در سال ۹۲۲ میلادی، احمدبن فضلان از سوی مقتدر خلیفه عباسی که به مقتدربالله نیز مشهور بود، روانه اروپا گردید تا زمینه مراودات با شاه بلغار را مهیا سازد.
وی مشاهدات و تجربیات خود را از این سفر در کتابی به نام «غرایب روزگار» به رشته تحریر درآورد.
ابن فضلان میگوید قوم خزرها در نزدیکی رود ولگا «اگر با شخص زیرک و هوشمندی برخورد کنند او را دستگیر کرده، طنابی بر گردنش انداخته، به درختی آویزان میکنند تا در طول زمان متلاشی شود.
زیرا به عقیده آنها هوشمندان و آگاهان باید در خدمت خدایان باشند و ما قدرت تحمل آنان را نداریم» .
۱۷ مرداد هرسال روز خبرنگار و ۱۴ تیرماه نیز روز قلم نامگذاری شده است. نقطه مشترک این دو مناسبت حرمت گذاشتن به «قلم»، احترام به شان نویسندگان، محققان، اصحاب مطبوعات و یادآوری این نکته است که همگان باید نسبت به اعمال خود پاسخگو بوده و تحمل نقد را داشته باشند.متاسفانه استان خوزستان در حالی این مناسبتها را پشت سر گذاشت که در روزهای آغازین تیرماه امسال، «قلمی» شکسته و «دهانی» دوخته شد.
حسن بهنام معاون سابق پژوهشی آموزش و پرورش ناحیه ۴ اهواز، پس از انتشار مقالهای با عنوان «خیزمدیران ضدتوسعه برای تصاحب کرسیهای مجلس» از سمت خود برکنار شد!
یادداشتی تحلیلی و آسیبشناسی از منظر توسعه و از موضع شخصی که نگاه اصلاح به سیستم دارد و هشداری بود برای اینکه مدیران ضدتوسعهای که کارنامه ضعیف یا مردودی در مدت تصدی خودشان دارند وارد مجلس نشوند.
نکته جالب اینکه در این مقاله نامی از شهر، استان یا دستگاه اجرایی خاصی و یا شخص خاصی ذکر نشده بود.این در حالیست که آقای بهنام، شب قبل از عزل، توسط محمد تقیزاده، مدیرکل مستعفی آموزش و پرورش خوزستان و از طریق یکی از دوستان خود به نام علیرضا مسرور از اصلاحطلبان نامآشنای خوزستان، سخت تهدید و ملامت شده و روز بعد نیز از مقام خود توسط علی شریفی مدیر آموزش و پرورش ناحیه ۴ برکنار گردید.
این عزل اگر چه برای بهنام از هر نصبی افتخار آمیزتر بود اما ناگفتهها و دستهای پشت پرده را برملا کرد، که در بدنه اداره کل آموزش و پرورش خوزستان یک باند مافیایی و پدرخواندگی همچنان وجود دارد که نه شیفته خدمت بلکه تشنه قدرت هستند.برخورد ناشایست این آقایان نشان داد بسیاری از مدیرانی که هرساله قلم و خبرنگار را ستایش میکنند، دروغگویی بیش نبوده و ظرفیت و تحمل کوچکترین نقد را ندارند.
عیان شد که چرا اصلاحطلبی در خوزستان کند پیش میرود، زیرا برخی از مدعیانش نه تنها الفبای اصلاحات را نمیدانند که خود در ذات، مستبد و دیکتاتور هستند.باید افسوس خورد به حال مردمی که برای تغییر اوضاع خویش به چنین کسانی امیدوار هستند و البته نگران بود که همین افراد در تلاشند تا به ساختمان بهارستان راه یابند.
جاییکه علیالقاعده باید مدافع حقوق شهروندی و آزادی بیان باشند.
یازده قرن پیش خزرها اعتقاد داشتند: «کسی که خیلی بداند باید به دارش آویخت و اگر خیلی فروتنی کند باید پایمالش کرد»
برخی عقیده دارند که: «تاریخ تکرار میشود، بار اول بهصورت تراژدی و بار دوم بهصورت کمدی ابلهانه».
جای بسی شرمساری است که در خوزستانِ قرن ۲۱، شاهد این کمدی ابلهانه هستیم!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.