هر ساله با نزدیک شدن به ۱۲ اردیبهشت ماه جلسات و سخنرانی ها و یادداشت های مختلفی در رسای معلمی در جامعه و رسانه ها دیده می شود .
مقامات و مدیران ارشد در مدح جایگاه معلمان سخن می گویند ، نشریات مطالبی در خصوص معلم و جایگاه و وضعیت معلمان منتشر می کنند و مدیران مدارس و برخی از اولیا با هدایایی از معلمان تشکر می کنند .
اگر صادقانه بنگریم این سخنرانی و تقدیرها برای معلمان چندان اهمیتی ندارد و مورد استقبال عموم معلمان قرار نمی گیرد ؛ از سویی برخی معلمان و تشکل های معلمی برنامه ریزی می کنند تا در این ایام اعتراضاتی علیه شرایط سخت خود داشته باشند و فریاد خود را به گوش دیگران برسانند.
مساله ای که وجود دارد این است که دولت و معلمان در نگاه و تعریف جایگاه و شغل معلمی دچار دوگانگی آشکاری هستند .
از سویی معلمی را تا نهایت قله می برند و نسبت پیامبری به آن می دهند از طرفی بر سر حقوق و مسایلی معیشتی در حال مجادله هستند. اگر بر وضعیت کمی آموزش و پرورش ایران نگاهی بکنیم پيشرفت برنامه آموزش براي همه در ايران نسبت به شاخص هاي كمي در برخي زمينه ها قابل قبول است؛ به عنوان مثال در تمام نقاط ايران آموزش شش ساله ابتدايي وجود دارد و در بيشتر نقاط دانش آموزان به مدارس راهنمايي و دبيرستان دسترسي دارند و تنها در برخي روستاهاي كم جميعت به علت كمبود دانش آموز و امكانات، مدارس راهنمايي و دبيرستان وجود ندارد و دانش آموزان براي تحصيل به شهرها و بخش هاي پرجمعيت مي روند و طبعا با توجه به چنين شرايطي تعدادي از كودكان از تحصيل باز مي مانند.
در زمينه آموزش دولت بايد روي پيگيري تحصيل كودكان (به طور اخص دختران) بازمانده از تحصيل كه به دليل فقر و مشكلات فرهنگي در برخي از مناطق ايران از تحصيل بازمانده اند و يكسان سازي در برخورداري از امكانات آموزشي و رفاهي در مدارس تمركز بيشتري كند. و اما در زمینه مسایل کیفی حال و روز آموزش و پرورش چندان خوشایند نیست.
كيفيت پايين مدارس و عدم تناسب امكانات با اهداف آموزشي. فضاي نامناسب مدارس كه بايد در شاخص هايي مانند ايمن سازي، شاداب سازي، تجهيز امكانات رفاهي و ورزشي و تكنولوژي ارتقا يابند ، استفاده از روش هاي قديمي و تكراري در آموزش مطالب، آموزش هاي غير منعطف كه فرصت هاي بروز و ظهور خلاقيت را از بين برده و محتواي نامناسب كتب درسي كه در راستاي آموزش مهارت هاي زندگي و تربيت يك شهروند مسوول نيستند در كنار سيستم ارزشيابي ناكارآمد، موجب اُفت كيفيت آموزش شده است و مشکل نیروی انسانی در آموزش و پرورش همیشه بوده است.
آموزش و پرورش ایران برخلاف بسياري از كشورهاي در حال توسعه ايران با كمبود كادر آموزشي مواجه نيست. سيستم آموزشي با همين تعداد نيرو و شايد كمتر مي تواند به اهداف آموزشي خود برسد ، مشكل اصلي عدم توازن نيروي انساني است. حجم نیروهای غیر آموزشی به آموزشی بسیار بالاست ، برخی مناطق از كمبود نيرو رنج مي برند در همين حال برخی مناطق دیگر با مشكل نيروهاي مازاد مواجه هستند. یکی از مواردی که در اهداف سند های آموزشی تعیین می شود ( اطمينان از حضور معلمان با انگيزه و توانمند و كافي و مهارت آموخته ) می باشد.
متاسفانه به دلایل مختلف كيفيت و بازده پايين نيروي انساني و معلم به عنوان آموزش دهنده و ارزشيابي كننده چندان امیدوار کننده نیست. اكثر معلمان ايران با توجه به فضا و سياست هاي حاكم در نظام آموزشي و ضعف و سیاست های غلط سيستم در جذب نيرو و همزمان سياست هاي غلط نگهداشت و آموزش نيرو و ضعف در سيستم ارزشيابي از عملكرد معلمان و انبوه مشكلات معيشتي و تفاوت در نگاه به مسایل آموزشی فاقد انگيزه و توانمندی های لازم هستند که موجب پايين آمدن محسوس بازده آموزشي شده است.
امروز با توجه به مسایل گفته شده و وضعیت اقتصادی جامعه رشته های غیر معلمی طرفدار بیشتری دارند و افراد بیشتر به خاطر امنیت شغلی دانشگاه فرهنگیان را بر می گزینند.
آموزش های موجود در دانشگاه که مورد نقد اهالی تعلیم و تربیت بوده و هست سپس امنیت شغلی ۳۰ ساله و عدم توجه به بازده کاری در هنگام خدمت با اضافه کردن مشکلات معیشتی و سیستم معیوب و عدم اعتماد به گفته های مقامات باعث نوعی دل کندن معلمان از آموزش و پرورش، عدم تلاش برای پیشرفت و عدم استقبال از مراسمات تشریفاتی این چنینی شود.
روزنامه همشهری
نظرات بینندگان