سخن معلم :
اعتراضات اخیر معلمان یکی از بحث های روز میان جامعه فرهنگیان است .
در این زمینه جناب آقای دکتر خالد توکلی از دبیران محترم شهرستان سقز مطلبی را در این زمینه برای سخن معلم ارسال کرده است .
ضمن سپاس از این همکار گرامی و در راستای آسیب شناسی این گونه کنش های اجتماعی و نیز نهادینه ساختن فرهنگ گفت و گو و تفکر نقادی به عنوان مهم ترین حلقه مفقوده، سخن معلم پذیرای نظرات مختلف خواهد بود .
مطالب منتشر شده ، نظر این پایگاه خبری - تحلیلی نبوده و انتشار آن ها به معنای تایید این مطالب نیست .
تردیدی ندارم بسیاری از فرهنگیان از وضعیتی که در آن قرار گرفته اند رضایت چندانی ندارند و اگر زمینه ی اعتراضی صرفاً صنفی و مدنی فراهم شود به طور گسترده در آن مشارکت فعال خواهند داشت. همه می دانیم و می دانند سال های مدیدی است که تبعیضی ناروا در مورد فرهنگیان اعمال شده و می شود و شرایط کار و تدریس در آموزش و پرورش به گونه ای رقم خورده است که نه برای معلم و نه برای دانش آموز به هیچ وجه رضایت بخش نیست. علاوه بر این، اعتقاد راسخ دارم که اعتراض، حق معلمان و فراتر از آن حق تمامی آحاد جامعه است که این امکان برایشان مهیا باشد تا در برابر تبعیض های ناروا، ظلم و نابرابری، واکنش درخور و مناسب داشته باشند و در حد توان برای ایجاد فضایی آزاد، بانشاط، مبتنی بر برابری و عدالت تلاش نمایند.
با وجود این در مورد تحصن خودجوشی که هفته ی گذشته در برخی از مدارس انجام شد ذکر نکاتی را ضروری می دانم:
- واژه ی «خودجوش» در ادبیات سیاسی ایران تا حد زیادی معنای خاصی دارد. برای کسانی که در حوزه ی سیاسی فعالیت دارند، با شنیدن این واژه بر خلاف معنای ظاهری آن، آنچه عمدتاً به ذهن متبادر می شود این است که اغلب در مورد تجمعاتی به کار می رود که به طور متمرکز هدایت می شوند، سازمان دهی و نظام سلسله مراتب مشخصی دارند و معمولاً برای برهم زدن جلسات سخنرانی اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل به حرکت در می آیند. بر این اساس، اطلاق صفت خودجوش برای تحصن معلمان صحیح نیست و ناخودآگاه ذهن را متوجه برخی امور دیگر خواهد کرد.
- به عنوان یک معلم که نسبت به وضعیت خود و فضای کلی موجود در آموزش و پرورش معترض هستم باید از این حق بدیهی برخوردار باشم که برای مشارکت در امر اعتراض، علل و عاملان آن را بشناسم و بدانم به چه چیزی قرار است معترض شویم و در این اقدام مشترک چه می خواهیم تا آن گاه تصمیم بگیرم که آیا به معترضین بپیوندم یا نه. در اعتراض خودجوش این امر امکان پذیر نیست. معلوم نیست چه کسی با چه هدف یا اهدافی برنامه ی اعتراض را ریخته و چرا این روش را برگزیده است.
- اگر اعتراض خودجوش (البته از نوع واقعی آن) منجر به مباحث جدی و در نهایت تلاش منظم و سازماندهی شده برای دست یابی به اهداف مشترک نگردد، ممکن است بی نظمی، ناکامی و سرخوردگی در میان معترضین ایجاد شود و یا مورد سؤاستفاده کسانی قرار گیرد که اهداف و مقاصد دیگری در سر می پرورانند. اعتراض خودجوش اگر از یک بار فراتر رود به سادگی از مبانی اعتراضی معلمان منحرف می شود و در آینده هر کس ناشناس و گمنامی به هر بهانه ای این حق را برای خود قائل می شود که از فرهنگیان بخواهد به صورت خودجوش به اعتراض اقدام نمایند.
- اعتراض را باید به مثابه یک فرایند در نظر گرفت. در مرحله و گام اول در اعتراض های سازمان دهی شده معمولاً علل و انگیزه و چگونگی اعتراض مشخص می گردد و فرصتی مناسب برای ابراز اهداف و خواسته ها تعیین می شود. در مرحله ی بعد اگر مسئولین به اعتراض توجه کردند و حاضر به گفت وگو بودند تعدادی از نمایندگان معترضین بر سر میزمذاکره خواهند نشست و در مورد مطالبات معترضین چانه زنی خواهند کرد و در نهایت و در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات؛ برای اعتراض بعدی برنامه ریزی خواهد شد یا در صورت موفقیت، نتیجه ی مذاکرات به اطلاع معترضین خواهد رسید. در اعتراض خودجوش هیچ کدام از این موارد در نظر گرفته نمی شود.
- ممکن است این اعتراض به این دلیل خودجوش معرفی می شود که سازمان دهندگان آن به علت عواقب ناخوشایندی که می تواند داشته باشد جرأت افشای نام خود را نداشته باشند. با توجه به برخوردی که در گذشته با تشکل ها و انجمن های صنفی معلمان شده است این تصور چندان بی راه نیست اما از آن جایی همواره بیشتر معلمان بر این باور بوده اند که اعتراض آنها صرفاً صنفی است، اجازه نمی دهند از آن بهره برداری سیاسی شود. در حالی که مخفی کاری بر این پیش فرض مبتنی است که کنش اعتراضی ما دارای هزینه است و این را پذیرفته ایم.
اگر چه برخی از نهادها و تشکل های صنفی معلمان امروزه مجال فعالیت ندارند اما اندک تشکل هایی که وجود دارند باید نسبت به اعتراض معلمان در روزهای گذشته بی تفاوت نباشند و با احساس مسئولیت و برقراری ارتباط مناسب با فرهنگیان و مسئولین امکان اعتراض های هدف دار و منظم را فراهم آورند در غیر این صورت ممکن است تداوم این گونه اعتراضات نه تنها پیامد مثبتی برای معلمان در بر نداشته باشد بلکه مشکلات آنها را نیز بیشتر کند و اراده ی معطوف به اعتراض معلمان را دچار استهلاک سازد وضعیتی که آسیب های آن بیش از همه گریبان معلمان را خواهد گرفت و برای هیچ کس مطلوب نیست .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
-اگر اعتراض خودجوش (البته از نوع واقعی آن) منجر به ... و سازمان¬دهی شده برای دست یابی به اهداف مشترک نگردد، ممکن است ... و یا مورد سؤاستفاده کسانی قرار گیرد که اهداف و مقاصد دیگری در سر می¬ پرورانند. اعتراض را باید به مثابه یک فرآیند در نظر گرفت. در مرحله و گام اول ...در مرحله¬ ی بعد ...تعدادی از نمایندگان معترضین بر سر میزمذاکره خواهند نشست و در مورد مطالبات معترضین چانه¬ زنی خواهند کرد و ... در اعتراض خودجوش هیچ کدام از این موارد در نظر گرفته نمی¬ شود. .. اما اندک تشکل¬ هایی که وجود دارند باید نسبت به اعتراض معلمان در روزهای گذشته ... با احساس مسئولیت و برقراری ارتباط مناسب با فرهنگیان و مسئولین امکان اعتراض¬ های هدف دار و منظم را فراهم آورند ؛ در غیر این صورت .. اراده¬ ی معطوف به اعتراض معلمان را دچار استهلاک سازد ، وضعیتی که آسیب¬ های آن بیش از همه گریبان معلمان را خواهد گرفت و برای هیچ کس مطلوب نیست.
با تقديم احترامات شايسته ارادتمند شما شهسوارزاده
جناب سعدي نوري استاد گرانقدر ، همانطور که شما بدرستي اشاره فرموديد نتها راه منطقي و اصولي هما ن تقويت و استحکام تشکل هاي مدني است که بايد اين تشکل ها به بلوغ سياسي برسند تا تأثير گذار شوند . لطفآ به دلنوشته اينجانب تحت عنوان " تا تشکل ها به بلوغ سياسي نرسند نمي توانند تأثير گذار باشند " مراجعه فرماييد .
در ضمن جناب آقاي عادل بازنشسته استاد گرامي ، نبايد همه چيز را سياه وسفيد ببينيم ، فرهنگيان فرهيخته چاره اي جز ساختن و ساختن ندارند .مگر وقتي ، بازنشستگان در سازمان برنامه و بودجه با مسئولين مذاکره کردند ، در ساختن وساختن کم گذاشتند که با بدبيني ، قدرت عظيم فرهيختگان را ناديده مي گيريد .
باتقديم شايسته ترين احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
مگرنه اینه که حق گرفتنیه نه دادنی
اگراعتراض و تحصن یک هفته طول بکشه و صدای اولیای بچه ها دربیادبعدببینید رسیدگی میکنن یا نه
سوختن وساختن یعنی چه که تلقین میکنید
هرچه می کشیم ازخودماست.وقتی دربین جامعه فرهنگی افرادی پست و رذلی وجود دارند که کارشان جاسوسی از همکارانشان هستش,وقتی نخبهها ی دانشگاهی جایی در حکومت ندارند,جایی که افراد بی سواد بر بالاترین مناسب حکومتی جای گرفتند,نباید انتظاری بیش از این داشت.
باید متحد وهمدل بود و بس
من ازهمکاران تقاضا دارم به جایگاه ومقام معلم توجه داشته باشند وخدای نکرده برای احقاق حقشان یک عمل ناحقی را انجام ندهند چراکه فرهنگیان همیشه الگو بوده وخواهند بود بنابراین به جای حرکتهای خودجوش واحساسی و خیابانی تحصن ودیگر حرکتهایی از این قبیل از مجاری قانونی احقاق حق نمایند . وشرایط فعلی کشور را به لحاظ امنیتی در نظر داشته باشند تا خدای نکرده فتنه دیگری به نام حقوق فرهنگیان شکل نگیرد .
به عنوان مثال
1-از دفتر مقام معظم رهبری وقت گرفته ونمایندگان خود را پیش معظم له فرستاده تا دغدغه هایشان را باایشان در میان بگذارند واز ایشان ارائه طریق بخواهند
2-به نمایندگان مجلش شورای اسلامی شهرهای خود مراجعه نموده واز آنهابخواهند در مجلس احقاق حق نمایند
3-نامه های سرگشاده درروزنامه ها به وزیر محترم بنویسند
4-از رادیو و تلویزیون بخواهند گزارشی از وضیعت معلمان وکلاسهای درس تهیه نمایند وحتی فیلمی دراین رابطه بسازند
5-از مراجع تقلید بخواهند تا نگاهی هم به حال آموزش وپرورش داشته باشند
و از اشتباهات دیروز باید درس گرفت و معلم را به اندازه فرصت داد تا تمام همتش سیر کردن شکم چند سر عایله باشد و بس.نقطه سر خط.
ناشناس عزیز چه چیزی را سیاسی نکنند؟مسئله ؛معلم و حقوق بخورنمیر؛ یک مسئله نیست یک امر مدیریت شده است. نقطه سر خط.
نامه ی جمعی از معلمان سراسر کشور به دانش آموزان عزیز ایرانی خود به مناسبت ...
دانش آموزان عزیز ایرانی! سرمایه های آینده ی کشور اسلامی ما! دانش آموزان عزیزی که در دنیای پیچیده ی صنعتی امروز سعادت، توسعه، کرامت، شرافت و حیثیت انسانی خود، جامعه و وطنتان را در سرنوشت درخشان علمی و فکری تان در آینده ای نزدیک جستجو می کنید! همانطور که مستحضر می باشید داشتن چنین آینده ای روشن و مطمئن و دستیابی به امنیت شغلی و انسانی آینده تان جهت دسترسی به آمال و امیدهای مقدس مآبانه تان در قبال خود، جامعه و وطنتان درسنگر تعلیم و تربیتِ مدرسه و با با کمک و مساعدت دلسوزانه ی معلمان آینده ساز مدرسه تان محقق خواهد شد، معلمانی که متأسفانه امروزه در اوج بی مهری دولت محترم جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته اند؛
همکاران ما باید از چی بترسیم زمانیکه در مقابل کوچک ترین خواسته فرزندمان چیزی جز عرق شرمندگی نداریم.
اگر نیست برای همه نباشد. برای همه.
ان چه البته به جایی نرسد فریاد است
بعدش اقايون ببينند 17000000دانش اموز تو كوچه وخيابان ولو هستند اون وقت داد خانواده ها در مياد
خاک بر سر تبعیض سازان
حالا حق مارا که نمی دهند هیچ !یارانه ها را هم از ما می گیرند و به جیب پزشکان می ریزند! لابد آنها ایثار کردند که زیر میزی گرفتند و الان 10 برابر شده و روی میز آمده!
این چه عدالتی! چه تدبیری! چه امیدی!
عدالت اينست: معلم با مدرك فوق ليسانس و سابقه 23 سال 1600000تومان دريافت كند و كارمند فلان اداره با مدرك ديپلم و 4 سال سابقه2400000 تومان دريافت كند. ننگ بر وزير بي عرضه و.
آفرین بردولتی کو راچنین باشدمجیر(امیرمعزی)
این چه عدل است وچه حکم است وچه انصاف ای وزیر (ادیب الممالک فراهانی)
ماچوناییم ونوادرمازتوست
ماچوکوهیم وصدادرمازتوست
تووجودمطلقی فانی نما(مولوی)
عنایت تواگردیده بانئی نکند/زعجز،دودبرآیدزدودمان ادب (ملک الشعرابهار)
رتبه ی بهره ی بانکی 101کشور بهر ه ی وامهای بانکی آنها از ما کمتر است.(سود بهره ی وام در جمهوری اسلامی خیلی بالا است )در فیلتر مقام نخست.
دربین کشورهای جهان ما ازنظرپاک بودن اداری و سلامت اداری رتبه ی 131 را داریم البته در بین 170 کشور .(فساد اداری بیداد میکند)البته خوشحالیم که کشورهای فاسدتری نیز هستند که فاسدتر از ما هستند مثل کشورهای دوست وبرادر .لیبی- عراق و ...... در آمد معلمان آمریکا و کره جنوبی 10 برابر ایران ودر آمد پزشکان متخصص ایران 5برابر آمریکا.امار رسمی جمهوری اسلامی.چه انتظارات بیجایی دار ی همکار محترم.
همه فقط انتقاد میکنن. همش هم قبول اما خودمون چه قدمی برداشتید؟
.مگر مردم ما به خاطر چه چیزی انقلاب کردند ؟آیا آنها نیز نمی توانستند با سران فاسد حکومت طاغوت مذاکره کنند؟
جناب دکتر آیا شما درجریان مراجعه نمایندگان صنفی معلمان به مجلس ریاست جمهوری دفانتر نمایندگان وزارت و...نیستید؟
وقتی یک نماینده بیسواد قدرت رویارویی با یک معلم را ندارد بهترین راه را فرار می داند.وقتی ریس مجلس حتی حاضر به داددن وقت ملاقات به نمایندگان معلمان نیست به نظر مبارک دکتر چاره ای جز تحصن وتظاهرات باقی می ماند.؟
دکتر عزیز ماهم دوست نداریم شأن ومنزلت خود را پایین بیاوریم اما فشار گرانی لجام گسیخته چنان ما رازجرمی دهد که چاره ای جز خودکشی منزلتی نداریم .
وقتی حقوق یک معلم از بی سوادترین کارمند دولت پایین تر ست وقتی هیچ بهایی به معلم داده نمی شود.وقتی معلم هر روز شرمنده تر از روز گذشته پیش اهل وعیال ست چرا باید از سیاسی شدن مسئله بترسد
به خدا روز جمعه گذشته فقط و فقط به خاطر خالی بودن جیبم و حفظ شان معلمیم کنکور دکتری را از دست دادم( مرکز آزمون مرکز استان بود). متاسفانه این واقعیت تلخ را بایستی پذیرفت که امروز آموزش و پروش کالبدی بی روح بیش نیست. مگر غیر از این است که در دنیای سرمایه داری امروز ÷ول به شاخص شخیص همه چیز بدل گشته است. چرا تنها معلم حق ندارد از پول حرف بزند مگر معلم و خانواده اش از عالم اجنه اجلال نزول نموده اند که به مادیات نیاز نداشته باشند. لطفا بیش از این با حرفهای دهن پر کن ما را شرمنده خانواده نسازید . خواهش من از همکارانم این است که با تحصن طولانی مدت در راه رسیدن به خواسته های صنفی شان ثابت قدم باشند با یک هفته تعطیلی و حتی بیشتر هم آسمان به زمین نمیاد.
مگر ادارات دیگر تحصن میکنند و حقوق و مزایاشان اضافه می شود ؟
اگر حقوق و مزایای ما بدون تحصن و به روال عادی و آبرومندانه اضافه شود ، چرا ما باید تحصن کنیم ؟
ما وزیری نداریم که برایمان تلاش کند پس خودمان باید دست به کار شویم .
زين تغابن كه خزف ميشكند بازارش!!!!!
بايد به حال آنانكه اداي دين و ديانت دارند مجلس سوگواري گرفت. مردگاني در پوستين زندگان.
ياد فرمايش شريف آن چوپان فهيم مي افتم كه فرمود: وقتي پشم گوسفندانم را چيدم ديدم كه بيشترشان، گـــــــر گـــنــــــــد!
همه ي معلمان راهرو انبيا و اوصياي الهي ديده اند ديدند و ميبينند و خواهند ديد بزرگان فقط تاوقتي به حريم امنشان نزديك نشده اي در آغوشت ميكشند. اما وقتي از حق واقعي خود داري حرف ميزني اجنبي ات ميخوانند.
ياد آن شاعر دلسوخته بخير باد كه فرمود: كلاه گشادي بر سر قارچها مي نهند، و در ذهنشان احمقانه مينويسند: به اوج رويش رسيديد!!!!!
فردا روز دگر بار به تكرارـ هفته ي ترحيم معلمان است و جناب وزير در اين هفته ي شريف!!! با كلنگهايش نبش قبرمان خواهد كرد و بر اجساد مزاحم ما تيشه ي احداث چندين باب مدرسه آن هم از نوع هوشمندش بر زميني خواهد زد كه در آن روز محتوم( قيامت)همين زمين نازنين لب خواهد گشود و حلقوم شريفشان را فشار خواهد داد.
در همه حال به خداوند منتقم همواره بيدار توكل ميكنيم
معناي تدبير و اميد را هم فهميديم. معناي تدبير: خواري معلم
اميد: مرگ زودرس
ننگ بر اين وزير.................ننگ..................ننگ..... ..........
چناب اقای کفاش ، اعتصاب را معنی بفرمایید، این دوگانگی شما خیلی خنده داره
زمان شاه اعتصاب وزارت نفت عالی بود ولی امروز پنج شنبه است که همه مدارس راهنمایی و ابتدایی تعطیل هستن تحصن فرهنگیان اصلا جالب نیست
حاضرم شرط ببندم شما حتی توانایی اداره یک کلاس بیست نفره رو هم ندارید چه برسد به پست معاونت و وزارت
لطفا سریعتر مجلس و دولت تکلیف این وزیر رو روشن کنن
وزیر باید مثل وزیر بهداشت باشد
مجلسیان آقای نجفی رو با بهانه رد کردید چون به فانی رای بدهید؟
جناب معاون حواله ات میکنم به شعر معروف مولانا ...
قبلا از ساحت مقدس همکاران عذرخواهی میکنم .
گفت ای خاتون احمق این چه بود
گر ترا استاد خود نقشی نمود
ظاهرش دیدی سرش از تو نهان
اوستا ناگشته بگشادی دکان
..... دیدی همچو شهد و چون خبیص
آن کدو را چون ندیدی ای حریص
یا چون مستغرق شدی در عشق خر
آن کدو پنهان بماندت از نظر