در ادامه سلسله یادداشت های آسیب شناسی تشکل های صنفی معلمان و نیز رفتار شناسی معلمان ( 1 ) این بار به مفهوم " کاسب گری در صنف "می پردازم.
در یادداشت های قبلی نوشتم که تشکل های صنفی معلمان ،غالبا نقشه راه و یا برنامه ای برای حل مشکلات آموزش و پرورش ندارند و فاقد اراده و یا راه کاری برای فعالیت در چارچوب قوانین و اعتماد سازی با مسئولان و ابهام زدایی از تاکتیک های خود هستند. حتی در مواردی اعتراف می کنند که از حرکات خودجوش پیروی می کنند . شدت و ضعف فعالیت ها هم موسمی و تابع فضای سیاسی- امنیتی جامعه است.
مهم ترین محور فعالیت های سندیکایی حرکت حول اصول کار جمعی و گروهی است .
مبارزات صنفی و یا سندیکایی در همه جای دنیا تابع اصول و چارچوبی است و افرادی که عضو یک اتحادیه یا تشکل صنفی می شوند خود را مقید و متعهد به اجرا و پیروی از آن می دانند .
در فعالیت های صنفی کسی نباید از تشکیلات و برنامه ها جلو بزند و یا در پس پرده خود را مخفی کند !
اعضا باید در مورد برنامه ها و چارچوب فعالیت توجیه شوند و رهبران سندیکاها تعامل مناسبی با مدیران و نیز افکار عمومی جامعه از طریق رسانه ها بر قرار سازند .
در تشکل های صنفی ما اصولا کار جمعی و گروهی ، تعریف نشده و جایگاهی ندارد . تعدادی از معلمان با انگیزه های مختلف و اغلب غیر صنفی، عضو یا هوادار تشکل های صنفی می شوند .
در تشکل های صنفی معلمان " آموزش " اصول و روش های کار صنفی اساسا جایگاهی ندارد و افراد اکثرا و یا غالبا بر حسب تجربه و درک شخصی و تحلیل خود از مسایل در درون تشکیلات به فعالیت می پردازند و حرکت ها غالبا از طریق آزمایش و خطا صورت می گیرد.
مبارزات صنفی و فعالیت های سندیکایی می تواند " نتیجه محور " باشد ، اما با یک حرکت نمی توان به نتیجه دست یافت.
تشکل های صنفی معلمان در جامعه ما در پی نتیجه و بازده کوتاه مدت هستند .جامعه معلمان هم مانند اقشار دیگر حوصله کارهای جمعی و کسب نتایج تدریجی را ندارند و تصور می کنند که به محض نوشتن یک نامه ، صدور یک بیانیه با مطالبات حداکثری و... مشکلات باید در سریع ترین زمان حل شود .
این در حالی است که :
مساله ابتدا باید به طور دقیق و درست تعریف و تببین شود .تاریخچه و داده های مربوط به آن جمع آوری و طبقه بندی شود و در یک فرآیند حل مساله با روش پژوهش از آن مشکل رمز گشایی شده و با در نظر گرفتن امکانات موجود و تناسب قوا برای طرح مطالبه در سطح جامعه و گفت و گو با مسئولان اقدام شود و با دریافت بازخورد مناسب و مستمر به یک نتیجه منطقی منتج شود .
ممکن است نتایجی که از این وضعیت حاصل می شود کم و یا ناچیز باشد اما نکته مهم پیروی از خرد جمعی و تکیه بر مسئولیت اجتماعی است .
در این جا باید به نکته ای اشاره شود که بسیار مهم و راهبردی است . حضور و فعالیت در تشکل ها باید منجر به « هم افزایی » شود اما از آن جا که الگوی گفت و گو و کار جمعی تعریف نشده است چه بسا حضور یک فرد و فعالیت در یک تشکل ممکن است منجر به تحلیل توان و انرژی او شود و مانع بروز خلاقیت های فردی در جمع شود .
در واقع تجربه نشان داده است که معمولا بخش عظیمی از نیروی افراد در تشکل ها صرف رقابت و اختلاف بر سر مسایل حاشیه ای و یا شخصی می شود و در این اوضاع تفکر و تحلیل شرایط و اوضاع در حاشیه قرار می گیرد . در این مورد در آینده بیشتر گفته خواهد شد .
در فعالیت سیاسی می توان « آرمان گرا » بود اما فعالیت های صنفی در جامعه معلمان باید تابع محاسبه هزینه – فایده باشد. فرهنگیان و معلمان هر چند در فضای مجازی شعارهای تند و احساسی می دهند اما غالبا در عالم واقعیت طرفدار فعالیت های آرام و بدون هزینه هستند و اگر احساس کنند فعالیتی هر چند صنفی موجب تهدید ثبات و امنیت شغلی آنها می شود از آن کناره گیری می کنند ؛ این روحیه با منطق کار صنفی منطبق است .
نوع عملکرد و ماهیت فعالیت ها در برخی از کانون های صنفی معلمان که اکثرا پرهزینه و با ضریب بالای ریسک همراه است موجب شده است تا اکثریت فرهنگیان انگیزه و یا گرایشی برای عضویت و فعالیت در این گونه تشکل ها نداشته باشند .البته این خصیصه شاید مختص به جامعه معلمان نباشد و عدم فعالیت های گروهی و عضویت در تشکل های مردم نهاد در جامعه ایران یک سندرم عمومی است .
در جامعه ای که کم تر از نیم درصد مردم عضو سازمان های مردم نهاد هستند چه انتظاری می توان و یا باید داشت ؟! ( این جا )
معلمان هم تافته جدا بافته ای از جامعه نیستند و به قول معروف " آسمان همه جا یک رنگ است " !
مسائلی که در بالا اشاره شد و نیز برخی دلایل تاریخی و فرهنگی که مهم ترین آن غلبه فرهنگ پوپولیسم بر خردمداری است موجب شده است تا پدیده " قهرمان بازی " درجامعه ما به یک وضعیت دائمی و غیر قابل برگشت تبدیل شود و دائما در حال بازتولید به اشکال مختلف و در ادوار گوناگون باشد .
برخی از کانون های صنفی معلمان به جای آن که در پی یافتن راه های کم هزینه با حداکثر نتیجه باشند معمولا همیشه پر ریسک ترین گزینه را انتخاب کرده اند .
آن ها تصور می کنند که برای دیده شدن حتما باید در " خیابان ها " حاضر شوند و یا از طریق راه های میان بر مانند اعتصاب ، تحصن و... توجه مسئولان و جامعه را به خود جلب کنند .
ممکن است این روش ها در کوتاه مدت موثر بوده و تا مدتی توجه دیگران جلب شود اما معمولا این روش ها پر هزینه بوده و غالبا در تقابل با ارزش ها و هنجارهای حاکمیت قرار می گیرد ...
در پی اجرای این روش ها ؛ با افرادی که در راس این گونه فعالیت ها قرار می گیرند ، برخورد می شود و و پس از آن شور و هیجان فروکش می کند و افراد دنباله رو دچار یاس و سرخوردگی می شوند .
قرار گرفتن در موقعیت " قهرمان " برای افراد درگیر، هر چند برای آن ها موقعیت و یا پایگاه اجتماعی در بین طرفداران ایجاد می کند ، اما روی دیگر سکه قهرمان سازی این است که تا زمانی که فرد در حال هزینه دادن است محبوبیت تداوم دارد اما به محض اینکه قهرمان در وضعیت عادی قرار گیرد فراموش می شود !
برخی از افراد در برخی کانون های صنفی معلمان که معمولا در جرگه هواداران احساسی قرار می گیرند برای آن که در این اعتبار و یا پایگاه اجتماعی با قهرمانان سهیم شوند شروع به تبلیغ و ترویج " چهره ها و " و " قهرمانان " در فضای بی در و پیکر مجازی کرده و در واقع با درد و رنج چند زندانی و خانواده آنها برای خود کاسبی می کنند .
شاید اگر تحولی رخ دهد و چند زندانی معلم آزاد شوند ، کاسبی برخی از این ها نیز تعطیل شود !
فعالان صنفی به جای تکرار روش ها و راه های پرهزینه و بلند کردن بیرق قهرمان ها و احتمالا کاسب گری به طریقی که گفته شد به دنبال ارائه روش های جدید و مبتنی بر خرد متناسب با شرایط جامعه باشند .
فعالیت صنفی چیزی نیست که بخواهد از طریق " قهرمان بازی " و " بازار گرمی چهره ها " و خود را در پشت قهرمانان مخفی کردن به نتیجه ای برسد !
به جای این ها باید مسئولیت اجتماعی و مشارکت شهروندی را بین تک تک معلمان و جامعه از طریق تفکر ، کار جمعی و استمرار مطالبه محوری نهادینه نمود .
( 1 )
نظرات بینندگان
شما توقع دارید که معلم کار صنفی کند, حرفی در آن نیست, ولی آیا امکانات شغلی و فضای این کار وجود دارد؟!
شما معلم رو از خیابان میترسانید, درست.ولی آیا اعتراضات خیابانی از فعالیت صنفی خارج است؟!!
وقتی فاصله معیشتی معلم با اقشار دیگه به ویژه کارکنان دولتی و حاکمیتی روز به روز بیشر میشه, و حاکمیت و دولت به جای پاسخ به معلم, دروغ (مثل فانی) تحویل میده و یا چنگ و دندون امنیتی ها, دیگه چی کار میشه کرد؟
ظاهرا فقط سکوت و نا امیدی سهم معلم از این مملکت.
دوست عزیز
1- اتفاقا این وضعیت برای شرایط امروز مملکت ماست .
2- من متوجه امکانات و شرایط نشدم .
مهم ترین ابزار یک معلم ، اندیشه و قلم است .
3- تجمع با احذ مجوز قانونی یکی از راه های پی گیری مطالبات است .
4-اتفاقا من دعوت به فعالیت و امید می کنم .
با سکوت و کنار نشستن مشکلی حل نمی شود .
معلم باید به رسالت خود عمل کند .
پایدار باشید .
استاد گرامي جناب آقاي پورسليمان بسيار عالي و درس آموز بود .
با تقديم شايسته احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
جناب شهسوارزاده
از لطف شما دوست صدیق و همراه سپاسگزارم .
پایدار باشید .
سلام
مثل همیشه عالی و پرمغز بود .
ممنون .
همانطور که به درستی اشاره کردید در کشور ما کار تیمی وگروهی بسیار ضعیف است وکشور ما در این خصوص از یک صعف وعقب افتادگی اجتماعی وتاریخی رنج می برد حال ریشه های این مشکل کجاست خود نیازمند پژوهش وتحقیق است اما انچه مسلم است فعالیت درسازمانها ومجموعه های مردم نهاد که یکی از انها میتواند فعالیتهای صنفی باشد یکی از لوازم جوامع متمدن و توسعه یافته است ویا به عبارتی یکی از شاخصهای توسعه جوامع محسوب می شود اموزش این مهم در گرو برنامه های توسعه دولتها محسوب میشود بنا براین وجود این صعف به دولنها ونظامها بر می گردد نظامی که حود به این امر اعتنایی ندارد وکشور را به صورت جزیره ای هدایت می کند و وقعی به افکار عمومی نمی گذارد نمی توان انتظار داشت که این موضوع را جدی وحیاتی در نظر بگیرد وروی ان سرمایه گذاری کند او فقط به بله قربان گوها وچاپلوسان پرو بال میدهد ودرنتیجه منفعت طلبی ،ریاکاری ودروعگویی را می پروراند .دگر اندیشان منزوی وطرد میشوند.ادامه دارد
دوست عزیز
یکی از مشکلاتی که اتفاقا در این یادداشت به آن اشاره شده است فرافکنی مسئولیت های فردی و اجتماعی است .
این که همبشه منتظریم کار از بالا اصلاح شود .
همان اشتباهی که اصلاح طلبان هم بعضا مرتکب می شوند .
قطعا هیچ گاه افراد ناتوان نمی توانند بر جمعیتی فرهیخته ، پرسش گر و منتقد مدیریت کنند .
همه چیز را به بالا پاس دادن به نوعی فرار از مسئولیت های تاریخی ، روشنفکری و تعهدات اجتماعی است .
پایدار باشید .
اموزش کار گروهی وتیمی باید ازوقتی که کودک پا به عرصه اجتماع می گذارد به وی اموزش داده شود بنا بر این باید از مهد کودکها ودبستانها شروع کرد وهم زمان دولتمردان هم خود را ملزم به حمایت وتقویت تشکلهای مردم نهاد بنمایند تنها در این صورت است که در یک بازه زمامی مشخص می توان به نتایج مثبت امیدوار بود.
در گفتگو با یکی از بستگان که عصو هییت مدیره یک تشگل صنفی کشوری در رده مهندسی بودندگفتگو می کردم ایشان می گفتند ودر واقع می نالیدند که اعضا حنی کمترین ملزومات یک کار گروهی که عبارت است از وقت شناسی نظم پای بندی وعمل به مصوبات و..را رعایت نمی کنند ومیگفتند کار کردن با چنین جمعی دشوار بل غیر ممکن می نماید
اما در مورد تشکل صنفی معلمان باید بگویم که درجریان ریز ما وقع نیستم اما انچه مسلم است این تشکل نیز بالتبع از همان بیماری سایر تشکلها رنج میبرد اینکه چرا انها تاکتیک تجمعات خیابانی را انتخاب کردند به همین اسانی نمیشود تحلیل کرد وگفت انها دنبال قهرمان بازی وچهره پردازی بودند در یک نقد منصفانه طرف مقابل باید فرصت مساوی برای پاسخ داشته باشد.با تشکر
دوست عزیز
مشی صدای معلم گفت و گو و تفکر نقادی است .
تاکنون این دوستان پاسخی رسمی برای صدای معلم ارسال نکرده اند .
تنها در یک مورد آقای قدیمی از کانون صنفی معلمان همدان بود که به آقای شیرزاد عبداللهی پاسخ داد .
اتفاقا این دوستان همیشه در زمره افرادی هستند که بیشترین انتقاد را می کنند ، مسئولان را متهم به عدم پاسخ گویی و... می کنند اما حاضر نیستند در مورد کنش و رفتارهای خود مسئولیت پذیر بوده و پاسخ گو باشند و یا حداقل تبعات کارهای خویش را بپذیرند .
یک بار یکی از این دوستان مطلبی را در یکی از سایت ها علیه بنده و صدای معلم منتشر نمود .
بنده نیز پاسخی را برای آن ها ارسال کردم .
با وجود ارسال چندین باره متن جوابیه ، آن ها از انتشار پاسخ امتناع کردند !
این ها کسانی هستند که می خواهند مردم و ملت را به سوی دموکراسی و ارزش های مدنیت رهنمون شوند !
به عنوان مثال ، آقای عبداللهی بعضا مطالبی را به صورت انتقادی در مورد تشکل ها و برخی جریانات منتشر می کند .
تنها چیزی که تاکنون در مورد این گفته ها بیان شده است این است که ایشان در آمریکا هستند و غیره ...
آیا این استدلال است ؟
آقای عبداللهی در آمریکا هستند و...
پورسلیمان ، شهسوارزاده ، بابازاده و سایر اعضای شورای نویسندگان صدای معلم چطور ؟!
از قدیم گفته اند :
دلایل قوی باید و معنوی
نه رگهای گردن به حجت قوی
پایدار باشید .
اما در کشوری که مسولان ملت را نمی بینند وبه خواسته انها هیچ توجه ای ندارند بله شیوه شما وراهکار شما درست است ولی جواش طولانیست ومعلمان از نظر معیشتی واقعا دربدترین حالت لس می برند ونیاز به یک راهکار سریع وزود بازده داریم
دولت ما مثل پدری که به همسایه می رسد وبچه های خودرا به بیگاری کشد هست این راهکار گفتمان در کشورهای دموکراسی وبا داشتن رییس جمهور ازاد ومردمی جواب می دهد
کشور ما مثل یه خانه ویرانه است که ابتدا باید خرابش کرد ودوباره از پی ساختن را شروع کرد
لطفا بفرمایید به قول جناب حبیبی، چند بازنشسته ی فرهنگی دیگر باید قبل از گرفتن حقشان فوت کنند تا کار صنفی که شما از آن صحبت می کنید به نتیجه برسد؛ آن هم اگر برسد...
دوست عزیز
تاکنون غیر از صدای معلم فرد و یا گروه دیگری معترض این مساله نشده است !
پایدار باشید .