند و حداقل بر سر آنان فریاد بکشند ؟
" بنده معلم هستم "
به تازگی هم در شبکههای اجتماعی بحث تقلب علمی این معلم مناطق محروم مطرح شده است که در صورت صحت این موارد به نظر نگارنده صلاحیت نمایندگی از ایشان ساقط خواهد شد .
در کنار این موضوعات واکنش شهروندان و افراد عادی هم قابل توجه است .
خیلی کم و شاید اصلا موردی پیدا می شود که کسی بخواهد از عملکرد این نماینده مجلس دفاع کند اما گویی همه فراموش کرده اند که در جامعه امروز ما و در روابط میان فردی مان اکثرا آلوده به " خشونت کلامی " هستیم و در سایه قانون گریزی و قانون ستیزی به راحتی و با حالتی حتا " طلبکار " حقوق قانونی و انسانی دیگران را زیر پا می گذاریم . واقعا اگر این گونه مسائل برای این افراد مهم است پاسخ دهند در این 3 سال نمایندگی برای مقاوم سازی و ایمن سازی مدارس و مناطق محروم چه کرده اند ؟
و این از ویژگی های عمومی جامعه ایرانی است که همیشه عیب دیگران را بزرگ می بیند و نگاهی به خودش ندارد و حتی نقد درست دیگران را نیز در این زمینه بر نمی تابیم .
خیلی کم دیده ام که افراد در برابر اشتباه و یا کوتاهی های خود عذرخواهی کنند گویی اصلا فرهنگ عذرخواهی و پذیرش اشتباه و سعی در اصلاح آن مولفه ای کمیاب در جامعه ایرانی است .
به عبارت دیگر می توان گفت اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان بالقوه و بالفعل یک " محمدباسط درازهی " هستند که مهم ترین عامل آن را می توان حاصل تربیت نادرست و یک فرهنگ آلوده دانست .
در کنار همه این ها سکوت « محمدرضا عارف » به عنوان رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس و نیز رئیس فراکسیون امید قابل تامل و البته تاسف است .
برخی اوقات فکر می کنم آیا فردی شایسته تر ، کارآمد تر و دلسوزتر از ایشان برای ریاست این کمیسیون مهم مجلس یافت نشد ؟
مگر می شود در برابر چنین مسائل مهمی که وجدان عمومی را جریحه دار می کند سکوت کرد و حرفی نزد ؟
فردا چگونه می توان در برابر عملکرد خویش و پاسخ به اعتماد عمومی دفاع کرد ؟
وقوع چنین مسائلی آزمونی برای شناخت افراد و میزان صداقت آنان و تطابق آن با عملکرد اشخاص است .
« حمیدرضا حاجیبابایی » رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس دهم در این مورد در مصاحبه با فارس می گوید : باید به رئیس مجلس و هیأت رئیسه آن که به دنبال برخورد با منتشر کننده این فیلم هستند و نیز همه کسانی که " فضای مجازی " را یک " تهدید " می دانند عرض کرد که خدا را شکر که این شبکه های مجازی یک " اتاق شیشه ای " برای نظارت بر رفتار همه ایجاد کرده اند
" رئیس مجلس و هیأت رئیسه پس از مباحثی که توسط برخی نمایندگان مطرح شده بود در حال جمعبندی موضوع بودند که با کارمند گمرک و کسی که این فیلم را در فضای مجازی منتشر شده است چگونه برخورد کنند. در حالی که به همراه آقای دهقان نماینده طرقبه به اعضای هیأت رئیسه گفتیم که ما نه دادگاه هستیم نه هیأت منصفه و لذا نمیتوانیم خانه ملت را به دادگاه تبدیل کرده و در مورد رفتارهای یک نماینده در بیرون مجلس که با مردم و یا ارباب رجوع بحث کرده و به امورات شخصیاش مربوط میشود، ورود کنیم چرا که نمیدانیم در این قضیه حق با چه کسی است.لذا مجلس نمیتواند در این خصوص تصمیم گیری کند که چه کسی عزل شده و با چه کسی باید برخورد شود. که اگر این کار را کردیم اقدام اشتباهی محسوب میشود.
نماینده مجلس وقتی در خیابان یا دیگر نقاط با مردم بحث و جدلی داشته باشد فردی عادی محسوب میشود هر چند که نماینده مجلس است ضمن اینکه نماینده مجلس در اجرای قانون و بیان سخن مردم و دفاع از آنان قانونی اساسی و کشور مصونیت دارد. اما وقتی بحثها دو طرفه شود نه مجلس میتواند ورود کند نه نماینده میتواند از جایگاه نمایندگیاش سواستفاده کند چرا که در آن صورت دو طرف فرد عادی تلقی میشوند.
با توجه به بررسیهای صورت گرفته در این خصوص به نظر میرسد که هم نماینده و هم کارمند در این خصوص اشتباه کردهاند اما اینکه چه کسی قصور بیشتری داشته است باید توسط یک هیأتی مستقل و حتی قاضی مشخص شود.
در برابر مردم نباید نمایندگان مجلس از خود حساسیت به خرج دهند ضمن اینکه نشان دادن حساسیت از سوی مجلس کار درستی نبوده است.
مجلس نباید معطل موضوعات جزئی شود چرا که در شان مجلس نیست که در هر موضوعی و برای هر نمایندهای موضوعی پیش آمد خود را منتظر بررسی اقدام کنیم چرا که مجلس شورای اسلامی متعلق به بیش از 80 میلیون ایرانی است که برای هر دقیقه و هر ثانیه آن هزینههای زیادی گردن نظام و مملکت دارد. لذا مجلس شورای اسلامی نباید خود را منتظر اقدامات مربوط به هر نماینده که در خارج از مجلس کارهایی را انجام داده است، کنیم و یا حتی جلسه غیرعلنی برگزار کنیم.
نماینده مردم همدان با بیان اینکه اتفاقات مهمی در کشورمان رخ میدهد که اکثر آنها دردناک است که میتوان به حادثه آتشسوزی در مدرسه دخترانه در زاهدان اشاره کرد،گفت: بررسی مسائل کلان و مهم باید در دستور کار مجلس شورای اسلامی باشد نه موضوعات جزئی. "
این استدلال حاجی بابایی درست مانند آن مدیر و یا معلمی است که می گوید ما در حدود مدرسه مسئول رفتار دانش آموزان هستیم و مسئولیتی در خارج از مدرسه و در مورد رفتارهای نادرست آنان نداریم .اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان بالقوه و بالفعل یک " محمد باسط درازهی " هستند که مهم ترین عامل آن را می توان حاصل تربیت نادرست و یک فرهنگ آلوده دانست
این طرز نگرش نهایت کوته فکری افراد را بازتاب می دهد و این که گویا فراموش کرده اند ؛ اساسا فلسفه مدرسه برای تغییر و اصلاح رفتار دانش آموزان پی ریزی شده است و داخل و خارج ندارد .
این گونه سخنان نوعی مسئولیت گریزی و توجیه رفتارهای ناقص و یا نادرست است .
اساسا مجلس به چه منظوری ایجاد شده است جز آن که یکی از وظایفش نظارت بر کارکرد قوانین است .
حال اگر این قوانین توسط خود نماینده مجلس نادیده گرفته شود چه باید کرد ؟
از سوی دیگر مگر یک نماینده مجلس نماینده افکار عمومی نیست ؟
کسی که به دیگران توهین می کند چگونه می تواند ادعا کند که نماینده مردم است ؟
برآورد سخنان افرادی مانند حاجی بابایی اشاعه و نهادینه کردن فرهنگ تظاهر ، ریا و عوام فریبی در جامعه است . آیا شده است که این نماینده محترم و سایرین مثل ایشان بابت جان باختن دانش آموزان و معلمان در آتش سوزی های مدارس ، راهیان نور ، غیرمقاوم نبودن مدرسه و.... مسببان و تصمیم گیرندگان این وقایع تلخ را به مجلس بکشانند و حداقل بر سر آنان فریاد بکشند ؟
این استدلال حاجی بابایی در مورد گناهکار خواندن طرفین مانند آن حکایت ملانصرالدین است .
می گویند :
دو نفر که با هم دعوا داشتند، برای حل اختلاف به نزد ملانصرالدین میآیند. نفر اول شروع به سخن میکند و با طرح استدلال و دلایل، خود را محق جلوه میدهد، ملا هم میگوید، بله حق با تو است. طرف دیگر دعوا با شنیدن سخن ملا، شاکی شده و دلایل خود را مبنی بر محق بودن خود بیان میدارد و ملا پس از گوش دادن میگوید، بله حق با تو هم است.
زن ملا که از پس پرده داشت این قضاوت و دفاعیات را میشنید از آن پشت پرده ندا در داد؛ که ملا؛ نمیشود هم او درست بگوید و حق با او باشد و هم با طرف مخالفش. ملا هم با خونسردی جواب گفت: اتفاقا تو هم درست میگویی و حق با تو هم است.
این گونه استدلال ها نه برای کسی مرجعیت ایجاد می کند و نه اعتماد .
افراد فارغ از مقام و جایگاه اداری و حکومتی باید جامعه را با " تعقل " اقناع کنند .
و اما موضوع بعد ؛ اشاره به سخنان حاجی بابایی در مورد آتش سوزی مدارس است .
واقعا اگر این گونه مسائل برای این افراد مهم است پاسخ دهند در این 3 سال نمایندگی برای مقاوم سازی و ایمن سازی مدارس و مناطق محروم چه کرده اند ؟
حاجی بابایی با واقعه شین آباد چه برخوردی داشت ؟
آیا شهامت و جسارت یک عذرخواهی بدون قید و شرط در برابر وجدان جامعه را داشت ؟
و یا مقصر بخاری ارج بود !
باید به رئیس مجلس و هیأت رئیسه آن که به دنبال برخورد با منتشر کننده این فیلم هستند و نیز همه کسانی که " فضای مجازی " را یک " تهدید " می دانند عرض کرد که خدا را شکر که این شبکه های مجازی یک " اتاق شیشه ای " برای نظارت بر رفتار همه ایجاد کرده اند .
و اما مشکل اصلی از جامعه ما و مدیریت های ناکارآمد آن است که مثل همه موضوعات دیگر که سواد استفاده از مظاهر مدرنیسم را نداریم و کارکردش به ضد خودش تبدیل می شود سرانجام به پاک کردن صورت مساله می رسیم .
( 1 )
جامعه شناسی خودمانی
( کلیپ ویدئویی : حسینی، استاد دانشگاه تهران، با حضور در دانشگاه سیستان و بلوچستان و با دیدن مشکلات مدارس و فقر شدید دانش آموزان، به نشانه اعتراض متن سخنرانی خود را پاره می کند )
در تهران، نمایندۀ سراوان به همراه یک دلال خودرو سوار بر ماشین لکسوز به درب ساختمان شمارۀ 1 گمرک ایران در عباسآباد میرسند و میخواهند با ماشین تا دم آنجایی بروند که قرار بوده مشکل آن دلال را آنجا حل کنند، اما نگهبان، درب را برایشان باز نمیکند. مسئولان مدرسه برای نجات جان بچهها اقدامی نمیکنند و منتظرند که آتشنشانی برسد
آقای نماینده حضوراً به نگهبانی مراجعه میکند و چند دقیقه با کارمندی که آنجا نشسته است بگو مگو میکند اما در همچنان بسته میماند. کارمند میگوید : «من از شما دستور نمیگیرم» و آقای نماینده در پاسخ میفرماید که «تو ... میخوری از من دستور نمیگیری.».
یک ارباب رجوع وقتی متوجه میشود این فرد نمایندۀ مجلس است میگوید : «خاک بر سر مملکتی که تو نمایندۀ مجلسش هستی» و دست او را میگیرد و از ساختمان نگهبانی بیرونش میاندازد.
آقای نماینده به تکاپو میافتد و کار را به مجلس میکشاند. فوراً جلسهای با حضور بیش از ۳۰ نماینده به ریاست حضرت دکتر پزشکیان تشکیل میشود.
بعد از ۲ ساعت بحث، مقرر میشود سه کار انجام شود: یکی از مغازهداران محل اما خودش را به مدرسه میرساند و تا آتشنشانی برسد، دو تا از کودکان را خارج میکند.
رئیسکل گمرک خدمت نمایندۀ سراوان برسد و حضوراً عذرخواهی کند، کارمند حراست به کمیتۀ تخلفات معرفی شود و آن ارباب رجوع شناسایی و محاکمه شود.
مجلس هم جلسهای غیرعلنی تشکیل میدهد.
آقای نماینده با طلبکاری میگوید «من اگر امروز کوتاه بیایم فردا نوبت شما خواهد رسید.» و رئیس مجلس ناراحت از اینکه که فیلم فحاشی نماینده را چه کسی به بیرون درز داده است، میگوید: «این کلیپ را چه کسی بیرون داده است؟ آقای دژپسند باید برخورد جدی کند. شوخی نیست. باید برخورد جدی شود.»
نمایندۀ فحاش گر میگیرد و تهدید میکند که اگر وزیر اقتصاد استیضاح نشود و اگر رئیس گمرک و آن کارمند عزل نشود، همین امروز درخواست استعفایش را خواهد نوشت. و خبر میرسد که طرح استیضاح ویزر اقتصاد با 40 امضا به هیئت رئیسه ارائه شده است. نائبرئیس مجلس و وزیر اقتصاد هم مأمور بررسی و ارائۀ گزارش در بامداد فردا شدهاند.
اما در زاهدان در مدرسهای ابتدایی حوالی ساعت ۹ صبح است و دختران اغلب دارند در حیاط مدرسه بازی میکنند.
دفتر مدیر مدرسه در تنها کلاس پایۀ اول دبستان قرار دارد و فقط یک پنل چوبی این دو محیط را از هم جدا کرده است.
برای گرم کردن کلاس هم از چراغ نفتی آترا استفاده میکنند. هفت دختر در این کلاس درس میخوانند. سه نفر در کلاس است و یکی از دانش آموزان برای برداشتن کیفش به کلاس برمیگردد. بند کیفش به چراغ نفتی گیر میکند. افتادن چراغ بر روی موکت کف اتاق همان و آتش گرفتن کلاس همان. بلافاصله دیوارۀ چوبی و پردهها هم آتش میگیرند و چهار کودکِ مانده در کلاس، گرفتار میشوند.
مسئولان مدرسه برای نجات جان بچهها اقدامی نمیکنند و منتظرند که آتشنشانی برسد. آقای نماینده با طلبکاری میگوید «من اگر امروز کوتاه بیایم فردا نوبت شما خواهد رسید.» و رئیس مجلس ناراحت از اینکه که فیلم فحاشی نماینده را چه کسی به بیرون درز داده است، میگوید: «این کلیپ را چه کسی بیرون داده است؟ آقای دژپسند باید برخورد جدی کند. شوخی نیست. باید برخورد جدی شود.»
یکی از مغازهداران محل اما خودش را به مدرسه میرساند و تا آتشنشانی برسد، دو تا از کودکان را خارج میکند. آتشنشانی هم سر میرسد و آن دو نفر دیگر را بیرون میآورد و حریق مهار میشود. دیوار کلاس از دود آتش سیاه شده است اما یک گوشه سفید مانده است؛ اینجا جایی است که کودکان در آغوش هم به آنجا پناه بردهاند. آتش انگار نتوانسته است از این حایل عبور کند و خودش را به این گوشه برساند. در نهایت دو نفر از بچهها تاب نمیآورند و جان میسپارند و حال آن دو نفر هم وخیم است.همزمان با موعدِ ارائۀ گزارش مجلس و دولت دربارۀ ماجرای نمایندۀ سراوان، خبر میرسد که استیضاح وزیر آموزش و پرورش هم که قبلاً مطرح شده بود از حد نصاب افتاده است.
صدای آن مرد شجاعِ ناشناس هنوز در سرم میچرخد که گفت :
«خاک بر سر مملکتی که تو نمایندۀ مجلسش هستی»
گروه تلگرامی