ضرورت تأمین نظر فرهنگیان در تصویب و اجرای قوانین و آیین نامه های اجرایی متعدد ٬ تغییرات و تحولات مستمر برنامه های آموزشی ٬ کتب درسی و.....بر هیج کس پوشیده نیست و تردیدی نیست که حتی با شیوه های دموکراتیک و با سازو کارهای خردگرایانه هم باید از فکر و اندیشه معلمان در مدیریت مدارس و عزل و نصب مدیرانشان سود جست .
گاهی در جراید و رسانه های جمعی مؤفقیت چشمگیر یا رتبه و جایگاهی را به مدیران مختلف آموزش و پرورش نسبت می دهند یا در مراسمات رسمی از فعالیت های این قبیل از مدیران برتر ٬ تقدیر و تمجید به عمل می آید ولی واقعیت از چیز دیگری حکایت می کند ، به طوری که خیل عظیمی از همکاران فرهنگی در کسب چنین موقعیت ممتاز مدیران تردید دارند .
با انتشار آمارها و فهرستی از اقدامات عملی تناقضی آشکار در ذهن معلمان پدید می ٱید که مسئولان رده بالای کشوری با چه معیارهایی عنوان « رتبه برتر » را به مدیران وزارتخانه یا سازمان های تحت پوشش آن اختصاص داده اند در حالی که در مواردی ٬ خواسته ٬ نظر و عقیده معلمان غیر از آن است .
شاخص ها و معیارهای جذب و گزینش مدیران و انتخاب سازمان های مؤفق چنان مبهم است که قابل شناسایی و ارزیابی قطعی و دقیق نیست . اعلام اسامی این قبیل از مقامات از طرف مسئولان ارشد دولتی هم جای پرسش و سؤالات فراوانی دارد ؛ به عنوان مثال انتخاب و معرفی وزیر سابق آموزش و پرورش به عنوان وزارتخانه مؤفق و تجلیل از مدیران میانی و مدیران کل استانی در ادوار مختلف ٬ نتوانستند همواره همراهی جامعه فرهنگیان را به دنبال داشته باشند چراکه افزایش تراکم و تجمیع و ازدیاد دانش آموزان در یک کلاس و به تبع آن صرفه جویی ادعایی ٬ نه تنها رضایت معلمان را حاصل نکرد بلکه کارکرد کل نظام آموزشی را به چالش کشاند یا به عبارتی نگاه صرفأ اقتصادی در این امر دخیل بوده و نواقص و نارسایی های بی شمار آموزشی ٬ تربیتی ٬ معیشتی و منزلت معلمان و.....از دید و نگاه ارزیابان دولتی بر کنار مانده است .
مروری بر عملکرد وزرای اسبق و مدیران گذشته و حال آموزش و پرورش این واقعیت تلخ را فریاد می زند که علیرغم کسب عناوین افتخارآمیز در بسیاری از موارد نه تنها بار ی از دوش این نهاد بزرگ و تأثیر گذار بر داشته نشده است بلکه با انباشت معضلات و بی توجهی به مطالبات متعدد ٬ راه حل های اساسی به دولت های بعدی واگذار شده و وعده ها و وعیدهای داده شده با گذر زمان به بوته فراموشی سپرده شده است .
در ارزشیابی سالانه معلمان ، میزان رضایت مندی دانش آموزان و اولیایشان از عملکرد آموزگاران ٬ معلمان و مدرسان محترم مورد توجه کارشناسان واقع شده و ردیف امتیازی خاصی را به خود اختصاص داده است هر چند که به دلایل متعددی دانش آموزان با سطوح فکری متفاوت در مدارس متنوع نمی توانند دیدگاه کارشناسی قابل اعتماد ، مستقل و مفیدی را در این حوزه ارائه نمایند .
ناگفته نماند که شاید نظرخواهی و نظرسنجی از دانش آموزان در مدارس خاص بتواند در بهبود روند آموزشی و پیشبرد اهداف آن مفید واقع شود ولی تسری این شیوه به کل مدارس توصیه نمی گردد .
در سنجش کامیابی و عدم توفیقات مدیران هم نباید از این نکته اساسی غفلت شود که در کنار استانداردهای لازم مدیریتی نظر معلمان هم باید در تعیین و انتخاب مدیران برتر مدارس ٬ مناطق و نواحی آموزش و پرورش رعایت گردد تا اولأ هر گونه شائبه و شبهه احتمالی در مسیر انتخاب واقعی ٬ مستند و معتبر زایل شود ثانیأ معلمان نیز با اعتماد به نفس واقعی به منزلت و موقعیت تأثیر گذار خود واقف گشته در فرآیندهای اساسی و تخصصی خود نقش آفرینی نمایند .
پیداست در این سازمان فرهنگی ٬ علمی ٬ آموزشی و تربیتی « معلم » باید به مثابه ستون فقرات و عامل مهم استحکام و بقای فکری آن باشد که متأسفانه امروزه این جایگاه بی بدیل و حیاتی چنان آسیب دیده است که باعث دلسردی ٬ ناامیدی مفرط ٬ بی تفاوتی عمیق و عدم توجه این قشر فرهیخته به سرنوشت فردی و اجتماعی خود شده است .
انتظار می رود با اجتناب از سوء ظن های احتمالی و باز گرداندن اهمیت به این رکن مؤثر و مشارکت دادن معلمان در همه امور تصمیم گیری و مدیریتی وزارتخانه بتوانیم شاهد رشد و شکوفایی استعداد های همه جانبه و متوازن دانش آموزان و آینده سازان کشورمان باشیم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
میکند که بر مبنای اندیشه ی لیبرال سلطه ی طبقاتی را
به جامعه تحمیل می کند. اقتصاد دانی به نام" دیوید م کوتز"
معتقد است اساس نظریه ی نولیبرالیسم غلبه ی کامل
سرمایه بر نیروی کار می باشد. با ظهور بی ثباتی ناشی
از اجرای برنامههای نولیبرال ، یک طبقه ی اجتماعی با
بحران های حاد اجتماعی-اقتصادی از قبیل عدم امنیت و از
خود بیگانگی روبرو می شود.
آخه با چه منطقی یک مدیر که شاید ۲ سال هم تدریس نداشته باید در کار معلمان نظر کارشناسی بدهد؟!! یا مثلا مدیری که رشته ادبیات خوانده در مورد معلم فلسفه نظر داده و کار او را ارزشیابی کند.
باید مانند دانشگاه کار معلمان به خودشان سپرده شود و ارزشیابی توسط گروههای درسی واقعی و نظام معلمی صورت بگیرد.
مدیران و کادر ستادی هم بروند دنبال باندبازی و کارهای خودشون.
کاش مدیران هر۳سال یکبار توسط دبیران با پیشنهاد اداره انتخاب میشدند
این افراد حقوق اهانت و توهین به معلمان را می گیرند
وقتی انگیزه کاری معلمان از بین برود سیستم تعلیم وتربیت به چه دردی می خورد باید بساطش را جمع کنیم
نام احمد جمله نام انبیاست
چون صد اید نود هم پیش ماست .
با عرض ادب