متن زیر به بهانه سخنرانی دکتر نعمت الله فاضلی در جلسه تودیع دکتر مهرمحمدی درباره وضعیت دانشگاهها نوشته شده است .ضمن ادای احترام به این دو بزرگوار، لازم به ذکر است که از اسامی ایشان فقط به عنوان نمادی از جامعه شناسان و محققین و کارشناسان آموزشی استفاده شده است.
مقایسه انجام شده در متن بین نظام آموزشی کشور ما با نظام های آموزشی کشورهای پیشرفته بر پایه اطلاعاتی است که در طی یکسال تحصیل فرزندانم در مقطع ابتدایی و دبیرستان در یکی از این مدارس کسب کرده ام.
" باهم فریاد بزنیم "
آقای دکتر فاضلی!
سخنان انتقادی و فریادهای پر از خشم شما را در مراسم تودیع دکتر مهرمحمدی شنیدم.
سخنان صادقانه و حساسیت شما درباره وضعیت بحرانی دانشگاه ها ستودنی است.
به نظر شما در بقیه گروههای شغلی در جامعه ما از بابت صداقت و اخلاق و منش و فرهنگ شرایط ما چگونه است؟ ما از روزی دورو و ریاکار شدیم که جلوی در مدرسه به خاطر رنگ جورابمان توبیخ شدیم نه به خاطر همکاری نکردن در یک برنامه گروهی
به عنوان مثال ،آیا نظام ارزشیابی و ارتقا در سایر ارگانها و سازمانها نسبت به دانشگاههای ما شرایط بهتری دارند؟
معلمین ما، کارمندان ما، پزشکان ما، مهندسین ما، هنرمندان و ورزشکاران ما ، صنعتکاران و اهل فرهنگ ما و سیاستمداران و نمایندگان ما و...... با چه سازوکاری در نهادها و سازمانهای خود ارزشیابی می شوند و به درجه های بالاتر می رسند؟ بگذریم از بسیاری از مشاغل که هیچ سازو کار ارزشیابی هم برای آنها وجود ندارد . وضعیت کل جامعه ما از بابت فرهنگ و منش و اخلاق وصداقت چگونه است؟"
آقای دکتر فاضلی می دانید وجه مشترک همه این اقشاری که برشمردم چیست؟
ما همگی تربیت یافته همان سیستم آموزش و پرورشی هستیم که شما درمراسم تودیع یکی از چهره های شاخصش شرکت کرده اید و فریاد برآورده اید.
ما و نسل بعد ازما جزو همان نسلی هستیم که عجله داشتیم پله های ترقی را سریع طی کنیم.به ما آموزش داده نشد که :
" آسانسوری برای موفقیت وجود ندارد و باید پله های پیشرفت را یکی یکی طی کنیم" (این جمله شعار دانش آموزان یک مدرسه ابتدایی در یکی از کشورهای پیشرفته بود که کل سال تحصیلی همه فعالیتهای دانش آموزان را دربرگرفته بود).ما و نسل بعد از ما کار گروهی بلد نیستیم.ما و نسل بعد از ما در تب و تاب رقابت و پیشرفت نتوانستیم چشمهایمان را باز کنیم و دنیای اطرافمان، انسانهای کنارمان و طبیعت دور و برمان را ببینیم . در بین نسل ما و بعد از ما دروغ و بی صداقتی و دزدی در هر گروه شغلی که جست و جو کنید زیاد است.
ولی شما جامعه شناس ها کجا بودید زمانی که برنامه ریزان آموزشی و نویسندگان و طراحان کتب درسی در حق ما و کودکی ما خیانت کردند تا فریاد بزنید؟
دو سه سال تحصیل هم نسلان من که در دوران جنگ گذشت بهترین سالهای کودکی ما بود . چون می توانستیم در میان پناهگاه های مدرسه با دوستانمان بدویم و بازی کنیم .
هنوز مدارس به انواع و اسامی مختلف طبقه بندی نشده بودند.
ما هنوز در مدارس تیزهوشان و نمونه و مذهبی و قرآنی و شاهد و بسیج و غیر انتفاعی و دولتی و... در جزیره های جدا از هم اسکان داده نشده بودیم و هنوز ساکنین این جزایر با حسرت یا نفرت به هم نگاه نمی کردند. هنوز تست هوش و آزمون تیزهوشان و انواع آزمونها و مصاحبه های ورودی مدارس مختلف متولد نشده بود. هنوز کتابهای کمکی ابداع نشده بودند که بعد از ظهرهای ما را در خانه خاکستری کنند. هنوز می توانستیم بعد ازظهرها با دوستانمان در کوچه بازی کنیم . هنوز کلاسهای زبان و کامپیوتر و چرتکه و هزار کوفت و زهرمار دیگر فراگیرنشده بود .
ما از روزی دروغگو شدیم که تمام استعداد و انرژی مان صرف تکالیف مدرسه شد . ما از روزی بداخلاق شدیم که کتابهای تست و درسهای سنگین مدرسه بهترین روزهای کودکی و نوجوانی ما را سیاه کرد .
ما از روزی دورو و ریاکار شدیم که جلوی در مدرسه به خاطر رنگ جورابمان توبیخ شدیم نه به خاطر همکاری نکردن در یک برنامه گروهی .
ما کودک بودیم و ناچار به تحمل ولی شما جامعه شناسها چرا هیچ نگفتید؟ چه انتظاری از هم نسلان من دارید که صبر داشته باشیم و برای پیشرفت تک بعدی و تک نفره عجله نکنیم وقتی ایستادن در صف و کمک به هم نوع و کارگروهی را در کودکی به ما یاد ندادند و به جای آن رقابت و تست زدن و حذف رقیبانمان را به ما یاد دادند.
ما ثمره ی همان نظام آموزشی هستیم که اعقاب دکتر مهرمحمدی طراح آن هستند.
امیدوارم امثال ایشان این امید را پیدا نکرده باشند که با نظام جدید و سند تحول بنیادین که در تدوینش دست داشته اند شرایط بهتر خواهد شد.تحولی که سندش را همان افراد قبلی با همان اطلاعات بروز نشده قبلی نوشته اند طنز تلخی بیش نیست . مهارتهای زندگی و سواد رسانه و کارآفرینی را با اضافه کردن چند عنوان کتاب به بدبختی های دانش آموزان نمی توان به کودکان و نوجوانان یاد داد. دانش آموزانی که در انبوه تکالیف و انتظارات غیر معقول معلمین بیش از ده عنوان کتاب و درس و تست گرفتارند با چه انرژی و امیدی به کار آفرینی و سوادرسانه بیندیشند؟
مگر برای نویسندگان و طراحان نظام آموزشی و شما جامعه شناسان کارسختی بود که تحقیق کنید و ببینید که در کشورهای با نظام آموزشی پیشرفته تعداد دروس و محتوای درسی به خصوص در مدارس ابتدایی به چه شکل هست؟ ما همگی تربیت یافته همان سیستم آموزش و پرورشی هستیم که شما درمراسم تودیع یکی از چهره های شاخصش شرکت کرده اید و فریاد برآورده اید
به عنوان معلم بیش از ده سال در مقطع دبیرستان درس پایه تدریس کرده ام ...
باور کنید بسیار طاقت فرساست آموزش پدیده فوتوالکتریک و فیزیک هسته ای به دانش آموزانی که حوصله جمع و تفریق را هم ندارند . درباره دانش آموزان مدارس شمال شهر تهران صحبت نمی کنم . از میلیون ها دانش آموز معمولی در شهرها و روستاهای محروم دور و نزدیک کشور صحبت می کنم که هر هفته از بهترین هفته های زندگی شان را باید صرف انجام تکالیف سنگین آموزشی و پرورشی و برآورده کردن انتظارات بیش از پانزده معلم و معاون متفاوت علاوه بر انبوه انتظارات خانواده و جامعه کنند.
نمی دانید چقدرسخت است یاد دادن معادله موج به دانش آموزی که نمی داند یا دیگر برایش حتی سلامت جسمش اهمیتی ندارد وقتی سلامت روح و شخصیتش را در این نظام آموزشی ناکارآمد امثال من معلم نابود کرده ایم و دلخوشیم که داریم طبق سرفصلهای پیشرفته ترین کشورهای دنیا تدریس می کنیم.
به قدری سرفصلها و عناوین دروس و نحوه ارائه ی حتی همان دروس مشترک با ایران، با کشور ما متفاوت است که اسمی به جز خیانتکار و دروغگو نمی توانم بر روی هر کسی که در تدوین کتب درسی و برنامه ریزی آموزشی و عناوین دروس در کشور ما دارد بگذارم.همان ها که مدعی اند نظام جدید آموزشی و کتب درسی جدید با تحقیق بر روی نظام آموزشی کشورهای موفق در آموزش و پرورش تدوین شده است.
مطمئنا تحقیق در این باره در طول این سالها نه برای نویسندگان کتب درسی نه شما جامعه شناسان کار سختی نبوده ؛ چطور صبر کردید؟!
چطور کاری نکردید تا هزینه های هنگفتی که می توانست برای تجهیز مدارس و برای ساختن محیط سالم و شاد در مدارس صرف شود برای تدوین کتب تهوع آور فعلی و نظام ضعیف آموزشی صرف شود که بعد از ماهها کلنجار رفتن با بنگاههای اقتصادی حتی نتوانست لکه ننگ آزمون تیزهوشان را از دامن خود پاک کند آن هم در زمانی که نخبه پروری در خفیف ترین اشکال آن هم در مدارس کشورهای پیشرفته وجود ندارد. نه در حد تقسیم دانش آموزان به خوبها!! و بدها !! یا زرنگها و ضعیفها در تابلوهای مدارس و نه حتی در حد مقایسه کودکان و نوجوانان با بقیه در کارنامه هایی که فقط اولیا مشاهده اش می کنند.
چه برسد به اینکه مدارس عکسهای چند متری دانش آموزان موفق در کنکور و آزمونها را ماهها از در و دیوار مدرسه ها و شهرها آویزان کنند. شما جامعه شناسان کجا بودید وقتی که سیستم آموزشی و صدا وسیمای ما در کنار دلالان آموزشی تنها راه خوشبختی و انسان خوب شدن را موفقیت در آزمونها و کنکورهای بنگاههای مالی تبلیغ کردند؟
مگر برنامه ریزان آموزشی ، امثال دکتر مهرمحمدی و نویسندگان کتب آموزشی و جامعه شناسان نمی دانستند در کشورهای با آموزش و پرورش موفق تقریبا چیزی به عنوان کتاب درسی وجود ندارد؟ و در مدارسی هم که کتاب درسی وجود دارد با چه روشهای هوشمندانه ای کتابها را به عنوان سرمایه های با ارزش استفاده و نگهداری می کنند؟
مگر سخت بود که تحقیق کنند عناوین درسی در مقطع ابتدایی و دبیرستان چقدر با کشور ما متفاوت است و این تفاوت چه نتایج معجزه آسایی برای آنها و چه نتایج ویران کننده ای برای ما دارد؟
مگر نمی شد تحقیق کرد که در نظام های آموزشی موفق معلم با دانش آموز مسابقه نمی دهد...
معما طرح نمی کند و فقط در حدی که آموزش داده تکلیف می دهد و آزمون می گیرد.
مگر چقدر دشوار بود که فقط در روز ارائه نتیجه یکسال کار دانش آموزان یک مدرسه ابتدایی در یک کشور با آموزش و پرورش پیشرفته حضور پیدا کنید و ببینید چه سطحی از شادی ، کار گروهی ، اعتماد بنفس ، تحرک بدنی ، اطلاعات عمومی و صداقت را دانش آموزان در این مدارس بدون هیچ فشاری و استرسی با روحیه خوب و در کلاسهای ورزش و موسیقی و هنر و ریاضی و علوم در کنار هم فراگرفته اند.
کودکان و نوجوانان از نژادها ،مذاهب و طرز فکرهای مختلف توانسته اند از طریق مدرسه در کنارهم آموزش ببینند و تفاوتهای هم را بپذیرند و کارگروهی و روش زندگی و مطالب علمی یاد بگیرند.
مگر چقدر دشوار بود که تحقیق کنید که نظام های آموزشی پیشرفته در درجه اول بر دانش و اخلاق و علوم تربیتی به روز شده متکی ست...نه فقط منابع مالی..
آقای دکتر !
بیایید باهم فریادهای مان را برسر سیاستگذاران، مولفان و مجریان آموزشی ی بکشیم که واقعیت ها را نمی بینند و نمی خواهند شائبه همکاری با موسسات مالی آموزشی را با عملکرد درست برطرف کنند .
بیایید فریادهایمان را بر سر خانواده هایی بکشیم که هماهنگ با سیستم بیمار آموزشی، کودکی و نوجوانی فرزندانشان را تباه می کنند .
بپذیریم که " مشکل جمعی را نمی شود با حرکت فردی حل کرد " .
بیایید کاری موثرتر از فریاد انجام دهیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
"نخبه پروری در خفیف ترین اشکال آن هم در مدارس کشورهای پیشرفته وجود ندارد."