آموزش خانواده سرفصلي است كه در ساليان اخير مورد توجه بسياري از مدارس قرار گرفته است. بهخصوص در مدارس غيردولتي، اجراي منظم و هدفمند اين آموزشها، يكي از شاخصهاي امتيازبندي آنهاست. آموزش خانواده چيزي فراتر از خاطراتي است كه يك يا دو نسل پيشتر از فعاليتهاي انجمن اولياء و مربيان داشتند. هرچند مفهوم انجمن اولياء و مربيان در اصل، همكاريهاي مردمي و نيز پارهاي خدمات مرتبط با فعاليتهاي مدرسه را در بر ميگرفت، امّا لزوماً به آموزش خانواده چندان صرافتي نميورزيد، مگر آنكه با علايق و تواناييهاي فردي و برخاسته از ذوق مديري خاص و پدران و مادراني علاقه مند چنين نهادي پا ميگرفت. در هر حال رويكرد سالهاي اخير آموزش و پرورش و نيز برخي مدارس نسبت به آموزش خانواده را بايد نيكو انگاشت و به فال نيك گرفت و به ديدة اغتنام نگريست.
به جرأت ميتوانم بگويم، پارهاي برنامههاي آموزشي در برخي مدارس كشور ما كه والدين دانشآموزان را هدف و مخاطب خود قرار داده، هم از حيث محتوا و هم انتظام برنامهها، در دنيا نظير چنداني ندارد و اصولاً آن نوع صرافتمندي و محتواي آموزشي ـ تربيتي كه در كشور ما متوجه پدران و مادران است، در كمتر كشوري به چشم ميخورد. اين مقوله ناشي از نگاه خاص و تعريف متفاوتي است كه فرهنگ ايراني ـ اسلامي از مفهوم آموزش و پرورش دارد و البته اين مفهوم را نبايد ساده گرفت و نبايد ارزان فروخت؛ مفهومي كه ـ لااقل در نظريّه و تئوري ـ آموزش را جزئي لاينفك از پرورش ميداند و اين گزاره البته در تئوريهاي جديد تعليم و تربيت محل چالش و مناقشههاي پستمدرنيستي است. بگذريم.
اكنون كه اين رويكرد ـ توجه به آموزش خانواده در طول سال تحصيلي ـ درحال گسترش و فراگيري است، ضرورت تدوين برنامه و تعيين سرفصلهاي مورد نياز بايد مورد توجه و دقت قرار گيرد. اين توجه از آن روي مهم است كه اين كار بزرگ و ارزشمند، همچون پارهاي جوّ زدگيها دست خوش افراط كاري نشود و سر از رفتارهاي تصنّعي، شعاري و يا خارج از نياز آموزشي ـ پرورشي در نياورد.
قرار نيست به نام آموزش خانواده، پدر و مادرها را درگير مباحث نظري و بعضاً غامض و احياناً تشكيكآميز كنيم و اسمش را بگذاريم توجيه روش مونتهسوري! و يا اصول كودكستان فروبل! و يا انتقادات مدرسهستيزي ايوان ايليچ! و هكذا افاضاتي از اين دست.
پدران و مادران بچههاي اين مرز و بوم بايد در سه مقوله، آرام و تدريجي، با امر آموزش و پرورش فرزندان خود كنار بيايند:
اول آن كه اوليّات بهداشت و تغذيه و رشد فيزيولوژيك فرزندانشان را بدانند و به كار ببندند. دوم، مهارت گفتوگوي اثربخش و حشر و نشر دلپذير با بچههاي خود را بياموزند و آن را جايگزين امر و نهيهاي خستهكننده و بياثر گردانند. سوم، اعتقادات ديني ـ ملّي خود را در اصول و پايه محكم كنند تا بتوانند اين نسل را براي فرداي ايرانزمين، نسلي با غرور و حميّت تحويل دهند.
محتواي سه سرفصل پيشگفته بسيار مهم است. هم بايد از مطالب كلّي و شعاري و سخنرانيهاي تشريفاتي دور باشد و هم آميخته و درگير با مباحث تخصصي و آكادميك نباشد، حدّ كاربري و ارزش عمليّاتي اين مباحث، همان مرزي است كه آموزش خانواده را به مفيديّت ميرساند و پدران و مادران را نسبت به پيگيري مطالب علاقمند و پايبند ميكند.
در چند سال اخير كه روزهاي پنجشنبه را در مدارس دولتي و بسياري از مدارس غيردولتي تعطيل كردهاند، فرصت بسيار خوبي بود تا ظرفيت خالي مدارس با آموزشهاي خانواده پر شود و همچنان اين فرصت باقي است كه از اين توان و انرژي خاموش بهرهبرداري بهينه به عمل آيد. شروع سيستماتيك و منظم و برخوردار از برنامه در اين مهم فعلاً ميتواند والدين كودكان دبستاني را پوشش دهد. حتي مدارس ميتوانند با تجميع اولياء دانشآموزان در استفاده از زمان و مكان صرفهجويي كنند و هزينههاي اين برنامه را به نحو چشم گيري كاهش دهند.
مشاهدات و تجربهها نشانگر آن است كه در صورت پرمحتوا بودن آموزشهاي خانواده و نيز رعايت نظم و انضباط در برگزاري اين كلاسها، استقبال اولياء دانشآموزان چشم گير خواهد بود. نيز تجربيات موفق در اين زمينه آمار مادران علاقه مند و پيگير نسبت به اين آموزشها را نسبت به پدران در صدر نشانده است. اين ظرفيّت آماده و علاقمندي را بايد به بهرهوري حداكثري كشاند.
روزنامه اطلاعات
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.