صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

محمدرضا حیدری/ آموزگار - قم

قصّه‌ی حر

قصه حربن یزید ریاحی  آن‌ها که عاشورا را رقم زده‌اند، قصّه‌ها دارند. از بچّه‌ها پرسیدم کدام شخصیت و قصّه‌اش در روایت عاشورا آن‌ها را بیشتر تحت تاثیر قرار داده و چرا؟ یک به یک نظرشان را گفتند. امام حسین و مظلومیتش، عباس و شجاعتش، علی اکبر و جوانی‌اش، علی اصغر و خُردی‌اش، قاسم و رشادتش و عبدالله و معرفتش را یاد کردند.
امّا من در دشت نینوا آدمی را می‌شناسم که با سپاه هزار نفره‌اش راه را بر کاروان حسین بست. به دستور مافوقش نه اجازه داد امام به حجاز بازگردد و نه گذاشت به کوفه نزدیک شوند. دستِ آخر کاروان حسین را در دشت نینوا متوقّف کرد.
او و سپاه هزار نفره‌اش همان‌جا به نوه‌ی رسول خدا اقتدا کردند و نمازشان را به جماعت خواندند. فرمانده از سرنوشت این اسکان اجباری بی‌خبر بود. وقتی روز دهم رسید و دو لشکر در برابر هم صف‌آرایی کردند و دانست که عمر بن سعد بر جنگ با پسر فاطمه مُصِر است، از کرده‌اش پشیمان شد.
گفته‌اند بارها اسبش را میان لشکریان عمر بن سعد تازاند، شاید نظر امیر لشکر را تغییر دهد امّا نتوانست. دلش پر از آشوب شد.
آن‌ها که از مدینه با کاروان حسین همراه شدند، دلشان به دعوت صدها کوفی گرم بود امّا حر باید میان سپاه چند هزار نفره‌ی اموی و لشکر هفتاد نفره‌ی علوی یکی را برمی‌گزید. پیش‌بینی نتیجه‌ی این جنگ نابرابر چندان دشوار نبود. اگر در آن‌سو می‌ماند دنیایش را داشت.

به قول اخوان :
« سه ره پيداست.
نخستين: راه نوش و راحت و شادي.
به ننگ آغشته، اما رو به شهر و باغ و آبادي.
دو ديگر: راه نيمش ننگ، نيمش نام،
اگر سر برکني غوغا، وگر دم درکشي، آرام.
سه دیگر: راه بي‌برگشت، بي‌فرجام »
حر راه اوّل را پشت سر گذاشت، به راه دوم حتّی فکر هم‌ نکرد و از جان و دل در راه سوم قدم نهاد. دل گُنده‌تر از آن بود که پایش بلغزد. تصمیمش را گرفت. از اسبش پیاده شده. پوتین‌هایش را درآورد، بندهای دو پوتین را به هم گره زد و آنها را به گردن آویخت. سرافکنده و پا‌برهنه آرام آرام به خیمه‌ی امام نزدیک شد. در برابر امام زانو زد. چشمانش را از خجالت به زمین دوخت و زبانش الکن شد. او بود که راه کوفه را بر امام بسته و کاروان امام را در کربلا متوقّف کرده بود. جمله‌ای از امام حالش را دگرگون ساخت. ارفع رأسکَ یا حُر. برخاست و اجازه‌ی نبرد طلبید. به میدان رفت، کوفیان را موعظه کرد، رجز خواند و مردانه جنگید. می‌گویند او نخستین فردی بود که روز عاشورا در دفاع از امامش به شهادت رسید.

همان‌گونه که حسین خواسته بود:«إن لَم یَکُن لَکُم دینٌ و کُنتُم لاتَخافونَ المَعادَ فَکونوا اَحراراً فی دُنیاکُم.»


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

چهارشنبه, 21 مهر 1395 22:49 خوانده شده: 1207 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +3 -1 --
محمد باقر 1395/07/22 - 09:54
چرا راه سوم را راه بی برگشت و بی فرجام عنوان کرده است .راهی را که حر انتخاب کرد که فرجامش کاملا روشن بود و ان فرجام سعادتمندی و سربلندی در دنیا و عقبی بود. پس راه بی فرجام نبود.با احترام

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور