هر از گاهی اخبار هولناکی از حوزه کودکان و نوجوانان در جامعه پخش میشود؛ فضای رسانهای و مجازی چند روزی تحت تاثیر این اخبار قرار میگیرد و سپس با خبر و اتفاقی دیگر به فراموشی سپرده میشود و باز این چرخه خشونت خانوادگی تکرار و کودک یا نوجوان دیگری قربانی میشود.
قتلهای ناموسی که معمولا در مناطق بومی و کوچک مرسوم است؛ زمانی اتفاق میافتد که خانواده جهت حفظ آبرو، فرزندش را قربانی میکند. اینکه این عمل ریشه در فرهنگ برخی مناطق بومی دارد شکی نیست ولی رها کردن این مناطق و صرفا پرداختن و تقبیح این عمل، تاثیری در کاهش این نوع خشونتها بر علیه دختران ندارد.
جامعه مدنی در کنار پرداختن به انواع کمپینهای مختلف که فقط مختص جامعه شهری است باید به مسایل اجتماعی مناطق بومی وارد شده و با استفاده از پتانسیل دفاتر اجتماعی در استانداری، فرمانداری، بخشداری، دهیاری، شورا، مدارس و مساجد استانهایی که بیشترین آمارقتل و خشونت ناموسی را در این مورد دارند؛ با برگزاری کارگاههای آموزشی و استفاده از پتانسیل تشکلها نقش به سزایی در تغییر فرهنگ و روشنگری مردم این مناطق بپردازند.
همچنین با مطالبه گری از دستگاههایی که متولی در حوزه خشونت و آسیب های اجتماعی هستند؛ علیرغم اینکه سالها انواع و اقسام برنامهها در سازمانهای مختلف اجرا و هزینه میشود در عمل باید شاهد این دست از اتفاقات هولناک بود.
در ضمن مسئولان و مدیران حوزه اجتماعی و قانون گذاران باید پاسخ گوی افزایش آمار خشونت و آسیبهای اجتماعی در کشور باشند.
قتل این نوجوان تنها نمونهای از آسیبهای اجتماعی در حوزه کودکان و نوجوانان است که متاسفانه روز به روز بر دایره این نوع خشونتها و آسیبها اضافه میشود و دستگاههای مربوطه حتی حاضر به پذیرش مسئولیت خود در این شرایط نیستند.
و اما سخن پایانی را با همکاران معلم و مدارس دارم.
رومینا یک دانشآموز بود که میبایست این روزها درگیر کلاسهای مجازی بود نه آغشته به خون در رختخواب.
به عنوان یک معلم نسبت به تک تک دانشآموزان خود مسئول هستیم .
معلم پس از خانواده، متوجه درگیر شدن یک کودک و نوجوان با یک مشکل میشود؛ به جای قضاوت، جویای حال دانشآموزان شویم.
شاید بتوان با یک گفت و گو و معرفی ایشان به مراکز مشاوره در آموزش وپرورش، در رفع مشکلات کودکان و نوجوانان نقش داشت و جلوی این دست از حوادث هولناک را گرفت.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اختلاس میشه انگشت اتهام سمت معلماست.
جنایت میشه معلما مقصرن.
طرف معتاده میگن مدرسه کم کاری کرده.
بچه فحش میده معلم ادب یادش نداده.
سرباز معلم میارن با یکی بدرفتاری میکنه بچه رو میارن تو برنامه پرمخاطب تمام معلما رو محکوم میکنن.
خسته شدیم به خدا. ریشه ها رو پیدا کنید. نه دیوار کوتاه رو.
شما میخواهید مسئولیت این قتل رو گردن بگیرید میتونید تشریف ببرید دادگاه خودتونو معرفی کنید.
حضور اختیاری دانش آموزان در مدارس برای رفع اشکال و ناآگاهی خانواده ها مسلما تبعات بیشتری داشته که در آینده مشخص میشه.
دود طرح های عجولانه وزارتخونه و بی تدبیری ها به چشم خیلی خانواده ها خواهد رفت.
دسترسی اجباری به تبلت و گوشی نتیجش همینه.
جایی در اهواز آب ندارد.
ماکارانی گران شد
مسکن واجاره بهاء گران شد
وگران شدن خیلی از چیزها
ولی چرا این قتل بر جسته شد. پشت برجسته شدن این قتل کدام اختلاس وکدام حقوق نجومی پنهان هست
بزرگنمایی یا تک سبب بینی و قضاوت همگانی ، لازم نیست.
رومینا یک دانشآموز بود که میبایست این روزها درگیر کلاسهای مجازی بود نه آغشته به خون در رختخواب.
همکار محترم ، نیک می دانید که سن بلوغ جنسی در کشور ، نسبت به نوع منطقه شهری و روستایی، یک تا دو سال کاهش یافته است، بنده هنگام تدریس در یک شهرستان کوچک ، سال ۷۴ شاهد دوست پسر داشتن دختران در دوره ابتدایی کلاس
پنجم بودم ، چه رسد به امروز.
ایشان هنگام سرمستی عشق ، یادشان رفته
بود که دانش آموزند، من چرا باید به خشم
پدر از بی ناموسی دخترش ، بر خود بلرزم.
چرا برخی از ما معلمان ، اخلاقیات را ثابت، مطلق و همه گیر فرض می کنیم. در دنیای امروز، هزار و یک فساد ترویج دارد و من و او و شما هم همیشه خود و فرزندانمان را نمی توانیم استرلیزه نگه داریم. پس چنین رفتارهایی اجتناب ناپذیر است.
وظیفه ما معلمان در کلاس درس و با درج در محتوای کتب درسی به عنوان یک مهارت زندگی، بجای بازداشتن از کنجکاوی های جنسی، آموزش آن و فرهنگ گفت و گوست.
چگونه به همان روستایی در بستر سنتی روابط خانواده یاد بدهیم که احساسات خود را پنهان نسازد و با والدین خود سهیم شود.
این فقط مشکل مناطق بومی و روستایی ما نیست، در مناطق شهری نیز حتی در بین خانواده های باسواد عالی نیز ما این معضل و خلا را داریم.
هنر فقط مال دیگری نیست، اصل کار مهارت
و تخصص آموزشی ما معلمان در این خصوص است.
قرار نیست آموزش و پرورش و معلمان نقصان و ضعف و ناکارآمدی کارکرد خانواده را تکمیل نماید. خانواده به عنوان نخستین نهاد زیربنای آموزش و مهارت را ایجاد می کند و آموزش و پرورش آن را تکمیل و غنی می سازد.
آزادی روابط جنسی در جامعه ما ، خود را بدون هر نوع کنترل و مهار و آموزشی ،
دهه هاست که به سطح کشورهای اروپا و آمریکا رسانده است. این هم مثل دیگر آثار
توسعه یافتگی در کشور ماست. تکنولوژی را با درآمد نفت می خریم اما دانش و مهارت استفاده صحیح و بهینه از آن را بلد نیستیم.
کودکان ما باید بتوانند با والدین خود ، صمیمانه و بدون شرم ، گفت و گو کنند.
اما چگونه ؟ اولین آموزش را باید به زوجینی داد که قصد ازدواج و یا باروری دارند. حداقل یک دهه بعد ، این امر تبدیل به یک فرهنگ رایج می گردد و دیگر در این حیطه
نیاز به پنهان کاری نمی شود.
مگر امروز مردان و زنان ما علیرغم متاهل بودن ، دارای روابط نامشروع پنهانی نیستند؟ پنهان کاری بزرگ ترها را باید ریشه
همین عدم آگاهی دانست.
قبول کنیم که ایدئولوژیک زدگی رسانه ها، مدارس و....... اخلاقیات را در جامعه ما سست کرده است.
ظاهرا ترس اینیشتن درست است که انسانیت قربانی تکنولوژی گردیده است.
نامگذاری قتل های ناموسی ، خود نوعی ارزشگذاری به فرهنگ بسته و سنتی در جامعه و نوعی تایید مفهومی است.
اگر پدر بی اطلاع بود و چنین رابطه ای وجود داشت و قرار فرار بود، قتل ، مثلا
ناموسی بود. اما ایشان خواستگاری کرده بودند و پدر دختر مطلع بوده است.
در ضمن چرا به ازدواج کودکانه ، نیندیشیم
و فاصله سنی ۲۰ سال را موضوع بحث قرار
ندهیم؟
ما هنوز به توافق سن ازدواج جوانان خصوصا دختران در این جامعه نرسیده ایم.
یا اگر برخی از روحانیون سن ۱۶ سالگی
را سن قانونی ازدواج دختران !! اعلام
می کنند، می بایست چنین وقایع را اموری
طبیعی و برخاسته از جامعه بدانیم.
سن ازدواج دختران در مناطق و شهری ، لزوما در جامعه ما می بایست متفاوت باشد، اما امر آموزش چنین حیطه ای چطور؟
سن ازدواج در جامعه ما تابع عرف ، شرع ، قانون مدون و..... تابع چیست؟ نامشخص
صحیح است.
همین امر بوده است.
در ضمن همکار محترم ، بجای مسئول دانستن معلمان، پلیس را مسئول بدانید که دختر را بعد فرار ، یافته و به پدر تسلیم کرده است. البته اگر بجز سه اضلاع این ماجرا یعنی پسره ، خانواده دختره و خود دختر، حتما دنبال مقصری هستید.
اگر رومینا دانش آموز شما بود ، و از شما در کلاس درس راجع به مسایل جنسی و یا ازدواج سئوالاتی می پرسید ، پاسخ عمیق ، اثرگذار و راهنما گونه ای می دادید یا او را به سکوت دعوت می کردید؟
آیا در دفتر به معاون و مدیر از پررویی و گستاخی او سخن نمی راندید؟ او را معرّفی
نمی کردید؟
یا خود شما دانش آموزش جنسی به تناسب
سن کودک را دارید که بدون نصیحت و پند و اندرز ، بتوانید او را پاسخ دهید؟
(ظاهرا ماده۲۳۰)
بر اساس ماده ۶۱۲ که میگوید هر کسی مرتکب قتل عمد شود و شاکی نداشته یا شاکی داشته، اما از قصاص گذشت کرده باشد و یا بهر علت قصاص نشود، در صورتی که اقدام وی موجب اخلال در نظم و صیانت و امنیت جامعه یا بیم تجری مرتکب یا دیگران شود، دادگاه مرتکب را به حبس از ۳ تا ۱۰ سال محکوم میکند که در این پرونده هم پدر قصاص نمیشود، اما باید مجازات عمومی جرم را بگذراند.
پدر رومینا اشرفی بلافاصله پس از این اقدام از کار خود پشیمان میشود و از خانه بیرون میآید و تقاضای کمک میکند که بی فایده است.
رومینا اشرفی دختر 13 ساله تالشی، قربانی خشونت خانوادگی شده است. پرونده بصورت ویژه رسیدگی خواهد شد.
این نیز بگذرد ، جو را بیش از حد هیجانی
و ژورنالیستی نکنیم.
شمای معلم بعد این به آموزش مسایل جنسی
و ازدواج در کلاس درس تان بیندیشید و منتظر چاپ کتاب مخصوص ننشینید.
رومینا رفت ، ماندگان را دریابید.
کد خبر 515670