بعد ازماه اردیبهشت، آبان ماه، فرهنگی ترین ماه سال است. برگزاری جشنواره مطبوعات و هفته کتاب و کتابخوانی در این ماه بهانه های فرهنگی در سطح ملی است. برگزاری جشنواره های مهم و مقدسی که بر این باور است تا سطح فرهنگی و معرفتی جامعه ارتقا یابد.
واقعیت این است که در این روزها ، مطبوعات و کتاب حال و روز خوبی ندارند. مطبوعات و کتاب ستون تمدن و فرهنگ است. مطبوعات و کتاب، بوستان دانشمندان است و راه سعادت و نشاط جامعه . اما جامعه ای هستیم که بدون کتاب و مطبوعات زندگی می کنیم و روزگار می گذرانیم و خواندن را جدی نمی گیریم. سستی در مطالعه و به حاشیه رفتن کتاب و مطبوعات منجر به ضعیف شدن فرهنگ و نحیف شدن اخلاق گردیده است.
از سوی دیگر در جامعه ی جهانی زندگی می کنیم که شکوه پرقدرت تکنولوژی و فناوری خود را به نمایش می گذارد که البته گریز و گزیری از آن نیست و زیستن در جامعه جدید و مدرن و مبتنی بر تکنولوژی الزاماتی دارد که مهمترین آن فرهنگ و هویت فرهنگی است. اگر فرهنگ همراه فناوری نباشد، آن جامعه نمی تواند از فناوری و تکنولوژی غایت استفاده را ببرد !
واقعیت این است که اگرچه « خودرو » مظهری از جامعه مدرن و مدرنیته است و امری مهندسی که به دست مهندسان و فن سالاران تولید شده و خودرو، جاده و کیفیت راه ها امور مادی هستند اما بسیاری از افعال ترافیکی بیش و پیش از هرچیز دیگر تحت تاثیر عوامل اجتماعی و انسانی است. الگوهاي تنظيم رفتار رانندگان، عابران پياده و حتي پليس هاي راهنمايي و رانندگي تا حدزيادي؛ برگرفته از معيارها و قواعد اجتماعي بسط یافته در همان كشور است.و الا این جاده ها و علایم و قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگي در ساير كشورهاي غربي نيز وجود دارد.
این همان فرهنگ است که سبک رانندگی و انضباط اجتماعی و پایبندی به قوانین در جوامع را مشخص می سازد.یکی از شاخص های جوامع توسعه یافته،قانون مندی و رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی است. اما جوامع در حال توسعه چندان مقید به قانون نبوده و با مسایل گسترده ای در این زمینه مواجه اند.
در همين رابطه براساس اعلام مسوولان وقت پليس راهنمايي و رانندگي تهران، در شهريور ماه سال 1388 ، جريمه هاي رانندگي يك روز تهران با تعداد جريمه هاي رانندگي يك سال قاره اروپا برابري مي كند و تصادفات منجر به جرح و مرگ آنان بسيارپایین تر از کشورهای جهان سومی است. آمار تلفات جاده ای در ایران بيست برابر كشورهاي صنعتي جهان و پنج برابر كشورهاي هم تراز با ايران است وبه عبارتی تقریبا 3 درصد تصادفات اتفاق افتاده در سطح جهان، مربوط به ايران است.
بر اساس گزارش یونیسف در ایران در هر بیست دقیقه یک نفر در جاده های ایران جان می سپارند و در هر دو دقیقه خبر مصدومیت جدی و حتی معلولیت مادام العمر یک نفر به خانواده اش می رسد و سالانه میلیاردها دلار بر اقتصاد ایران هزینه وارد می کند .کشته های تصادفات در ایران نسبت به جمعیت و خودرودر دنیا اول است و حدود 25 در صد از کلیه تصادفات جاده ای در ایران مربوط به حوادث موتور سیکلت است که در بیش از 60 درصد این موارد به دلیل عدم استفاده از کلاه ایمنی و بروز ضربه مغزی است.
به عبارت دیگر، در ایران و در نتیجه تصادفات رانندگی سالانه به ازای هر صد هزار نفر ،38 کشته و در کل به ازای هر صد هزار نفر جمعیت 63 نفر کشته و زخمی می شوند و به همین دلیل رتبه ی اول را در میان کشورهای جهان به خود اختصاص داده است.
مطالعات انجام شده درایران نشان می دهد که اکثریت مسافران منتظر توقف اتوبوس نمی شوند.بسیاری از مسافران در وسط جاده ها پیاده می شوند و خیلی ها مراقب عبور و مرور نیستند و اصولا هم مسافران و هم رانندگان احساس مسوولیت چندانی در قبال رفتار خود ندارند.همچنین سرعت غیر مجاز و رفتار های خطر زای رانندگان ،عدم توجه به قوانین و مقررات و درک افراد از از مخاطرات موجود در جاده ها بر میزان درک و فهم مردم از خطرات ترافیکی و در نتیجه وقوع حوادث رانندگی اشاره می کند .
مطالعات نشان می دهند که سوانح ترافیکی نه صرفا یک امر مکانیکی و اتفاقی و ماشینی ،بلکه برخاسته از امور اجتماعی و فرهنگی است. اگر اندکی فکر کنیم و ببینیم که سالانه ده ها هزار در جاده های ایران می میرند و صد ها هزار نفر زخمی می شوند و میلیاردها تومان هزینه بر دوش خانواده و در نهایت جامعه باقی می ماند و دوباره به آغاز بر می گردیم که چرا این همه تصادف و تصادم و تزاحم ما را حساس نمی کند و چرا این همه بد رانندگی می کنیم !
چگونه می توان از حجم ابعاد آن کاست و با ماشین کنار آمد .ماشینی که خودمان ساخته ایم ،اما بلای جان خود کرده ایم ، ماشین عضوی از خانواده ما ست. این مائیم که این عضو نازنین را بد معرفی کرده ایم،به خصوص ما ایرانی ها که در جهان شهره به بد رانندگی شده ایم و هر گردشگر و توریستی که به ایران می آید و مدتی بعد که دیار ما را ترک می کند،رانندگی ایرانی را برای دوستان ،حویشان ،همشهریان و اعضای خانواده اش می گوید و واقعا ما از این بابت در جهان منحصر به فردیم.
این رفتار نادرست و ناپسند ریشه در عدم فرهنگ پذیری و تعلق خاطر به قانون دارد. واقعیت این است ما یاد نگرفته ایم که منافع جمعی را بر منافع فردی ترجیح دهیم ،زیرا رانندگی یک امر اجتماعی است و ما ملتی هستیم که در دام فردگرایی و تفرد گرفتار شده و در بستر اجتماعی نیز به نوعی می خواهیم خودمان را نشان دهیم و فردیت خویش را به نمایش بگذاریم. اصرار بر فردیت و هویت فردی و تاکید برمنیت ها این تصور و تصویر را برای رانندگان ایرانی به وجود می آورد که خیابان و خودرو در ملکیت شخصی اوست.
اکسیر مطالعه و فهم فرهنگ و معرفت این فایده و نتیجه را دارد که خوشبختی امری اجتماعی است و قانون و قانونمندی و نهادینه شدن آن مغایرت با منافع فردی است ،اما فواید و نتایج بسیاری دارد در متون دینی ما آمده است که همه سوار یک کشتی هستیم و اگر اتفاقی برای این کشتی رخ دهد ،همه ی افراد در کشتی متضرر می شوند. .
در کتاب های مردم شناسی نیز این داستان آمده است: یک انسان شناس به تعدادی از بچه های آفریقایی یک بازی را پیشنهاد کرد، او سبدی از میوه را در نزدیکی یک درخت گذاشت و گفت هر کسی که زودتر به آن برسد آن میوه های خوشمزه را برنده می شود.
هنگامی که او فرمان دویدن را داد ، تمامی بچه ها دستان یکدیگر را گرفتند و با یکدیگر دویده و در کنار درخت، خوشحال نشستند.
هنگامی که انسان شناس از این رفتار آنها پرسید درحالی که یک نفر می توانست به تنهایی همه میوه ها را برنده شود! چگونه یکی از ما می تواند خوشحال باشد در حالی که دیگران ناراحت اند.آنها گفتند :آبونتو !آبونتو!آبونتو در فرهنگ ژوسا یعنی من هستم چون ما هستیم.
نمایش رانندگی نشان هویت جمعی ملتی است که می خواهد بگوید،من برنده هستم ،چون ما برنده هستیم و یا من بازنده هستم چون ما بازنده هستیم...
اگر این مهم را در هفته کتاب و کتابخوانی و در یکی از فرهنگی ترین ماه سال دریابیم ،می توانیم در رانندگی احساس بازندگی نکنیم و همه برنده باشیم.
قطعا کتابخوان ها و افراد اهل مطالعه قانونمندتر می باشند و قوانین را جدی تر می گیرند!
امروز بخوانیم که قطعا فردا برای خواندن دیر است و امروز بفهمیم و با فهم فرهنگ همپای مدرنیته حرکت نماییم !
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.