این روزها گزینه های زیادی در جهت تصدی وزارت آموزش و پرورش یک به یک مطرح می شوند و در عرصه ی افکار عمومی محک می خورند و احتمالا تصمیم گیران در پس پرده مانند مسابقه ی استیج به بازخوردهای حاصل از معرفی هر فرد امتیاز می دهند و هر یک از نیروها در جایگاه مکتسبه در جدول امتیازات قرار گرفته و برخی نیز حذف می گردند.
البته در نبود گزینه های اصلی و مورد وثوق فرهنگیان و با اسامی ای که این روزها به عنوان گزینه های دولت تدبیر و امید جهت این وزارتخانه مادر مطرح می گردد، بی تردید همان جمله کوتوله های آموزش و پرورش از راه می رسند و یا آموزش و پرورش ، بچه ی سر راهی ، واقعیتی تلخ است که گویا رییس جمهور منتخب وعده های انتخاباتی خود را از یاد برده اند و بدان توجهی ندارند.
آموزش و پرورش زیربنای توسعه ی پایدار و همه جانبه در کشورهای مترقی جهان بوده و هست و هیچ کشوری وجود ندارد که بدون توجه و سرمایه گذاری در این وزارتخانه به سوی تحول و توسعه گرایی حرکت نموده باشد.
حال اینکه از گفتمان و مطالباتی که جناب دانش آشتیانی در حوزه آموزش و پرورش مطرح نمودند دست بکشیم و از آموزش و پرورش به عنوان دغدغه و گفتمان ملی ، به اسامی ضعیف و آزمون پس داده ای چون معاونین اصولگرا و محافظه کار وزارتخانه که از دولت قبل و حتی قبل تر به جا مانده اند و هیچ موفقیت و تحولی در حوزه کاری خود نداشته اند ، برسیم ، واقعا یک حرکت بازگشت به عقب بزرگ است.
دانش آشتیانی در حوزه ی ارتباط با تشکل های فرهنگیان و کانون های صنفی نیز موفق بود و با انتصاب مشاوری در حوزه ی تشکل ها و برگزاری جلسات مستمر با نمایندگان آن ها از همان ابتدای کار ، نشان داد که نگاه امنیتی به این قشر فرهیخته نداشته و کاملا به فضای آزادی های مدنی و اجتماعی باور دارد که قطعا چنین جسارتی بی هزینه برای ایشان نبوده و نیست.
اما به جز این موارد که در مورد وزیر فعلی همگان بدان اذعان دارند ، شعارها و وعده های انتخاباتی جناب روحانی در حوزه آموزش و پرورش بود که قطعا با کناره گیری جناب دانش ، انتظار فردی قوی تر و تحول گرا را جامعه فرهنگیان داشتند و اگر با مطرح کردن برخی اسامی و ایجاد ازدحام سعی در به محاق بردن گفتمان مطالبات در میان است ، اشتباهی نابخشودنی و بزرگ در شرف اتفاق است. چرا که دلیل کناره گیری دانش آشتیانی همین شرایط و درخواست ها جهت ادامه فعالیت بود که گویا محقق نگردیده است و چرا هیچ کدام از بزرگواران طرح ها و نظرات خود را در جهت برون رفت از وضعیت فعلی و نیل به وضعیت مطلوب به افکار عمومی ارایه نمی دهند ؟
به هرحال با تمام تفاسیری که بیان شد ، نگارنده اقدامات و نوع نگاه وزیر فعلی را بیشتر به آرمان ها و شرایط مقتضی جهت توسعه پایدار در آموزش و پرورش نزدیک دیده و به نمایندگی از جمعی از فرهنگیان همفکر خواهان باز شدن دایره ی انتخاب و حرکت های رو به جلو در انتخاب گزینه جایگزین و یا تامین شرایط و ملزومات جهت ادامه روند وزیر فعلی می باشد و بر این باور است که همان گونه که تغییر اسمی و ظاهری نظام آموزشی به 6 -3 -3 دردی از این مجموعه دوا ننمود ، این تغییرات اسمی و مطرح نمودن اسامی متعدد بدون توجه به گفتمان مطالبات و ملزومات ایجاد تحول در آموزش و پرورش نیز ، به فرجامی نیک نخواهد انجامید و زمینه ساز نومید شدن جامعه فرهنگی که بزرگ ترین حامی دکتر روحانی بودند ، از دولت تدبیر و امید می گردد.چرا که یکی از نقاط ضعف جناب فانی در حوزه ی آموزش و پرورش ، همین وجود پنجره های شکسته و معاونین ناهمسو و ناکارآمد بود که نه تنها تا امروز برطرف نشده ، بلکه در جهت ارتقا و کسب کرسی وزارت نیز مطرح گشته اند تا نشان دهند که دور تسلسل همچنان در این وادی ، دلخواه سیاست ورزان و حاکمان بوده که با شعارهای انتخاباتی مطروحه درصدد رفع این نگاه واپس گرایانه ، برنخواهند آمد.
در حقیقت این باور غلط که رییس یا وزیر یک مجموعه بایست از بین معاونین آن مجموعه انتخاب گردد همیشه مصداق واقعی ندارد و شاید فقط در مجموعه های موفق بتوان به این نتیجه رسید. چرا که در آن تشکیلات معاونین پا به پای راس مجموعه دویده و از هیچ تلاشی فروگذار نکرده اند و موفقیت های بخشی آن ها در حوزه معاونت ها، زمینه ساز موفقیت کلی مجموعه گردیده و در عمل آن ها نقش اصلی را ایفا نموده اند اما در مجموعه های ناموفقی چون آموزش و پرورش ، معاونین بخشی از معضل اند و نه راهکار و اگر در عمل حرفی برای گفتن داشتند قطعا در حوزه مسئولیت خود ، تغییر مشهودی به منصه ظهور رسانده بودند.
در حقیقت در مجموعه های ناموفق ، معاونین در همین فضای معیوب رشد یافته اند و شاید آن قدر با این فضا خو گرفته اند که توان ایجاد تحول و تغییر در این روند را نداشته و ندارند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
هر چند که او در جایگاه قدرت و ثروت نشسته و بعید است بشنود.!
#روباه
نباید دل به افراد سپرد.
باید تلاش کرو که مانند دانشگاهها سیستم ستادی اداری از قسمت آموزشی جدا شود.
تمامی اختیارات و قوانین مربدطه جدا شود. در آن صورت امیدی به بهبود اوضاع خواهد رفت.