در یادداشت پیشین با عنوان « چه کسی در کلاس های 40 و 50 نفره مبصری می کند ؟ چه کسی کلاس های بی خاصیت آموزش مجازی را اداره می کند ؟ » به آسیب شناسی رفتار معلمان به عنوان یک رکن مهم در نظام آموزشی در فقدان پویایی سیستم و حتی کمک به عقب ماندگی آن اشاراتی داشتم . ( این جا )
این بار می خواهم ورودی داشته باشم به آسیب شناسی کنش های رکن دیگری از مدرسه که مدیریت « سلول آموزش » را بر عهده دارد .
ذکر این نکته ی راهبردی ضروری است که کلید رمز ایستایی و در جا زدن نظام آموزشی تا حد زیادی در فرهنگ سازمانی مدرسه نهفته است و اگر امروزه از مدیران ناکارآمد ، بی سواد ، متملق و حتی قانون شکن می نالیم پیش از نشانه رفتن به سوی این سیبل تکراری و قالبی می باید نگاهی از نوع نقد بی رحمانه به رفتارهای خود به عنوان « معلم » داشته باشیم که با کنش هایی مانند دست بوسی ، چرب زبانی و بت سازی که جزء خصلت های عادتی و فرهنگی ما ایرانیان است - می توان این فرآیند شوم و معیوب را در همان عبارت تاریخی « سازگاری ایرانی » زنده یاد مهندس مهدی بازرگان خلاصه کرد ( این جا ) - در ترسیم و تثبیت وضعیت بیمار کنونی نقش اول را ایفا کرده ایم و به نظر نمی رسد به این راحتی حاضر به ترک چنین عادت ها و ایفای نقش هایی باشیم که شاید می دانیم نادرست است اما بدون تفکر و تحلیل این وضعیت را ادامه داده و آن ارتقا نداده ایم و شواهدی مبتنی بر این که اراده ای برای مدیریت تغییر وجود دارد مشاهده نمی شود .
موارد زیادی را مشاهده کرده ام که مدیرانی در سطح مدرسه با « صدای معلم » تماس می گیرند و پیام می دهند و از کمبود بودجه و اعتبارات ، بی محلی مدیران فرادست و... می نالند .
دست آخر و شادمان از این که گوش مفتی برای تخلیه دردهای خود یافته اند تاکید می کنند که این ها فقط جهت اطلاع من به عنوان مدیر یک رسانه هست و به هیچ وجه نامی از آنان در گزارش ها و یادداشت های احتمالی برده نشود چون حوصله و توان چالش ندارند و هزار و یک توجیه و ناگفتنی .
بند سوم از اصل سوم قانون و اصل سی ام از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به صراحت و بدون هر گونه ابهام بر آموزش رایگان تاکید دارند .
اصل سوم :
« 3 - آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح، و تسهیل و تعمیم آموزش عالی. چرا در غالب مدارس ، معلمی که کاندید جایگاه « نماینده ی معلمان » می شود می باید قبلا نظر مساعد مدیر و هیات همراه و منتخب مدیر را کسب کرده باشد و گرنه رای نمی آورد چون نماینده معلمان اسناد مالی مدرسه را تایید و امضا می کند ؟
اصل سی ام: دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد . »
اما در صحنه ی عمل با چه واقعیتی رو به رو هستیم ؟
می توان گفت حاکمیت وظایف مصرح و ذاتی خود در این مورد را تقریبا تعطیل کرده و به غیر از « هزینه های پرسنلی » که اکثریت قریب به اتفاق بودجه ی آموزش و پرورش را در هر سال تشکیل می دهد عملا مدارس و بحث هایی مانند کیفیت بخشی را به محاق برده است .
مبالغ بسیار اندکی هم تحت عنوان « سرانه مدرسه » تعریف شده که اولا مستمر نیست و حتی در صورت پرداخت هم مشکلی از مشکلات و مسائل عدیده مدرسه را حل نمی کند . این گونه « هم نوایی » و « همراهی » در نظام آموزشی و نیز در سایر سطوح در حالی که برآیند کارکرد و خروجی سیستم نشان از ناکارآمدی و دور شدن از اهداف مصوب را دارد ؛ ما را به چه فرضیه و یا گمانی می رساند ؟
پس مدارس در حالی که تقریبا بودجه ای ندارند چگونه و با چه مکانیسمی اداره می شوند ؟
پس این صف و تراکمی که در بحث آزمون انتخاب مدیران و تقاضا برای « مدیر مدرسه شدن » هست را چگونه باید تعبیر و تفسیر کرد ؟
اگر دولت بودجه مناسبی برای اداره مدارس تخصیص نمی دهد و اولویت هایش چیزهای دیگری به جز « آموزش و پرورش » هستند ؛ پس مدارس چگونه اداره می شوند ؟
حکومت بر اساس کدام « فشار » و « صدای اعتراضی » باید بفهمد و بازخورد بگیرد که به آموزش بی توجه است در حالی که برای مدیر شدن در مدرسه دعوا راه می افتد و مدیر یک مدرسه شدن هنوز برای خیلی ها یک « امتیاز » و « پرستیژ » به شمار می آید ؟
انگیزه و یا انگیزه های واقعی برای « مدیر مدرسه شدن » در حالی که از معیارها و پارامترهای « مدیریت و رهبری آموزشی » تهی است و قد و کارکرد یک مدیر مدرسه در اکثرا موارد به یک « کارپرداز معمولی » در نظام آموزشی تنزل یافته چه می تواند باشد ؟
فصل دوم از « آیین نامه ی اجرایی مدارس مصوب 1400 شورای عالی آموزش و پرورش » به موضوع « راهبری و مدیریت » اختصاص دارد .
ماده 8 از این آیین نامه به ارکان مدرسه می پردازد که اولین آن « مدیر » است .
ماده 9 مدیر مدرسه را چنین تعریف می کند :
« مدیر به عنوان مهمترین رکن مدرسه با توسعه و تقویت مشارکت و ارتقای فرهنگ سازمانی و توسعه خلاقیتهای فردی و سازمانی، در برابر وظایفی که به وی سپرده شده است مسئول و پاسخ گو خواهد بود. مدیر مدرسه ضمن برخورداری از توانمندیهای لازم برای انجام وظایف مدیریتی و اداره مطلوب امور مدرسه باید از شایستگیهای لازم برای نفوذ و تأثیر بر نیروی انسانی و بسیج آنها جهت تحقق اهداف آموزشی تربیتی برخوردار باشد . »
کارکردهای « مدیریت » در این چند حوزه تعریف شده است :
- برنامه ریزی پس این صف و تراکمی که در بحث آزمون انتخاب مدیران و تقاضا برای « مدیر مدرسه شدن » هست را چگونه باید تعبیر و تفسیر کرد ؟
- سازماندهی
- نظارت و ارزشیابی
- اجرا و پشتیبانی
در هیچ کجای این آیین نامه نوشته نشده است که وظیفه مدیر مدرسه ، گرفتن پول از خانواده ها برای اداره مدرسه است .
اما مطابق فرهنگ معمول ما ایرانی ها که واژه ها را معمولا « قلب » می کنیم و کارکرد آنان را بر اساس مقاصد خود تعریف و تعیین می کنیم ؛ واژه « مشارکت » بارها تکرار شده است .
چرا و در حالی که گرفتن پول خلاف قانون اساسی و حتی خلاف همین آیین نامه اجرایی مدسه است ؛ پول گرفتن جزء وظایف نانوشته ی مدیر مدرسه شده است ؟
- ذهنیت و تصور غالب جامعه نسبت به یک « مدیر مدرسه » و به ویژه در بخش اخذ وجه از آنان چیست ؟ حکومت بر اساس کدام « فشار » و « صدای اعتراضی » باید بفهمد و بازخورد بگیرد که به آموزش بی توجه است در حالی که برای مدیر شدن در مدرسه دعوا راه می افتد و مدیر یک مدرسه شدن هنوز برای خیلی ها یک « امتیاز » و « پرستیژ » به شمار می آید ؟
- آیا مدیر مدرسه شدن در این نظام آموزشی وجهه و اعتبار می آورد ؟
- آیا مدیران مدارس نسبت به سایر ارکان مدرسه وقت آزاد و شناوری برای عدم حضور در مدرسه دارند ؟
_ آیا مدیران مدارس « فوبیای حضور در کلاس » دارند ؟ آیا مدیران بر خلاف آن چه تصور می کنند و در جلسات شورای معلمان در نقش « عقل کل » حاضر می شوند و دیگران را دائما نصیحت می کنند ؛ توانایی و مدیریت اداره یک کلاس را حتی در حد « مبصر کلاس » دارند ؟
- آیا به قول معروف ، مدیر مدرسه شدن شغل نان و آبداری است که می توان با برخی شگردها و ترفندها از شفافیت مالی فرار کرد ؟
- چرا در غالب مدارس ، معلمی که کاندید جایگاه « نماینده ی معلمان » می شود می باید قبلا نظر مساعد مدیر و هیات همراه و منتخب مدیر را کسب کرده باشد و گرنه رای نمی آورد چون نماینده معلمان اسناد مالی مدرسه را تایید و امضا می کند ؟
چرا « انجمن اولیا و مربیان » که بر حسب قاعده می باید استقلال نهادی و کارکردی داشته باشد عملا استقلال خود را از دست داده و بسیاری اوقات توجیه گر اقدامات نهادهای رسمی در مدرسه و سطوح بالاتر شده اند ؟
این گونه « هم نوایی » و « همراهی » در نظام آموزشی و نیز در سایر سطوح در حالی که برآیند کارکرد و خروجی سیستم نشان از ناکارآمدی و دور شدن از اهداف مصوب را دارد ؛ ما را به چه فرضیه و یا گمانی می رساند ؟
و این در حالی است که بازار ناله و نق زدن و گلایه کردن داغ است .
نظرات بینندگان
دست مریزاد استاد ارجمند
در جلسات مدیران معمولا دو اتفاق جاریست.سکوت مطلق و تکان دادن سر به معنای تایید حرفهای از ما بهتران
پاچه خواری و تعریف و تمجید از بالادستی ها و برخورد تحکمی با زیردستان
تک تیراندازانی که گاها اعتراضی صحبت می کنند قطعا سال بعدی مدیر نبوده و یا تنزل خواهند یافت و...
متاسفانه فرهنگ ما چیزی برای عرضه در حوزه مفاهیمی چون مدرنیسم و پس از آن ندارد .
به نظر می رسد ما هنوز با مفهوم « علم » مشکل داریم و نمی خواهیم از قالب های پیشین به سوی « اندیشه برتر » رها شویم .
البته شما در آسمان بیمار آموزش و پرورش ایران یک تک ستاره هستید و بسیار کم هستند مانند شما و
پایدار باشید .
نقش های نمایشی تشریفاتی مثل نقش های سیاسی ! باید همه چیزمان به همه چیزمان بیاید!
همین طور است .
هر فردی در جامعه برای خود جایگاه ایجاد می کند و البته آن را در جهت حفظ « منافع ملی » نگاه می دارد .
در 33 سالی که در آموزش و پرورش کار می کنم ؛ بسیار کم دیده ام که مدیر بر اساس آن چه باور دارد کار کند .
بیشتر از نوع « ایفای نقش » هستند و در جهت توجیه و تثبیت وضعیت موجود .
پایدار باشید .
کاش برای اظهار نظر خود را معرفی کنیم .
لازمه حصول دموکراسی ، رواج فرهنگ شفافیت است .
پایدار باشید .
معلمی از دیار توس مشهد زادگاه فردوسی بزرگ که مفتخرم به داشتن اصالتی از سرزمین بزرگ نیشابور که بوی خیام و عطار نیشابوری را می دهد و حدیث سلسله الذهب ....
و اما
تیغ مولدسازی به املاک آموزش پرورش رسید/ ده ها مدرسه در لیست اموال مشمول مولدسازی/ منزل اهدایی یک مشهدی هم مازاد معرفی شده است!
گزارش دوم جماران از لیست اموال معرفی شده به هیات عالی مولدسازی:
خانم سارا
کسی که بر اساس شایستگی های علمی و مراتب علمی و لیاقت جایگاهی را گرفته باشد نیازی به به سنگر بندی و ایفای نمایش های مضحک و بی مزه برای ابقای خویش را ندارد .
پایدار باشید .
https://pga.ipo.ir/assets/%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4%20%D9%88%20%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%B4/%D9%BE%D8%B1%D9%88%DA%98%D9%87%20%D9%87%D8%A7
صحیح است .
قطعا معلمی که عامل به قانون است و در جریان روزمرگی و منفعت طلبی استحاله نمی شود ؛ آن را از دیگران به جد مطالبه خواهد کرد .
پایدار باشید .
؟= ۱۷ - ۶۵
هیچکدام درست و به موقع پاسخ ندادند!!!؟؟؟؟
الان یه ویدیو در اینستاگرامم drsmhhosseini گذاشتم تحت عنوان:
نقدی بر اموزش پرورش و اموزش عالی تنزل بخش ایران / پروفسور حسینی
این عنوان را سرچ کنید هم به ان میرسید- در کانال اپاراتم.
بعد از اینکه من را ممنوع التدریس کردند و در پژوهشسراها هم اینجا در مشهد از تخصص من استفاده نمی کنند و حتی اجازه کتاب و مقاله نوشتن هم به من نمیدهند من را امسال در مدرسه متوسطه اول پارسا گذاشته اند و گفته اند هرچه آقای دکتر … که چندین کتاب و مقاله نوشته گفت بگو چشم و همان کار را انجام بده.
حیرت آور و وحشتناک است که این آقا بیشتر شبیه یک نیروی امنیتی و بازجو و … است تا یک معلم. اسم ایشان را هم در اینترنت سرچ کردم چنین فردی وجود ندارد!!؟ چند بار از خودش و مدیر مدرسه که معلم آمادگی دفاعی است خواسته ام کارت شناسایی معلمی ایشان را ببینم اما اجازه این مار را نمی دهند…// بعدا یکی از همکاران گفت ایشان فوق لیسانس دارند و خانواده شهدا هستند برای همین وامی را که قرار بود به یکی از همکاران نیازمند دهند به ایشان دادند. ضمن اینکه برای رتبه بندی ۳۶ ملیون تومان به حساب ایشان ریختند و برای من ۳ ملیون تومان …..
خانم رئیسی
مطالبه گری شما در جهت اجرای قانون قابل تحسین است .
پایدار باشید .