خسارت درماني پانصد ميليون توماني 200 فرهنگي كشور، به بيمه تكميلي درمان معلمان در سال 94-95!
اين آمار تكان دهنده را فرشيد سياري، مدير كل سابق تعاون و پشتيباني وزارت آموزش و پرورش، در استان كردستان اعلام كردند؛ از آمار بالا مي توان به چند نكته مهم پي برد، كه هر كدام به جاي خود،مي تواند درخور توجه باشد:
بيمه تكميلي درمان براي عده اي از معلمان (كه احتمالا بيماري هاي صعب العلاج دارند و جدا از ما نيستند) بسيار كمك كننده بوده است، پس اگرچه براي يك يك ما فايده چنداني نداشته است، اما خوشبختانه براي معدودي از همكاران خيلي حياتي بوده و حمايت قابل توجهي را ارائه نموده است، چرا كه در ساليان قبل چيزي به نام بيمه تكميلي درمان نداشتيم؛ شاهد مدعا نيز اين است كه قطعا در بين همكاران دور و نزديك خودمان افرادي هستند كه همين بيمه درماني ، كمك هاي شاياني را به ايشان نموده است.
به نظر نگارنده، وارد نمودن خسارت بالا (هر چند به اندازه يك ويزيت يا آزمايش غيرضرور در طول يك سال) در مقياس كل كشور هزينه هاي سازمان بيمه گر را بالا برده و به طور طبيعي آن سازمان بيمه گر( يا احيانا هر بيمه گر ديگر ) كه هدف كلي اش دستيابي به سود متعارف و ارائه خدمات است، در حين يا پس از ايفاي قرار داد، دچار ضرر و زيان شده و پس از پايان قرارداد قبلي، يا ديگر قرار دادي نخواهد بست و يا در بهترين حالت، مبالغ بالاتري را جهت قرارداد پيشنهاد مي دهد كه در هر دو صورت در نهايت به ضرر خود معلمان (لغو قرارداد و عدم بيمه تكميلي، يا اخذ حق بيمه بيش تر براي قرارداد بعدي) خواهد بود؛ جهت كاستن از ابهام نوشته بالا،به مثال عيني زير توجه كنيد:
مثال: اگر حدود 60 درصد از معلمان كشور ( آمار تقريبي و فرضي) عضو بيمه تكميلي باشند به همراه اعضاي خانواده هايشان حداقل تعداد بيمه شدگان به عدد يك ميليون نفر مي رسد (كم ترين تعداد ممكن )، كه اگر هر كدام يك از اين افراد، يك ويزيت بيش تر (فقط يك ويزيت نزد پزشك متخصص در مطب) در طول يكسال بشوند (با احتساب مبلغ پرداختي تقريبي 25 هزار توماني كه بيمه گر به پزشك يا در اغلب اوقات، به خود بيمه شده پرداخت مي كند) سازمان بيمه گر بابت همين يك ويزيت اضافي به ازاي هر نفر در طول يك سال، هزينه 25 ميليارد تومان (يك ميليون ضرب در 25 هزار تومان) متضرر شده و به درآمد پزشكان عزيز، افزوده مي شود!
نكته ديگري كه مغفول مانده، اين است كه كاركرد اصلي بيمه در مواقع غير مترقبه (همچون جراحي هاي سنگين، پيوند عضو و...) و پيش بيني نشده نمايان مي گردد و در اين زمينه بي ارتباط نيست كه به مبلغ حق بيمه هنگفتي سالانه بابت" بيمه شخص ثالث" پرداخت كرده ايم ، نيم نگاهي داشته و مقايسه اي سرانگشتي داشته باشيم، كه آيا تاكنون يك ريال آورده برايمان داشته است؟يا خير؟طبيعتا در 99 درصد افراد خير!!!
يادآوري مي گردد بيمه تكميلي فرهنگيان با بيمه تكميلي ارگان هاي ديگر كه خود سازمان بودجه هنگفتي را جهت حق بيمه تقبل مي نمايد( از محل اعتبارات رفاهي كلان خود)، تفاوت دارد و هزينه بيمه تكميلي آموزش و پرورش كلا به خود معلمان تحميل مي شود، نيمي مستقيم به صورت كسر ماهانه از حقوق معلمان و نيم ديگر به صورت غيرمستقيم خود وزارت، از محل اعتبار ساير، در بودجه آموزش و پرورش، پرداخت مي نمايد كه به نوعي هر چه مبلغ آن بالاتر باشد در نهايت ضرر و زيان، دوباره مشمول تمام همكاران عضو و غير عضو،خواهد شد.
لذا با توجه به مطالب فوق پيشنهاد مي گردد به صندوق بيمه تكميلي هم چون صندوق پس اندازي ضروري براي روز مبادا و ارزشمند و گاه بسيارحياتي، بنگريم و ديدمان اين باشد كه "هر چند ممكن است سال هاي سال براي من نوعي، تنها عايدش، ضرر باشد، ولي همين حق بيمه هاي كسر شده از ما، در گوشه اي از كشور براي تعدادي از همكاران حكم مرگ و زندگي را دارد و گرهي بسيار از زندگي عزيزي ديگر مي گشايد"،
لذا با توجه به نكات فوق، بهترين راهكار پيشنهاد مي گردد:
كم ترين استفاده از مزاياي بيمه (رعايت اصل صرفه جويي) و احتراز از ايجاد هزينه هاي غيرضرور توسط بيمه شدگان (معلمان و خانواده محترم ايشان) به سازمان بيمه گر (آتيه سازان حافظ) ؛ چرا كه در صورت سودده بودن قرارداد بيمه تكميلي درمان فرهنگيان، بيمه هاي معتبر گرايش به سمت آموزش و پرورش پيدا كرده و باعث بهبود روزافزون خدمات بيمه اي و درمان و حل مشكل همگي مان در ساليان آينده خواهد شد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
هدف متن بالا تعريف و تمجيد از بيمه فعلي نيست. بلكه منظور اين است كه در صورت هزينه بيش تر ضررش دوباره لاجرم به خودمان برمي گردد
ممنون از نظر شما
چاکانی بسیار دارد در دیدار با وزیر جوان و خوش سیمای
بهداشت و درمان سوئد در صفحه تلوزیون ظاهر شد که
فرمودند : "هر کس در سوئد بیمار شود، تنها سختی و درد
بیماری را تحمل می کند"!
چرا مطب ها و بیمارستان های ما اینقدر شلوغ است؟
چون به دلیل عدم توجه به بهداشت و پیشگیری و نیز بهداشت
روان و جسم در محیط کار و زندگی، بیش از استاندارد های
جهانی بیمار می شویم!
ساکنین شهرهای آلوده و صنعتی چون تهران چاره ای به جز
زندگی و کار در این کلانشهرها ندارند!
مردم خوزستان و ایضا چندین استان دیگر به دلیل بی تدبیری های
زیست محیطی مجبورند در گرد و غبار بیمار کننده کار و
زندگی کنند!
مردم تهران مجبورند دل به وزش باد یا بارش باران و برفی
داشته باشند تا آنها را حداقل چند روزی از آلودگی نجات دهد!
بیمه ها بهتر ست فکری به حال تصادفات رانندگی، واردات
بنزین های غیر استاندارد، حفظ محیط طبیعی کشور، افزایش
مکان های ورزشی، ایجاد روحیه شادی و نشاط در جامعه
کنند؛ تا در نتیجه مجبور نباشند هزینه بیشتری برای بیماران
بیشتر پرداخت کنند!
راستی مقایسه ما با سوئد، گزافه گویی نبود؟بود؟
در هر حال سربلندی شما را خواهانم.و امیدوارم بیاموزم نظر دیگران را بل نظری بهتر نقد کنم....
کارت حلبی شده ولیحق بیمه در فیش های ما باافزایش کسر میشود و .....
.
.
.
.
.
.
.