مقدمه
شاید نخستین بار دخالت سازمان دهی شده و مستمر روحانیون در امور آموزش و پرورش از زمان وزارت فرشیدی در دولت نخست احمدی نژاد شروع شد .
در زمان وزارت بطحایی نیز این وضعیت به صورتی مشابه تکرار شد .
برخی گردانندگان عمده تجارت پرسود کنکور در دیدار خود با مراجع تقلید، قصد داشتند فعالیت های خود را صورتی مقبول و مشروع داده و آن را با حمایت روحانیون توسعه دهند.
متعاقبِ آن حرکت و به تدریج ، با ثبات معضل کمبود معلم که به دلیل بی کفایتی وزرای سابق و کنونی و ناتوانی دانشگاه فرهنگیان در تربیت معلم مورد نیاز مدارس، وجود داشت، بهانه جذب 10 درصدی طلاب در آموزش و پرورش مطرح شد. در همان زمان در یادداشتی با عنوان " نقدی بر جذب ۱۰ درصدی طلاب در آموزش و پرورش " در مورخه 1398/09/10 گفتنی ها را بیان داشتم . ( این جا )
در یادداشتی دیگر که علاقه مندان می توانند به آن مراجعه و مطالعه کنند ، استاد گرانمایه سرکار فاطمه سادات اشرفی زاده با عنوان " بر اساس کدام قانون حوزوی ها در استخدام دبیر ادبیات فارسی راه پیدا کردند؟ " در 30 شهریور 1399 در همین سایت، انتقادات خود را مطرح ساختند. ( این جا )
و امروز شرایط کرونایی و خواب مصنوعی در تمامی لایه های جانبی و اصلی آموزش و پرورش که بر اثر آن کمتر خبری از وزارتخانه به سمع و نظر فرهنگیان و معلمان می رسد، عاملی شده برای کودتای نرم جهت استخدام طلاب و روحانیون در آموزش و پرورش . آنان قرار است معلمین دروسی چون علوم اجتماعی، زبان و ادبیات فارسی، دین و زندگی و پرورشی .... گردند. حال تکلیف معلمین فعلی این دروس که بر اساس رشته تحصیلی و تخصص شان ، در استخدام آموزش و پرورش هستند چه خواهد شد؟ مشخص نیست. یا تکلیف دانشجو معلمانی که در این رشته ها در حال تحصیل اند و برای استخدام در آموزش و پرورش روزشماری می کنند.
در این شرایط دو مظلومیت تحمیلی برای معلمان ، درد آور است :
کوتاهی دیوار آموزش و پرورش و کوتاهی دیوار رشته های علوم انسانی.
چرا تصور می کنید تدریس جامعه شناسی یا زبان فارسی ، کار ساده ای است و نیازی به مهارت و تخصص و دانش خاصی ندارد ؟ این تفکر بسیار سطحی زائیده کدام ادّعاست؟ یا تصور می کنید چون دروس حفظی هستند و شما حافظه قوی برای حفظیات دارید، پس قادرید مثل آب خوردن آنها را تدریس نمایید؟ پس حیف 6 - 4 سال عمر و جوانی ما که برای کسب دانش در این حیطه ها هدر رفته است!!
در واقع ، وزیر آموزش و پرورش با این کار ، ورشکستگی خود را در اداره نظام آموزشی کشور اعلام کرده است. البته دانشگاه فرهنگیان نیز ورشکست دیگر این ماجراست. کاش هرگز دانشگاه فرهنگیان جایگزین دانش سراهای مقدماتی و عالی نمی شد. این کاش را با تمام وجود و از اعماق دردمندی ام فریاد می زنم.
با استخدام روحانیون در آموزش و پرورش ، به کدام ناتوانی ها اعتراف خواهیم کرد؟
آموزش و پرورش و دانشگاه فرهنگیان با استخدام 25 هزار طلاب زن و مرد در آموزش و پرورش، با یک تیر چندین نشانه را هدف خود قرار خواهند داد، اما به طور ضمنی به مواردی از ناتوانی خود نیز معترف خواهند شد :
1 ) مهم تر از هر چیز ، از فشار منتقدین برای بزرگ نمایی ضعف چندین دهه ای کمبود معلم در آموزش و پرورش ، خلاص خواهد شد .
2 ) سپس اداره و مدیریت مدارس را ز کف برون داده و به سمبل حاکمیتی کشور خواهد سپرد.
3 ) چون روحانیون ، نماد حاکمیتی و مذهبی جامعه اسلامی شناخته می شوند ، پس چهار طرز تفکر مشاهده خواهد شد :
الف - گروهی آنان را با توجه به باورهای مذهبی خود مقدس شمرده قبول خواهند کرد.
ب - گروهی از سر محافظه کاری یا بی تفاوتی دائمی ، در سکوت فرو خواهند رفت .
ج - گروهی از فرط خستگی و مستأصلی ، دست از اعتراض ، اِعمال فشار و انتقاد بر خواهند داشت.
د - گروهی دیگر آنان را برای امر تدریس در مدارس فرزندان و دانش آموزان شان به رسمیت نخواهند شناخت.
4 ) با استخدام طلاب در آموزش و پرورش، نظام آموزشی با ساختاری مندرس و کهنه، آخرین تلاش های خود را برای یافتن نجات غریقی مطمئن می نماید و نظام سیاسی بدین طریق، نگرانی خود را در نحوه تربیت مذهبی، ایدئولوژیک و دینی کودکان، بر طرف خواهد کرد و با طیب خاطر در انتظار کودکان تربیت شده توسط آنان خواهد نشست تا امر ترویج مذهب، سیر تسلسل خود را ادامه دهد. اما این اتفاق در بین 1000 دانش آموز، چند نفر خواهد بود ، قابل پیش بینی است. بالاخره ما معلمان فضای مدرسه ، ظرفیت ها و روحیات دانش آموزان را بهتر از هر کس دیگر حتی والدین آنها می شناسیم .
5 ) آموزش و پرورش با اجرای این تصمیم ، خانواده ها را در مقابل روحانیون قرار خواهد داد و همگی به حضور روحانیون در مدارس روی خوش نشان نخواهند داد . در این مورد خواهند گفت : اگر ما حاضر به تربیت دینی فرزند خود باشیم او را در حوزه های علمیه ثبت نام می کنیم . این خط تمیز ، قراردادی ما بین دو سازمان و نهاد با اهداف جدا از هم هست و عبور از آن و یا نادیده گرفتن آن ، به معنای لوث شدن ارزش های هر یک خواهد بود.
6 ) محافظه کاری معلمان در مدارس ، شهره آفاق است و سکوت و یا قایم شدن بسیاری از آنان در پشت نماینده دبیران و یا معلم جسوری که قدرت بیانی مؤثر دارد در جلسات شورای دبیران و یا هنگام حضور نیروهای ستادی در مناسبت هایی خاص در مدارس ، تجربه عملی همه ماست. با حضور طلاب در مدارس، این محافظه کاری شدیدتر شده و حق کُشی اصلی در حق دانش آموزان عملی خواهد شد. چون معلمی که جسارت و شهامت بیان واقعیت های موجود جامعه خود را ندارد، نمی تواند الگوی مناسبی برای دانش آموزان خود باشد. مطیع و مُنقاد بودن، هدفی شایسته و ممتاز برای تعلیم و تربیت کودکان نیست و گر نه کشورهای پیشرو در امر آموزش و پرورش، این همه سرمایه گذاری کلان جهت تربیت معلم و توسعه آموزش نمی کردند. نظام آموزشی با عملکرد یک سویه خود از تشکیل سازمان نظام معلمی، با توجه به همین مسایل واهمه دارد، که مبادا این سازمان به حق خواهی و دادخواهی پرداخته و به تنویر اذهان دیگر معلمان بپردازد.
7 ) نظام آموزشی با موافقت حضور طلاب در مدارس، که ظاهرا قدرتی برای مخالفت هم ندارد، در واقع اعتراف می کند که دبیران دینی و پرورشی طی 4 دهه در مدارس، نقشی موفقیت آمیز نداشته اند و در این وادی شکست خورده اند و گر نه چرا باید بدین کار راضی شوند؟ در پاسخ کمبود معلم را نشانه نروید که این خود سیاستی ضمنی برای بی کفایت اعلام کردن آموزش و پرورش کشور است. یک قصدی عمدی که اهداف بر اساس آن تنظیم می شود. نمی توان از یک سو گفت کمبود معلم داریم و از دیگر سو بیان داشت که مجوزی برای استخدام نیروهای جدید نداریم! این چگونه ممنوعیتی است که فقط در پر نیازترین وزارتخانه کشور وجود دارد؟ شما با سیاست های متناقض، نمی توانید در اداره پر نیروترین وزارتخانه موفق شوید. برای همین با بیانی نابه جا می گوئید: چون تعداد معلمان زیاد هست، نمی توانیم شرایط مناسب حقوق و رفاه را برای آنان فراهم کنیم، و در پاسخ آنان نیز می گویند زیاد بودن جرم ما نیست، گناه ما زیادی بودن هست! یعنی هر سیاست غلط توجیه تصمیم غلط دیگرتان گردیده است. به قول بوعلی سینا:
" اگر برای یک اشتباه هزار و یک دلیل بیاورید، در واقع هزار و یک اشتباه از شما سر زده است."
من نیز همانند آن کارمند بانک یا دارایی و ثبت و احوال،کارمند دولت هستم. ابتدا برای من تعریفی مناسب بیابید بعد جایگزینی برایم جست و جو کنید، چون خود شما هم نمی خواهید قبول کنید که من نیز کارمند دولت هستم و مرا فقط معلم خطاب می کنید. البته دلیل این بیان زیرکانه آشکار است، تا منِ کارمند خود را با دیگر کارمندان تساوی احساس نکنم و مطالبات آنان را از شما نطلبم. تمامی نام گذاری های این وزارتخانه عمدی و هوشیارانه است تا با ساز و کار حقوق زیر خط فقر و سواد غیربالنده، ناتوانی آنان را شدت بخشید. و گرنه روزگاری وظیفه آموزش ضمن خدمت، آموزش کتب جدید تألیف شده و کتاب های درسی بود، اما به ناگاه احساس کردید که چنین انگیزه ای مسدود و به جای آن با معرّفی کتب مذهبی ، به هدایت ایدئولوژیک معلمان نشستید. شما با منوط کردن تمامی انگیزه ها به امتیازاتی این چنینی ، انگیزش های غیراصولی را ترویج دادید.
8 ) طلاب به عنوان افرادی که دروس فقه و دینی خوانده اند چگونه دانش و مهارت تدریس زبان و ادبیات فارسی ، تاریخ ، جغرافیا ، جامعه شناسی را خواهند داشت؟ اگر قرار است دوره آموزشی دو سه ماهه برای آنها گذاشته شود، دو ایراد بزرگ این تصمیم عبارت خواهد بود از :
الف - هیچ کس با سه ماه دوره آموزشی ، متخصص تدریس در این رشته ها نمی شود. من معلم طی 4 یا 6 سال تحصیل این توانایی را به دست آورده ام.
ب - ماهیت و محتوای دوره های آموزشی در آموزش و پرورش حداقل برای ما معلمان مشخص است و ما معلمان مطمئن هستیم که چنین پتانسیل و ظرفیتی در آموزش و پرورش وجود ندارد و گر نه دهه ها معلمان را به تدریس کتاب واحد محکوم نمی کردید. چرا هر چند سال یک بار و با توجه به تغییرات همه جانبه در زندگی اجتماعی و همانند کشورهای پیشرفته کتب جدیدی چاپ نمی شوند؟ بهانه شما کمبود کاغذ و هزینه سنگین چاپ هست و گاه با بیانی روشنفکرمآبانه به عدم نابودی جنگل ها و درختان اشاره می کنید! اما واقعیتِ عدم تحقق این هدف، نداشتن مؤلفینی باسواد است. چاپ کتب درسی جدید طی دو سه سال یک بار، نیازمند تسلط مؤلفین به دانش روز است، کو آدرس این توفیق؟ شما بهتر از هر کس دیگر می دانید که مؤلفین انتخاب شده، توانایی انجام چنین کاری را ندارند و یا مراجع قدرت ، چنین مجوزی صادر نمی کنند.
9 ) طلاب وارد آموزش و پرورش خواهند شد و با بودجه آموزش و پرورش تأمین معاش خواهند شد و خبری از انتقال سرمایه های هنگفت آنان در مدارس نخواهد بود. یعنی کوچک تر شدن سهم نیروهای فعلی از بودجه تخصیص یافته . ما بیشتر از نقش روحانیون در مدارس ، به باور این مهم توسط آنان نیازمندیم که یک یا چند تن از مراجع عالیقدر ، متوجه کمبودهای نظام آموزشی کشور باشند و بخش قابل توجهی از بودجه سرسام آور خود را جهت تقویت اهداف تربیتی و آموزشی به آموزش و پرورش منتقل سازند.
10) طلاب با حدود تعریفی مشخص، تاکنون به کارهایی در خور شأن و حد توانایی خود مشغول بوده اند، آنان امروز می خواهند جایگزین جوانانی گردند که رؤیا، امید و آرزوی استخدام در آموزش و پرورش را از کودکی یا نوجوانی در ذهن خود داشته اند. وجدان طلاب شرعا چگونه راضی می شود که 25 هزار دیپلم و یا لیسانس بیکار بمانند و فرصت کسب روزی حلال و ازدواج را از دست بدهند؟ یا طلاب چگونه راضی می شوند تا به جای نیروهای خرید خدماتی، حق التدریس، نهضت سواد آموزی، نیروهای خدماتی که ادامه تحصیل داده اند، معلمانی که در مدارس هیئت امنایی تدریس می کنند و..... عمر و جوانی خود را در حسرت روزِ استخدام سپری ساخته اند، در آموزش و پرورش جذب شوند ؟
11 ) طلاب محترم می توانند به جای پا نهادن بر جا پای معلمان که حریم خصوصی و حرفه ای آنان شمرده می شود، مثلا در بانک ها مشغول به کار شوند تا جلوی ربا و بهره های غیراسلامی را بگیرند . شما بهتر است با تربیت الهی خود در بانک ها، جلوی وسوسه شیطانی کارمندان و مدیران را در راستای اختلاس و رشوه را بگیرید که بدین طریق به همه ملت خدمتی شایان توجه خواهید نمود.
12 ) راستی شما که جزو قشر روحانیون هستید چرا راضی می شوید مسئولیتی را بپذیرید که برای آن هدف تربیت نشده اید ؟ معلمی ، موعظه و سخنرانی کردن نیست. شما عادات قبلی خود را چگونه بر محور تدریس منظم صفحات کتب درسی طی 9 ماه سال تحصیلی خواهید چرخاند ؟ وزیر آموزش و پرورش با این کار ، ورشکستگی خود را در اداره نظام آموزشی کشور اعلام کرده است. البته دانشگاه فرهنگیان نیز ورشکست دیگر این ماجراست.
به همان اندازه که منِ معلم کفایت و ظرفیت تدریس در حوزه ها را ندارم، قبول کنید که شما هم برای فضای مدارس و حقوق و تکالیف آن تربیت نشده اید.
13 ) روحانیون محترم نگران نیستید که با تغییر نقش خود ، دیدگاه مردم نسبت به شما تغییر نماید ؟
14 ) نسل سرکش امروز ، چگونه تسلیم اهداف حرکت شما به سوی مدارس خواهد شد؟ تصور نمی کنید فرار مغزها از سنین بالای بیست به زیر بیست سال نزول خواهد کرد و مهاجرت خانواده ها به تبع کم سن و سالی دانش آموزان، تبدیل به پدیده ای جدید در کشور خواهد شد؟ البته هم اکنون چنین حرکتی به دلیل آینده گنگ کودکان در جامعه ، آغاز شده است. لابد خبر غرق شدن زن و مرد ایرانی و سه فرزندشان در آبهای بین فرانسه و انگلیس، در مانش را به خاطر دارید؟ ۲۲ پناهجوی دیگر که در قایق بودهاند، نجات یافتهاند. آنها تلاش میکردند به انگلیس برسند و آنجا درخواست پناهندگی بدهند.
شاید شما تصور می کنید که گرایشات غیرمذهبی دانش آموزان را هدایت خواهید کرد و یا اعتیاد آنان را درمان . روحانی بزرگوار ، کودک امروز ، کودک مطیع و نجیب و سر به زیر دیروز نیست. او از دو سه ماهگی با موبایلِ مادرش مجبور به غذا خوردن، نگریستن و خوابیدن شده است و پاک کردن اثرات فضای مجازی از تاروپود او، به این سادگی ها اتفاق نخواهد افتاد که آموزش مجازی نیز کاتالیزوری دیگر بر این مدعا گشته است.
15 ) اصولا رسم بر این است که منطقه و کشوری که ضعیف است مورد تهاجم کشورهای قوی تر قرار می گیرد و کشورگشایی برای آنان ، ساده ترین کار ممکن می باشد. ظاهرا ضعف های بی شمار 4 دهه ای آموزش و پرورش، طلاب را تشویق به چنین اقدامی نموده است. یعنی وقتی سازمانی لیاقت، کفایت و اراده ای مستقل برای مدیریت زیرمجموعه خود را ندارد، همان بهتر که به مزایده گذاشته شود، آن هم برای یک مدعی و طالب که رقابتی هم در کار نیست یا سنجشی برای گزینه و ترجیح بهتر و اصلح وجود ندارد.
16 ) نظام آموزشی با عملکرد یک سویه خود از تشکیل سازمان نظام معلمی، با توجه به همین مسایل واهمه دارد، که مبادا این سازمان به حق خواهی و دادخواهی پرداخته و به تنویر اذهان دیگر معلمان بپردازد. پس نتیجه آن که معلمان با تلاش های جزیره ای و یا با انتقادات جسته و گریخته کم رنگ، هرگز قادر نیستند تا حرف های خود را به کرسی بنشانند و چون فرهنگ گفت و گو در این جامعه، حیاتی ترین حق نادیده گرفته شده هست، پس حرف اول و آخر را خودتان بزنید، چون بِستری برای تقابل سخن منطقی وجود ندارد و کسی یارای مخالفت با شما را ندارد.
17 ) لابد برای همین منظور و در راستای تثبیت ورود طلاب محترم به مدارس است که با تشکیل سازمان نظام علوم تربیتی موافقت نموده اید! یعنی برخلاف عادات ناپسند و کارکردهای عجولانه دائمی مدیران آموزش و پرورش، این بار با برنامه ریزی و هدف گذاری از پیش اندیشیده شده از خود درایت نشان داده و بعد وارد عمل شده اید! و زیربنا را با روبنا متناسب سازی کرده اید. اما این روبنا و زیربنا با صاحبان اصلی وزارت آموزش و پرورش هیچ سنخیتی ندارد .
18 - وزارت آموزش و پرورش به جای جو گیر شدن با مجموع آمار نمایشی، بهتر است به بی کفایتی خود در هدایت بزرگ ترین وزارتخانه کشور اعتراف کند تا ما معلمان نیز با فریب شما و خودمان، راه به خطا نرویم.
نحوه آموزش کودکان در 10 سال آینده چگونه پیش بینی می شود ؟
برای توجیه تکلیف ما نسبت به فردا، ترجیح دادم تا به پیش بینی های 10 سال آینده نیم نگاهی بیفکنیم. با تمامی عجز و شگفتی می پرسم که شرایط قرن حاضر چه زمانی برای ما اهمیت پیدا خواهد کرد؟ چون قرار است طی ده سال آینده، آموزش دیگر نه معلم محور باشد و نه دانش آموز محور. هر چند هم اکنون نیز ما در بازارچه سنتی و در همان معلم محور باقی مانده ایم و با آوردن روحانیون به مدارس تصمیم بر تقویت ساختار سنتی آن، حتی بیشتر از قبل را داریم .
در آینده ، به دلیل پیشرفت های الکترونیکی این امکان فراهم خواهد شد تا افراد به صورت شخص محور آموزش ببینند و برای یادگیری نیازی به حضور در کلاس های درس نداشته باشند. بارها شنیده ایم که آموزش باید بر مبنای نیاز زمان باشد. در دنیایی که رایانه ها محاسبات ریاضی را انجام می دهند و وسایل الکترونیکی و اینترنت، امکان مشارکت در جلسات مختلف آموزشی و کاری را حتی از راه دور فراهم می کنند، باید مهارت هایی به دانش آموزان و دانشجویان آموزش داده شود که مطابق با شرایط و نیازهای دنیای آینده باشد. به همین خاطر انتظار می رود که ساختار آموزش و فضای آموزشی در آینده تغییر کند.
ما نیز باید زودتر با دنیای فیزیک و شیمی که پای تخته سیاه تدریس می شوند و دانش آموزان را به حفظ جدول مندلیف و خواص عناصر و سرعت در محاسبه انتگرال دو گانه ترغیب می کنند، خداحافظی کنیم. این ها دیگر در دهه های آینده به درد کسی نخواهد خورد و علوم میان رشته ای از پایه در دستور کار نظام های آموزش و پرورش پیشرفته جهان مثل فنلاند و ژاپن قرار می گیرند. دیگر ممنوعیت هایی چون نیاوردن ماشین حساب مهندسی یا موبایل به مدارس وجود نخواهد داشت، یعنی چنین مدرسه ای وجود نخواهد داشت که ما در مقاومت های جاهلانه خود دست و پا بزنیم.
در آینده ، تحلیل داده ها اهمیت بیشتری می یابد و پروژه محور شدن آموزش فردی یا گروهی جایگزین نوع آموزش فعلی خواهد بود. تحولات فن آوری نحوه آموزش را تغییر خواهد داد. البته آموزش یک ضرورت در زندگی انسان ها است و هیچ گاه کارکرد مدارس و معلمان از بین نخواهد رفت، اما نحوه آموزش و نحوه ارزیابی تغییر خواهد کرد.
البته تنها بخش نظری آموزش را می توان در خارج از کلاس تدریس کرد یا افرادی که به هر دلیلی امکان حضور فیزیکی در کلاس را ندارند خواهند توانست با استفاده از وسایل الکترونیکی در کلاس حاضر شوند. ولی بخش عملی که نیاز به تعامل با افراد دیگر دارد در کلاس درس انجام می شود و تمامی دانش آموزان باید حضور فیزیکی داشته باشند.
آموزش در سال ۲۰۳۰ به کمک ابزارهای تازه و تمرینات گسترده انجام می شود. یعنی دانش آموزانی که از بهره هوشی متوسط و به بالا برخوردار هستند باید تمرینات دشوارتری انجام دهند تا بتوانند تمامی جوانب و جنبه های مختلف درس را به خوبی درک کنند. در این زمان، دانش آموزانی که در یک یا چند مبحث خاص مشکل داشته باشند، این فرصت را خواهند داشت که آن قدر تمرین کنند تا به سطح مطلوب برسند. در این سال ها دیگر آموزش بر مبنای یک سری سرفصل خاص و زمان محدود انجام نمی شود.
در این سیستم آموزشی ، دانش آموزان اعتماد به نفس بالاتری خواهند داشت و یادگیری هم در بالاترین سطح ممکن انجام خواهد شد.
فرد محور شدن آموزش این امکان را فراهم می کند تا هر فرد بر مبنای توانایی خود و شناختی که از خود در مورد بهترین روش یادگیری دارد، ابزارهای لازم، روش های مناسب و تکنیک های کارآمد را انتخاب کند و از کمک معلم در جهت تحقق هدفش بهره مند شود.
در آینده، اغلب کارها به صورت پروژه ای عرضه می شود و حضور فیزیکی کارمندان در یک محیط خاص و برای ساعات طولانی تحقق پیدا نمی کند. بنابراین آموزش برای انجام پروژه های مختلف، زمان بندی صحیح و همکاری و مشارکت با دیگران برای انجام بهینه کار از دوره دبیرستان آغاز می شود. در این سال ها، پروژه های مختلف درسی به دانش آموزان واگذار می شود و آنها به صورت فردی یا گروهی موظف هستند پروژه های مذکور را به نتیجه برسانند. تحلیل داده ها اهمیت بیشتری می یابد و قدرت تحلیل اطلاعات مهم تر از قدرت محاسبات ریاضی دانش آموزان خواهد بود. آینده آموزش و پرورش جهان را می توان در سیستم آموزش و پرورش امروز استونی و فنلاند مشاهده کرد.
و جایگاه ما در آموزش و پرورش ؛
توصیه می کنم با اصرار در حفظ ساخت سنتی نظام آموزشی، ایران در هیچ یک از مطالعات بین المللی جهت سنجش میزان یادگیری و توانایی دانش آموزان شرکت نکند. تُرک ها ضرب المثل ارزشمندی در این خصوص دارند و می گویند : سفره بسته یک ایراد دارد اما سفره باز هزار عیب و ایراد. پس برای حفظ آبروی معلمان و دانش آموزان و ملت ایران و رهایی از رسوایی برچسب نزول رتبه ای طی سال ها، همان بهتر که جسارت شرکت در این ارزشیابی ها را نداشته باشیم.
آموزش فی نفسه، امری پویا، تغییرپذیر و تکامل جوست و ما در خاموشی تحصیل کردگان این مملکت و در بی اعتنایی وزیر خود، از این موهبت بی نصیب می مانیم. گناه نابخشودنی هدر دادن منابع طبیعی ، غیر طبیعی و انسانی، اگر بر من پوشیده باشد برای همین روحانیون که قرار است در آموزش و پرورش به پیاده سازی نیروی غیرکارآمد توفیق یابند، محرز و آشکار است.
چرا قدرت بصیرت خود را قربانی یک سری اهداف گروهی یا شخصی می نمایی؟ چرا عوامل درون سازمانی آموزش و پرورش در مدیریت سازمان خود ابتر و ناقص مانده اند؟
اگر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ، قرار بود ما را به این نقطه کور برساند، همان بهتر که کنار گذاشته شود و حضرات بر اساس معلومات تحصیلی و تجارب شغلی خود به اداره آموزش و پرورش بپردازند. این چگونه سندی است که با فلج ساختن هوش و درایت و بصیرت و دوراندیشی یک وزیر ، او را تسلیم یک طرح از پیش اندیشیده شده خارج از اصول درونی نظام آموزشی می نماید؟
با طی چنین مسیری، ایران در آینده حرفی برای گفتن نخواهد داشت.
حرف حساب با گفت و گو و مصالحه و همزیستی مسالمت آمیز زدنی است نه پیشرفت تسلیحاتی. جنگ ایران و عراق ما را در عرصه های نظامی تقویت کر ، درس گرفتن از تجارب عملی امری پسندیده است، اما فعلا در جنگ پیشروی آموزشی، ایران عقب مانده ترین کشور آسیایی است، چه باید کرد؟
سخن آخر
ما معلمان از شما طلاب و روحانیون می خواهیم که وزارت آموزش و پرورش را فقط از لحاظ مالی پشتیبانی کنید و مابقی کار را به اهل فن بسپارید. و گر نه همان بهتر که هرگز مدارس به صورت حضوری آموزش ندهند و آموزش مجازی همچنان گزینه ناچاری ما باشد. به جای تزریق نشاط و شادابی در مدارس، به جای الگوجویی از شیوه های ممتاز و برجسته آموزشی در سطوح بین المللی که نتایج مفید آن در مطالعات مشهود است، به جای مدرن کردن شیوه های آموزش و ایجاد تحولی اساسی در فرآیند آموزش، شما با جذب روحانیون در مدارس، ساختار سنتی آن را مستحکم تر خواهید ساخت. حداقل یک بار هم با معلمان خود گفت و گو کنید و خواسته های آنان را بدون اِعمال فشار یا ایجاد جوّ غالب به نفع خودتان، پرس و جو شوید .
اگر یک فردِ جاهلِ فقیر ناتوان قارچ خودرو باشد که نیست، باور کنید که ما معلمان اصلا چنین نیستیم و برای تحقق اهدافی تربیت شده ایم، دولت بر روی ما سرمایه گذاری کرده است و ما عمر و جوانی خود را برای نیل به نتایجی مطلوب، هزینه کرده ایم. دانش آموزان را با تفاوت های فردی بیشمار در راستای یک هدف و ایجاد نظم، نسبتا همسان تربیت کرده ایم. اموری را که والدین از انجام آن عاجز بوده اند ما معلمان با مهربانی و عطوفت پدرانه و مادرانه، انجام داده ایم، که همه آنها را امروز در فضای مجازی تجربه می کنید. حال چگونه ممکن است خانه ما به غیر سپرده شود و ما از صاحب خانه بودن عزل و در آن مستأجر گردیم؟!
در این وزارتخانه چون همیشه، تنها و بدون حامی دلسوز، سی سال مدت خدمت خود را سپری ساخته و می سازیم، همکاران پیشکسوت ما با حسرت هایی جانگداز جان به جان آفرین سپرده اند و سنگینی دِین محرومیت و مظلومیت مطلق آنان بر دوش شما، سالیان متمادی باقی خواهد ماند. چون تاریخ، گواهی خواهد داد که آنان چگونه زیستند، چگونه خدمت کردند و چگونه از این دنیای فانی، رخت فرو بستند.
فقط یک تن چون امیرکبیر در این مملکت پیدا شود و نیازهای حیاتی آموزش و پرورش را در شرایط کنونی درک کند. فقط یک تن از بین 83 میلیون نفر بیاید و تکلیف ملت و آموزش را برای همه ما روشن سازد. این همه بلاتکلیفی از بهر چیست؟
1) روزیاتو ، آینده آموزش و پرورش جهان چگونه خواهد بود؟ علی زمانی . 28 شهریور 1397 .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
رفتم تا شاید قواره شالی هم نصیب من گردد. الهی شکر!
دیدم دکان من برجاست، شکر خدا بجا
آوردم و برگشتم!
هستم. حداقل به اقتضای ذات خود
نیش بزن!
هدیه بخشیده اند!
آموزش و پرورشی که روح و جان ندارد چگونه حیات خواهد بخشید؟!
درباره جذب معلمان حق التدریس که برخیشون دیپلم هم ندارند روشنگری میکردید.
در و پیکر همه موارد هم در دستان
آموزش و پرورش است و هم از ید
اختیار آن خارج شده است.
کل کلام فقط حاوی یک پیام است:
استقلال آموزش و پرورش و هویت مستقل و درخور زمان برای نظام آموزشی.
لطف کنید تعریفی جهانشمول برای آموزش و پرورش ایران ، مرقوم نمایید.
داده و ستاده آن چیست؟ از من و شما
گذشت، تکلیف کودکان زیر ۱۰ سال در
این کشکول بی در و پیکر چیست؟
یعنی متوجه نشدید چرا به جنگ و آموزش ۱۰ سال بعد، اشاره کرده ام؟
جناب پورسلیمان می توانستند آن اظهار نظر بنده رو در خصوصی برای شما بفرستند و چنین عمومی نکنند خصوصا آنکه بین نحوه دستیابی به مطالب در تلگرام با صفحات وب تفاوت های جدی وجود دارد.
الان هم حدس زدم که احتمالا از این روش استفاده کرده اند و برای رساندن نظر، آن را زیر مطلب شما به عنوان کامنت گذاشته اند.
یا شما از نحوه به کارگیری همان نیروهای خدماتی (راننده، آشپزی، نظافت چی و...) در ادارات و سپس شیوه های ادامه تحصیل و جذب آنها بی اطلاعید و یا همه فرض ها را برای مخالفت با اصل موضوع فهرست کرده اید.
همه مشاغلی که نام بردید شاید از معلمی و یا پس از معلمی خبرنگار و ورزشکار و ....... شده اند، اما
لزوما معلم نشده اند. شما یا متوجه نیستید و یا نمی خواهید متوجه شوید، در متن اشاره کردم روحانیون و طلاب به عنوان نماد و سمبل حکومت وارد مدارس می شوند، لابد نتیجه آن را هم می دانید؟
جناب برعکس شما که معتقدید کشکول بی در و پیکر، بنده در هر نوشتارم تابع نظم و قاعده هستم و اصول نوشتار یعنی ورود، اوج و جمع بندی را نیک می شناسم. لطف نمایید برخی مسایل را هم خودتان استنباط کنید، چون به دلیل حساسیت موضوع بیش از این شفاف نمی توانستم بنویسم........
"نیروهای خدماتی و واقعیت هایی در مورد طرح رتبه بندی و حقوق فرهنگیان"
اما بگذارید صریح عرض کنم اگر در این جامعه برای افراد جهت نیل به تحرک عمودی ، امکان ادامه تحصیل تا حد توان فراهم می شود، تکلیف بوجود آورندگان چنین حقوقی، تبدیل مدرک آنان است.
آنچنان راننده و نظافت چی می گویید انگار عصر ساسانی است و تحصیل امری طبقاتی است. اگر شما به موقع چنین حقی داشته اید ایشان به دلیل فقر و بیسوادی خانواده ، بعد سی سالگی صاحب چنین امتیازی شده است . او هم لیسانس و فوق لیسانس است من و شما هم. شما با سابقه ایشان چه کار دارید. مهم وضعیت آموزشی امروز اوست. پزشک گوش و حلق من ابتدا معلم بود، بنده به ایشان مراچعه نکنم که بعد ۴۰ سالگی پزشک شده اند و یا کم سوادند.
این همه خودستایی از بهر چیست؟
حقی ایجاد شده است و دولت به دلیل کم بودن تعداد نیروهای خدماتی از تبدیل مدرک آنان اِبا دارد. مگر تا دیروز معلمانی با مدارک بالاتر طالب تبدیل مدرک نبوده اند؟.....
کدام باسواد و کدام کم سواد است؟
حال طلاب قرار است جایگزین استخدام جوانانی باشد که یا به معلمی علاقمندند و یا شغل ناچاری آنهاست.
آنچنان از برخی چیزها دفاع می کنید و یا به برخی چیزها می تازید که گویی الگوی برتر آموزشی جهان ایران است.
یا صدای معلم را نمی خوانید و یا گزیده می خوانید. تصور می کنم اگر
چند یادداشت از بنده بخوانید بیشتر با افکارم آشنا می شوید. و گر نه دیگر همکاران هم چون شما می اندیشیدند.
در ضمن اگر معلم هستید کامنت اینجا آنجا ندارد ما همیشه باید دست به عصا باشیم چون شغلی حساس داریم. تشکر
شما حق دارید جامعه ای که ۱۸ نوع مدرسه دارد و بیش از ده نوع نام معلم
را با خود یدک می کشد، حق دارید معتقد باشید که چه اشکالی دارد اگر طلاب هم معلم شوند؟
اما این سایت و نویسندگان آن که البته بنده ادعایی ندارم، همگی تلاش
می کنیم تا از حیثیت ، هویت و قداست معلم واقعی دفاع کنیم.
اخیرا یادداشت دانش سراها را نوشتم، مطالعه کردید؟
هدف ما این است که ثابت کنیم که همه نمی توانند معلم شوند. خود شما همان طور که مخالف حضور نیروهای خدماتی تحصیل کرده در کلاس درس هستید، ما هم از سهل الوصول بودن کلاس درس شاکی هستیم.
ما می خواهیم معلمانی حرفه ای در کلاس فرزندان مان حضور داشته باشند. کسانی که برای این منظور تحصیل کرده و استخدام شده اند.
هدف ما تعیین تعریف و حدود و ثغور مشخص برای شغل معلم هست تا جایگاه ارزشی خود را در جامعه حفظ کند.
هشدار جهت تغییر رویه برنامه ریزان
نظام آموزشی از همین امروز است.
سختی یا آسانی آزمون اصلا مدنظر نیست، برای معلم شدن باید قابلیت هایی کسب کرد که مهارت تدریس، فن معلمی، آشنایی با اصول اولیه روانشناسی و...... از جمله آنهاست.
دیوار معلمی در این جامعه باید آنقدر بلند باشد که هر کس هوس بالا رفتن از آن را نداشته باشد.
هر قشری محترم و ارجمند است اما در جایگاه خود.
ناشناس محترم سپاسگزارم.
می شود:
از دانش سراهای مقدماتی و عالی تا مراکز تربیت معلم و دانشگاه
فرهنگیان ؟! ( بخش ۱ ) و
( بخش پایانی).
یادداشت دیگر:
وزیر محترم آموزش و پرورش لطفا ابتدا " معلم " را تعریف نمائید !
مطمئنا روشي بهتر از گفتگو و هم انديشی به فهم موضوع و نزديک کردن بينش کمک نخواهد کرد.
نيازی هم به اينکه بنده شما را قانع کنم و يا به عکس وجود ندارد. همينکه بدانيم مخالفت با يکديگر الزاما به معنای دشمنی نیست خودش قدم بزرگی است.
درباره موضوع يادداشت شما با هم اختلاف نظر داریم. شما معتقدید که روزنامه نگار و هنرمند و ورزشکار و ... اول معلم شده اند (و ظاهرا منظورتان پذيرش شغل معلمی است) و سپس به فعاليت در چنان حوزه هایی علاقمند شده اند.
بنده منظورم اين نبود بلکه گفتم کسی که از ابتدا فعاليت تخصصی در حوزه های هنر، ورزش و ... را پیش گرفته این حق را دارد که برای معلمی اقدام و طبعا راهش را مسدود نبیند. طبعا برای طلاب هم اين حق محفوظ است. اما چرا برای اين دسته حق ويژه طلب می کنند، برايشان سهمیه در نظر می گيرند، در مرکز ويژه برايشان امکانات تحصِل مهیا می کنند و ... حتما بايد با این ويژه خواری و سهم خواهی مخالفت و مقابله کرد
اشاره بنده به نيروهای خدماتی که از جذب و ارتقای آنها دفاع کرده اید هم به نحوه جذب آنها از همان ابتداست. درباره همان عده ای که می شناسید (به هر تعداد) جستجوی مختصری بفرماييد و ببينيد از همان ابتدای جذب به عنوان راننده و نظافتچی و ... با اهرم آشنا و پارتی و ... جذب شئه بودند يا خير؟ اوضاع را به مراتب فاجعه بارتر از آنی که تصور مي فرمایید خواهيد یافت.
صدالبته هدف گفت و گوست. و صد البته میدان برای طرح نظر شخصی و
برداشت از موضوع نیز مسلم ترین
حق فردی است.
بنده نه تحمیل نظر از سوی هیچ کس را
می پسندم و نه خود چنین می کنم.
بنده موافق تربیت دبیر فقط توسط دانشگاه سراسری هستم.
دوره تدریس فرق نمی کند. معلمانی که
از این کانال وارد آموزش و پرورش
می شدند شایسته تر بودند.
مشکل فقط این نیست، مرجع رسمی
شایسته برای کار نه مراکز تربیت معلم امروزی هستند نه دانشگاه فرهنگیان و نه آموزش ضمن خدمت.
می تواند معلم شود در نظر می گیرید،
اما من جایگاه و لباس رسمی و اصلی
که برای آن تربیت شده اند مد نظرم
هست.
مدرسه و آموزش ، محل و مسند دین و مذهب و ایدئولوژی نیستند حال برای تبلیغات باشد یا تلقینات و القائات.
مدرسه فقط به معلمی اختصاص دارد
که برای اهداف نظام آموزشی تربیت
شده است یعنی اهل فن.
از سویی تدریس طلاب برای برخی از دروس علوم انسانی (۸ رشته) نیز درد
غیرقابل تحمل است.
شما منتظر واکنش اولیا باشید. اگر
عکس العملی نبود به بی تفاوتی مردم
بیشتر ایمان خواهم آورد.
آریستوکراسی یعنی هر فرد نسبت به توانایی های خود در جایگاهی که
شایستگی آن را دارد قرار بگیرد.
من فقط ترجیح می دهم جایگاه ارزشی
معلم سست و بلااراده نباشد.
در مورد نیروهای خدماتی نیز معتقدم می بایست فرصت تحصیل داده
نمی شد و حال که داده شده با تبدیل مدرک در امور دفتری و اداری ، باید آنان هم جذب شوند و با تحرک عمودی
خود را از فلاکت رهایی دهند. مثل تمامی انسانها.
تشکر برای همراهی تان.
ناشناس محترم سپاسگزارم.
و مشکل ما در سنخیت با روش سنتی
آموزش، حضور روحانیون در مدارس
است. همه جلو می روند و ما......
نویسنده قبل از توضیح ۱۸ مورد،
نوشته اند
آموزش و پرورش و دانشگاه فرهنگیان با استخدام 25 هزار طلاب زن و مرد در آموزش و پرورش، با یک تیر چندین نشانه را هدف خود قرار خواهند داد، اما به طور ضمنی به مواردی از ناتوانی خود نیز معترف خواهند شد .
پس طبیعی است که مسایل مطروحه
زیاد و در ظاهر ربطی به یکدیگر نداشته باشند اما اگر هر یک را دقیق تر
بخوانید، متوجه منظور نویسنده
می شوید.
همه مسایل به یکدیگر و همه آنها به
آموزش و پرورش مرتبط است.
بجای تجهیز دانش نظامی، بهتر نیست
دانش معلمان را به روز رسانی کنیم
و یا بجای جذب طلاب بهتر نیست تکلیف نیروهای فعلی سرگردان را مشخص سازیم یا موضوع بیکاری جوانان را و مابقی مطالب!
این همه موضوع بی ربط از نظر شما
همان اعترافات ضمنی وزیر و دانشگاه فرهنگیان است که مدعی
ناکرده هاست. با یک تیر ببینید چند نشانه خواهند زد؟
طبیعی است که موارد گفته شده باید
متفاوت باشد. سعی کردم آنچه که
با ورود طلاب به مدارس اثر می پذیرند
را مطرح سازم، از سویی با پرداختن به آینده آموزش در جهان، موقعیت خودمان را برجسته سازم که با چنین سازوکاری در آینده بیشتر ناتوان خواهیم بود.
بانک را مثال زدم چون حضور آنان
بر کسی اثر نمی گذارد، جنگ را اشاره کردم چون هزینه های نظامی بیشتر از آموزشی است و......
ممنونم همکار محترم.
انجمنهای علوم اجتماعی و تاریخی و انجمن زبان و ادبیات فارسی در اعتراض به استخدام طلاب به عنوان دبیر تاریخ و علوم اجتماعی بیانیه صادر کردهاند. در هر دو بیانیه به اقدام آموزش و پرورش نسبت به استخدام طلاب اعتراض شده است.
در یک آزمون ، نمی توان معلم شد.
افزایش اعتراضها به استخدام طلاب به عنوان دبیر تاریخ و علوم اجتماعی
24.09.2020
هزینه گزاف اعراب در افغانستان؛ «فاجعهای» به نام «مدارس دینی» در سایه سکوت دولت
فعالیت هزاران مدرسه دینی با هزینه گزاف اعراب در افغانستان آن هم در سایه سکوت محض دولت افغانستان، به نگرانی جدی این روزهای مردم قلب آسیا تبدیل شده است.
به گزارش دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، افزایش حضور و فعالیت گسترده حکام آلسعود و امیرنشینان حاشیه خلیجفارس در صحنه سیاسی، اقتصادی، آموزشی و نظامی افغانستان به نگرانی جدی برای مردم این کشور تبدیل شده است.
اکنون با حمایت اعراب هزاران مدرسه دینی در سراسر افغانستان تأسیس شده است. بودجههای هنگفتی برای فعالیت و تقویت این مدارس سرازیر و علما و روحانیون فراوانی با حمایت اعراب وارد این کشور شدند تا به آموزش دانشجویان بپردازند. این دگرگونی در نقش و فعالیت مدارس دینی در عمق تحولات افغانستان، نقش مهمی را بازی کرد. هزاران جوان با تفکر خاص براساس میل حامیان این مدارس، پرورش یافتند زیرا باور براین بود که اسلام در «خطر» است.
'دانش آموزان کشورهای مذهبیتر در ریاضیات و علوم ضعیفترند ...
در مدارس نقاط مختلف جهان به دانش آموزان چه
آموزش هایی داده می شود؟
روزیاتو .حسین علی پناهی جمعه، ۲۰ مهر 97
وابستگی به هیچ مذهبی در این مدارس دیده نمی شود . در ابتدای دوران دبستان خانواده تصمیم می گیرد که فرزندش در کدام کلاس دینی شرکت کند ولی در ابتدای دوران متوسطه نوجوان خودش تصمیم
می گیرد.
از نظر فلسفه اجتماعی نهتنها اعتقاد به خدا پذیرش حکومت مطلقه افراد نیست و حاکم در مقابل مردم مسوولیت دارد، بلکه از نظر این فلسفه، تنها اعتقاد به خداست که حاکم را در مقابل اجتماع مسوول میسازد و افراد را ذیحق میکند و استیفای حقوق را یک وظیفه لازم شرعی معرفی میکند... در نوشتههای خود تصریح کردهام که... هر مقام غیر معصومی که در وضع غیرقابل ا نتقاد قرار گیرد هم برای خودش خطر است و هم برای اسلام.
روحانیت نه باید به طور مجموعه و دستگاه روحانیت وابسته به دولت شود و نه افرادی از روحانیون بیایند پستهای دولتی را به جای دیگران اشغال کنند، بلکه روحانیت باید همان پست خودش را که ارشاد و هدایت و نظارت و مبارزه با انحرافات حکومتها و دولتها است حفظ کند.
مخالف حضور طلاب در مدارس هستند.یعنی ۵۵/۸ درصد.
۱۵ درصد نیز نقش آنان را در مدارس کم و یا بی تاثیر دانسته اند. یعنی مجموعا ۷۰/۸ درصد مخالف.
پس لطفا با جسارت و شهامت خود
ذیل این یادداشت ارزنده را با قید نام و اعلام مخالفت خود به نوعی هشتگی
راه بیندازیم که فردا بسیار دیر خواهد
بود.
بعضی از این ها قبل از ورود به حوزه دانشگاه بوده اند در رشته هی مثل فیزیک شیمی .ادبیات.ریاضی .زبان خارجه.علوم اجتماعی و غیره
همه رو با یک چوب نرانید
پیشنهاد محرمانه برای تغییر در کتاب درسی مدارس
این روزها در فضای مجازی نامهای دست به دست میشود که معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی وزارت آموزش و پرورش به رئیس مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی این وزارتخانه نوشته و در آن از عدم امکان موارد اصلاحی کتابهای درسی خبر داده است.
وی در این نامه علت عدم امکان انتشار را محرمانه بودن پیشنهادهای ارسالی از حوزه علمیه درخصوص نقد محتوائی کتابهای درسی اعلام کرده است!
اگر این نامه جعلی نباشد، باید از آقای وزیر آموزش و پرورش خواسته شود در این معاونت به صورت جدی تجدیدنظر نماید و با شفافیت کامل به اطلاع عموم برساند که اگر حوزه علمیه به محتوای کتابهای درسی نقدی داشته باشد به هیچ وجه محرمانه نخواهد بود و اگر کسی چنین تصوری از دین دارد باید در افکار خودش تجدیدنظر کند.
خانم محترم طی این صد سال مدرسه نوین که راه انداختین و دانشجو و تحصیل کرده دانشگاهی گرفتین ه گلی به سر به های مردم و کشور و آموزش و فرهنگ زدین یه جور حرف زدین انگار آموزش و پرورش گلستانه این طلاب بیان ویران میشه مردم هنوز ماجرای مدرسه معین تهران و تجاوز گروهی به بجه های مردم بوسیله معلما هارو یادشون نرفتهمعلمای ما نصفشون معتاد و به باز بودن و نصف دیگه بیسواد و دست بزن دائمی داشتن البته بودن معلمای خوب و در اقلیت ولی طلاب هم مثل بقیه مردم و دانشجو ها حق امتحان و قبولی و استخدام در هرجایی متناسب با رشته یشان را دارند...
جستجو کنید پیدا می کنید. نه تنبیهی نه توبیخی. شاید ترفیع هم گرفته باشند.
اتفاقا چون مدارس گلستان نیست که
مخالفان می گویند طلاب نیایند که اوضاع بدتر نشود.
با یک نگاه غرض ورزی شما رو در مطالب می بینم.بنده ۲دهه دهه ارتباط مستمر با مدارس دارم در این دو دهه ارتباط مستمر مسائل و مشکلاتی رو دیدم که نشان از ضعف بسیاری از معلمان در تدریس تا موضوعات دیگری نشان می دهد.
ای کاش به جای قصه پردازی و خیال پردازی و پرداختن به موضوعات فرعی به مسائل مهم می پرداختید.
امروز تا اونجای که بنده در جریانم طلاب امروز در رشته های تخصصی و دانشگاهی در حال رشد چشمگیری هستند .
قضاوت شما یک طرفه و خمیرمایه اون غرض ورزی چیزی نیست.
ای کاش از بی خیالی عده ای از معلمین نسبت به اموزش در ایام کرونایی می نوشتید
ای کاش از معلمینی می نوشتید که کلاس های درسی خودشون رو رها و مشغول کشاورزی هستند
ای کاش از مدارسی می نوشتید که مربی مهد کودک در اون مشغول اموزش هست و روش تدریس رو نمی دونن
از معلمانی می نوشتید که در حوزه مباحث اجتماعی مطالعه ندارند واجتماعی هم تدریس می کنند
ممنون که نظرات و دیدگاه خود را درج نموده اید.
در خصوص مباحثی که با ای کاش بدانها اشاره
کرده اید، مطالبی بسیار نوشته ام.
هر چند تنها دغدغه آموزش و پرورش استخدام طلاب نیست،اما از لحاظ تحول تاریخی در آموزش و پرورش ایران حائز اهمیت بسیاری است.
کسی منکر توانایی های این بزرگواران نیست، بالاخره حوزه نیز یکی از مراکز رسمی آموزشی کشور محسوب می شود. اما اگر شما نیز مجموع تعصبات خود را کنار نهید و دلسوزی واقعی برای آموزش و پرورش و کودکان این سرزمین باشید، همانند بنده بیندیشید.
تکرار می کنم کسی قصد انکار هیچ ارزشی را ندارد اما
به عنوان یک آموزش و پرورشی، فراسوی این تصمیم را می توانم در دهه های بعدی ببینم. این حقی است که یک عمر خدمت بر دوش بنده گذاشته است.
بنده هنگام نوشتن آنچنان خالص و با صفای دل و با ایمان نسبت به موضوع می نویسم که می توانید مطمئن شوید که از هر نوع غرض ورزی مبرّاست.
البته بدون شناخت اینجانب؛ برچسبی بسیار جسورانه و به دور از قضاوت یک مسلمان واقعی به بنده زده اید.
........
بنده غرض ورز نیستم. بنده در پی استقلال آموزش و پرورش و تحقق آموزش نوین در مدارس هستم نه آموزش سنتی. چرا از این واژگان واهمه دارید و تصور می کنید در لابلای آن حتما آثاری از کفر و غرب زدگی و گناه و....... نهفته است.
مدرسه جای آموزش است نه القای دین و مذهب و ایدئولوژی. آموزش و پرورش قرار نیست تمام
مسئولیت های جامعه پذیری کودکان را در تمامی ابعاد لازم زندگی برعهده بگیرد. اجازه دهید نهادهایی همچون خانواده، مسجد و..... نیز کارکردهای لازم خود را بجا بیاورند. تحمیل این همه مسئولیت بر دوش آموزش و پرورش بدون اقتدار معلم در مدارس، ره بجایی نمی سپارد.
پایدار باشید.
مواد درسی حوزه ارتباط مستقیم با حداقل دروس دین وزندگی و عربی، منطق و فلسفه دارد.
بسیاری از طلاب در موسسات عالی حوزوی یا دانشگاهی رشتههای تخصصی مانند جامعه شناسی، روانشناسی،تاریخ، علوم تربیتی، مدیریت فرهنگی و... خواندهاند.
آیا اشکالی دارد دانش آموخته رشتههای فوق پس از قبولی در آزمون ورودی به تدریس دروسی مثل اجتماعی،تاریخ و پرورشی بپردازند؟
وقتی طلبهای در آزمون شرکت میکندو قبول میشود یعنی سطح علمی لازم را دارد.
البته اینکه طلبه معلم ادببات فارسی یا جغرافیا شود با توجه به اینکه امروزه رشته مرتبط با این دو درس در حوزه و موسسات عالی آن وجود ندارد، محل بحث است. حتی اگر قرار باشد دوره یک ساله این دروس را ببیند باز هم محل بحث است. چون وقتی طلبه تخصص های فراوان و نرتبط دارد که اشاره شد،چه لزومی هست که در رشته غیر مرتبط به کار گرفته شود.
ولی برای طلبهای که ادبیات عرب، منطق، کلام، فلسفه، فقه، اصول را طی ده سال در سطح کارشناسی یا دکترای دانشگاه و بلکه بالاتر گذرانده یا علاوه بر این ها در یکی از رشته های فراوان موسسات آموزش عالی حوزوی هم تخصص گرفته واقعا سخته که فقط یک رشته درسی را معلمی کند. بلکه قادر است همه رشته ها را با هم تدریس کند. واقعا این خانم اطلاع درستی از سطح علمی حوزه نداره. حالا خوبه ما هم ۱۱سال مدریه رفتیم هم دو یال دانشگاه و سطح لمی معلم ها رو خبر داریم... به احترام معدود معلمین خوب خیلی از مسائل رو نمیگیم.
تقسیم بندی می کنید!
تربیت سازی معلم یعنی چه؟
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد.
بشدت نگران این هستم که نعمت عقل را از فرزندم بدزدند و جایش تقلید و پیروی کورکورانه از دروغ های یک تفکر خطرناک تحویل دهند. هرجای حکومت طلاب وارد شدند نتیجش فساد و ناکارامدی بود. بهتر است طلاب برای امرار معاش مثل سایرین کار کنند نه اینکه با خواندن چند کتاب که بروز آوری هم نمیشود ادعای مدیر و مدبر بودن در هر حوزه ای را داشته باشند.
حوزه ها کدام مقاله و یا کتاب در حوزه مدیریت، انرژی ، محیط زیست، فناوری، بانکداری تجارت بین الملل کشاورزی خانواده را دارند که تاثیر علمی و عملی در دنیا داشته باشد؟
کدام انتشارات علمی شما در دنیا مخاطب جدی دارد؟
کدام دستاورد علمی دارید که به آن افتخار کنید؟
ولی در تمام حوزه ها ادعای تخصص، ورود و دخالت دارید.
برای نماز جماعت پول میگیرید! خوب بروید در خط تولید کارخانه کنار سایر کارگرها کار کنید مثل کارگری که سبد یا کارتن محصول را پر میکند و موقع نماز بروید امام جماعت شوید ما هم پشت شما نماز میخوانیم.
خانوم معلم کدام دانش آموز در ایام مدرسه ادبیات فارسی یاد گرفته است ؟! یا زبان انگلیسی یا زبان عربی یا ..... .
بیشتر معلم هایی که امروز بر صندلی تعلیم و تربیت نشسته اند از پایین ترین میزان دانش بهره مندند البته معلم های دانشمند هم داریم ولی کم هستند .
اجازه دهید همکاران اداری تان که آرزو داشتید با عنوان اداری بازنشسته شوید تصمیمات خود را بگیرند شما هم مطیع باش مثل 30 سالی که زحمت کشیدی و سعی در انتقال اطلاعات به دانش آموزان داشتی .
نترس کسی نون کسی دیگر را آجر نمیکند
ایراد چون شمایی این است که همه چیز را متعلق به خود می دانید و تاراج و تخریب آن را حق خودتان.
دیگر حیطه ها توسط چه قشری به این حال و روز افتاده است؟ اهل فن دست دوری به تمام حیطه ها دارند و چون شما و همفکران شما غوطه ور در افکار پوشالی.
تاسف به حال و روزمان که هر روز بدِ بدتر می شود.
نوشته شما دل روحانیت معظم و معزز را به درد می آورد ، مگر با برچسب حکومتی زدن و استدلال کردن می توان به این نتیجه رسید که وای اگر روحانیت وارد نظام آموزش و پرورش شود چه می شود !!؟؟؟؟؟؟!!!!!
در ثانی مگر روحانیت از پشت کوه قاف آمده و معلم می شود او هم درس خوانده است ، عربی آموزش و پرورش و دینی و فارسی و ... در حوزه هم تدریس می گردد و چیز غریبی نیست ، فلسفه و منطق هم همینگونه است و به نظرم آموزش و پرورش برای تدوین بخشی از این دروس از حوزه و حوزویان بهره برده است پس مشکل از علمیت طلاب نیست.
اگر هم مشکل را به شیوه کلاس داری و غیره وارد می دانید که علی القاعده طلاب در مهارت سخنوری به نظرم در سطح بالاتری قرار دارند پس مشکل چیست!؟
تعارض منافع شخصی شما با طلاب یا اغراض سیاسی شما ؟!
نرانید. با احترام
همه درس خوانده اند اما همه معلم نیستند و نمی توانند معلم باشند و نباید معلم باشند.
شکی نیست که حضورطلاب دررشته های غیرمرتبط، مانند جغرافیا وادبیات فارسی و.. آسیب زاست ولی بنده ازاونجایی که 12سال هست درآموزش وپرورش هستم تاکنون طلبه ای رو ندیدم که دراین دورشته تدریس داشته باشد.
٢_بهترهست درهمین مدارس اندکی که طلاب حضوردارند ومعلم هستند ازدانش آموزان نظرسنجی شود تا ببینند دانش آموز معلم دینی وعربی رو بیشتراستقبال میکنه یا طلبه معلم را
3_بهتراست یه مطالعه ای درباره دروس طلاب درحوزه داشته باشید تامتوجه شوید که دروس تاریخ مثل تاریخ معاصر وکتب جامعه شناسی وروانشناسی وادبیات فارسی ونگارش و... نیزتدریس ومطالعه میشود
4_فرمودید که بحث های روانشناسی وتاریخی کتب با معلومات طلاب درتضاد است واقعا حرف بی ربط وخلاف واقع هست. یعنی مطالبی درروانشناسی دانش آموزان تدریس میشود که خلاف دین وطلاب است!!!
5_ازطرفی مگه طلاب غیرازسایرین هستند که شما میفرمایید حق شرکت درآزمون استخدامی رو ندارن وبه کارهای دیگشون برسن.کدوم آدم عاقلی میگه که یک تحصیل کرده به صرف طلبه بودن نباید معلم بشه
7_تابه الان که طلاب حضور بسیارکمی درمدارس داشتند وبهترهست بگیم که حضور ندارن. بهتراست ازمردم بزرگوارسوال کنین که آیا از نحوه آموزش ویادگیری فرزندانشان چه درهمین دروس تخصصی وچه سایردروس مثل زبان فارسی و... راضی هستند یانه؟بسیاری از بچه ها درپایه های بالاتر درخواندن ونوشتن مشکل دارند هرچندمیدونم هزاران دلیل میارین که بازم مشکل دخالت روحانیت هست
ممنون از گفتگوی آزادتون
چون حوزه ها این مهم را انجام خواهند داد.
اگر خواندن چند واحد درسی را به حساب تخصص می گذارید پس ما هم دروس ۲ واحدی تاریخ، فلسفه،
ادبیات خوانده ایم پس می توانیم غیر از رشته تخصصی ، آنها را نیز تدریس کنیم.
دین نباید با امر آموزش ترکیب شود.روحانیت نماد دین در جامعه هست نه آموزش رسمی.
بی عُرضگی آموزش و پرورش است که قادر به نیازسنجی مدارس و جامعه نیست. معلمی فقط روخوانی صفحات کتب درسی برای
دانش آموزان نیست و فوت
کوزه گری شغل معلمی نیز برای معلمان واقعی محفوظ است. قرار نیست همگان بدانند و یا بفهمند.
چه بازخوردی دادند؟
آموزش و پرورش را طلاب نابود می کنند درست مثل مسجد و تکیه ها که فقط پیرمردان حضور دارند.
یکی جلو این قانون مسخره را بگیره اخه کدوم آخوند از علوم اجتماعی سر در میاره ؟کدوم اخوند تاریخ باستان را درست و واقعی درس میده؟
کدوم طلبه می تونه قافیه و عروض درس بده ؟
کدوم طلبه لای کتاب روانشناسی را باز کرده روانشناسی اسکینر و غیره
بس کنید ترا خدا بگذارید معلم واقعی بیاد تدریس کنه نه یک مشت افراطی که باید یاد بچه ها بدن با پای راست برن دستشویی یا چپ.
طلبه ای که با مدرک سیکل میاد حوزه بیاد تدریس معلمی کنه؟؟؟؟؟؟؟
ننگ بر کسی که این بی عدالتی را وضع کرد.
1-در 38 مورد تعبير دارد كه:
«أكثرهم لا يعقلون» ، «أكثرهم لا يومنون» ، «أكثرهم لا يعلمون» و ...
2- در 6 مورد ميگويد:
«أكثرهم الفاسقون» ، «أكثرهم الكافرون» ، «أكثرهم كاذبون» و ...
3- در 6 مورد ميگويد:
«كثير منهم فاسقون» و ...
4-
أكثرهم للحق كارهون
(سوره مومنون/آيه70)
اكثر مردم، حق را دوست ندارند.
5- يا اينكه:
لقد حق القول على أكثرهم فهم لا يؤمنون
(سوره يس/آيه7)
حق براي اكثر آنها آشكار شد، ولي زير بار نمي روند.
6- يا اينكه:
أكثرهم لا يعلمون الحق فهم معرضون
(سوره انبياء/آيه24)
ب- دسته ديگري از آيات، نسبت به اقوام تمام انبياء است که اکثریت را مذمت کرده است:
و اكثرهم الفاسقون
اكثريت اهل كتاب كه ايمان به رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نمي آورند، فاسق هستند.
درباره قوم حضرت موسي (عليه السلام) ميگويد:
و ما كان أكثرهم مؤمنين
اكثريت آنها ايمان نياورند.
فإذا جاءتهم الحسنة قالوا لنا هذه و إن تصبهم سيئة يطيروا بموسى و من معه ألا إنما طائرهم عند الله و لكن أكثرهم لا يعلمون. (سوره اعراف/آيه131)
وقتي كارهاي خوب پيش مي آمد، خوشحال بودند و اگر اتفاق بدي پيش مي آمد، به فال بد مي گرفتند و مي گفتند كه اين از شومي حضرت موسي (عليه السلام) است و اكثر اينها نمي دانند و نمي فهمند.
يعني اكثريت قوم حضرت موسي (عليه السلام) كه به او ايمان آورده بودند.
درباره قوم حضرت ابراهيم (عليه السلام):
(سوره شعراء/آيه 103)
درباره قوم حضرت نوح (عليه السلام):
و ما كان أكثرهم مؤمنين
(سوره شعراء/آيه 121)
و ما آمن معه إلا قليل
(سوره هود/ آيه40)
جز تعداد اندكي، به حضرت نوح (عليه السلام) ايمان نياوردند.
درباره قوم حضرت هود (عليه السلام):
و ما كان أكثرهم مؤمنين
(سوره شعراء/آيه 139)
درباره قوم حضرت صالح (عليه السلام):
و ما كان أكثرهم مؤمنين
(سوره شعراء/آيه 158)
درباره قوم حضرت لوط (عليه السلام):
و ما كان أكثرهم مؤمنين
(سوره شعراء/آيه 174)
درباره قوم حضرت شعيب (عليه السلام):
و ما كان أكثرهم مؤمنين
(سوره شعراء/آيه 190)
همچنين درباره حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ميگويد:
(سوره بقره/آيه249)
چه بسا گروه اندكي كه در برابر گروه هاي زياد، پيروز شدند به اذن خداوند.
در سوره نساء، در مورد خود مسلمانان ميگويد:
و لو أنا كتبنا عليهم أن اقتلوا أنفسكم أو اخرجوا من دياركم ما فعلوه إلا قليل منهم
(سوره نساء/آيه66)
همين مسلمانان كه دم از اسلام مي زنند، اگر دستور جهاد بدهيم براي مقاتله يا هجرت، جز تعداد اندكي تابع دستورات خداوند نمي شوند.
همچنين:
و قليل من عبادي الشكور
(سوره سبأ/آيه13)
كن.
گفته اید:
ولی مگر طلاب از پیامبران وامامان بالاترنیستند هستند!!!
یک سئوال:
یاران امام عصر فقط ۳۱۳ نفر هست و
تمامی کشورهای مسلمان یک طرف،
مسلمانان ایران طرف دیگر و مهمتر از
هر دو ، در بین این همه طلاب و روحانی، فقط و فقط ۳۱۳ مومن واقعی
وجود ندارد تا امام زمان ظهور کنند؟
همین اصل من نوعی را راضی می کند که مسلمانی در حفظ کردن یا خواندن
آیات قرآن خلاصه نمی شود. قبول کنیم
که من و شما حتی اگر روحانی هستید
فقط مسلمان هستیم نه مومن.
با احتیاط می نویسم شاید شما یکی از
این ۳۱۳ تن هستید. اما ادعای بیش از یک میلیارد مسلمان چیست؟
معیشت طلاب وضعیت تأسف باری دارد و این وضعیت عزت طلبه را نشانه و هدف می گیرد، حوزه معیشت طلاب را حل کند و حل مسأله معیشت طلاب در تهذیب و اخلاق طلاب اثر می گذارد.
وی حل مسأله معیشتی طلاب را یکی از تحولات حوزه علمیه برشمرد و ابراز کرد: از طریق اوقاف یا خیرین با حفظ استقلال و کرامت حوزه ها باید حل کرد، باید تدبیر جدی برای این چالش کرد، اگر معیشت طلاب حل نشود وارد مشاغل
خلاف شأن طلبگی می شوند.
محمد سعیدی، امام جمعه قم با بیان اینکه محبوبیت باعث نفوذ کلام در میان مردم میشود، گفت: «استقرار روحانی در کلانتریها و توجه به امور معنوی محبوبیت پلیس را در میان مردم بیشتر میکند.» او افزود: «حفظ عفاف و حجاب، جلوی توطیٔه و نفوذ دشمن را میگیرد.»
روزهای تلخی در حوزههای علمیه در حال رقم خوردن است.
تورم لجام گسیخته و کوشش هر چند ناکارآمد دولت برای حمایت از اقشار ضعیف و آسیب پذیر جامعه و غفلت تام و تمام از وضعیت معیشت طلاب و فضلای حوزه!
پیش از این در رسانهها آمده است که او در دوره ریاستجمهوری احمدینژاد، مديركل اوقاف آذربايجان شرقی بوده است.
این قبیل انتصابات خارج از حوزه تخصصی و دانش افراد از زمان تاسیس حکومت جمهوری اسلامی در بیش از چهل سال گذشته مسبوق به سابقه است.
کمتر از دو هفته پیش نیز، معاون دانشگاه علوم پزشکی تهران، یک مداح را به عنوان سرپرست مدیریت بیمارستان کودکان بهرامی منصوب کرد.
حجت الاسلام حسین جلائی نوبری که دیروز به سمت ریاست دانشکده پیراپزشکی تبریز منصوب شده بود امروز با بالا گرفتن انتقادات استعفا داد.
عصر ما :
حرفهای زننده و توهینآمیز خطیبی که نوروز را خلاف اسلام دانسته، در شبکههای اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است.
کاش جسارت داشتید و می گفتید
برای همین طلاب را در آموزش و پروش جا می دهیم. آنقدر طلبه تربیت کرده ایم که مهندس و دکتر و معلم خیر.
بخش تربیت طلبه دچار تورم نیروی انسانی است.
خانه مداحان در بیانیهای نوشت : اگر خاطری از طرح این مباحث رنجیده گشته، صمیمانه از محضر عموم ملت شریف ایران عذر خواهی میکنیم.
پس از اظهارات مهدی اکبری مداح اهل بیت علیهمالسلام درباره معلوم کردن مبلغ از سوی مداحان و واکنشهای گسترده به نظرات او خانه مداحان نیز بیانیهای صادر کرد.
بعضی ازکشورهادرشورای امنیت سازمان ملل اعتراض دارند!
از آموزش پرورش درخواست میکنم تا جدیت به خرج دهند و کنترل کنند که در کلاسها چه چیزهایی مطرح میشود، افزود: اخیراً گزارشی از یک مدرسه به دست من رسیده است که در مدرسهای در تبریز و در کلاس درس هنر گفتهاند که چرا مدام دعا میکنید که خدایا ظهور امام زمان را نزدیک کند، اصلاً ظهور امام زمان یعنی چه؟ باور میکنید که این موضوع در کلاس هنر اسلامی مطرح شده است.
فردای این دانش آموز و پست و عنوان
او از حالا مشخص نیست؟
در بانک هم قراره جلوی ربا را بگیرند یا
نقشه چیست؟
همین قدر که کلاس درس برای تدریس دروس نمی روند جای شکر دارد. به نظر شما چند دانش آموز پرسش مذهبی دارد؟ البته مطمئن هستم طی هفته هر کلاس حداقل ۲ ساعت آموزش مذهبی خواهند داشت. بالاخره الگویی برای افغانستان و عراق هستیم باید پیشقدم باشیم.
لابد در راستای ترویج خانواده، قصد دارند به دانش آموزان آموزش جنسی/ مذهبی دهند تا به ازدواج زودرس راغب شوند و کشور پر شود با زادوولدهای کودکانه.
یک امام جمعه سرپرست اولین و بزرگترین شهر صنعتی کشور شد
امام جمعه موقت شهر الوند استان قزوین و رئیس ستاد انتخابات رئیسی در این شهر به عنوان سرپرست شرکت شهر صنعتی البرز که اولین و بزرگترین شهر صنعتی کشور است، منصوب شد.
بودجه ۱۴۰۲ بودجه پیشنهادی دولت برای مرکز خدمات حوزههای علمیه بیش از ۶۴۰۰ میلیارد تومان است.
انتخاب: این در حالی است که رقم بودجه این نهاد در سال ۱۴۰۱ حدود ۲۸۰۰ میلیارد تومان بوده است.
به بیان دیگر، رقم بودجه این نهاد در امسال حدود ۱۲۸ درصد افزایشیافته و به بیش از ۲.۲ برابر رسیده است.
بودجه حوزه و آ.پ را مقایسه کنید!!!
مجموع بودجه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش در سال ۱۴۰۲،
۲۰۶ هزار و ۶۸۰ میلیارد تومان تعیین شده است، همچنین معافیت مالیاتی موسسات کنکور نیز لغو شده است.
وقتی روحانیت از وظیفه و رسالت اصلی خودش دور میشه و وارد اموری میشه که بهش مربوط نیست، کم کم مجبور میشه برای به دست آوردن عزت و جایگاه اجتماعی دست به این لودگی ها و مسخره بازی ها بزنه!!! صرفا برای اینکه به مخاطب القاء کنند ما هم مثل شما آدمیم و بلدیم بخندیم و بخندونیم مثل شما زندگی میکنیم!
و افسوس بر اون صدا و سیمایی که کارشناسانش لابد بعد از ساعت ها با توهم جدایی مردم از روحانیت، به این نتیجه رسیدن که لودگی با لباس پیغمبر رو تو صدا و سیما پخش کنند تا شاید مردم نگاهشون به #آخوند عوض بشه!!
غافل از اینکه اگر آخوند رسالت و وظیفه آخوندی خودش رو به نحو احسن انجام بده، هییییییچ نیازی به این بازیها نداره. مردم همیشه اهل تقوی رو دوست داشتند و دارند. همیشه براشون احترام قائل بودند و دلداده اینها بودند.
شفقنا نوشت: آیت الله علوی بروجردی گفت:اینها مردمی بودند که دائم به دنبال ما میآمدند و در هر کاری کنار ما بودند. ….سعی کنیم از این به بعد با این مردم رفیق باشیم و ارتباط داشته باشیم. خدا میداند آن بچهای که رفته و مسیحی شده، مسئولیتش را از دوش من برنمیدارند. این بچه
شیعه است. من باید او را برگردانم. من حق ندارم او را رها کنم. حالا دل ما هم خوش باشد که او رفت که رفت! حالا راحت باشیم! خیر، راحتی ندارد. این دختری که آنطور رفته، ناموس شیعه است. امام زمان رنج میبرند که این جوان مسلمان آنطور رفته است. ایشان از این شرایط رنج میبرند. امام حاضر و ناظر ماست.
بیحجابی زیاده شده؟
بروید روحانیون را امر به معروف و نهی از منکر کنید!
در دهه های اخیر بخش قابل توجه روحانیون بر خلاف اسلاف خود، از آن رسالت تاریخی غافل شده و درگیر امور سیاسی و اجرایی شده اند. این در حالی است که سال ها با بودجه عمومی و وجوهات متدینین در حوزه های علمیه درس خوانده اند تا مبلّغ دین و مروّج آیین شوند ولی نهایتاً کارمند و مدیر و وکیل و وزیر و ... شده اند و از روحانیت فقط لباس اش را می پوشند که بهقول "محمد مطهری" از نظر حوانان، یونیفرم حکومتی است.
دست روی وجدان خود بگذارید و بعد قضاوت کنید:
معلمان فطرتا بی وجدان شده اند یا سیاست های غلط آنان را بدین سو هدایت کرده است؟
کدام قشر از شاغلین در این کشور با وجدان تشریف دارند؟
وقتی صورت مساله غلط است، بدان پاسخ غلط می دهند و یا اول صورت مساله را تصحیح می نمایند و بعد به حل آن می پردازند؟
بی وجدانی برخی از معلمان و گرایش به تدریس خصوصی به دلیل ضعف قانون است و نیاز حیاتی آنان به درآمد بیشتر.
طبق قانون:
آموزش و پرورش ایران ۳۴ وظیفه برای یک دبیر مشخص کرده است. یکی از این وظایف پذیرش تدریس خصوصی دانش آموز کلاس خود، تحت هر شرایطی ممنوع می باشد.
حال به نظر شما معلمان مدارس را تعطیل می کنند یا گرما و سرما و آلودگی هوا و کرونا و .....
معاونت بسیج مساجد نیز در مصاحبهای آمار مساجد شیعیان را در سطح کشور ۶۵ هزار مسجد مطرح کرده و افزوده است که ۵۷ درصد از آنها یعنی ۳۹ هزار مسجد فاقد امام جماعت و از ۲۸ هزار مسجد فعال هم ده هزار تای آنها در سه نوبت نماز جماعت دارند.
به گزارش اقتصادنیوز روزنامه هم میهن در این باره نوشت: آنطور که اعلام شده انتظار مسئولان آموزشوپرورش این است که با حضور طلاب در مدارس، بنیانهای اعتقادی دانشآموزان تقویت شود. اما آیا این انتظار قابل تحقق خواهد بود؟
نگاهی به گذشته پاسخ مثبتی به این سؤال نمیدهد؛ چنانکه سالهاست دروسی مانند تعلیمات دینی به یکی از کماقبالترین دروس برای دانشآموزان تبدیل شده است. این وضع پیش از انقلاب هم بود؛ ولی نه بهشدت کنونی. علت نیز روشن است. چون آموزش دین با پذیرش و درونی کردن ارزشهای آن بهکلی متفاوت است.
آیا استخدام طلاب به عنوان معلم، دانش آموزان را دیندار می کند؟
وی تصریح کرد: بر اساس این طرح بنا است آموزش و پرورش به ازای هر مدرسه یک روحانی استخدام کند؛ تا الآن 25 هزار نفر استخدام کرده و آن طوری که در برنامهها اعلام کردهاند قصد دارند این عدد را به 100 هزار نفر برسانند. یعنی با شعار «هر مدرسه یک روحانی» میخواهند این کار را در آموزش و پرورش گسترش بدهند.
معاون پرورشی پیشین وزارت آموزش و پرورش با تأکید بر اینکه آموزش و پرورش یک نهاد تخصصی و حرفهای است، اظهار داشت: بیش از 400 رسته و گرایش شغلی در آموزش و پرورش داریم و امر تعلیم و تربیت یک امر کاملا تخصصی، پیچیده و سخت است. ما نمیتوانیم کار تعلیم و تربیت کودکان را در اختیار افرادی بگذاریم که دانش تخصصی و تجربه کار آموزشی ندارند. این بدعت بسیار خطرناکی است که آموزش و پرورش را به دست روحانیون و حوزههای علمیه بسپاریم؛ این کار عواقب بسیار بدی خواهد داشت.
وی با تأکید بر اینکه بعد از این همه سالها باید یاد بگیریم که هرکس در جایگاه خودش انجام وظیفه کند، گفت: مسئولیت طلاب دینی تبلیغ و ترویج دین در جامعه است. محیط مدرسه اقتضائاتی دارد که سازگاری با حضور مستمر یک طلبه نخواهد داشت. در شرایطی که آموزش و پرورش به شدت نیازمند استخدام معلم هست و کمبود اساسی دارد، چه ضرورتی هست که 25 هزار روحانی در آموزش و پرورش استخدام کنیم؟! مگر وزارت آموزش و پرورش اداره کاریابی است که طلاب را جذب کند؟!
هدف همین است همچنان کودک با نفوذ معنوی و جذابیت شغلی معلم خود، تصمیم می گیرد در آینده معلم شود، می خواهند این بار تصمیم بگیرند طلبه و ملا شوند. هر چه بیشتر قوام اهداف بیشتر.
یک معلم میگوید: «این روزها که سرکلاس میروم تدریس به دانشآموزان سختتر از گذشته شده است، وقتی ما کتابی برای دانشآموزان تدریس میکنیم دوست داریم مطالب آن مورد علاقه و توجه آنها باشد، اما اینطور نیست. مثلاً در درس مطالعات اجتماعی مخصوصاً وقتی بخش مدنی آن را تدریس میکنم و درباره حقوق اساسی صحبت میکنیم، با دانشآموزان چالش داریم، وقتی به آنها درباره قانون اساسی میگوییم بلافاصله سراغ آن را در واقعیت بیرونی کتاب میگیرند، میپرسند مگر در کتاب نگفته من باید آزادی بیان داشته باشم پس چرا در جامعه آن را نمیبینم.»
بزرگترین دانشمندان در علوم ریاضی فیزیک شیمی نجوم و پزشکی طلبه وروحانی بودن از ابن سینا تا ابو ریحان و خوارزمی و...
این نظام ..... بوده که اصالت علم وپیشرفت رو به نام خودش کرده در حالی که بزرگترین سایت های علمی از سوی همینها بوده
آنچه که شما آن را دانشگاه ذکر
می کنید یا خیال آن را در سر دارید همان حوزه است نه دانشگاه.
شما لباس رایج زمان ابن سینا و ابوریحان و خوارزمی را عبا عمامه فرض کردید؟ اگر نمی دانید به قرن حیات آنان نگاه کنید.
۳۰ دی ۱۴۰۲
: گرایش ضد روحانیت و ضد انقلابی در بین جوانان، معلول سختگیری و تندی ما است. ما خواستیم با زور، مردم را به دیانت بیاوریم، اما آنان را از اصل دین فراری دادیم.