صدای معلم از کانال جنبش عدم خشونت ، عکسی از حضور خندان وزیر بر روی زمین کلاسی بی رنگ و رو ، بی میز و نیمکت و چهره های مبهوت دانش آموزان ، در 28 اردیبهشت 98 گذاشته بود که در این کانال آن عکس را فریاد خاموش بی عدالتی ، تبعیض و محرومیت عریان میهن معرفی کرده بود. متن زیر برای این نسل های های فرومانده از تحصیل و زندگی تقدیم می گردد.
قراردادهای غلط زندگی توسط امیال شخصی و یا سیاسی افراد تنظیم و اجرا می شود. در وفاق بر اصل موضوع ، یعنی موجود انسانی بودن هر یک از افراد جامعه ، تردیدی نیست ، اما در نوع و نحوه و میزان برخورداری و یا عدم برخورداری از منابع طبیعی و غیرطبیعی و یا امکانات مادی و معنوی هر سرزمینی ، اصولا آنچه که رنگ می بازد انسانیت انسانهاست. عده ای خود را با ساز و کارهای موجه و یا غیرموجه ، ذی حق بهره مندی از تمامی نعمات الهی می دانند و همین عده ، مابقی افراد را لایق و سزاوار تمتع از آن نعمات نمی بینند.
به تعبیری عدالت یعنی قرار دادن هر کس و قرار گرفتن هر چیز در جای خود. افرادی که نمی خواهند منافع خود را در خطر ببینند برای توجیه این تعریف ، می گویند مگر پنج انگشت دست یک اندازه است ؟! پس من به دلیل تحصیلات و یا ثروت و موقعیت اجتماعی ممتاز باید حتما وزیر و وکیل و صاحب منصب باشم و او در جایگاهی که در آن قرار گرفته است به شرایط موجود خود راضی و شکرگزار هم باشد. البته این شرایط ، وضع امروز جامعه است و دیروز اقشار محروم جامعه می توانستند به دلیل برخورداری از امکان تحصیل ، به تحرک عمودی و یا ارتقایی دست بیابند. اگر زندگی نامۀ بسیاری از بزرگان ادبی و علمی گذشتۀ کشور را مطالعه نمایید، این مهم را تأیید خواهید نمود، روستازادگانی که با ادامه تحصیل به درجات عالی شغلی و اجتماعی و اقتصادی دست یازیده اند.
" تحرک اجتماعی Social Mobility یا پویندگی اجتماعی " اصطلاحی در دانش جامعه شناسی است که به حرکت افراد و گروهها بین موقعیتهای اجتماعی و اقتصادی مختلف اطلاق می شود. تحرک عمودی به معنای حرکت به بالا یا پایین نردبان اجتماعی و اقتصادی است. افرادی که دارایی ، درآمد یا پایگاه اجتماعی کسب میکنند دارای تحرک صعودی هستند، در حالی که کسانی که درآمد و پایگاه خود را از دست می دهند دارای حرکت نزولی میباشند. میزان تحرک عمودی در جامعه یکی از عمده ترین شاخصهای توسعه انسانی است. هر چقدر که میزان تحرک عمودی بیش تر باشد، بیانگر این است که افرادی که در قشرهای پایین تر متولد میشوند می توانند موقعیت اجتماعی خود را تغییر دهند. تغییر موقعیت اجتماعی ، نشان دهنده فضای باز جامعه است.
آمارها نشان می دهند که سه کشور سوئد، لهستان و ایالات متحده آمریکا بیش ترین میزان تحرک عمودی در جهان را دارند. در جوامعی که معیارهای انتسابی (مثل سن ، جنس ، ظاهر و نژاد) در برخورداری از امکانات بر معیارهای اکتسابی ( مثل ﺷﻐﻞ ، ﻃﺒﻘﻪ و ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ اﺟﺘﻤﺎعی ) غلبه دارند، راه ارتقا و تحرک صعودی برای افراد بسته می شود و زمینه برای ایجاد انسداد اجتماعی به وجود می آید . " (1)
از جمله عوامل عمدۀ تحرک نزولی ، می توان به موارد زیر اشاره داشت : وقتی فرد در عرصه رقابت اجتماعی برای دستیابی به پایگاه بالاتر عقب مانده یا عقب نگه داشته میشود، تلخی سرخوردگی و بیش از آن کاستی عدالت اجتماعی را تجربه میکند
1. تحصیلات ناکافی
2. ازدواج در سنین جوانی
3. آبستنی در سنین پایین
4. تولد در یک خانواده پرجمعیت
5. برخورد با بحرانهای شغلی و اقتصادی (2)
اگر به هر پنج مورد ذکر شده دقت نمایید ، عمده دلایل نسل های فروماندۀ جامعه خود را بهتر خواهیم شناخت. عدم تحصیل و یا ترک تحصیل به دلیل اشتغال زودهنگام و در سنین غیرقانونی یعنی زیر 15 سال ، و یا ازدواج زودرس و غیرقانونی یعنی زیر 18 سال که نوعی معامله غیررسمی یا خرید و فروش محسوب می شود و برخاسته از فقر اقتصادی و فرهنگی و تعصبات منطقه ای و یا برداشت نادرست از باورهای مذهبی است. نزدیک به نصف جمعیت جامعه ما را زنان تشکیل می دهد و وقتی ازدواج زودرس و متعاقب آن باروری صورت می گیرد ، خود به خود بخشی از این درصد ، اختیار جامعه را برای بهره مندی از پتانسیل نیروی آنان را از دست می دهد. این اتفاق فقط در روستاها و مناطق عشایری و محروم کشور رخ نمی دهد ، به دلیل نرخ بالای مهاجرت به کلان شهرها و ایجاد حاشیه نشینی در آنها ، تمامی این پنج عامل تحرک نزولی ، در شهرهای بزرگ نیز مشاهده می شود. هر چند مورد پنجم یعنی برخورد با بحران های شغلی و اقتصادی ، امروز در کل جامعه ما رواج دارد ، اما امکان جبران و یا جایگزینی در آن برای اقشار محروم جامعه در شرایط بحران اقتصادی کمتر از سایر افراد است. یک فرد برای دور زدن و یا تسلط بر هر نوع بحران شغلی و یا اقتصادی به دانش و سرمایه برای جبران نیاز دارد ، دو کاتالیزور مهمی که نسل های فرومانده از آنها محروم و بی نصیب اند.
دکتر عبدالحسین نیک گهر جامعه شناس معتقد است : " در تحرک نزولی ، وقتی فرد در عرصه رقابت اجتماعی برای دستیابی به پایگاه بالاتر عقب مانده یا عقب نگه داشته میشود، تلخی سرخوردگی و بیش از آن کاستی عدالت اجتماعی را تجربه میکند. (3)
هر چقدر درصد و تعداد جمعیت قرار گرفته در شرایط تحرک نزولی در جامعه بیشتر باشد ، امکان رشد و توسعه در آن نیز کمتر و کمتر می گردد. واقعیت انکارناپذیری که امروز ما با آن مواجه هستیم. در چنین جامعه ای نابرابری اجتماعی – اقتصادی به تشدید فقر و محرومیت و نهایتا ایجاد نارضایتی در افراد منجر می گردد و به بیانی دیگر ، وقتی که امکان تحرک صعودی برای افراد جامعه کمتر و یا مختص گروه های برجسته ای در جامعه باشد ، امکان توسعه یافتگی در تمامی وجوه زندگی در آن جامعه ناممکن می گردد.
از جمله عوامل و عناصر تحقق تحرک عمودی و یا ارتقایی در هر جامعه ای به جز ﺷﻐﻞ ، ﻃﺒﻘﻪ و ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ اﺟﺘﻤﺎعی افراد ، وجود " امکانات و تسهیلات آموزشی و تحصیلی" و شرایط ادامۀ آن است تا حدی که فرد قادر گردد فقر خود و خانواده و حتی گاه محل زندگی اش را با توانایی های به دست آورده جبران سازد.
" تحصیل " ممتازترین شاخص برای ارتقای اجتماعی افراد محروم و شاید یکی از ابزارهای برجسته و شایسته برای طبقه بندی آنان در جوامعی محسوب می شود که فرصت اشتغال برابر در آن وجود ندارد و یا تضاد طبقاتی در آن غوغا می کند. اما واقعیت تلخ جامعه ما آن است که متأسفانه امکان برخورداری تک تک افراد جامعه اعم از شهری و روستایی و عشایری از عدالت آموزشی وجود ندارد . عدالت آموزشی ، یعنی هر فرد به طور نسبتا یکسان حق تحصیل عمومی و یا رسمی را به طور رایگان داشته باشد.
طبق اصل سی ام قانون اساسی :
" دولت موظف است وسايل آموزش و پروش رايگان را برای همه ملت تا پايان دوره متوسطه فراهم آورد و وسايل تحصيلات عالی را تا سرحد خود كفايی كشور به طور رايگان گسترش دهد."
اما به دلیل عدم اجرای این اصل در کشور بعد از انقلاب اسلامی ، شورای نگهبان ، لازم به توجیه آن گردیده است :
نظریه تفسیری شورای نگهبان ( شماره 1543، مورخ 17 / 5 /1363)
" اصل سی ام قانون اساسی و بعض اصول مشابه آن مسیر سیاست کلی نظام را تعیین مینماید و مقصود این است که دولت امکاناتی را که در اختیار دارد، در کل رشتههایی که در قانون اساسی پیشنهاد شده، به طور متعادل طبق قانون توزیع نماید، بنابراین آموزش رایگان در حد امکان کلا یا بعضاً باید فراهم شود و با عدم امکانات کلی دولت با رعایت اولویت ها مثل ترجیح مستضعفان و مستعدان بر دیگران اقدام مینماید. لازم به تذکر است که مستفاد از اصل سی ام قانون اساسی دولتی بودن آموزش و ممنوعیت تأسیس مدارس و دانشگاههای ملی به موجب قوانین عادی نمیباشد. علیهذا مادام که دولت از امکانات فراهم کردن وسایل آموزش رایگان برخوردار نیست، عمل به مصوبه شورای انقلاب مغایر با قانون اساسی نمیباشد. "
توجه به دو نکته ضروری است :
اول آن که در این اصل هر چند ذکر شده است همۀ ملت ، اما به " اجباری بودن تحصیل " اشاره ای نشده است و برخی از افراد با استناد به این اصل ، از تحصیل فرزندان خود به دلیل استفاده از نیروی کار کودکان خود در زمین های مزروعی و کشاورزی و دامداری ، اجتناب می ورزند. توان اقتصادی آنان در حدی نیست که از نیروی کارگر استفاده نمایند و اصولا کشاورزی در کشور ما به صورت استفاده از نیروی کار اعضای خانواده و خویشاوندان انجام می شود.
دوم مگر قانون اساسی مادر قوانین و منشور قانونمندی افراد در جامعه اعم از افراد مسئول و غیر مسئول ، سیاسی و غیرسیاسی ، نیست؟! پس چرا در مقطعی از زمان با افزایش بی رویه جمعیت کشور بعد انقلاب و غافلگیری آموزش و پرورش که بیشتر مدارس آن در قبل از انقلاب استیجاری بوده است ، شورای نگهبان اقدام به ابلاغ نظریه تفسیری بر اصل سی ام می نماید؟ هر چند شورای نگهبان ناظر بر قانون اساسی است ، اما چرا واقعیت قانون را عوض ننموده است تا تکلیف انتظارات ملت و جامعه نسبت به آن مشخص شود؟
امروز هر فرد با این اصل آشناست و در برخورد با دریافت شهریه در مدارس دولتی و غیردولتی ، مدعی می گردد که چرا قانون اساسی نادیده گرفته می شود؟ آیا این تناقض باعث تردید در صلابت مواد قانون اساسی نمی شود ؟ وقتی کرده ها با گفته ها هماهنگ نیست ، بی اعتمادی و بی عدالتی و حس تبعیض شدید نیز رواج می یابد.
همچنان که اشاره شد ، افراد جامعه در صورت برخورداری از دارایی ، درآمد یا پایگاه اجتماعی ، می توانند تحرک صعودی داشته باشند که به نفع جامعه است و باعث توسعه انسانی می گردد. تغییر موقعیت اجتماعی ، نشان دهنده فضای باز جامعه است و برعکس . معلمان این جامعه نیز همانند دانش آموزان محروم ، از چنین فرصت ارتقایی ، بی نصیب هستند و شاید برای همین نه انگیزۀ مناسبی برای تعالی در شغل خود دارند و نه رضایت شغلی برای پیشبرد اهداف آن . که نتیجۀ هر دو مورد عدم رشد و توسعه در حیطۀ نظام آموزشی کشور است. اگر به خاطر داشته باشید ما همیشه از یک دور باطل بدون سرنخ برای رهایی سخن می گوئیم و یا مدام به نالیدن و نومیدی متهم می شویم ، دلیل همۀ این موارد مسدود بودن امکان هر نوع حرکت صعودی برای معلمان است. جهت استدلال دقیق این مهم ، می توان به عدم وجود امکان ادامۀ تحصیلات برای معلمان و بی نصیبی معلمانی است که به مدرک دکتری برای نیل به تحرک عمودی دست یافته اند اما حقوق و مزایای آنان همتراز یک دیپلم است ! اشاره کرد . ما معلمان هر روز بیشتر از دیروز ناخواسته به تحرک نزولی در جامعه محکوم می گردیم .
در بالا اشاره کردیم که وقتی فرد در عرصه رقابت اجتماعی برای دستیابی به پایگاه بالاتر عقب مانده یا عقب نگه داشته میشود، تلخی سرخوردگی و بیش از آن کاستی عدالت اجتماعی را تجربه میکند.
آری ! ما معلمان جزو معدود مشاغلی هستیم که در این جامعه سرخورده و محروم از عدالت اجتماعی هستیم.
هر چند وزیر محترم ، تلاش کرده اند در هفته معلم یادی از چهرۀ فقر آموزشی کشور بنمایند ( که البته در عکس مزبور علیرغم هفته معلم ، از خود معلم خبری نیست ) اما متأسفانه چنین حرکاتی در جامعه ما بیشتر به منزلۀ یک نمایش و ابزار سیاسی ، عینیت دارد و اعتمادی از سوی مردم به طور اعم ، حتی از سوی خود پابرهنگان جامعه برای آن باقی نمانده است. چون متعاقب آن خبری از تغییر اوضاع نامساعد و نامناسب زندگی محرومان و مستضعفان ، نمی شود. به طور طبیعی حتی در صورت نداشتن دانش کافی ، اگر رفتاری از سوی یک مرد سیاسی موجب ایجاد تحولات اساسی در تارو پود زندگی عده ای نگردد ، رنگ و بوی ناخالصی می یابد.
وزیر محترم ،
روزگاری در این کشور نیز همچون دیگر کشورها ، خنده بر هر درد بی درمانی ، دوا بود ، اما عمق فاجعۀ نابه سامانی در نظام آموزشی کشور با تمامی ضعف هایش ، آنچنان عظیم و دردناک است که چنین خنده های وزیرمآبانه نیز درمانی برای آلام بیشمار نظام آموزشیِ محرومان کشور محسوب نمی شود.
این کلاس بی رنگ و رو ، این کلاس بی میز و نیمکت ، و این چهره های مبهوت ، فریاد خاموش بی عدالتی ، تبعیض و محرومیت عریان میهن ماست که نه فقط در مدارس مناطق محروم که در مدارس تمامی شهرها و کلان شهرها با کمی تفاوت ظاهری ، شاهد آن هستیم. نجابت معلمان شما تا حدی است که روی صندلی و پشت میز زنگ زده و شکسته می نشینند و لباس خود را نخ نما و یا پاره می سازند اما از انجام وظیفۀ خود کم نمی گذارند ، هر چند که کسی صدای خاموش ایثار آنان را نمی شنود.
اصلا و ابدا نمی خواهم تصور کنم که این همکاران پخمگی به خرج می دهند ، اگر آنان صدای اعتراض بر نمی آورند و شکستگی میز و صندلی را با متانت تحمل می کنند ، بدان دلیل است که آنان از کفگیر به ته دیگ خوردۀ آموزش و پرورش سالهاست که معطلند. البته بهتر است که بگوئیم هزینه کرد در آموزش و پرورش صحیح نیست و یا جامعه لیاقت ارزشگذاری واقعی برای این قشر را ندارد تا دیگ سرمایه را بهینه سازی نماید!!
اگر فقط هزینۀ یک سالۀ بَنرهای نوشته شده و جلسات و سمینارها و کنفرانس ها و تشریفات مهمانی های درون و برون سازمانی و بازسازی ادارات مناطق و نواحی و استانهای سراسر کشور را به علاوۀ بودجۀ طرح ها و برنامه های ناموفق جاری در مدارس را در نظر بگیریم ، حداقل یک سوم بودجۀ آموزش و پرورش طی یک سال به دست می آید.
جناب وزیر ،
آرمانگرایی شما در تحقق کلاس های نیم دایره ای و بدون دیوار کشورهای برتر آموزشی جهان ، قرار است با حضور یک بار در سال و با خندۀ تنهایی تان در بین دانش آموزان محروم مبهوت نشسته بر زمین مرطوب جامۀ عمل بپوشد یا با واگذاری آموزش و پرورش به غیر آموزش و پرورشی ها ؟
تصور نمی کنید بدین طریق اوضاع نظام آموزشی ، بیش از گذشته اسفبارتر خواهد شد؟! شما نیز چون تمامی وزرای سابق ، پس از مدتی کوتاه دیگر وزیر نخواهید بود اما آثار به جا مانده از کرده های شما چگونه خواهد بود و زخم های آن چگونه التیام خواهد یافت ؟
علیرغم شرایط مرسوم در جهان ، ما هنوز همانند کشورهای عقب مانده با معیارهای انتسابی ، امکان برخورداری از امکانات متعدد را برای افراد جامعه فراهم می سازیم ، افرادی که به جز امکان تحرک نزولی در زندگی ، هرگز فرصت تحرک عمودی بر اساس معیارهای اکتسابی چون ﺷﻐﻞ ، ﻃﺒﻘﻪ و ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ اجتماعی و تحصیل را به دست نمی آورند.
در چنین شرایطی چگونه انتظار دارید نشستن شما بر روی زمین آن هم به سختی و یا دست تکان دادن و خندیدن شما درمان فقر آموزشی این نسل فرومانده باشد؟!
هیچ یک از این کارهای شما حتی معیار انتسابی تحرک اجتماعی شمرده نمی شود چه رسد به معیار اکتسابی . پس بیایید همه با یکدیگر باور کنیم که تحرک نزولی روزافزون این قشر در جامعه بعد نشستن بر روی زمین جهت کسب آموزش ، حتی با زیر خاک رفتن نیز زدوده نخواهد شد و ادامۀ چنین روند رکودآمیزی یعنی سیرقهقرایی و استحالۀ انسانیت. با چکمه پوشیدن و دست تکان دادن و خندیدن ، هیچ معضلی در نظام آموزشی کشور حل نمی شود و باور کنیم که ما به انسداد اجتماعی و ماندِ اِنگاره های عامیانه مبتلائیم.
1) ویکی پدیا ؛ دانشنامه آزاد. تحرک اجتماعی.
2) پژوهشکده باقرالعلوم ؛ تحرک اجتماعی . مصطفی همدانی . 24 آبان 1393
3 ) نیک گهر، عبدالحسین؛ مبانی جامعه شناسی . تهران . رایزن . 1369 . چاپ دوم .ص310 .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
گول این ... را نخورید. ....
را به حرمت قلم و اندیشه ، این سایت فرهنگی
را آلوده سیاست ننمایید. میلیونها اسم مستعار
هست یکی را با شعور خود انتخاب نمایید.به خوانندگان لطف می کنید.
بنده گول نخوردم ، شما چطور ؟!
اراده ای برای تحقق آرزوهای خودرا هم ندارند. طبق نوشته متن،قرار گرفتن ما درجایگاه نابسامان فعلی توسط مسولان ، ترسیم شده است وما محکوم به تحمل آنیم!!!!
ظاهر موضوع زندگی فردی افراد است با پتانسیل هایی که دارد اما واقعیت آن که افراد توسط یک نظام اجتماعی و سیاسی مشخص ، راهبری می شوند. اگر دقت کنید در بین این همه کشور پیشرفته در جهان ، فقط نام سه کشور به عنوان بیشترین برخوردار از امکان تحرک عمودی ذکر شده است.ما فقط اراده نمی کنیم باید در کنار تلاش و کوشش خود به حد متعارف پیشرفت در جامعه خود نیز معتقد باشیم.
امروز اگر من مثلا مادام کوری نیستم ، بخشی را خودم بی ارادگی کرده ام اما بخشی را جامعه به من دیکته کرده است......
وضعیت معلمان را در جامعه به تصویر کشانده اید.
یک نگاه تیز و هوشیارانه برای آشکار شدن دلایل
محرومیت آنان از زندگی اجتماعی.
ممنون از حسن نظرتان.دریچه ای بود برای محرومیت معلمان. آنانی که تا دکتری تحصیل کرده اند نیز اثباتی برای نداشتن اراده جهت انتخاب محل خدمت خود.تشکر
نیم نگاهی بیفکنیم وریشه ی روستازادگی بیشتر آنان رابپذیریم ، بنابه آنچه که درمتن از اهمیت تحصیل گفته شده ، می فهیم آنانی که بالای ۵۰ سال
سن دارندخودشان ازهمین تحصیل به شرایط امروزی رسیده اند، اما ما معلمان بامدارک بالای
لیسانس چگونه درمحبس آموزش وپرورش، محکوم و دست وپا بسته ایم. ظلمی آشکارتر ازاین !!! تبعیضی مغرضانه ترازاین !!!
درست است. در گذشته با تحصیل می شد نردبان ترقی را بالا رفت . اما الان شرایط دیگری نیز لازم است. هر یک از ما معلمان این شرایط را بهتر می شناسیم. تشکر
اصل ۳۰ قانون اساسی در سال ۶۳ داده نمی شد،
ما امروز شاهد چندگانگی نظام آموزشی و پولی
شدن آموزش نبودیم!!!
این مصلحت نظام است یا مصلحت ملت؟!!
اگر با شاید و باید قرار باشد عمل نماییم ، یقین
هرگز به سر منزل مقصود نمی رسیم. تشکر
اول بنده حاج خانم نیستم حاج آقا.
دوم شما با دانش و کمال خود متن را نقد نمایید در خدمتم.
سوم علوم مختلفی که از آن صحبت نمودید رشته تحصیلی و تدریس بنده است. تشکر
وزیر استعفا دهد !!!
ناشناس محترم ، پیشنهاد که حقیقتا ناب هست،
حداقل چنین بیندیشیم که دل یک مسلمانی باعث خداحافظی وزیر شد. تشکر
و اعتباراجرایی خودرا از دست داده است.خانم امامی شما به نکته ی درستی اشاره کرده اید این قانون فقط بیانگر رایگان بودن آموزش است نه اجباری بودن آن. اما اصولا بیشترافراد به رایگان و
اجباری بودن تحصیل یعنی هردو اشاره می کنند. هرچند امروز هیچکدام صدق نمی کند.
در زیر اگر دقت کنید سال تصویب اجباری
بودن تحصیل در ایران را اشاره کرده ام. تشکر
رئیس سازمان نهضت سوادآموزی:
آموزش در ایران اجباری نیست / مشکلات «اقتصادی» علت 53 درصد ترک تحصیلهای دوره ابتدایی
رئیس سازمان نهضت سوادآموزی به بررسی علل عدم ریشهکن شدن بیسوادی پرداخت و گفت: از عمدهترین علل، عدم پوشش کامل کودکان شش ساله است که یک ریشه قانونی دارد و آن این است که آموزش الزامی نیست. در واقع قوانین بالادستی ناظر بر رایگان بودن آموزش است ولی ناظر بر اجباری بودن آن نیست و ما اکنون قانونی برای اجبار افراد برای ثبت نام در دوره ابتدایی نداریم.
باقرزاده درباره اجباری شدن سوادآموزی گفت: طرحی را در سال 94 به دولت پیشنهاد دادیم که در بند ۴ آن آمده بود از ابتدای سال ۹۵ هر شخصی بخواهد گواهینامه یا جواز کسب دریافت کند باید سواد داشته باشد یا تحت برنامه های سوادآموزی قرار گرفته باشد، اما در مجلس اعلام شد که خلاف قوانین موجود است و فعلا به نتیجه نرسیده است.
قانون اصلاح قانون آموزش و پرورش عمومی اجباری و مجانی مصوب مرداد ماه ۱۳۲۲
(برای دوره ابتدایی و راهنمایی 8 سال )
ما معلمان جزو معدود مشاغلی هستیم که در این جامعه سرخورده و محروم از عدالت اجتماعی هستیم.
تاحدی که محکوم به شنیدن تمامصفات ناشایست از سوی افرادکارشناس واهل وفن ومقامات ومردم کوچه
بازارمی گردیم. آنان ماراناتوان ونالایق می شمارند. در حالی که خودآنان مسبب حال وروزماهستند.
من و شما با اثبات قابلیت های شغلی خود نباید
به آنان بهانه چنین تفکراتی را بدهیم. ما نباید با
برداشت غلط عده ای از شغل معلمی ، همسو شویم.
بدون تعارف بیایید هر کدام جداگانه و در جمع ،
بیندیشیم چه توانایی های بالقوه و بالفعل داریم ؟تشکر
تغییر موقعیت اجتماعی ، نشان دهنده فضای باز جامعه است.
وچون مابرای تحقق امکان این تغییراختیاررا به دولت مردان داده ایم پس دست خالی مانده ایم. پس نتیجه آن که در جامعه مافضای بازی برای ایجادتغییراجتماعی ، وجودندارد پس ماعقب نگه داشته ایم.
کوچک ترین تغییر از باور و عمل من معلم در
کلاس درس و اتاق دفتر در ارتباط با همکاران ،آغاز می شود. سهم ما برای ایجاد تغییرات مغید و مثبت
و مؤثر چه میزان است؟
در انتظار تغییرات کلی و زیربنایی در آموزش و پرورش بنشینیم ، با مردان و رویه فعلی ، قدری
ناممکن است. هر فرد و هر واحد باید کوشش کند
تا تغییر ایجاد شود. تشکر
وزیر قرار است برود، در متن اشاره کرده اید
شما هم چون وزرای دیگر پس از مدتی دیگر
وزیر نیستید.....!!!
بنده به وقت قانونی وزارت ایشان اشاره کرده ام و تصور می کنم کسی به نمایندگی ایشان نمی اندیشد. روزگاری لباس وزارت ترجیح برتر افراد بود و حال نمایندگی.
تشکر