دکتر محمدامین قانعی راد در اوج پختگی و شکوفایی در سن 63 سالگی درگذشت . برای نخستین بار با نامش در مجله ( کتاب ) دانشکده ی علوم اجتماعی که با یادمان دکترشریعتی به همراه دوستانش منتشر کرده بود آشنا شدم .بعدها نامش را بیشتر شنیدم تا آنکه به ریاست انجمن جامعه شناسی ایران رسید . دیگر او خود را در قامت یک مرجع و صاحب نظر در جامعه شناسی تثبیت کرده بود و همواره نوشته ها و گفته هایش را تعقیب می کردم و شادی درونی از وجود و حضورش در محافل و مجالس احساس می کردم .دست تقدیر او را از ما گرفت و او با میراثی که از خود به جا گذاشت نامش را در دفتر ایرانیان ثبت کرد .
میراث زنده یاد دکتر قانعی راد از نگاه نگارنده در سه سرفصل کلی قابل طرح است :
1- خادم علم جامعه شناسی :
دکتر قانعی راد به معنای دقیق کلمه خادم و خاضع علم بود و فروتنانه هم در راه علم شاگردی کرد و هم اندوخته های خود را در طریق علم صرف کرد . او علم را به سبب ارزش علم و چراغ روشنی که پیش پای بشر می افروزد ، می ستود و علم جامعه شناسی را در خدمت شناخت جامعه قرار داد بدون آن که جامعه شناسی را نردبان قدرت و ثروت و یا خادم ایدئولوژی ها درآورد . از همین رو به استقلال علم و نهاد علم و دانشگاه از هر قید و بندی باور داشت و در دو دوره ریاست انجمن جامعه شناسی مومنانه از ساحت علمی انجمن و دانش و دانشگاه حراست کرد و از اصالت و حرمت و حیثیت جامعه شناسی دفاع کرد و به علم جامعه شناسی در ایران هویت و قوام تازه ای بخشید و آن را به علمی دارای وزانت و اعتبار بدل کرد . به واقع دکتر قانعی جامعه شناسی آکادمیک در ایران را آبرو بخشید و ریشه های آن را در ایران استوار کرد .
2- جامعه شناسی حوزه ی عمومی : دکتر قانعی راد به علوم انسانی اسلامی باور نداشت ولی انتقاد او در عین صراحت ، به زیور علم و ادب آراسته بود و هیچ گاه از گفت و گو شانه خالی نمی کرد
عنوان جامعه شناسی حوزه ی عمومی را دکتر قانعی راد برای کنش مدنی و اجتماعی خویش برگزیده بود . جامعه شناسی معطوف به حل مسئله . جامعه شناسی که ضمن حفظ حدود و ثغور و استقلال علم جامعه شناسی ، پا از کتاب و کتابخانه ها به درون جامعه می گذارد تا بتواند با نردبان علم جامعه ی ایرانی را خوب ببیند خوب مسئله یابی کند و خوب آن را تحلیل کند و راه چاره و درمانی برای دردها و زخم هایش بیابد . دکترقانعی راد خود را از جمله شاگردان دکترشریعتی می دانست ، هم از معلم خود آموخت و هم معلم خوبی شد . معلمی که فروتنانه ادب شاگردی را تا پایان عمر نسبت به آموزگار خود حفظ کرد ولی در عین حال توانست خود را از زیر سایه ی معلم خود بیرون کشد و با غنای فکری و استقلال علمی که کسب کرده بود ، طرح دهد ، تئوری ارائه نماید و معلمش را نیز نقد علمی کند بدون آنکه به ورطه ی کینه ورزی و انتقام کشی و عقده گشایی و یا تصفیه حساب های رایج ژورنالیستی بیفتد .
دکتر قانعی راد خضوع ، خشوع و فروتنی خاصی در شخصیت و جایگاه علمی خود داشت . کسی از او دشنام یا پرخاش ، اتهام یا درشتی ، کینه ورزی یا خشونت ندید و نشنید . سخنانش آراسته به علم و ادب بود و جانش عاشق ایران و توسعه ی ایران . در او تنزه طلبی نمی دیدی ، تکبر و غرور و نخوت در گفتار و کردارش پیدا نمی کردی ، حتی اگر با نظراتش موافق نبودی ، اما نمی توانستی در دلت او را به سبب دانش و خضوعش تحسین نکنی .
دکتر قانعی راد خودساخته ای بود جامعه شناس . جامعه شناسی مسئله شناس و در حوزه ی عمومی . حوزه ی عمومی یعنی همان مردم و رنج هایشان ، مردم و دردهایشان ، مردم و نیازهایشان یعنی همان مردم ایران . او جامعه شناسی ایرانی بود با مسئله هایی ایرانی و پاسخ ها و درمان هایی ایرانی . و درست در همین جاست که می توان به قانعی راد و توانایی علم جامعه شناسی ، فخر فروشی کرد .
3- جامعه شناسی انتقادی :
دکتر قانعی جامعه شناسی انتقادی را نیز در ایران پروبال داد . جامعه شناسی انتقادی که به دور از هر گونه جنجال و فریادی ، مناسبات حاکم بر حوزه ی قدرت ، فرهنگ و اقتصاد را نقد می کرد . به گفته ی حجه الاسلام عبدالحسین خسروپناه که یکی از منتقدین قانعی راد هم بود ؛ دکتر قانعی راد به علوم انسانی اسلامی باور نداشت ولی انتقاد او در عین صراحت ، به زیور علم و ادب آراسته بود و هیچ گاه از گفت و گو شانه خالی نمی کرد . قانعی راد ، در فرصت نادری که از سوی رسانه ی ملی پس از حوادث دی ماه 96 برایش فراهم کرده بود ، استفاده کرد و به آسیب شناسی و نقد برخوردهای صورت گرفته با معترضین پرداخت . در نقد های او اغراق و گزافه گویی نبود . او چنان با متانت و صبوری سخن می گفت که نقد مصلحانه را از نقد ویرانگرانه می توانستی تفکیک و تشخیص دهی .
جامعه شناسی آکادمیک ، جامعه شناسی انتقادی و جامعه شناسی حوزه ی عمومی به او بسیار وامدار است . او از فعالان انجمن مطالعات صلح نیز بود .از این رو از صلح هم گفت و نوشت و با صلح دم زد و آموزش صلح داد . آموزش صلح در خانه یا مدرسه در دانشگاه یا متن جامعه ، او در همه جا حضور می یافت و زکات علم و جانش را به شایستگی تا آخرین روزهای حیات ادا کرد .
دکتر محمد امین قانعی راد از دوستداران صدیق و بی ادعای ایران بود . دغدغه ی توسعه ی ایران را داشت و دردمند دردهای مردم ایران بود . درد بیماری جانکاهش مجال رسیدنش به تابستان 97 را هم نداد . اگر می خواهیم روح آن عزیز در آرامش ابدی باشد و ادای دین به او داشته باشیم چونان او ایران را دوست بداریم و بکوشیم تا اندکی از دردهای ایران بکاهیم اگر چه به قدر یک تک درختی باشد ... تک درختی که در خاک ایران نفس می آفریند ، برگ و میوه می دهد ، سایه نشستگان و آشیانه پرندگان و چراگاه حشرات و هیزم در راه ماندگان و راهنمای راه گم کردگان و تکیه گاه مسافران و امید پژمردگان و در نهایت نشانه و شاهد حیات و زندگان است . پس بکوشیم به قدر تک درختی وطن را دوست بداریم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.