این روزها که فرد و افرادی خود را به علت برخورداری از ژن خوب و نه رانت آقا زادگی بر دیگر افراد جامعه برتر می دانند چنین به نظر می رسد که معلمان قطعا فاقد ژن خوب بوده اند که اوضاع احوال امروزشان، به شکل تاسف بار امروز درآمده است .معلمانی که حتی با وجود داشتن سوابق و مدارک عالی از بهترین و برترین دانشگاهای کشور اکنون زیر خط فقر رسمی قرار دارند. معلمانی که پس از چندین دهه شغل معلمی اغلب هنوز خانه به دوش هستند. ( البته نکته قابل تامل اینکه ژن های آقازاده ها اغلب تنها در حوزه اقتصاد کشور نمو پیدا می کند) .
در چند سطر زیر قصد شرح تفسیر موضوعات حاشیه یی را ندارم اما به کلیاتی که باعث کاهش شان و منزلت امروز معلمان کشورمان شده است به صورت تیتر وار اشاره می کنم :
- اولین و اصلی ترین و مهم ترین عامل تعیین بودجه ی بسیار حداقلی برای آموزش و پرورش از سوی دولت ها می باشد بودجه ی که حتی کفاف حقوق خالی زیر خط فقری معلمان را نمی دهد.(برعکس وزارت بهداشت که طبق گفته آقای هاشمی تنها 12 درصد صرف حقوق پزشکان و 8 درصد صرف پرستاران و پیراپزشکان می شود و 80 درصد آن هنوز باقی برای سایر امور می ماند)
- عدم تغییر و افزایش بودجه در مجلس طبق حدود اختیارات نمایندگان و عدم تعریف منابع درآمدی قابل وصول جدید برای مجموعه.
- حقوق و مزایا بسیار فرق و فقر گونه معلمان نسبت به هم سابقه و هم مدرک های خود در سایر ارگان ها از بانک و نفت گرفته تا تامین اجتماعی، مخابرات ، فولاد و وزارت بهداشت و...
- عدم داشتن وزیری فعال ، مطالبه گر ، پاسخ گو بخصوص در ارتباط مستمر ماهانه با مجلس ، خبرنگاران و سایت های فرهنگیان .
- عدم پاسخ گویی وزراء و مسئولان طی دوران وزارت و پس از آن به مجموعه زیردستی.
- عدم اهمیت دانشگاه فرهنگیان به عنوان مرکز تخصصی پرورش معلمان.
- استخدام فله معلمان بدون طی کردن هیچ دوره تخصصی.(در کدام کشور پیشرفته جهان، نه حتی منطقه با طی 1یا 2 ماه آموزش معلم تربیت می شود؟)
- تبدیل آموزش و پرورش به بنگاه استخدامی و درآمد زایی از گذر آزمون استخدامی.
- استفاده از سرباز معلم در جایگاه تخصصی معلم.
- عدم برخورد با اظهار فضل های افراد بدون تخصص در حوزه تخصصی آموزش و پرورش کشور.(آقایان معلمی کارمندی نیست)
- نفوذ شدید سیاسیون متنفذ به خصوص نمایندگان در انتخابات و انتصابات مجموعه از بالا تا پایین.
- عدم داشتن نظام معلمی.
-عدم قرار گیری کارگروه تالیف کتب درسی زیر نظر گروهی از معلمان متخصص پیش از تالیف کتب درسی.
- عدم وجود سازمان معلمی برای بررسی تخلفات درون سازمانی توسط خود نیروهای آموزشی نه کادر ادرای.
- خارج کردن سامانه بخشنامه های سازمانی و اداری از دسترسی معلمان و رفتار نامحرم گونه با معلمان.
- عدم تاثیر و اعمال نظرات معلمان در تحولات عظیم آموزش و پرورش.
-پایین آورن نقش معلمان به خصوص معلمان منتقد ، نخبه و صاحب نظر فرهنگی تا سطح یک عمله ساختمانی در تحولات بزرگ مجموعه آموزش و پرورش.(با احترم به تمامی کارگران)
- بی ارزش بودن دوره های تخصصی شغلی از نظر کاربردی و مادی.
- عدم وجود مزایای شغلی همانند سایر مشاغل دولتی و دانشگاهی.
- تبلیغات مخرب رسانه ها به خصوص رسانه ملی در مورد پرداخت ها و دیون چندین و چند ساله به معلمان تحت نام مطالبات فرهنگیان.
- خانه معلم های که تنها چیزی که نیستند خانه معلم، با وجود هزینه های برابر و گاه بیشتر از هتل های شهری و اسکان با التماس معلمان.( برای نمونه اتاق 4 نفره هر شب 1050000 یک میلیون پانصد هزار ریال)
- فریبی و تحقیری به نام رزور اینترنتی خانه معلم، چرا که همیشه سایت های خانه معلم به علتی غیر فعالند و در صورت مراجعه حضوری به خانه معلم از شما در خواست رزور اینترنتی قبلی خواهد شد
- عدم برخوردای از مزایایی بانکی خاص با وجود حساب های چندین ده ساله در بانک ملی.
- وجود کمترین کارایایی صندوق ذخیره فرهنگیان و عدم شفافیت در آن.
- عدم پوشش بیمه و بازنشستگی در شان یک فرهنگی.
- عدم انتصاب رئیس و اعضای صندوق ذخیره فرهنگیان با انتخابات و عدم وجود گروه ناظر از معلمان در صندوق.
- فعال شدن تعاونی مسکن فرهنگیان و یا حتی تاسیس بانک فرهنگیان.
- فریب وعده های سطح پایین و شایعه های فضای مجازی را خوردن . مانند کمپین تلگرامی آقا کوچ کرده در شهردای و اضافه های 20 درصدی
در کجا و کدام مجموعه دولتی این همه معضل آشکارتر از روز روشن وجود دارد؟
آیا درخت پرباری که در فصل ثمردهی ، همیشه میوه و ثمر خود را به جامعه می دهد باید در دوران استراحت و یا علم آموزی به دنبال شغل دوم و سوم باشد و تازه با تیشه به ریشه اش هم زد؟ چرا معلمان باید برای کسب حداقل یک زندگی دو شغله باشند؟
هدف دنیوی از داشتن شغل ، به خصوص شغل معلمی چیست؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
احسنت
پس خانم مولاوردی و خانم سعیدی و اقایان اطاعت و عبادی بهتر از بقیه گزینه ها هستند
وزير آپ كه دخترشان بيكار بود و بقول آقاي جهانگيري اين دختر بيچاره كه بيكار بوده دويست ميليون ( شايد درامد ٣٠ سال معلم ، و حالا خوبه بيكار بوده اگر شاغل بود هممون رو ميخورد) كالا خريد و فروش كرده است احتمالن آنهم از روي ناچاري. كار به تبرئه شدن و درست و غلطش ندارم. ولي خب آقاي وزير آپ چرا دخترت جز نيووهاي حق التدريس نگذاشتي!؟ تازه بعدش رسمي هم ميشد و خير دنيا و آخرت نصيبش مي شد.
تشكر از آقاي نيك انديش
نويسا باشيد