در ابتدا لازم است برای روش تر شدن این مفهوم تعریفی از « کنش گری » ( Activism ) ( 1 ) ارائه شود .
" کنش گری یا اکتیویسم به فعّالیّتهای مختلف در عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و یا زیست محیطی با هدف ایجاد تغییر در این سامانهها گفته میشود. فعالیتهای مرتبط با کنش گری گستره وسیعی دارند و از نوشتن نامههای سرگشاده به روزنامهها و سیاست مداران تا برگزاری کارزارهای سیاسی ، بایکوت اقتصادی، راهپیمایی خیابانی، اعتصاب، تحصن و اعتصاب غذا را شامل میشود.
برخی از کنش گران تلاش میکنند تا به جای اعمال فشار بر دولت ها برای تغییر و بازنگری در قوانین، مردم را به تغییر رفتارشان ترغیب کنند. "
می توان گفت ؛ معلمی که نسبت به وضعیت موجود بی تفاوت نبوده و برای رسیدن به نقطه مطلوب فعالیت می کند ، " کنش گر " نامیده می شود .
معلمی که به دنبال تغییر است و نسبت به وقایع و رخدادهای آموزش و پرورش تحلیل دارد ؛ کنش گر است .
اما در این فرآیند ، آن چه می تواند " کنش گری " را به یک مفهوم و یا سازه اثرگذار تبدیل کند ؛ تعیین و تبیین هدف و حرکت و مطالبه گری بر اساس هدف است .
این نقطه ، می تواند محل مناقشه و نزاع میان فعالان این حوزه گردد .
برخی از افراد ، کنش در آموزش و پرورش را صرفا بر مبنای گفتمان معیشت محور قرار داده و هر گونه انعطاف و یا گستردگی را در این حوزه رد می کنند .
از نظر این ها ، کنش گری فقط در جهت " منافع صنفی " تجلی و مفهوم پیدا می کند .
از نظر این عده ، تمامی مظاهر کنش گری باید در جهت رفع نیازهای معیشتی و اقتصادی باشد .
" صنف و مسائل صنفی " فقط در این حوزه تعریف می شود و این در حالی است که در جامعه ما به علت توسعه نیافتگی و نیز فقدان تفکیک دقیق میان مفاهیم " صنف " و " سیاست " و نیز در هم تنیدگی مسائل اجتماعی و سیاسی چنین امری در واقعیت اتفاق نمی افتد و کنش گران با پرچم صنف پس از مدتی ، دچار تضاد و تعارض در هویت صنفی شده و کارکردها اکثرا سیاسی می شود .
برخی از کنش گران نیز هدف را در مقیاس بالاتری تعریف کرده و اصلاح وضعیت آموزش و پرورش را به عنوان یک " زیر سیستم " تابعی از " فرا سیستم " می دانند .
کنش این افراد بیشتر در حوزه " سیاست " تعریف می شود و آنان سعی می کنند با ورود به " منابع قدرت " و " مشارکت در قدرت و اقتدار سازمانی و سیاسی " به زعم خودشان موجب تغییر در سامانه و رفتارهای سیستمی موجود شوند .
اما نکته مهمی که در میان کنش گران حوزه آموزش و پرورش و یا تعلیم و تربیت مغفول مانده است این است که بسیاری از فعالان و کنش گران ، کنش گری را صرفا در حوزه " تشکل " می پندارند .
این در حالی است که " کنش گری " مفهومی وسیع و گسترده تر دارد .
معلمی که در مورد مشکلات آموزش و پرورش و حتی درس خود نامه می نویسد و آن را منتشر می کند و یا در " رسانه " فعالیت می کند کنش گر است .
" کنش گری " و " مسئولیت پذیری " ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارند .
معلمی که نسبت به وضعیت موجود بی تفاوت نیست و در جریان روزمره آموزش و پرورش و مدرسه استحاله نشده است و به دنبال کسب " هویت شغلی و سازمانی " خویش است می تواند در حوزه " کنش گری " طبقه بندی شود .
اما نکته مهم آن است که کنش گری در آموزش و پرورش و در میان معلمان تا چه حد عمومیت داشته و آیا کنش گری به یک فرهنگ سازمانی تبدیل شده است ؟
تعداد معلمانی که به خاطر مشکلات خویش و نیز آموزش و پرورش در حوزه " نوشتار " فعال هستند چقدر است ؟
همچنین معلمانی که در حوزه " تشکل " به کنش گری می پردازند چند درصد از کل جامعه فرهنگیان کشور را شامل می شوند ؟
متاسفانه آمار دقیقی از تعداد فرهنگیان و معلمانی که در حوزه " نوشتار و رسانه " فعالیت می کنند در دست نیست .
نگاهی به میزان نوشته ها و آثار در رسانه های مکتوب مانند روزنامه ها و نیز سایت های معلمی نشان می دهد که متاسفانه این آمار پایین بوده و رضایت بخش نیست .
البته منظور در این جا نوشته ها و آثاری است که به منظور حل مساله و نیز تغییر وضعیت موجود صورت می گیرد .
این در حالی است که آموزش و پرورش بزرگ ترین کارتل مطبوعاتی کشور است ! ( این جا )
{ در حال حاضر ، 30 عنوان مجله رشد را با تيراژي برابر با 35 ميليون نسخه توسط وزارت آموزش و پرورش منتشر می شوند .
بولتنی تمام رنگي در 12 صفحه به نام «نگاه» و در تيراژ 160 تا 200 هزار نسخه هر ماه در آموزش و پرورش منتشر می شود و یا مجله «پيوند» توسط سازمان مركزي انجمن اوليا و مربيان وزارت آموزش و پرورش با تيراژ 360 هزار نسخه منتشر ميشود .
با این اوصاف ، هیچ گاه این نشریات نتوانسته اند تغییری مهم در وضعیت فعلی آن به وجود بیاورند و یا " معلم کنش گر " تربیت کنند . }
به جرات می توان گفت تعداد کنش گران معلم در حوزه رسانه شاید به اندازه یک درصد از کل فرهنگیان کشور هم نشود .
و اما در بخش دوم کنش گری که شامل عضویت و فعالیت در تشکل ها می شود نیز آمار جالب و یا قابل توجهی وجود ندارد .
در همایش بررسی موانع فعالیت سازمانهای مدنی در ایران که با حضور مقصود فراستخواه جامعه شناس ،بهمن کشاورز، حقوقدان، محمد کیانوشراد، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی، کمال اطهاری، اقتصاددان و سعید دهقان، وکیل دادگستری در در دی ماه سال 1394 برگزار گردید ( این جا ) موضوعات مهم و راهبردی مطرح گردید که به برخی از آن ها اشاره می شود :
" * در کشور ما تعداد سازمانهای مردمنهاد به نسبت جمعیت کشور، نسبت یک درصد دارد، درصورتیکه در کشوری مثل کنیا، این رقم شش درصد است.
* طبق اعلام مرکز آمار ایران در سال ٨٣ تعداد هفتهزارو ٩٥٣ سازمان مدنی در کشور وجود داشت که حدود ٢٩١ هزار نفر در آنها مشغول به کار بودند که از این تعداد، نزدیک به نیمی از آنها را بانوان تشکیل میدادند.
*در سال ٩٤ جمعیت ایران حدود ٧٨ میلیون نفر است که ٢٩١ هزار نفر از آنها با نهادهای مدنی ارتباط دارند که این تعداد کمتر از نیمدرصد جمعیت ما را تشکیل میدهد . "
این وضعیت می تواند قابل تعمیم به جامعه آموزش و پرورش و معلمان هم باشد .
می توان این گونه نتیجه گیری کرد که کم تر از نیم درصد از جامعه بزرگ معلمان در تشکل ها فعالیت دارند !
البته در این نوشتار در پی یافتن دلیل و یا چرایی این وضعیت نیستیم .
اما نکته مهم آن است که در این جامعه نیم درصدی تشکل های فرهنگی نیز رویه و یا تئوری مشخصی برای کنش گری اقتضایی و یا واقع بینانه وجود ندارد !
تعدادی از این تشکل ها که مهم ترین آن ها ، « کانون های صنفی معلمان » هستند بیشتر به دنبال " کنش گری " از نوع بیرونی هستند .
« تجمع » ، « تحصن » و « سر کلاس نرفتن » مهم ترین اشکال کنش گری توسط کانون های صنفی تاکنون بوده است .
به نظر می رسد با توجه به اصل " هزینه – فایده " و نیز روحیه محافظه کاری این جامعه ، این گونه راهبردها و کنش گری مورد استقبال معلمان واقع نگردیده است .
کانون صنفی معلمان ایران ( تهران ) با وجود تبلیغات فراوان در شبکه های اجتماعی و مجازی و نیز داشتن بیش از 18000 عضو تلگرامی ، نتوانست حتی 200 نفر از فرهنگیان ( شاغل – بازنشسته ) را برای برگزاری مجمع عمومی که بیش از 10 سال به تعویق افتاده بود سازمان دهی نماید .( این جا )
سایر تشکل ها فرهنگیان نیز که با صفت سیاسی طبقه بندی می شوند نیز نتوانسته اند در تاسیس و نیز تثیبت فرهنگ کنش گری در میان معلمان موفق و موثر باشند .
با وجود آن که کنش این دسته از تشکل ها مانند دسته اول نیست و بیشتر بر اساس ارتباط گیری ، لابی و... با مسئولان شکل می گیرد اما آن ها نیز نتوانسته اند مورد استقبال جامعه فرهنگیان واقع شوند .
تعداد اعضای مجمع عمومی سازمان معلمان ایران در مجمع عمومی این تشکل که در 24 آذر ماه 1394 برگزار گردید به عدد 50 هم نرسید . ( این جا )
سایر تشکل ها مانند مجمع فرهنگیان ایران اسلامی ، انجمن اسلامی معلمان ، کانون مدرسان دانشگاه فرهنگیان و...نیز وضعیت بهتری ندارند .
به نظر می رسد در آموزش و پرورش و در میان معلمان باید سطوحی از کنش گری تعریف شود .
نقطه آغاز " کنش گری " ؛ " مدرسه " است .
فعال کردن معلمان در ارکان مدرسه مانند شورای معلمان ، نماینده معلمان و تعریف یک هویت شغلی و صنفی می تواند از " مدرسه " آغاز شود .
تا نگرش معلمان نسبت به وضعیت موجود تغییر پیدا نکند و رفتارهای آنان بر اساس هویت شغلی تعریف و تبیین نشود نمی توان وارد فاز و یا مرحله " کنش گری " که سطح بالاتری است شد .
الزام و پیش درآمد منطقی این کار – همان گونه که قبلا بیان شده است – فاصله گرفتن از فرهنگ شفاهی رایج میان معلمان و روی آوردن آنان به فرهنگ نوشتاری و نیز پرسش گری مستند مبتنی بر روحیه پژوهش است .
تا این تئوری و فرآیند از ابتدا درست تعریف و تبیین نشود نمی توان به شکل گیری " کنش گری " و تربیت " معلم کنش گر " که نسبت مستقیمی با " معلم حرفه ای " دارد امیدوار بود .
1- ( ویکی پدیا )
نظرات بینندگان
ظلم رو میپذیرند که مبادا از تخت عافیت خارج شوند.
اون پشت قایم می شند و منتظرند تا یک ننه مرده ای بره جلو، اگر کاری کرد که اونها هم بهره میبرند و اگر گیر افتاد و تلکه شد اونها جاشون امنه.
خیلی از معلمان از یک مدیر یه لا قبا بیشتر از همه چیز میترسند. مدیر مثل دانش آموز با اونها برخورد میکنه.
خلاصه اینکه درد خیلی خیلی عمیقه. فعلا درمان هم نیست. دور دوره ی یاس و نام امیدیه.
دوست عزیز
با بیشتر سخنان شما موافقم .
اما از فضای ناامیدی چیزی عاید کسی نمی شود !
پایدار باشید .
از تاریخ امضای فرمان مشروطیت در مملکت ما به دست
مظفرالدین شاه قاجار حدودا 100 سال می گذرد. این در
حالیست که همین مشروطیت کسب شده با خون دل از درون
حکومت فاسد قاجاریه با فاصله حدود 20 ساله به دیکتاتوری
رضا خان قلدر استحاله یافته و انگاری که نه خانی آمده و نه
خانی رفته! و در نهایت حاکمیت 50 ساله، نامشروع،
ضد مردمی و وابسته سلسله منحوس پهلوی را به دنبال
دارد که خوشبختانه با وقوع انقلاب اسلامی طومار این حکومت
فاسد و موروثی در هم پیچیده شد.
غرض از نگاشتن این چند خط مرقومه این بود که؛ سوالات
ساده ای که حضرتعالی عرضه نمودید، شوربختانه پاسخ های
ساده ای نداشته و نیاز به کنکاش های عمیق جامعه شناختی
و ایضا تاریخی دارد.
آقای احمد
به نظرم ، این چالش ها راه حل های خیلی پیچیده ای هم ندارد .
اگر فقط عادت کنیم که هیچ چیزی را بدون منطق نپذیریم و در برابر رویدادها بی تفاوت و نظاره گر صرف نباشیم ؛ بسیاری از گره ها حل می شود .
پایدار باشید .
رسانه ای مانند تلگرام هم درست است که معلمان را به صورت جزیره ای به هم وصل کرده است اما همچنان عمقی در آن نیست. مطلبی اگر بیشتر از نیم صفحه باشد کسی حوصله خواندن ندارد. نمی دانم شاید نسل دیگری از معلمان بیایند که بتوانیم به آنان معلمان حرفه ای بگوییم ولی فعلا معلم حرفه ای تقریبا وجود ندارد.
دوست عزیز
آقا/ خانم سلیمی
با سخنان شما موافقم .
بدون تردید باید زمان بگذرد .
اما به جد و برای تشکیل مفهوم " معلم حرفه ای " و " معلم کنش گر " باید به دنبال تاسیس سازمان نظام معلمی باشیم .
پایدار باشید .
آقای زعفرانی
از توجه شما سپاسگزارم .
پایدار باشید .
سلام
شرمنده می فرمایید .
اگر هر معلمی در حد چند سطر با جریان " کنش گری " در آموزش و پرورش همراهی کند ، مشکلات مدرسه و آموزش و پرورش را در حد توان بازتاب دهد ، بسیاری از مشکلات حل می شود .
پایدار باشید .
آقای افتخاری
از نظر شما سپاسگزارم .
کنش گری اگر معطوف به یک فعالیت جمعی و سازمان یافته باشد می تواند تاثیرگذار باشد .
مهم این است که بتوانید هسته اولیه این کلونی را تشکیل دهید و استمرار و پویایی داشته باشد .
شاید بهتر باشد اهداف اولیه این گروه ها ناظر بر رویکرد مصالح عمومی و امور خیریه باشد .
پایدار باشید .
این مطلب شما نه تنها برای معلمان است بلکه برای تک تک افراد جامعه می باشد.
اگر تمامی ما افراد جامعه در هر سن و شغل و پست
اخلاق کنش گری را بلد بوده و آن را عملی کنیم زندگی زیبا و بامعنا خواهد شد...
سپاس از شما مثل همیشه....
آقای آزاد
دقیقا درست می فرمایید .
اما از آن جا که معلمان گروه مرجع هستند این کنش گری به مراتب تاثیرگذارتر خواهد بود .
پایدار باشید .
آقای معصومی
از لطف شما سپاسگزارم .
پایدار باشید .
با سپاس از شما. مطلب بسیار با ارزشی موقوم فرموده اید. خواهشم از دوستان این است که نظرشان را بدون صلوات فرستادن یا لعنت کردن این و آن روشن و شفاف بنویسد. از این فرهنگ غیر سازنده فاصله بگیریم. ک. آ