مقدمه
در هر جامعه ، ارزش و احترام قائل شدن به هر فرد به تناسب میزان انسانیت و اعتقاد و باور او امری واجب است. اگر حریم ها و حدود ها رعایت نشود و یا آنها در هم تنیده شود ، جدایی و تفاوت مابین آنها حذف می شود و به تدریج همه چیز شبیه یکدیگر می شود. اما آنچه که زندگی اجتماعی را باارزش تر و پسندیده تر می سازد ، رعایت حدود و ثغور قوانین ، قواعد ، اصول و حریم جایگاه افراد است. و گرنه دلیلی برای موجودیت مشاغل گوناگون و بیست و چند وزارتخانه متفاوت و حرفه ها و تخصص های گوناگون ، وجود نداشت و همه زیر چتر دولت ، به طور واحد عمل می کردند ، تحصیل می کردند و.... پس تفاوت ها و گوناگونی حریم ها ، قرارداد اجتماعی انسانها برای بهره مندی از تلاش یکدیگر است تا نظم و قانون خدای متعال در بین بندگان او نیز حاکمیت داشته باشد. اما چرا همه ، داوطلب حضور در حریم آموزش و پرورش هستند؟ البته چرایش را همه می دانند اما ظاهرا نتایج را همه یکسان ارزیابی نمی کنند و جهان بینی و اعتقادات تخصصی افراد ، این نتایج را تغییر می دهد. امید که شما مردان و زنان خدا ، این متن را با سعه صدر اسلامی خود بخوانید و آن را ارزیابی کنید.
" مدیر حوزه های علمیه خواهران کشور ؛ حجت الاسلام و المسلمین بهجت پور ، خبر داد: جذب ۱۰ درصدی طلاب در آموزش و پرورش " (1) حوزه ها هم می توانند کانون جهاد و ایثار باشند و بخش اعظم بودجه تبلیغات اسلامی را به ترویج آموزش برای مناطق محروم و عشایری شهرها و استانهای کشور منتقل سازند.
فقط کافی است شورای عالی انقلاب فرهنگی این گفته مدیر حوزه علمیه خواهران را تأیید کند ، دیری نخواهد گذشت که همانند " آزمون لکه ای رُوِرشاخ"،که مرکب روی کاغذ با تا کردن بر روی آن پخش می شود و شکلی خیالی از کس و یا چیزی ، به وجود می آورد ، این جذب به درصدهایی حتی بیشتر از 50 درصد خواهد رسید. البته نیازی به تأیید نیست و این گفته فقط برای سندیت و استحکام نیت است. و گرنه حاج آقای حجت الاسلام و المسلمین بهجت پور ، کی جرأت دارد روی حرف شما حرفی بزند ، مثلا جناب وزیر ، هم قادر نیستند بگویند خیر !
با این تصمیم ، چند هدف با یک تیر تعقیب خواهد شد که برای نیل بدان ، نکات زیر ظرایف نهفته در آن هستند :
1- ظاهرا مسئولان کشوری از عملکرد دبیران پرورشی ، زیاد راضی نیستند و برای ترویج دین و ارائه الگوی ایدئولوژیک ، به کانالی مطمئن تر و حرفه ای تر دست یازیده اند. دبیران پرورشی امروز دیگر مانند اول انقلاب ، انقلابی دو آتشه نیستند و افراد عادی نیز قادر هستند تا دبیر پرورشی گردند ، پس جلوی ضرر را باید گرفت.
2 - علیرغم انکار ایدئولوژی بودن آموزش در کشور توسط عده ای از جمله جناب ذوعلم ، قصد بر آن است قدم هایی محکم و آشکار در تقویت این امر برداشته شود.
3 - چرا طلاب زن ؟ پس طلاب مرد برای مدارس پسرانه لازم نیست ؟ یا مقاومت در برابر دین در بین پسران جامعه ما ، بیشتر از دختران است ؟ و یا دختران ظرفیت های پذیرش دنیای مذهبی را بیشتر از پسران دارند ؟
4 - آموزش و پرورش اگر بدین طریق بهانه تأمین نیرو و جبران کمبود معلم را دارد و از خدا خواسته است :
اولا کمبود معلم داریم نه مدرس مذهبی .
ثانیا فارغ التحصیلان دانشگاه ها در تمامی مقاطع ، در صورت تمایل و علاقه و گذراندن دوره های کوتاه مدت آموزشی ، به خوبی قادرند کمبود معلم را جبران سازند. از سویی دیگر اگر عده ای مخالف هم باشند ، گناه سپری شدن عمر و جوانی نیروهای آموزش دهنده نهضت سوادآموزی ، نیروهای خرید خدمات ، مدرسان مدارس هیئت امنایی ، حق التدریس ها و....... به امید استخدام ، وَبال گردن جذب کنندگان آنهاست.
5 - تداخل در آموزش و پرورش از هر سو و توسط هر نهاد و سازمان مدعی ، فشار انکارناپذیری بر عملکرد کمی و کیفی آن وارد خواهد ساخت.
امروز 10 درصد طلاب می آید فردا ساختار و قواعد حوزه به تدریج در نظام آموزشی رخنه می کند و پس از مدت یک دهه ، پیکر آموزش و پرورش و حوزه ، از یکدیگر قابل شناخت و تمیز نخواهد بود. مؤلفان کتب درسی ، محتوای کتب درسی ، ساعات تدریس هر ماده درسی ، نحوه پوشش دختران دانش آموز و معلم و.... همه چیز زیر نظر آنان تعیین خواهد شد و استقلال نیم بند مدیران مدارس نیز ، کم رنگ خواهد شد.
6 - ما معلمان از این که آموزش و پرورش کشور هر دائم همانند خمیر بازی به شکل و هیبت مورد انتظار دیگران در می آید و یا مانند کرم خاکی بین منقار دو پرنده ، به طرفین کشیده می شود ، خسته گشته ایم ، ما خود نیز دیگر نمی دانیم کیستیم ؟ چگونه هستیم ؟ چگونه باید باشیم ؟ ایده آل و مطلوب چیست ؟ واقعیت ها و سیاست های پنهان از من معلم چیست ؟ ما معلمان جعبه سیاه آموزش و پرورش هستیم و یا غباری بر روی آن ؟ چرا سیاست های با ثباتی در آموزش و پرورش ، حاکم نمی گردد ؟ چرا هر دائم اندک هویت باقی مانده معلم و آموزش را نیز زیر و رو می سازید و اجازه نمی دهید ما خویشتنِ گم شده خویش را بیابیم ، ترمیم سازیم ، احیا کنیم و.......
7 - مشکل شما این است که جرأت و شهامت بیان تعریفی برای معلم را ندارید. آموزش و پرورش و شغل معلمی ، همانند اماکن مقدسی گشته است که درشان همیشه باز است تا مردم برای کسب معنویت و پرهیز از گناه ، به سوی آن بشتابند بلکه بتوانند توشه ای برای رضای خدا و آرامش خود بردارند. تنها سازمان بی در و پیکر ، آموزش و پرورش است. اما متأسفانه دیگر کسی از آن بهره معنوی بر نمی دارد!!
8 - این جذب برای طلاب با کف و سقف حقوق معلمان ، تعیین خواهد شد و یا حساب و کتاب آنان متفاوت خواهد بود ؟ چون همه دوست دارند پیش روند نه پس.
9 - فقط یک کشور دیگر مصداق بیاورید که مردان و زنان مُبلّغ مذهب ، در قرن بیست و یکم ، آموزش و پرورش را به تسخیر خودشان درآورده باشند !
کاش شما حوزوی ها هم همانند من معلم ، مقاومت و ستیزه و پرهیز دانش آموزان را از هر چه که رنگ مذهبی دارد ، می دیدید و یا باور می کردید. اجازه دهید نورانیت و معنویت و عمل الهی شما مردان و زنان دینی ، به طور عاشقانه و داوطلبانه و از اعماق وجود دانش آموزان پذیرفته شود تا بر عمق باور مذهبی افراد ، تزلزلی ایجاد نشود. شما بهتر نیست همانند وضوی امام حسن و حسین "ع" برای آن پیرمرد باشید که در ایام کهولت ، نحوه و ترتیب وضو را ، به درستی نمی دانست ؟ مگر به عمل و یا صلابت دین اسلام شک دارید که قصد دارید مستقیما وارد عمل شوید.
10 - البته ما معلمان وقتی برای تصدی برخی مسئولیت ها ، برخی روحانیون انتخاب شدند و تعدادشان روز به روز افزایش یافت ، فهمیدیم که جریان چنین ادامه خواهد داشت و شما قدم های اولیه این حضور را برداشته بودید ، اما حریم ها شکسته شده است و افکار نگرانند.
11 - ما ادامه روند حضور مجموعه روحانیون و طلاب در آموزش و پرورش را از شش هفت عنصر مافیای کنکور در زیارت تعدادی از مراجع تقلید به یادگار داریم که آغازگر توجه به تجلی نور در مدارس ، آنان بوده اند.
12- مدارس حساس ترین پایگاه اجتماعی شدن کودکان است و هر تصمیم برای ایجاد تغییر و یا حضور ، بر روح و ذهن و شخصیت و..... آنان به طور مستقیم و غیرمستقیم تأثیر خواهد گذاشت. همین امروز من معلم در سایه جدایی پرورش از آموزش ، دیگر معلم 40 - 50 سال پیش نیستم و با حضور طلاب در مدارس ، این کمترین هویت و عملکرد خود را نیز از دست خواهم داد. این ترس ما معلمان نیست ، این گواهی بر تجارب ما از واقعیات موجود در مدارس است.
13 - بودجه حوزه برای تبلیغات اسلامی چند صد برابر بودجه آموزش و پرورش است . اگر مقام عالی حوزه که اصولا مراجع تقلید و علما هستند ، بتوانند از بودجه حوزه ها ، بخش قابل توجهی را به امر آموزش در کشور اختصاص دهند ، معلمان قادر خواهند بود تا کارکردی مطلوب تر و ارزنده تری داشته باشند. بهتر نیست به جای انتقال نیرو به انتقال سرمایه این بخش به آموزش و پرورش باشید؟ شما مردان دین چقدر دغدغه ترویج علم و دانش دارید ؟ فقط با گفتن احادیث و سخنان بزرگان دین ، آموزش و پرورش کشور نجات نمی یابد ، لابد از ورشکستگی آشکار این وزارتخانه مطلع هستید ، قرار نیست در راه رضای خدا جهاد مالی کنید ؟ یا دانشگاه های تربیت معلم بودجه ای بسیار کمتر از دیگر دانشگاه های کشور دارند، چرا برای تقویت دانش و جایگاه معلمان ، بر افزایش بودجه دانشگاه های پردیس و شهید رجایی و باهنر ، همت نمی گمارید؟
پس حوزه ها هم می توانند کانون جهاد و ایثار باشند و بخش اعظم بودجه تبلیغات اسلامی را به ترویج آموزش برای مناطق محروم و عشایری شهرها و استانهای کشور منتقل سازند. آموزش و پرورش ما به وزیری نیاز دارد که در برابر خواسته های غیر آموزش و پرورشی ها نگوید چَشم حتما ، بایستد و برای اعتلای آموزش و ارتقای مقام معلم ، مبارزه کند.
14 - حضور 10 درصد طلاب در مدارس دخترانه ، فقط یک تأمین ساده نیرو نیست و سیاست های نهفته در آن و متعاقب اجرای آن ، بر همگان آشکار است ، اما مگر تلاش این عزیزان در حوزه ها ، قادر نبوده است به عملکرد ذاتی خویش پاسخ دهد که ورود به آموزش و پرورش را فرض واجب دانسته اید؟
15 - عدم باور شما به تعلقات مذهبی و معنوی من معلم در یک کشور اسلامی ، کنترل و نظارت مرا دیروز در اختیار دبیران پرورشی و فردا در اختیار طلاب قرار خواهد داد. یک معلم اول استخدام گزینش می شود ، در تربیت معلم موازی آموزش هدف گذاری شده ، پرورش می یابد اما باز مورد اعتماد کسی نیست. شما بدین روال ، حس مقاومت و اجتناب را در آنان تقویت می سازید نه میل همراهی را . ما معلمان متوجه اهمیت امر آموزش بر اذهان بایر کودکان هستیم ، اما برای تحقق اهداف عالی ، نباید فقط درِ مذهب را به صدا درآورد. فرهنگ هر کشور عناصر دیگری چون : ارزش ها ، هنجارها ، آداب و سنن و باورها و اخلاقیات نیز دارد از سویی دیگر فرهنگ عمومی و تار وپود آن نیز هست . هنر و هنرمندی هم هست ، دین که مخالف تربیت خوشنویسان و نقاشان نیست یا آموزش مهارت های زندگی و حرفه ای . قدری حال و هوای هنری به کالبد آموزشی کشور تزریق نمایید تا وجدان و معرفت و ادب نیز تقویت شود. روح صیقل یافته و پاک دنبال معنویت می رود نه روح رنجور و دلمرده و افسرده.
جناب وزیر ،
لطفا مرا و مکان خدمت مرا یعنی مدرسه را تعریف کنید. تبعیت از مفاد سند تحول بنیادین برای انجام هر نوع حرکت در آموزش و پرورش ، بازدارنده رشد و تعالی است چون چارچوبی که تعین شده ، احتمال پذیرش هر اصل پیشبرنده را منتفی می سازد. به جای آن کتب دین و زندگی نیز قادر است تا هدایت گر کودکان و نوجوانان باشد . آموزش و پرورش باید پویا ، دینامیک ، سیستماتیک و بهره مند از دانش و تجارب روز باشد و گرنه ماندن در بند و تبصره این سند ، ما را از اهداف اصلی دور خواهد ساخت.
قدر مسلم شما با این تصمیم موافقید و یا ناچارید موافق باشید اما وزارت آموزش و پرورش فقط به مدیریت شما در 1/5 سال پیش رو ، حال کمتر و یا بیشتر ، بستگی ندارد . آموزش و پرورش به پیکربندی مستحکمی برای موجودیت خود برای سال های آتی نیاز دارد. نگران این باشید که چرا آموزش و پرورش پذیرنده نیرو از دیگر سازمانهاست و اما قابلیت و اصالت فرستادن نیرو به آنها را ندارد ؟!! ضعف نظام آموزشی ، درِ آن را به نفوذ هر سیاستی باز گذاشته است. ما معلمان هرگز جرأت حضور در حوزه ها را نداریم اما آنان دارند ، چرا ؟
واقعیت آن که آموزش و پرورش ما همانند بخش اقتصاد کشور ، بیش از چهل سال است که از جریانات تورم و رکود سیاست ها و عواقب آنها ، رنج می برد و هرگز به ثبات مدیریت و سیاست گذاری نرسیده است. نیاز امروز آموزش و پرورش دسترسی به چنان استواری در قانون گذاری و مدیریت است که دیگر هر سال: کسری بودجه نداشته باشد ، کمبود معلم نداشته باشد ، آتش سوزی و فرو ریختن آوار در مدارس نداشته باشد ، تصادفات سفرهای راهیان نور نداشته باشد ، بزهکاری و جرم و اعتیاد و خودکشی در بین نوجوانان نداشته باشد ، تغییر سلیقه ای هر وزیر را برای سیستم آموزشی نداشته باشد، اعتراضات معیشتی و غوطه وری در اعماق فقر معلمان را نداشته باشد و...
آموزش و پرورش ما به وزیری نیاز دارد که در برابر خواسته های غیر آموزش و پرورشی ها نگوید چَشم حتما ، بایستد و برای اعتلای آموزش و ارتقای مقام معلم ، مبارزه کند. شاید فوقش به جای 4 سال ، یک دو سال وزیر بماند ، اما ثبت می گردد نام او بر جراید عالم . در این کشور هر کس قادر است وزیر آموزش و پرورش شود اما هر کس وزیری لایق و مستقل و مقتدر نیست.
1) خبرگزاری رسمی حوزه . کد خبر: 874041 . ۱۰ آذر ۱۳۹۸ .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
مگر کم طلبه اصلاح طلب داریم.
مدارس را رسما و اعتقادا اصلاح طلب می کنند.
علی برکت الله
سلام
لطفا خط قرمزها را رعایت کنید. !!!
متشکرم
اگر طلبه هاي خانم ميخواستن معلم بشوند از همان اول وارد دانشگاه فرهنگيان ميشدن اين عزيران هدفشان طلبه بودن بوده نه معلمي
در راهپیمایی ها و همایش ها اگر آموزش و پرورش نباشد واقعا چه خواهد شد.
اتفاقا آ.پ همه جا هست و همه کاره
الا در حقوق و مزایا
تخمه خواهند شکست؟
سیستم آموزش حوزه علمیه مانند سایر موسسات آموزش عالی در قانون تعریف شده است و فارغ التحصیلان این سیستم دارای مدرک معتبر و با مزایای مساوی با دیگر موسسات هستند،بنابراین ما نباید آن را چیزی جدای از قانون و جامعه و مردم تصور کنیم.
خانم امامی عزیز،سلام و ادب و احترام
همه ما در در قبال خود و مردم مسئولیم(کل کم راع و کل کم مسئول عن الرعیه)...
همه ما مسلمانیم و همه می دانیم که در کشورهای دشمن و بدخواه ما،چقدر برای تغییر نگرش و تفکر افراد ما و بالاخص نوجوانان و جوانان هزینه می شود و وقت صرف می شود(ببینید این همه حجم القائات فکری از طرق رسانه ای مختلف و در راس آنها فضای مجازی را)،حال به نظر بنده کم لطفی نسبت به عزیزانمان است که بخواهیم در مقابل چنین طرحی قلم مخالف بزنیم و بهتر است که در تبیین و طرح ریزی و کمک به اجرای صحیح و موثر این طرح تلاش کنیم.
قبل از هر چیز از فرهنگ محترمانه گفتگوی شما همکار گرامی ، سپاسگزارم.
آنچه که تقدیم شده است نگرش و دریچه ای به این موضوع است که خود آن طبیعی است موافقان و مخالفانی برای خود خواهد داشت.
از سایت صدای معلم که قابلیت و ظرفیت درج دیدگاه های گوناگون را دارد نیز تقدیر و تشکر می نمایم و از این که جامعه به سطح سنجش آزادانه افکار و برداشت های گوناگون رسیده است نیز بسیار خوشحالم.
ما بخش اعظمی از نیروهای آموزش و پرورش را به عنوان نیروهای ستادی ادارات سراسر کشور استفاده می کنیم و بخشی دیگر را با عناوین گوناگون در خود مدارس بجز معلمی بکار می بریم و هر سال از کمبود معلم می نالیم.
اولا به قول شما طلاب محترم و یا محترمه می بایست به عنوان معلمان پرورشی و کتب دینی و عربی بکار گرفته شوند تا سایر نیروها آزاد شوند که تصمیم حوزه هم بر حول همین امر است......
قدر مسلم شما بیشتر و بهتر از من معلم از بحرانهای موجود در مدارس و در بین دانش آموزان مطلعید.
اما دلایل آن فقط عدم حضور روحانیون در مدارس نیست ، یکی از دلایل اصلی شدت یافتن بحران های اعتقادی و اخلاقی در مدارس برای هر دو جنس ، خلاء وجود باور مذهبی درخانواده هاست. بسیاری از آنان دیگر نماز نمی خوانند ، روزه نمی گیرند و........
مسئول این خلاء کیست و یا کدام نهاد است؟ بسیاری از عادات نادرست رفتاری در درون خانواده ها در وجود کودکان درونی شده است ، اما چوب همه آنها را مدرسه و معلم می خورد.
ما در مدارس خود کمبود آموزش دینی و اعتقادات مذهبی نداریم ، ما در نحوه برخورد خود برای تحریک انگیزش معنوی کودکان درست عمل نکرده ایم و شدیدا اصرار به انتقال سیاست خود داریم. آنان مقاومت شان روز به روز بیشتر و فاصله شان از باورهای مذهبی بیشتر می شود چون اختیار و اراده ای در برداشت خود ندارند.
به نظر شما اصل تناسب امری لازم و ضروری است
و یا این تناسب بجای تبعیت از اصول کلی آموزش در جهان ، مقید به تبعیت از سیاست های حتمی
حوزه ها به تبعیت از اصول کلی نظام سیاسی است ؟
با تشکر از همراهی تان.
دوما معمولا طلاب از بین دانش آموزان ضعیف از لحاظ بنیه علمی هستند
سوما کسانی که معلم شده اند با گذراندن دروس تربیتی و پرورشی با متد غربی معلم شده اند
چهارما طلاب نتوانستند مساجد را پر از جوانان نمایند
پنجما طلاب اکثرا در محیط آرام و بدون تنش رشد کرده اند پس توان اداره کلاس شلوغ را ندارند
ششما طلابی که وارد امر آموزش شده اند توسط دانش اموزان پس زده می شوند
ببینید: ۱)در مدارس ما ضعف مشهود اعتقادی و عملی نسبت به گزاره های تربیتی و مذهبی در بین دانش آموزان متوسطه اول و دوم وجود دارد اما این ضعف در حد "بحران" نیست،
۲)و در اینکه قسمت عمده این ضعف از درون خانواده ها نشئت می گیرد شکی نیست(طبق تحقیقات ۶۰درصد تاثیر تربیتی و شخصیت فرد تابع خانواده است،۲۰ درصد محیط و ۲۰درصد مدرسه)
۳)و نیز در اینکه تا حدی برای انگیزش معنوی نوجوانان درست عمل نکرده ایم شکی نیست،
اما مهم اینجاست:همانطور که در پیام قبلی ذکر کردم علت اصلی این امر حجم القائات فکری است که از سمت محیط و رسانه های با هدف خاصی(و در راس آنها فضای مجازی) است که خانواده ها و دانش آموزان را تحت تاثیر قرار داده است،و این صحیح نیست که بگوئیم علت این ضعف نهاد یا اشخاص خاصی است که خود در مقابله با علت اصلی در تلاش هستند...
)
همکار محترم ، بنده سال ۹۱ بازنشسته شده ام، اما
بحران معنویت در بین دختران دانش آموز را دقیقا
حس کرده ام ، شاید چون شما دبیران پرورشی بیشتر با دانش آموزان انجمن و..... همکاری
می کنید ، بحران را در حد واقعی آن حس
نمی کنید.در حالی که شما می بایست بیشتر از بنده بحران اخلاقی و اعتقادی را در مدارس درک نمایید فقط کافی است قدری واقع بین باشید.
همکار محترم ، ۴۰ سال است انقلاب شده است بنده یک دقیقه اخبار خارجی و القائات هیچ مرجعی را گوش نداده ام. قصدم آن است که قدری
هم خودمان را مواخذه کنیم و فوری دامن عناصر خارجی را وسط نکشیم، هر چند که بی تقصیر نیستند اما در حد خود تقصیر خود را بپذیریم به قول شما در قبال آنان مسئولیم.
شاید اگر مطلب به زبان ساده و به شکل سوال مطرح شود بهتر باشد:ببینید همکاران عزیز،با وجود این همه القائات فکری،نهادها و اشخاصی تلاش کرده و می کنند تا مقابله کنند و از تاثیر آن بر جامعه هدف بکاهند،و از ضعف و ضرر جلوگیری کنند اما زورشان آنطور که باید و شاید نرسیده و ضعف مشاهده می شود،حال اگر این نهادها و اشخاص نبودند و تلاش و جلوگیری نمی کردند،آن موقع ما چه وضعیتی داشتیم؟شاید آن موقع دچار "بحران" می شدیم...
در پایان و در پاسخ به سوال آخر شما یادآور می شوم که فرایند "تربیت" حوزه ای وسیع است که "آموزش" یکی از زیر مجموعه های آن است...
در اینجا با توجه به طولانی بدون بحث مجالی برای نوشتن بیشتر نیست.
امیدوارم که همه موفق و موید باشیم...
والله العالم
اگر مسایل را با هم قاطی نکنیم بهتر نتیجه
می گیریم. بنده معتقدم کلاس درس تعلق به معلمی دارد که در این وزارتخانه تربیت شده اند، عمر و جوانی خود را در آن سرمایه گذاری کرده اند
مسایل کشوری و دفاعی مدعوین خاص خود را دارد، حریم من معلم، آموزش و پرورش است و دفاع از حدود و ثغور آن و حیثیت شغل معلمان
وظیفه ام است.
در ضمن جسارتا و با پوزش ، بنده معتقدم که شما دبیران پرورشی رسالت ترکیبی آموزش و پرورش من معلم را گرفته اند.
دلیل ذکر این نکته ، آشنایی بیشتر از دیدگاهم
و درک دلایل نوشتن این نقد بوده است.
احترام و ارزش هر ایرانی و هر شغل و مراتب آنها
برایم فرضی واجب است . اما آموزش و پرورش خانه دوم من است و من سرباز آنم. سپاس
همکار ارجمند ، یک بار لطف کنید و توهم را بطور
شفاف برای ما تعریف کنید. البته متوجه مفهوم توهم در این مبحث نشدم. تشکر
به شخصه سعی می کنم در "اهمیت" و "نحوه کارکرد" حوزه پرورشی(امور تربیتی)،در اندیشه های ایشان تدبر کنم.
همکار گرامی،پیامهای بنده صرفا به نیت اظهار نظر و بیان ایده های سازنده بود،
موفق باشید،
تشکر مجدد.
اظهار نظر حق ذاتی و حتمی هر فرد در جامعه
است. تفاوت نظر و دیدگاه هم جزوی از
زیبایی های آفرینش پروردگار متعال است.
از گفتگوی سازنده و محترمانه حضرتعالی، سپاسگزارم. پایدار باشید.
دست نیافتنی نکنید. مقام رهبری،
ولایت کل ملت را برعهده دارند و
شما تا کم می آورید برای مسکوت
نگهداشتن طرف مقابل ، به این
حربه متوسل می شوید.
هر کس در جای خود وظیفه اش
را انجام بدهد نظم هم رعایت
می شود. شما مربیان پرورشی
بخشی از وظایف ما معلمان را
تصاحب نموده اید و حالا طلاب
قرار است بخشی دیگر را صاحب
شوند. من معلم هم شیر بی یال
و دم ، قدرت حق خواهی را هم
از دست می دهم.
اقتدار معلمان را از آنان نگیرید.
سطحی نگری و شعار زدگی و فرصت طلبی مدیران این نهاد باعث بدبینی و بد فهمی دانش آموزان و جامعه شده است.
فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ ﴿٢١﴾ لَّسْتَ عَلَيْهِم بِمُصَيْطِرٍ ﴿٢٢﴾
پس تذکّر ده که تو فقط تذکّر دهندهای! (۲۱) تو سلطهگر بر آنان نیستی که (بر ایمان) مجبورشان کنی، (۲۲)
حال عده ای خود را فراتر از پیامبر خدا می دانند وطلبکارنه واز سر غرور وخود برتر بینی در همه چیز دخالت می کنند. وباعث فرار کردن مردم ار تعالیم صحیح دین هم خواهند شد. این مدعیان بزرگی خداوند نه، بلکه بزرگی دروغین خویش را باور دارند. واین نشانه بزرگ بی دینی آنان است.
با سپاس فراوان از گفتار بسیار خوب استاد محترم سرکار خانم امامی
اثر سیاسی می دهند که کسی جرات نکند بگوید
بالای چشمتان ابروست.
شما طلاب بزرگوار هم بندگان خدایید و اگر خیلی
تلاش کنید فقط تقوا و میزان عباداتتان از من
بنده عادی خدا ببشتر است.
به قول نظر بالایی با کشیدن خط قرمز ، شما
طلاب دست نیافتنی می شوید.
اما تقوا ، تواضع را هم می طلبد. ببینید ما معلمان را از کودک ۶ ساله تا فرد ۱۰۰ ساله آماج
بی مهری خود قرار می دهند و حال و روزمان
را هم می بینید اما چون سرو ایستاده ایم تا
موجودیت خودمان را اثبات کنیم.
ما مسلمانیم. منتهی برخی بیشتر بزرگنمایی
می شوند و دیده می شوند و قدر داده می شوند
و ما معلمان گویا تنها حقوق بگیران این مملکتیم.
چون نان با منت و رعیت واری به ما داده
می شود. اگر من معلم عزت نداشته باشم، کشور
هم عزتمند نخواهد شد چون که کل اعتلای هر کشور در سایه آموزش ، تجلی می یابد.
حریم آموزش رسمی کشور را پاس دارید.
زیرا همین موضوع باعث می شود به تعلیم و تربیت کشور بها داده شود.
و این افراد بهتر از معلمان و فرهنگیان از حقوق وزارت آموزش و پرورش دفاع کنند.
شتر در خواب بیند پنبه دانه........
وضع من و تو را هیکس و نهادی در این کشور
بهتر نمی سازد مگر همانند مربیان خارجی ورزشی.
یکی خارج از این مرز لازم است مثلا یک ژاپنی و یا
فنلاندی و یا........
برخی از معلمان متاسفم.
عده ای برای رهایی خود
دنبال قربان اند.
پس خود شما چه کاره اید؟؟!
مصلحت اندیش کوته بین!!!
نه از اوضاع راضی هستند.
و نه در تغییر آن اقدامی می کنند.
شاید طلاب عزیز که از جنس حاکمیت هستند کاری کنند.
به هر حال ایشان زبان همدیگر را بهتر می فهمند.
می دهد.
اگر گفته شما درست و منطقی بود این همه اختلاف و تفاوت نگرش و بینش در بین روحانیون
و اسلام واحد واقعی موجود نبود. آنها خود یکدیگر را قبول ندارند. همان بهتر که هر گروه در دسته خویش مفید و موثر باشند.
همکاران عزیزی که فقدان به نفسه هر کدام از شما و وظایف تعریف شده شما،برای حرکت و پیشرفت چرخه آموزش و پرورش متصور نیست...
نظراتی که در پاسخ به جملات بنده منتشر شد من رو واقعا متاثر کرد،متاثر از اینکه باعث ناراحتی و رنجش تعدادی از شما شده است.
و بنده فکر می کنم علت این رنجش هم این هست که با پیام نمی شود مطلب رو تمام و کمال و با حس متناسب به مخاطب رساند.
همکاران گرامی،اختلاف دیدگاه یک امر بدیهی است و خواهشمندم که دیدگاههای بنده رو فقط یک "تذکر" و "یادآوری" ببینید...
در بی هنری نیز به جایی نرسیدیم
زیرا وزارت آموزش و پرورش به جای آموزش معلمانش به دنبال افزایش کادر است.
در صورتی که اگر روی همین معلمان کار آموزشی صورت گیرد می توانند در همه جای کشور مفید واقع شوند.
اگر سیاست انقباض کمی و انبساط کیفی مد نظر و عمل قرار گیرد می توان امید به موفقیت سند تحول بنیادین داشت.
با تشکر از شما
شما كه مي فرماييد : « ایدئولوژیک بودن تعليم و تربيت نباید یک امر منفی تلقی شود. »
بفرماييد اگر شما نبوديد و يك عده ديگري با اغراض ايدئولوژيك غربي يا شرقي كتاب هاي درسي را بدون حساب و كتاب و اجازه از مولفين و شوراي برنامه ريزي دستكاري مي كردند، و مي گفتند چون ما رئيس سازمان هستيم اجازه داريم و صاحب اختياريم.
آيا شما از ايشان مي پذيرفتيد؟
آيا مسئولان سازمان را متهم به فتنه و خيانت نمي كرديد؟
پس چون شما هستيد و لباس پيامبر صلي الله عليه و آله را بر تن داريد، دليل نمي شود هر چه خواستيد بكنيد و كسي را هم جرأت تذكر قانوني نباشد.
قضاوت با خودتان
زیرا وزارت آموزش و پرورش به جای آموزش معلمانش به دنبال افزایش کادر است.
در صورتی که اگر روی همین معلمان کار آموزشی صورت گیرد می توانند در همه جای کشور مفید واقع شوند.
اگر سیاست انقباض کمی و انبساط کیفی مد نظر و عمل قرار گیرد می توان امید به موفقیت سند تحول بنیادین داشت.
با تشکر از شما
ثانیا اگر حقوق و معیشت فرهنگیان درست نشود، با آوردن روحانیون هم مشکل حل نمی شود. آنها هم آدم هستند و در شرایط سخت لب به انتقاد خواهند گشود.
سیاسی کردن اوضاع و برخوردهای اینچنینی یک مسکن کوتاه مدت است که عواقب و عوارض آن سخت تر است.
لطفا از حقیقت فرار نکنید.
با توجه به رویکرد جدید حجه الاسلام و المسلمین علی ذوعلم در تبدیل سازمان به حوزه علمیه و نیز با عنایت به این که تعداد زیادی از طلاب محترم و جوان هر روز از قم به تهران و بالعکس در تردد هستند و به منظور جلوگیری از اتفاقات احتمالی چون تصادف این سازمان کلا به شهر مقدس قم منتقل شود.
در صورت تحقق چنین پیشنهادی اهداف و رویکردهای ایدئولوژیک حجه الاسلام و المسلمین ذوعلم و نهادهای پیگیر یکجا محقق می شود.
اعضای سازمان فعلی را هم به سایر حوزه های ستادی و یا دانشگاه های فرهنگیان و نیز مدارس بفرستید.
ساختمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی را هم اجاره بدهید و درآمد حاصله را به عنوان پاداش و حق الزحمه به پرسنل جدید بدهید..
لطفا این پیشنهاد را جدی بگیرید.
ان شاء الله در دستور كار قرار گيرد.
مدارس و فلسفه اسكولاستيك در قرون وسطی مي كوشيد تا علم و حکمت را تنها از طريق مدارس وايسته به کلیساها آموزش دهد. طرفداران این مکتب مَدرَسیّون یا رواقیّون لقب داستند. این مکتب، از قرن نهم میلادی بهوجود آمد و تا قرن پانزدهم رواج داشت.
هدف این مکتب، بسط و شرح تعالیم ديني بهکمک فلسفه بود.
بروز اندیشه مدرسی، بهنظر عدّهای از نویسندگان، اوّلین آزمون حضور دین در صحنه اجتماعی شمرده میشود.
اين تفكر در انقلاب رنساني به دليل تندرويي هاي كليسا با شكست روبه رو شد و حتي به دين ستيزي جامعه اروپا انجاميد. يكي از دلايل جدايي دين از زندگي ( سكولاريسم ) همين انديشه بود.
سوره مبارکه فاطر،آیه۳)
چــــرا بدون اطـلاع مولـفيـن و كارشناسان كتــاب هاي درسي را تغيير مي دهــيد؟
آيا فـــــردا همين طـلاب قـــم ( كه در پشت پرده عامل تغييرات گسترده در كتاب هاي درسي هستند ) پاسخگوي حوادث احتمالي خواهند بود ؟!!!!!!
مسلماً خــيــر
زيرا وقتي امروز اسمي از آن ها در بين نيست، فــردا خواهد بود؟!!!!!!!
آقاي ذوعلم
جز مولفان و كارشناسان حق دست بردن در كتاب را ندارند. حتي شما
اين قانون است. لطفا به قانون احترام بگذاريد.
حجه الاسلام و المسلمین ذوعلم
حضرتعالی با شعار " مدرسه زندگی " مدعی اجرای سند تحول بنیادین شدید، شما اما عملکرد یکساله شما نشان از تاسیس " مدارس اسکولاستیک " در کشور دارد.
شواهد مختلفی بر این مطلب وجود دارد :
- برکنار صاحبنظران و متخصصان و کارشناسان سازمان پژوهش
- جایگزینی و انتصاب طلاب جوان و بی تجربه در پست های کلیدی
- دستکاری کتاب های درسی با نظارت و سفارش حوزه علمیه قم بدون اجازه از صاحبان اثر و مولفان
- پایبند نبودن به مصوبات و اسناد تحولی در تغییرات رادیکالی
- اظهار نطرات شخصی در حوزه ای درسی بدون پیوست پژوهشی و علمی و ...
همه و همه نشان از انقلاب ایدئولوژیک مد نظر شما در استراتژیک ترین سازمان کشور دارد.
با ادامه این رویه، آینده کشور را تیره و نگران کننده می بینم.
امید که به حقیقت نپیوندد.
ان شاءالله
علی الخصوص که آن انقلاب، اسلامی هم باشد.
اما متاسفانه در حال حاضر برخلاف دوران دفاع این آرمان های نظام هستند که قربانی قدرت طلبی گروه ها و اشخاص می شوند.
اگر کسی نمی تواند در مسیر اعتلای ایران اسلامی موثر باشد نباید مضر هم باقی بماند.
نادیده انگاشتن ۴۰ سال مجاهدت عالمانه کارشناسان و صاحب نظران و متخصصان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی با انگ زدن اجرای سند ۲۰۳۰ خیانتی بزرگ و نابخشودنی به ایران و جمهوری اسلامی است.
متاسفم از اینهایی که بدون تربیت خود میخواهند بچه ممردم رو تربیت کنند
بچهای ما به این روز افتادن به خاطر امسال این خانم به ظاهر محترم است
من دست معلمانی را میبوسم که معلمی میکنند نه سوداگری
عزیزان شرافت ذات معلمی است .....
سکوت حرف اخری است که میزنیم و بس
نه کنایه و نیش .
دوم خدمت حضرتعالی تبریک عرض می گویم که کل مشکلات دانش آموزان و آموزش و پرورش را فقط به خاطر امثال بنده دریافته اید.
سوم اگر می دانستم هنر سوداگری دارم
حتما دنبال آن می رفتم.
چهارم سکوت را شکسته اید و آن را
به عنوان حرف زده اید پس دیگر سکوت معنی ندارد ، هر چند تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد.
است. ایجاد زیربنای باور مذهبی از وظایف والدین در خانواده است.
حتی قبل از رسانه های جمعی و مدرسه.
عادت به خوردن لقمه آماده، معلمان را
همه کاره هیچ کاره ساخته است.
آر از گلوی تان کج برود ، وظیفه معلم
هدایت جریان آب است.
حال خود را از این وظیفه الهی خلاص
کرده، طلاب را چاره کار می ببنید.
متوجه نیستید که ورود جبری آنان
در زندگی کودکان، عامل فرقه گرایی و...... گردیده است.
شما و همسرتان اگر نماز و روزه
می خوانید، حرام و حلال را رعایت
می کنید، صاحب سجایای اخلاقی
هستید، باکی نداشته باشید. و گرنه
در ناکجاآباد دنبال معجزه بنشینید!!!!
الان قراره به عزت و علم انقلاب بیفزایند؟
رهبری گفته بود بپرهیزید از آنارشیزم علمی. چرا هر چی رهبری میگن طلبهها چپکی انجامش میدن؟
سالهاست قراره دین رو به مردم بشناسونن چرا نمیتونن؟
به نظرم این بزرگترین خیانت به انقلابه. هر کی باید سر جای خودش واسته. طلبه باید کار خودشو بکنه نه اینکه پا تو هر کفشی کنه و به هر کاری سرک بکشه
زمانی به بنده امر شد معاونین پرورشی مدارس زیرمجموعه موسسه را از بین حوزویان انتخاب کنم. به یکی گفتم من دانشآموزی هستم که هر روز با ناخن لاک زده، بدون جوراب و در نهایت هنجارشکنی اجتماعی به مدرسه میآیم با من حرف بزن. او گفت به من ربطی ندارد که با شما صحبت کنم اینها که می گویی مجموعه ای از اشکالات انضباطی است که معاون اجرایی باید به آن بپردازد. گفتم تو طلبه ای. گفت خب که چی؟ چرا خیال میکنی کار ما انذار است ما بشیریم.
گفتم حضرت بشیر، در مدرسه گاهی دبیر زبان که زبان مارگارت تاچر را یاد میدهد، اخلاق را نیز میآموزد و امر به معروف میکند. تو که عمری پول امر به معروف را گرفتهای حالا بشیر شدهای؟
از این دست کم نبودند. بنده همه را به استثناء یک نفر رد کردم. آن یک نفر واقعا شگفتانگیز بود ولی فقط یک نفر بود.
چند تا یک نفر داریم؟
سلام و عرض ادب
این گله هایی که از طرف معلمان عزیز شده وقتی به جاست که آشنایی با نظام آموزشی و اخلاقی و مهارتی حوزه نداشته باشند. ولی وقتی در این موارد پرس و جویی کنند متوجه خواهند شد که کار اصلی طلبه تعلیم توام با تزکیه و تربیت و تبلیغ است. کمی منصفانه نگاه کنیم دوره آموزش طلبه ها در دوره کارشناسی 193 واحد در قبال 135 واحد کارشناسی دانشگاه، دوره ارشد طلبه ها متغیر بین 90 تا 110 واحد در مقابل 35 واحد ارشد دانشگاه ها و دوره دکتریشان 85 واحد در قبال حدود 35 الی 40 واحد دانشگاه هاست. این یعنی طلبه ها کاملا مجهز به علومی چون ادبیات عربی، فقه و اصول، الهیات، فلسفه و منطق، کلام و علوم قرآنی و حدیث هستند. شاید اگر نظام آموزش عالی کشور تصمیم های جدیدی در خصوص عدم تحصیل دانشجو در رشته های فوق الذکر اتخاذ کرده و کار تربیت نیروی انسانی در این موارد را به حوزه های علمیه واگذارد، یک چنین بدبینی هایی در جامعه ایجاد نمی شود، و طلبه ها از موج تهمت برخی ها به امنیت می رسند.
تجارت نیوز
مهفام سلیمان بیگی .۱۶ آذر ۱۳۹۹.
و مطلب زیر با استفاده از منبع بالا:
بودجه حوزه علمیه 5برابر بودجه وزارت علوم؟
محسن ردادی
۲۵ آذر , ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۱
من وقتی وارد آموزش و پرورش شدم دیدم در این معضلاتی دارند دانش آموزان و حتی خود معلمان
از صمیم دل آرزو مندم با ورود دانش آموختگان اصیل علوم معارف اسلامی و تربیتی یعنی طلاب این حجم از فساد ها در آموزش و پرورش کمتر شود ....
ما اگر تربیت و آموزش بلد بودیم تا حالا کرده بودیم
دست بردار خانم دست بردار از این سیاه نمایی ها و پیشگویی های کذایی
برای فهم ، شعور لازم هست اخوی.
پرت نگویید.
طلاب محترم بروند دندانپزشک و پزشک و داروساز و مهندس بشوند چرا دیوار معلم و مدرسه کوتاه هست؟!!
کلاس درس جای موعظه نیست ، آموزش فقط و فقط و فقط وظیفه
معلمان حرفه ای است.
با همین بینش هست که اوضاع آموزش و پرورش خراب است و معلمانی چون شما که یک عمر موعظه کردید از نتایج خود ناراضی هستید. شکر خدا بنده دانش آموزانی مودب و باسوادی تربیت کرده ام و وجدانم آسوده است.
عربی ، معارف ، مربی علوم تربیتی ، و دروس اجتماعی، تاریخ، آموزگاری ابتدایی و حتی فلسفه و زبان و ادبیات فارسی .
تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۰۲ ساعت ۱۱:۱۸کد مطلب : ۲۵۲۳۴۹
سایت بهار
این واقعیت را بپذیریم که غیر از افراد معدودی از یاران نزدیک امام و کسانی که توفیق تهذیب نفس را داشتند و دارند، بقیه روحانیونی که در نظام جمهوری اسلامی به مناصبی رسیدند، به توصیههای امام در زمینه اسیر زرق و برق دنیا نشدن عمل نکردند. همین بیتوجهی آنها را به دام نفس اماره انداخت و کارنامهشان را از بیماریهائی همچون قدرتطلبی، شهرتطلبی، انحصارطلبی، ستایشطلبی، بداخلاقی و خودبزرگبینی مالامال کرد.
۱۶ بهمن ۹۹
پیشنهاد محرمانه برای تغییر در کتاب درسی مدارس
این روزها در فضای مجازی نامهای دست به دست میشود که معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی وزارت آموزش و پرورش به رئیس مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی این وزارتخانه نوشته و در آن از عدم امکان موارد اصلاحی کتابهای درسی خبر داده است.
وی در این نامه علت عدم امکان انتشار را محرمانه بودن پیشنهادهای ارسالی از حوزه علمیه درخصوص نقد محتوائی کتابهای درسی اعلام کرده است!
اگر این نامه جعلی نباشد، باید از آقای وزیر آموزش و پرورش خواسته شود در این معاونت به صورت جدی تجدیدنظر نماید و با شفافیت کامل به اطلاع عموم برساند که اگر حوزه علمیه به محتوای کتابهای درسی نقدی داشته باشد به هیچ وجه محرمانه نخواهد بود و اگر کسی چنین تصوری از دین دارد باید در افکار خودش تجدیدنظر کند.
علی آقا که ادعای مسلمانی دارید
وارد حق الناس نشوید که خداوند آنرا
بر حق خود اُولی دانسته است.
ن تبلیغات از آموزش و پرورش بیشتر منبع لطفاً ثالثا آموزش و پرورش به بزرگترین وزارت خونه فقط بیش از یک میلیون کارمند داره چطور بودجه از سازمان تبلیغات کمتره ثالثا در اروپا بعضی مدارس کوتولیک توسط کشیکش ها اداره میشه از قدیم هم در مکاتب آموزش با این قشر بوده
بودجه ۱۴۰۲ بودجه پیشنهادی دولت برای مرکز خدمات حوزههای علمیه بیش از ۶۴۰۰ میلیارد تومان است.
انتخاب: این در حالی است که رقم بودجه این نهاد در سال ۱۴۰۱ حدود ۲۸۰۰ میلیارد تومان بوده است.
به بیان دیگر، رقم بودجه این نهاد در امسال حدود ۱۲۸ درصد افزایشیافته و به بیش از ۲.۲ برابر رسیده است.
بودجه حوزه و آ.پ را مقایسه کنید!!!
مجموع بودجه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش در سال ۱۴۰۲،
۲۰۶ هزار و ۶۸۰ میلیارد تومان تعیین شده است، همچنین معافیت مالیاتی موسسات کنکور نیز لغو شده است.
شما کجا مشغول فعالیت هستید؟
تصور کنید عمر و جوانی خودتان را با عنوان یک حسابدار، مهندس و...... به خود و خانواده و جامعه اثبات کرده اید. یک شبه شانس ورود دیگری مثل شما بر باد می رود و تصمیم گرفته می شود سازمان شما توسط طلاب تسخیر شود.
حال دیگر جوانانی که می خواهند جایگزین شغل شما بعد بازنشستگی تان گردند و شایسته استخدام هستند و میلی به حوزه رفتن ندارند، بیکار خواهند بود.
عده ای بیکار ماندند و کار به غیر متخصص سپرده شد. حال این فرد روحانی سخنور و خطیب ماهر هم باشد یک معلم یا مهندس و..... نیست.
معلم پدر و مادر است. اما طلاب مبلّغ دین. دو کفه ترازوی معلم آموزش/ پرورش است اما مال طلاب بهشت/ جهنم.
مدرسه محل ترویج مذهب و دین نیست. محل تعلیم و تربیت درست و علمی است بدون هر نوع سوگیری سیاسی / حاکمیتی.
نظام های اجتماعی هستند و از نظر حاکمیت ابزار و و وسایل نظام
سیاسی اند!
وقتی روحانیت از وظیفه و رسالت اصلی خودش دور میشه و وارد اموری میشه که بهش مربوط نیست، کم کم مجبور میشه برای به دست آوردن عزت و جایگاه اجتماعی دست به این لودگی ها و مسخره بازی ها بزنه!!! صرفا برای اینکه به مخاطب القاء کنند ما هم مثل شما آدمیم و بلدیم بخندیم و بخندونیم مثل شما زندگی میکنیم!
و افسوس بر اون صدا و سیمایی که کارشناسانش لابد بعد از ساعت ها با توهم جدایی مردم از روحانیت، به این نتیجه رسیدن که لودگی با لباس پیغمبر رو تو صدا و سیما پخش کنند تا شاید مردم نگاهشون به #آخوند عوض بشه!!
غافل از اینکه اگر آخوند رسالت و وظیفه آخوندی خودش رو به نحو احسن انجام بده، هییییییچ نیازی به این بازیها نداره. مردم همیشه اهل تقوی رو دوست داشتند و دارند. همیشه براشون احترام قائل بودند و دلداده اینها بودند.
شفقنا نوشت: آیت الله علوی بروجردی گفت:اینها مردمی بودند که دائم به دنبال ما میآمدند و در هر کاری کنار ما بودند. ….سعی کنیم از این به بعد با این مردم رفیق باشیم و ارتباط داشته باشیم. خدا میداند آن بچهای که رفته و مسیحی شده، مسئولیتش را از دوش من برنمیدارند. این بچه شیعه است. من باید او را برگردانم.
من حق ندارم او را رها کنم. حالا دل ما هم خوش باشد که او رفت که رفت! حالا راحت باشیم! خیر، راحتی ندارد. این دختری که آنطور رفته، ناموس شیعه است. امام زمان رنج میبرند که این جوان مسلمان آنطور رفته است. ایشان از این شرایط رنج میبرند. امام حاضر و ناظر ماست.
به گزارش اقتصادنیوز روزنامه هم میهن در این باره نوشت: آنطور که اعلام شده انتظار مسئولان آموزشوپرورش این است که با حضور طلاب در مدارس، بنیانهای اعتقادی دانشآموزان تقویت شود. اما آیا این انتظار قابل تحقق خواهد بود؟
نگاهی به گذشته پاسخ مثبتی به این سؤال نمیدهد؛ چنانکه سالهاست دروسی مانند تعلیمات دینی به یکی از کماقبالترین دروس برای دانشآموزان تبدیل شده است. این وضع پیش از انقلاب هم بود؛ ولی نه بهشدت کنونی. علت نیز روشن است. چون آموزش دین با پذیرش و درونی کردن ارزشهای آن بهکلی متفاوت است.
آیا استخدام طلاب به عنوان معلم، دانش آموزان را دیندار می کند؟
وی تصریح کرد: بر اساس این طرح بنا است آموزش و پرورش به ازای هر مدرسه یک روحانی استخدام کند؛ تا الآن 25 هزار نفر استخدام کرده و آن طوری که در برنامهها اعلام کردهاند قصد دارند این عدد را به 100 هزار نفر برسانند. یعنی با شعار «هر مدرسه یک روحانی» میخواهند این کار را در آموزش و پرورش گسترش بدهند.
معاون پرورشی پیشین وزارت آموزش و پرورش با تأکید بر اینکه آموزش و پرورش یک نهاد تخصصی و حرفهای است، اظهار داشت: بیش از 400 رسته و گرایش شغلی در آموزش و پرورش داریم و امر تعلیم و تربیت یک امر کاملا تخصصی، پیچیده و سخت است. ما نمیتوانیم کار تعلیم و تربیت کودکان را در اختیار افرادی بگذاریم که دانش تخصصی و تجربه کار آموزشی ندارند. این بدعت بسیار خطرناکی است که آموزش و پرورش را به دست روحانیون و حوزههای علمیه بسپاریم؛ این کار عواقب بسیار بدی خواهد داشت.
وی با تأکید بر اینکه بعد از این همه سالها باید یاد بگیریم که هرکس در جایگاه خودش انجام وظیفه کند، گفت: مسئولیت طلاب دینی تبلیغ و ترویج دین در جامعه است. محیط مدرسه اقتضائاتی دارد که سازگاری با حضور مستمر یک طلبه نخواهد داشت. در شرایطی که آموزش و پرورش به شدت نیازمند استخدام معلم هست و کمبود اساسی دارد، چه ضرورتی هست که 25 هزار روحانی در آموزش و پرورش استخدام کنیم؟! مگر وزارت آموزش و پرورش اداره کاریابی است که طلاب را جذب کند؟!