وبلن، جامعه شناس و اقتصاددان امریکائی در کتاب نظریه طبقه تنآسان، اصطلاح « مصرف تظاهرآمیز » را به کار برد. این اصطلاح برای توصیف کسانی به کار برده شد که به تازگی به ثروتی دست یافتهاند و در تلاشاند تا با مصرف کالاهای لوکس، ورود و تعلق خود را به طبقه اجتماعی جدید نشان دهند.
آنچه در مصرف تظاهرآمیز مهم است همانا « نمایش» و « به رخ کشیدن » است. منظور آنکه، همه چیز نه در عمق بلکه در سطح و ظاهر اتفاق میافتد. آنچه در پس ویترین میگذرد با آنچه در داخل آن دیده میشود متفاوت است.
در برخی از متون انگلیسی در توصیف این نوع مصرف از اصطلاحات مترادف با فریبکاری هم استفاده می شود. منظور آن است که در اینجا چیزی اصیل و ریشه دار نیست. اگر بخواهیم از اصطلاح "تحرک اجتماعی" کمک بگیریم باید بگوییم که فرد نه به شکل تدریجی، بلکه به شکل سریع چند پلۀ نردبان ترقّی را طی می کند. به تعبیری، او بنا به اتفاقات خانوادگی(همچون ارث)، التهابات اقتصادی و یا فرصت طلبی شخصی و استفاده از روابط به جای ضوابط، به موقعیت جدید پرتاب می شود. به همین دلیل و برای آنکه تأیید اجتماعی سایر اعضای طبقه جدید را کسب کند مجبور می شود آنی بنماید که در درون تهی از آن است.
فرد نوکیسه، وقتی به کسانی نگاه می کند که پشت سر او هستند، یعنی هنوز در ردیف های پایین نردبان تحرک اجتماعی بسر می برند فخر فروشی می کند ولی وقتی به کسانی نگاه می کند که در موقعیت جدید در کنار او هستند نگران می شود.
به هر حال تغییر سریع موقعیت، با کمی اضطراب همراه است. او باید اثبات کند که « من از آنها نیستم، من جزو شما هستم». فرآیند جامعه پذیری(Socialization) فرایندی زمانبر است. افراد به تدریج مهارت های زندگی در گروه یا جامعه را یاد می گیرند. فرآیند جامعه پذیری مجدد(Re-socialization) نیز این چنین است. فرد نوکیسه فرصت جامعه پذیری مجدد را نیافته است چون به موقعیت جدید پرتاب شده است؛ و در واقع پرتابی سریع! به همین دلیل تلاش می کند تا مجوزهای دم دستی ورود به طبقه جدید را کسب کند و این مجوزها چیزی جز نمایش کالاهای مصرفی نیستند.
او از سازوکار ارتباط از طریق اشیاء (Object contact) استفاده می کند. تا می تواند می خرد و به رخ می کشد. او از طبقه مبدا (طبقه ای که از آن آمده) تنفر دارد و با اینکه خود به تازگی از آنها جدا شده است به آنها به دیده حقارت می نگرد. او از طبقه مقصد (طبقه ای که تلاش می کند خودش را به آنها بچسباند) هم نگران است. طبقه مبدا، می دانند او که بوده است و طبقه مقصد نمی دانند او که بوده است! نوکیسه به طور همزمان گرفتار آشنایی و غریبگی است.
با گسترش رسانه های جدید دو اتفاق مهم به وقوع پیوسته است. نخست ظهور نوکیسه گان فرهنگی است. منظور کسانی هستند که فقط جمله های کوتاه چهل کلمه ای می خوانند! در واقع همان پرتاب شدنی که در قبل به آن اشاره شد در اینجا نیز به وقوع پیوسته است. اینان به اندازه چهل کلمه (دو سطر) درباره همه چیز می توانند حرف بزنند ؛ از حقوق حیوانات گرفته تا موانع توسعه در ایران، از تفاوت طعم غذاهای هندی با غذاهای مکزیکی، از تفاوت سینمای فرهادی با کیارستمی. از همه چیز به شکل دائره المعارفی و چهل کلمه ای اطلاعاتی دارند. چون در شبکه های اجتماعی در همین حد برای آنها اطلاعات ارسال شده است.
اینان حوصله جست و جوی بیشتر اطلاعات را هم ندارند. اطلاعات باید خودش بیاید!
اتفاق دوم آسان شدن « به رخ کشیدن» است. قبل از رسانه هایی جدید، فقط با مجاورت فیزیکی، امکان ارسال پیام به دیگران با کالاهای مصرفی وجود داشت. فرد باید سوار بر اتومبیل لوکس خود شده و در فضاهای عمومی، داشته هایش را به رخ می کشید. رسانه های جدید این امکان را به وجود آورده اند که فرد نوکیسه بدون مجاورت فیزیکی امکان نمایش دارائی را داشته باشد. رسانه های جدید اعتماد به نفس بیشتری هم به نوکیسه گان داده اند. آنها می توانند علاوه بر سرمایه اقتصادی شان، سرمایه فرهنگی نصف و نیمه ای را که با عجله در حال کسب آن هستند به رخ بکشند.
آنچه که در مطالعات رسانه های جدید به « ببین! من هم اینجا هستم» معروف است. فرد عکسی تهیه کرده و فورا برای دیگران ارسال می کند. عکس هایی از کافه ها، سفرهای خارجی، کوه، نمایشگاه، کتابفروشی، در کنار هنرمندان. حتی گرفتن عکس موقع ورق زدن یک کتاب (احتمالا فقط ورق زدن) در مبل راحتی و ارسال به دیگران!
نظرات بینندگان
ای کاش میشد از تجربه و علم شما همکاران بهتر استفاده شود.
من خودم فیزیک و شیمی تدریس میکنم ولی احساس نیاز شدیدی به مباحث روانشناسی و جامعه شناسی دارم
زندگی یک بعد ندارد، باید از دید یک جامعه شناس و یا روان شناس نیز استفاده کرد.
حالا شاید برخی مطالب رو دوست نداشته باشم و یا به نظرم غیر منطقی باشد، ولی خیلی از مطالب سودمند خواهد بود.
لطفا ادامه ندید
از این لفاظی های آبکی و کودکانه دست بردارید .
باتشکر
به گمان بنده اگر کمی روشن تر پیام خود را منتقل می کردید ، خوانندگان این گونه بی رحمانه نقد نمی کردند . نوکیسه گان فرهنگی ، لزوما ، فرهنگیان ( شاغلان در آموزش و پرورش ) نیستند . در جامعه ما در طیقات گوناگون اجتماعی نوکیسه فرهنگی دیده می شود . کسانی که دوست دارند به هر قیمتی که شده خود را هم ردیف طبقه بالاتر بدانند . ( البته این موضوع بحثی پردامنه است و در این مجال نمی گنجد )
حال دقیقا مشخص نیست جنابعالی نو کیسه گان را فقط درفرهنگیان دیده اید یا منظورتان در تمام اقشار جامعه است ؟؟
البته اگر منظور شما فقط و فقط فرهنگیان بوده اند (؟؟؟ ) جای تامل دارد . فرهنگیان هم بخشی از این جامعه هستند .
سپاس از شما
سپاس از تلاش تان . قلم تان پربار