در روزهای اخیر دو تصویر دو نحله فکر ی و رفتاری را درجامعه مجازی و بالتبع جامعه نمایندگی می کنند. تصویر نخست ، تصویر کودکانی که به تقلید از یک مداح، در حال انجام یک مناسک آیینی مذهبی اند و تصویر یا تصاویر دیگر، کودکانی که در حال تقلید از یک خواننده آن ور آبی و ترانه " جنتلمن" هستند.
هر دو تصویر متشکل از حرکات موزون و طنین دار و جملات قافیه دارند. پس تا اینجای کار مورد مناقشه و مخالفت نیستند. آنچه این دو را از منظر "قرائت رسمی قدرت" از هم تفکیک می کند مضمون و خالق اثر است. ترانه جنجالی که خوانش آن در مدارس به شکل اپیدمی درآمده از آن ساسی مانکن است.
منتقدان، آن را دلیلی دیگر بر اثبات مخالفت با سند (بیست سی ) می دانند، علی مطهری خواستار برخورد با عوامل پخش کلیپ جنتلمن ساسی مانکن در مدارس شده است و وزیر آموزش و پرورش هم تمسک به قران و برگزاری نماز را راه حل ماجرا می داند.
اما چرا یک ترانه این گونه مورد اقبال قرار می گیرد و چرا دستگاه رسمی حکومت این چنین به آن واکنش نشان می دهد و آن را هم به عرصه دیگری از تقابل تبدیل می کند؟ جست و جوی مقصر در افراد و مدیریت ماجرا با تنبیه و یا تحمیل نوجوانان به فلان رفتار و مناسک مذهبی و نظایر آن مصداق آب در هاون کوبیدن است و گام اول برای بیرون آمدن از این وضعیت ، قبول تغییرات اجتماعی و بیرون آمدن از کشمکش دوگانه حاکمیت - مردم است
روزنامه اعتماد ملی در خرداد هشتادو هشت شمسی در یادداشتی با عنوان «چه کسی از ساسی مانکن میترسد؟»در باره آثار او می نویسد:" قافیهپردازیهای به شدت امروزی با درونمایه و واژگانی بسیار روزآمد که گاه به جز نسل جوان به سختی آن را میفهمد".
آنچه ساسی مانکن را و ترانه او را تا این حد با اقبال نسل جوان و بلکه نوجوان روبه رو می کند ریشه در همین عنصر تازه گی،سادگی، ساختار شکنانه موسیقیایی، امروزی بودن و ازهمه مهم تر شور و تحرک بالای نهفته در آن است. امری که در جامعه گرفتار در گفتمان و مضمون فرهنگی خمود، به شدت سنتی ، محافظه کار و ملال آور، با استقبال نسل جوان روبه رو می شود.
بیراه نیست که ساسی مانکن در پیام ایسنتاگرام ی خود حتا علی مطهری را هم به چالش گوش دادن ترانه اخیرش دعوت کرده و با اطمینان می گوید:" خودت هم با شنیدنش رقص ات می گیرد" و بیراه نیست که ده آهنگ آخر ساسی مانکن فقط در رادیوجوان 165میلیون بار شنیده شده است و این روند بعد از انتقادات اخیر سیر صعودی یافته است!
حقیقت آن است که اقبال به این ترانه ها هیچ ارتباطی با همسویی یا تقابل با دین ندارد و اتفاقا برخی روحانیون نیز با درک این مساله تلاش نافرجامی کرده اند تا با آموزش و تمرین نمایش های موزیکال و شاد سهمی از دلربایی از نسل جدید داشته باشند (ویدیوی منتشر شده اخیر از تمرین ترانه های شاد توسط روحانیون ناظر به این تلاش است).
ترانه پر تحرک ساسی مانکن و حتا مداحی های پر جست و خیزو ساختارشکنانه با ریتم های غیرمتعارف(در قبال مداحی های سنتی)که به شدت مورد اقبال است، هردو مرهون همین عنصر تحرک و هیجانی هستند که نسل جوان به شدت نسبت به آن احساس کمبود می کند. قدرت رسمی اما از صورت مذهبی آن حمایت می کند و از صورت غیر مذهبی آن آزرده است. این آزردگی نه به خاطر تحرک یا حتا کلمات عریان عاشقانه که بیشتر به خاطر آن است که متولیان آن را خارج از کنترل خود می بیند.
اما چرا قدرت و مردم حتا بر سر یک ترانه دچار چنین مواجه ای می شوند و جامعه بر سر این ماجرا دو قطبی می شود؟
برخلاف آن دسته از جامعه شناسانی که به شکل محافظه کارانه -همچون "پارسونز"- تلاش می کنند همه چیز جامعه را بر اساس کارکرد ساختاری آن ببینند و برای همه عناصر و نهادهای موجود درجامعه کارکردی مشخص و ناگزیر را نشان دهند و وفاق اجتماعی را حاصل آن بدانند، جامعه شناسانی چون "رالف داندورف" نیز هستند که معتقدند تغییرات اجتماعی و تضادهای جامعه را هم باید دید.
جامعه موجودی ایستا نیست و اگر "زور " و "قهر" به گفتمان مسلط آن تبدیل شود خیلی زود عنصر "کشمکش" به عنوان بارزترین وجه جامعه رخ می نمایاند.
در واقع وضعیت کنونی جامعه ایران نشانگر تفاوت عمده در نگاه مردم و حاکمیت است. در حالی که حاکمیت جامعه را با نگاهی "کارکردگرایانه " می نگرد و زور و اجبار را عامل اصلی در استمرار این وضعیت می داند . نگاه مردم بیشتر بر عنصر کشمکش استوار است. اگر نگاهتان نگاه کارکردگرایانه باشد جامعه را ایستا و یا دست کم در حالت توازن متغیر می بینید و دستگاه ها را موظف به حفظ این حالت ولو به قهر و غلبه خواهید دید. این همان مضمونی است که در سخن بسیاری از مقامات و چهره های دینی کشور می شنوید.
در نگاه مبتنی بر قبول تغییر و کشمکش، جامعه به شدت در حال دگرگونی است و این دگرگونی ها باید به رسمیت شناخته شود. در نگاه کارکردگرایان جامعه موظف به التزام به ارزشهای سنتی و اجتماعی است اما در نگاه کشمکش گرایان ارزشهای اجتماعی باید متناسب با تغییرات و از طریق شدت دادن به این تعارضات قبولانده شود. اینکه تصور شود مقصر این وضعیت مدیران مدرسه هستند، یا اینکه با قرآن و نماز از ادامه این وضعیت جلوگیری خواهد شد هردو نشان از عدم اگاهی از تغییرات اجتماعی است.
حتا اگر دستگاه پارسونزی کارکردگرایان را قبول کنیم؛ جامعه نو ذائقه نو و نیاز نو دارد و دستگاهی که تولیداتش تناسبی با این ذائقه و تغییر نداشته باشد و پاسخ او به مطالبات نو ، قدیمی باشد رفته رفته از کار باز می ماند. اصرار قدرت بر استمرار این وضعیت سبب بروز حالت کشمکش می شود و در این حالت همه عناصر و تجلیات رفتار اجتماعی از راه رفتن، غذا خوردن،پوشیدن تا موسیقی گرفتار دو قطبی خواهد شد که یک سر آن حکومت و یک سر آن مردم اند.
این تقابل تا بدانجا پیش خواهد رفت که یکی بر دیگری غلبه یابد و دلیل اهمیت یافتن ترویج ترانه ساسی مانکن در مدارس بر خبر آمار سی هزار کشته حوادث جاده ای در یک سال یا قرار گرفتن نام ایران در فهرست شش کشور دچار بحران اقتصادی و تورم در جهان، هم در اینجاست که هر آنچه جلوه ای از این کشمکش باشد مورد اقبال خبری است و هرچه به نقص کارکرد مرتبط باشد فقط در جایی مورد توجه افکار عمومی است که نشانه ای از کشمکش و تقابلی دیگر باشد.
مخلص کلام آنکه جست و جوی مقصر در افراد و مدیریت ماجرا با تنبیه و یا تحمیل نوجوانان به فلان رفتار و مناسک مذهبی و نظایر آن مصداق آب در هاون کوبیدن است و گام اول برای بیرون آمدن از این وضعیت ، قبول تغییرات اجتماعی و بیرون آمدن از کشمکش دوگانه حاکمیت - مردم است.
کانال سهند ایرانمهر
نظرات بینندگان
آیا این همان عملیاتی کردن منویات سند2030 نیست؟ سند تحول کجایی که یادت بخیر. چه رنج ها که پای این سند نبردیم؟
بعلاوه ما قریب 110 هزار مدرسه داریم که اغلب آنها برنامه های شاد دارند ولی هرزگی را ترویج نمی کند.
اینها بچه اند پراز هیجان و انرژی نیاز دارند تا زنگ ورزش بیشتر بشه تخلیه انرژی کنند ،ما هم به انگیزه نیاز داریم فکری به حال این حقوق بکنید دیگه اعصابمون نمی کشه، ول کنید این سیاسی بازی ها رو