پخش چند ویدئو از شادی و رقص دانش آموزان با یک آهنگ نه چندان به هنجار، واکنش های وسیعی در سطح جامعه ایجاد کرد . مسئولان دولتی و مقامات وزارت آموزش و پرورش از یک سو اظهار نظر کردند و برخی نمایندگان مجلس نیز در این مورد به واکنش پرداختند و حتی علی مطهری ، نایب رئیس مجلس خواستار توبیخ مدیران مدارس فوق شد .
کارشناسان عرصه های اجتماعی و تعلیم و تربیت هریک از منظری به بررسی این رویداد پرداختند .
وزارت آموزش و پرورش نیز تمام توان خود را صرف شناسایی مدارس فوق کرد و اخباری از معرفی مدارس فوق به دادگاه ها نیز منتشر شده است .
چرا چنین حوادثی رخ می دهد و چرا چنین واکنش هایی در پی دارد؟ چرا در جامعه ای که موسیقی فاخر آن ریشه در تاریخ دارد یک آهنگ دارای نکات غیر اخلاقی چنین در بین خانواده ها و نسل جوان شیوع می یابد؟ و ده ها چرای دیگر در بررسی این رویداد رخ می نمایاند در برابر ماست .
به نظر می رسد در برابر همه این چراها دو جریان وجود دارد ؛ جریانی که واقعیت موجود را می پذیرد و این ویدئو ها را به عنوان نمایی از واقعیت مدارس و خواسته های دانش آموزان امروز می بیند و جریانی که به هر دلیل قصد نادیده گرفتن این واقعیت را دارد . سند تحول بنیادین به عنوان مهم ترین سند رسمی آموزش و پرورش از « حیات طیبه» به عنوان هدف اساسی نظام آموزش و پرورش نام می برد ولی گفتمان غیر رسمی که درواکنش با گفتمان رسمی شکل گرفته تا حد زیادی ساختارشکن است و بیش از آنکه بر منطق استوار باشد حس رهایی بخشی دارد .
واقعیت های مختلف موجود دراین رویداد را می توان به ترتیب زیر بیان کرد:
1) جایگاه آموزش و پرورش :
در زمانه ما با تحولاتی که در زمینه ارتباطات به وجود آمده است آموزش و پرورش مرجعیت تام خود را در زمینه تعلیم و تربیت از دست داده است . بخش زیادی از تعلیم و تبیین دانش آموزان فعلی در خارج از مدرسه صورت می گیرد . در نظام آموزش و پرورش ما هرسال متون دینی وجود دارد و برنامه هایی نیز برای تبلیغ دینی در بین دانش آموزان انجام می گیرد ولی با همه این ها بروندادهای آموزش و پرورش همچنان خارج از اهداف برنامه ریزی های مزبور می باشد .
به نظر می رسد فهم جایگاه آموزش و پرورش و انتظار در حد این فهم یکی از مهم ترین واقعیت هایی است که نادیده گرفته می شود .
2) چرایی رشد ابتذال :
ترانه ای که این روزها محل اختلاف نظرها و اظهار نظرهاست ترانه ای به شدت شخیف و مبتذل است و باید این سوال را مطرح کرد که چرا چنین ترانه ای در بین دانش آموزان رواج و گسترش می یابد و مورد توجه قرار می گیرد . روند رشد این ترانه غیر اخلاقی در سطح جامعه حیرت آور است و خبر از یک تحول اساسی در مناسبات فرهنگی و اجتماعی می دهد که همچنان نادیده گرفته می شود.این واقعیتی است که مسئولان فرهنگی ، اجتماعی و آموزشی نمی خواهند یا نمی توانند به راحتی بپذیرند و تا زمانی که این واقعیت را نیپذیرند توان طراحی و مهندسی فرهنگی نخواهند داشت .
3) بی توجهی به هنر و زیبایی شناسی:
در نظام آموزش و پرورش ما هیچ نوع آموزش مدون و پایه در مورد موسیقی و هنر که از دوران ابتدایی دانش آموزان را با هنر و موسیقی فاخر آشنا کند وجود ندارد .دانش آموز ایرانی اگر از طریق خانواده یا اطرفایان با موسیقی آشنا نشود هرگز نمی داند موسیقی ایرانی چیست و چه تاریخی دارد و با جایگاه آن آشنا نمی شود . درک پایین از هنر و انواع آن و زیبایی شناسی هنری در جامعه منجر به رشد ابتذال در عرصه های مختلف هنری می شود .
4) گسست آموزش و پرورش رسمی و غیر رسمی :
در شرایط فعلی دوگفتمان متفاوت در عرصه آموزش و پرورش حضور و تضاد دارند . یکی گفتمان رسمی آموزش و پرورش است که در قالب کتاب ها و برنامه های رسمی وزارت آموزش و پرورش خود را نشان می دهد و دیگری گفتمانی است که در برابر گفتمان رسمی می خواهد خود را از آن برهاند و ویدئو های منتشرشده و هزاران مورد منتشر نشده نشانه بارز شکل گیری و قوام این گفتمان می باشد .
گفتمان دوم حتما گفتمان غیر دینی نیست و در بسیاری موارد مناسک دینی را رعایت می کند و یا احترام می گذارد ولی با آنچه در گفتمان رسمی تاکید می گردد فاصله دارد .
سند تحول بنیادین به عنوان مهم ترین سند رسمی آموزش و پرورش از « حیات طیبه» به عنوان هدف اساسی نظام آموزش و پرورش نام می برد ولی گفتمان غیر رسمی که درواکنش با گفتمان رسمی شکل گرفته تا حد زیادی ساختارشکن است و بیش از آنکه بر منطق استوار باشد حس رهایی بخشی دارد .
گفتمان دوم برای رهایی بخشی خود افقی مبتنی بر فکر و اهدیشه ترسیم نکرده است . این گسست را می توان به وضوح در اتفاقاتی که در بدنه آموزش و پرو.رش رخ می دهد مشاهده نمود .
رویداد اخیر بیش از آنکه به دادگاه و پرونده و هیات تخلفات و مانند اینها نیاز داشته باشد به فهم علمی و واقع بینانه از شرایط جامعه و آموزش و پرورش نیاز دارد .
« ساسی گیت » که این روزها موجب می شود وزیر محترم آموزش و پرورش گروهی را مامور پیگیری کند که شاید توطئه ای در کار باشد بیشتر از گروه توطئه یاب به تفکر علمی واقع بین نیاز دارد.
نیازی نیست آرمان هایمان را کنار بگذاریم ولی باید بین آرمان و واقعیت پل زد و با سلاح واقعیت راهکارهای جدید پیشنهاد کرد .
آنچه منتشر شد رونمایی از واقعیت بود که اگر نپذیریم واقعیت را کتمان کرده ایم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
جای سند تحول در حوزه های علمیه مناطق و شهرستان هاست و اگر احساساتی نشویم سند ۲۰۳۰ را باید بیاریم تو مدارس اجرا کنیم
چگونه است ؟ صنعت ، اموزش عالی ، صادرات ، مجلس و سایر نهادها چگونه است
رقص با یک آهنگ درجه چندم این همه دستمایه زیر سوال بردن آ.پ. می شود
حالا اگه گریه میکردن به خدا اگه صدای شما در میومد،حالاکه به ذره شاد شدن شما مخالفید