اینکه رئیس جمهور فرمودند چهار اولویت در برنامه و بودجه سال بعد داریم و آموزش و پرورش هیچ یک از آنها نبود ! شاید دل بسیاری از ما را رنجاند ! ولی بنده خود بارها شنیدم از جناب ایشان که آموزش و پرورش مهم ترین مساله است و تا آنجا درست نشود مشکلات حل نمی شود (نقل به مضمون) ولی چه می شود که در عمل این گونه می شود ؟ فشارهای اقتصادی موجود ، تورم، بیکاری، معضلات فرهنگی و ... باعث گمراه شدن تصمیم سازان و برنامه نویسان ما می شود و گویی اعتقادات خودشان را مبنی بر بنیادین بودن امر آموزش و پرورش فراموش می کنند و این مشکلات و بفرمایید دردها دولت ها را به یاد استفاده از مسکن ها می اندازد تا التیامی بر دردها باشد . اما همه اینها صورت مساله را پاک نمی کند ، درد ما و به ویژه مسئولین ما ، استراتژیک نیاندیشیدن است ! و این تصحیح نمی شود مگر با تمرکز و تصحیح آموزش و پرورش !
ما باید نیر وی انسانی متخصص و تفکر کننده (عمدا از متفکر استفاده نکرده ام) بسازیم و تربیت کنیم ولی شاید اقتصاد نفتی مهلت نمی دهد!
آری !
اقتصاد نفتی فقط به تولید و صنعت و کشاورزی و ....ضربه نمی زند ! بلکه وقتی جیب دولت ها براحتی (به نسبت به راحتی) پر پول می شود خود را از جامعه شناسی و روان شناسی و فلسفه به ویژه فلسفه آموزش و پرورش و علم و سیاست بی نیاز می کند (علامت گمراه کننده) و اینها جنبه تزیینی پیدا می کنند و در نتیجه اندیشمندان و علمای این حیطه رغبتی به نظریه پردازی و کار جدی پیدا نمی کنند چرا که در اینجا نیز عرضه و تقاصا تنطیم کننده این بازار است ، خریداری نیست ، پس چرا باید این افراد تولید فکر و نطریه کنند ؟ پس ما می شویم از بر کننده علم علمای غربی در این حوزه ، که لزوما به دلیل تفاوت های فرهنگی ، همیشه حل کننده مشکلات ما نیست ! در نتیجه این حلقه مفقوده یعنی نظریه پردازی ، چشم انداز ما را به ما نمی نمایاند ! پس برنامه ای نمی تواند باشد! برنامه برای چه ؟ برای چشم اندازی که نیست ؟ پس ما دو در این دور باطل خواهیم چرخید تا پس از احتمالا دوار سر، محکم به در و دیوار بزنیم و شاید اگر زنده بمانیم ! تصمیم به آغاز بگیریم ! و این دردناک است ولی گویا گزیر و گریزی نیست !
ما حتی مقایسه و مطالعه نیز نمی کنیم ! و احوال و سیر پیشرفت کشورهای موفق در حوزه اقتصاد و علم و صنعت را نیز نمی بینیم! یا البته خود را به ندیدن می زنیم ! چون کار درست و بنیادین بسیار پر خرج و کمی زمان بر است و دولت ها که دید استراتژیک " صحیح" ندارند و فرصت کمی ( به نطر خودشان) دارند در پی آن نیز نمی روند !
اولویت های واقعی را ما تعیین نمی کنیم ! آنها وجود دارند و خود را به ما تحمیل می کنند ! اما ما می توانیم ( تا زمان زمین خوردنمان) آن را ندیده بیانگاریم !این که نزدیک ترین افراد به وزیر( صندوق دخیره فرهنگیان) چنان می کند و یا با هوشمند شدن و دیجیتال شدن کنترل قطارها مثل هند تصادف شدید قطارها به وجود می آید ، این که تفکر محیط زیست هنوز جنبه تزئینی و روشنفکرانه و نه عمومی دارد، اینکه ما در برخوردهای اجتماعی خودمان با یکدیگر مشکل داریم ، این که جرم و جنایات در کشور ما فاصله زیادی با اعتقادات ما دارد، اینکه الگوها در جامعه تغییر کرده اند ، اینکه ارزش ها به شدت مادی شده ، اینکه تولید با کیفیت در بیشتر زمینه ها نداریم ، و.....اینها به دلیل آن است که ما انسان های لایق و نیازمند به آن را تربیت نکرده ایم ! انسانی که درست فکر کند ! انسانی که نیازها و ارزش های واقعی را بشناسد ، انسانی که علم و کتاب و عالم برایش با ارزش و قابل احترام باشد نه فلان و بهمان و جامعه ای در یک کلام علم محور و کتاب محور و عالم محور و پزوهش محور نداریم ، همه به این دلیل است که این انسان پروریدنی است ! نه خریدنی و نه یافتنی بلکه ساختنی است و ما آن را نمی سازیم ، این درد بزرگی است که درمانش گویا به این زودی ها و به این سادگی میسر نمی شود ! و ما معلمان سوختگان این تفکریم و مناسفانه خانواده های ما نیز! امروز ارزش یک بشکه نفت از یک انسان متخصص بیشتر است ! امروز ارزش یک حلقه لاستیک از یک انسان بیشتر است . امروز ارزش یک پزشک طماع (با احترام به پزشکان متعهد و باشرف) از یک انسان بیشتر است امروز ارزش پراید از یک انسان بیش تر است ! و .... چرا که حقوق و مزایای سازندگان آنها از یک معلم بسیار بیشتر است !
چرا معلمان باید جز این فکر کنند ؟ با کدام نشانه و دلیل و سند؟ و این جایگاه ما معلمان در تفکر دولت ها و حتا مجلس هاست ! امروز روز بدی است و شاید فردا روز دیگری باشد به امید روزهای بهتر .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
وقتی اولویت مدرسه معلم و اموزش پرورش نباشه
افزایش معضلات اجتماعی و...تخریب جسم و روان جوانان!!!
چرا فرهنگیان از قدرت مقابله به مثل استفاده نمی کنند؟
چرا دولت گوشبزنگ فریاد فرهنگیان نیست اما فرهنگیان سریع در فراخوان های دولت حاضر می شوند ؟ علت را چه کسی می داند؟
درحالی ک برخی معترض معیشت و منزلت معلمند برخی ذیگر میگن همین از هیچی بهتره و اعتراص و تحصن و...خوب نیست!!!