دوستی داشتم که معلم عربی دوره راهنمایی بود و سایتی ( وبلاگی ) داشت و مطالبی انتقادی می نوشت .
در سال 92 در ستاد روحانی و بحث های انتخاب وزیر موقعیتی برای خودش ایجاد و توجه فانی را جلب کرد. وقتی می خواست به عنوان نفر دوم وارد روابط عمومی شود ، ده ها فکر خوب توی کله اش بود و با من مشورت می کرد.
به او گفتم دچار خیالپردازی نشو، روابط عمومی آموزش و پرورش، افراد را استحاله می کند و به شوخی گفتم دو سه ماه بعد حتی با من دشمن می شوی .
به او گفتم برای خلاصی از بوی چُس دانش آموزان راهنمایی برو ، حقوق بیشتری بگیر و ترقی کن ، اما تو را خدا دست از این رسالت بازی و آرمانگرایی و مغلّق گویی بردار.
رفت و سیستم او را بلعید و از جنس خودش کرد... البته از نظر شخصی حتما برایش خوب شد...
آقای علیپور ممکن است هضم و جذب شود یا به بیرون پرتاب شود.
من آقای علیپور را فقط در فضای مجازی می شناسم و البته او را بر حسب نوشته هایش فردی باسواد و دارای دغدغه های سیاسی و اجتماعی می دانم . ازآن سنخ افرادی که وجودشان در این وزارتخانه فقیر غنیمت است.
او مدیر یک بخش پژوهشی در اداره کل گیلان بود و من انتقادی به موقعیت شغلی او نداشتم. نگاه من همچنان نسبی گرا است. مثلا در یادداشت اخیر نوشتم:
"پست مشاور آموزشی و پژوهشی آقای روزبهانی در معاونت مشارکت ها، اجرایی نیست. ضمن اینکه دیدگاه های آقای روزبهانی درباره توسعه مدارس غیردولتی تضاد چندانی با موقعیت شغلی جدید ایشان ندارد. اما در مورد آقای علیپور کار دشوارتر است."
به نظرم دیدگاه های علیپور (بر اساس اظهار نظرهایش در این صفحه ) مطلقا با مدیریت روابط عمومی (تاکید می کنم مدیریت روابط عمومی ) سازگار نیست. کلی گویی آفت است و ما که از مدیران انتقاد می کنیم که برنامه ندارند یا چیزهایی را به عنوان برنامه سرهم بندی می کنند ، خودمان باید روشن و صریح باشیم
روابط عمومی وزارتخانه را از 23 سال پیش خوب می شناسم . روابط عمومی مخصوصا در ادارات کل استانها یک بوق است.این توهین به کسی نیست.بلکه انتظار سیستم از این بخش است. باید خبرها را با دید جانبدارانه تنظیم کنی و به رسانه ها خط بدهی. باید پشت سر رئیس راه بیفتی و هر چرندی که گفت تیتر کنی . باید یاد بدهی که مدیرکل چگونه اعمالش را در سخنرانی و مصاحبه توجیه کند، باید پیش پا افتاده ترین حرفهای مدیران بخشها را برجسته کنی . باید به سند 2030 حمله کنی . باید عکس های خوشگل مدیرکل و مسئولان را توی سایت بگذاری . باید پخش موسیقی پاپ در مدارس را کار دشمن بدانی. باید آمارهای ساختگی معاونت پرورشی اداره را در باره برگزاری نماز و فعالیت های پرورشی را اعلام کنی . اگر بکنی می مانی و اگر نکنی پرتت می کنند به گوشه ای .
توی روشنفکر را برای این می خواهند که کارآمدتر و به روز تبلیغ کنی .
ظاهرا الگوی آقای علیپور مدیریت شکست خورده آقای نظری در روابط عمومی وزارتخانه است ، حتی ایشان بخشی از جواب من را زیر کامنت آقای نظری نوشته اند که معنا دار است.
من تفاوت کیفی بین فعالیت روابط عمومی در دوره مدیریت آقای نظری با مدیران سابق نمی بینم . اگر هست آقای علیپور یا آقای نظری با فکت و مشخص و فارغ از کلی گویی توضیح بدهند . اما این را همه می دانند که ظاهرا آقای نظری بعد از گذاشتن کامنتی انتقادی در باره دخالت نمایندگان در تعیین مدیران آموزش و پرورش ، با التیماتوم نماینده رشت برکنار شد. این یعنی شکست. وزیر و نماینده رشت که عوض نشده اند. آیا روابط عمومی تحت مدیریت آقای علیپور می تواند دخالت های کوچکی نژاد را نقد کند ؟
خدا کند که بتواند و خدا کند که وزیر از سر تقصیراتش بگذرد. بحث چپ گرایی و مارکس و انگلس و ساختارگرایی انحرافی است. بحث ما بر سر کارکرد روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش است.
در شرایطی که آقاب بطحایی اصولا نهادی به نام روابط عمومی را قبول ندارد و آن را در دفتر وزیر ادغام کرده است ، به نظرم هرگونه تصور در باره استقلال نسبی روابط عمومی خوش خیالی است. باز هم تکرار می کنم هیچ قبح اخلاقی ندارد که یک معلم یا کارمند آموزش و پرورش شغل مهم تر و پر درآمدتری بگیرد. مساله وقتی اشکال دارد که تمایلات و منافع شخصی مان را با توجیهات اجتماعی و سیاسی غیر قابل قبول بپوشانیم.
آقای علیپور حتما برای خودش یک نقشه راه و برنامه دارد و قرار است تحولی در روابط عمومی ایجاد کند . برای اینکه امکان سنجش و ارزیابی در آینده فراهم شود خوب است آقای علیپور به ما بگویند که دقیقا چه تغییراتی می خواهند ایجاد کنند؟
کلی گویی آفت است و ما که از مدیران انتقاد می کنیم که برنامه ندارند یا چیزهایی را به عنوان برنامه سرهم بندی می کنند ، خودمان باید روشن و صریح باشیم .
گروه آموزگاران اندیشمند
نظرات بینندگان
ندارند. رشته ی تحصیلی ایشان در حد پروفسوری
هم باشد قادر به اجرای شرح وظایف روابط عمومی
یا با نام اختراعی جدید وزارتخانه نخواهد بود.
عدم جایگزینی صحیح تخصص عمده جهل مسئولان ماست. شما به حضور فیزیکی افراد برای
مسکوت نگه داشتن ادارات خود نیاز دارید نه فرد
متخصص کاربلد. برای همین مشکلات کم که
نمی شود ، شدت هم می یابد. در انتظار افزونی
مشکلات منطقه بنشینید . من فردا را می بینم ، شما
کی خواهید دید؟!!
بنده قبلا خدمت جناب عبداللهی نوشتم که اگر عدم اشاره به مصداق ها امکان کلی گویی و گِرد گویی را به وجود می آورد اما در مقابل اشاره به مصداق/ مصادیق و نام بردن از اشخاص در تحلیل ها، احتمال شخصی شدن بحث را در پی دارد. منِ علیپور از ترس متهم شدن به اموری، به جای پرداختن به موضوع محوری گفتگو، می بایست در تلاش برای دفاع و اثبات شخص خودم باشم و عملا به جای ورود به گفتگو، وارد فضای مناظره بشویم. در مناظره هم خواه ناخواه روش جدلی غلبه خواهد کرد و هدف اسکات خصم خواهد شد و نه تبیین مساله!
لطفا کامنت های خود را یکبار مرور بفرمایید و ببینید آیا به جز تملق و چاپلوسی و مطالبه غیر مستقیم پست و موضع گیری له یا علیه افراد برای رسیدن به پست چیز دیگری می بینید ؟
شما اگر خوشحال می شوی فکر کن دست یک چاپلوس متقاضی پست را رو کرده و طرف را رسوای عالم کرده ای.
انشاءالله که با این کشف، حال خوشی نصیبتان بشود.