در این یادداشت آمده است :
"همان طور که می دانیم یکی از مشکلات فعلی آموزش و پرورش ایران کمبود شدید نیروهای خدماتی و سرایدار می باشد. به دلیل عدم استخدام نیروهای جدید این مشکل روز به روز حادتر شده و مدیران مدارس را در تنگنا قرار می دهد. عمده نیروهای موجود نیز اغلب پیر و فرتوت بوده و عملا کارایی لازم برای محافظت از مدارس را ندارند. پارسال یکی از کارشناسان آموزش و پرورش کرج در یکی از جلسات طرحی تحت عنوان معلم سرا مطرح نمودند. گرچه این طرح در وهله اول شاید غیر منتظره و به نوعی توهین آمیز تلقی گردد ولی اگر واقع بینانه بنگریم در شرایط موجود که دولت امکان تأمین نیروهای سرایداری را ندارد حداقل در کلانشهرها قابلیت اجرایی شدن را دارد.می دانیم مدیر مدرسه در وقت اداری پاسخگوی تمام اتفاقات مثبت و منفی مجموعه می باشد. بعد از وقت اداری گرچه مسئولیت حراست و حفاظت از مراکز آموزشی با سرایدار می باشد، ولی نهایتا پای مدیر گیر اتفاقات احتمالی است.از طرفی در کلانشهرها خیلی از همکاران و همچنین مدیران و معاونان در مسکن اجاره ای رفع و رجوع می کنند.با لحاظ این دو مقوله می توان با طرح معلم سرا با یک تیر سه نشان زد:
اولا: مشکل کمبود سرایدار را حل نمود .
ثانیا: با تبدیل نیروهای سرایداری به خدماتی مشکل کمبود نیروهای خدماتی را موقتا حل کرد.
ثالثا: مشکل مسکن برخی از همکارانی که راغبند تا در این طرح مشارکت کنند را مرتفع نمود.
و اما خلاصه طرح معلم سرا به شرح زیر است:
مکان هایی را که سرایداران در آن مستقرند با صرف هزینه ای نازل تجهیز کرده و تحت عنوان معلم سرا در اختیار مدیر مجموعه قرار دهند. مدیر در صورت تمایل خودش (و یا به تشخیص و مسئولیت وی یکی از معاونان و یا معلمان داوطلب مشارکت در طرح) در مجموعه مستقر شود و ضمن حفاظت از مرکز آموزشی از چنگالهای تیز اجاره خانه در کلانشهرها آزاد گردد."
جناب آقای قاسم پور ،
اگر اشتباه نکنم خود شما مدیر هنرستان هستید. اگر شما در محل خدمت خود سرایدار ندارید و یا ایشان به قول شما پیر و فرتوت گردیده است ، پس باید قانون کلی صادر کنید ؟!
چندین بار خواستم زیر یادداشت حضرتعالی ، نظر خود را بنویسم و حتی نوشتم و پاک کردم تا قدری آرام شوم و همچنین نوشتن یک دو پارگراف را کافی ندیدم ، لذا تصمیم گرفتم جوابیه و یا نقدی برای شما بنویسم :
اول : شما در آستانۀ روز و هفتۀ معلم بدترین هدیه را به معلمان دادید.
دوم : ابداع و اختراع و اکتشاف و.... یک کارشناس کرجی ، چرا باید چنین خطاب به معلمان یا فرهنگیان نگاشته شود؟! آیا هر لیسانسی ، کارشناس نامیده می شود؟!!
کارشناس در لغتنامه دهخدا یعنی :
دانای کار. صیرفی و حاذق در کار. دانشمند. بخرد. خبره . متخصص .
نظامی می گوید:
من که شدم کارشناس اندکی
صد کنم و باز نگویم یکی
چگونه است که هر دانشگاه رُویی کارشناس بودن خود را به رخ مایی که به معنای واژگان بی توجهیم ، می کشاند اما خود من و شمای معلم ، هرگز کارشناس مسایل آموزشی نه نامیده شده ایم و نه نظری از ما پرسیده شده است . ما معلمان بالاخره نفهمیدیم در این جامعه کارمندیم ، همسطح هیئت علمی دانشگاهیم ویا کارشناس امر آموزش ؟ تعریف من معلم و انتظارات از من در این جامعه چیست؟!!
سوم : کارشناس واقعی سعی در اصلاح ساختار نظام آموزشی دارد و حس تعهد و وجدان تمیز نگه داشتن محیط مدرسه و کلاس درس را بر دوش فرد فرد اعضای موجود در آن می اندازد و همچنین نظافت آن را خود برعهده می گیرد. وقتی به این سادگی و بدون هزینه و با آموزش منش زندگی می توان کودکان را جامعه پذیر ساخت ، چه اصراری است که حتما یکی سرایدار در مدرسه باشد که اگر او نیست معلم این نقش را بر عهده گیرد! ( چرا ژاپنی ها نه سریدار مدرسه دارند و نه رفتگر در شهر ؟ پاسخ اکثریت این است که اینجا ژاپن نیست ، عرض کنم آنان فرهنگ را برجسته کرده اند و ما آن را استتار ، برای همین .)
چهارم : همیشه برای قبول هر نوع خواری باید نفر اولی جهت پذیرش و قبول آن وجود داشته باشد ، فقط کافی است یکی عرض اندام کند و آن خواری را بپذیرد ، فوری می شود رفتار غالب افراد جامعه . اولین اسکان مدارس هم همین طور آغاز شد. اگر اولین و دومین و..... معلم ، اسکان در مدارس را برای تفریح و گذران اوقات فراغت با اعضای خانواده در دو تعطیلات عید نوروز و تابستان ، نمی پذیرفتند ، امروز این اسکان تبدیل به تجارتی سیاه و اعتیادآور برای آموزش و پرورش نمی گردید تا حدی که علاوه بر معلمان ، افراد عادی را نیز می پذیرند و با توجه به توانایی مالی متقاضیان ، تجهیز مدارس درجه بندی شده و مبالغ متفاوتی به تناسب آن دریافت می گردد.( همانند هتل چند ستاره ) .
یک فعالیت اقتصادی متداخل در وزارت با کارکرد و نتایج مالی و هزینه کرد پنهان . طرح معلم تمام وقت هم چنین آغاز شد، بعد نامش را تغییر دادند تا از حافظۀ ضعیف افکار عمومی معلمان بهره ای وافر برند و شعله های خشم معترضین طرح فروکش نماید و به مرور طرح اختیاری را به اجباری تبدیل نمایند. همۀ طرح هایی که بدون بررسی کارشناسانه جایگزین شده اند چنین سرنوشتی دارند.
پنجم : شما خود معترفید که این طرح توهین آمیزاست اما واقع بینانه ! این بینش خود شماست یا همۀ معلمان ؟! اگر قرار گرفتن هر کس در جای خود بهترین سزاواری است ، این مهم بر پلۀ پایین و بالای موقعیت شغلی افراد ، نیز صادق است. یعنی نه آنچنان احساس خود بزرگ بینی داشتن که در بالاترین مرتبه بنشینی علیرغم ناتوانی و نه آنچنان خود کم بین بودن که در پائین ترین مرتبه بنشینی علیرغم توانایی. ما این همه به زور عقل و اندیشه و قلم خود متوسل می شویم که یکی با دلسوزی بیمارگونۀ خود ( کارشناس کرجی ) بیاید و تمامی رشته ها را پنبه کند ؟ یعنی همه تلاش ها و زحمات و امیدها را ضایع کرده و از بین ببرد ؟ مگر خود شما در همین سایت به روشنگری نمی پردازید؟ پس چرا تمام رشته های خود را نیز دارید پنبه می کنید ؟
ششم : مگر نمی دانید اگر در فکری که صورت می گیرد خیر و منفعت وزارتخانه در کار باشد ، برخلاف سایر موارد که گوش شنوایی نسبت به آنها ندارد و ندیدن خواسته ها را بهانه می کند ، فوری اقدام عملی صورت می گیرد و دیری نمی گذرد تبدیل به طرح اجرایی می گردد ؟ پشت این پیشنهاد ، آیا اندیشه و دوراندیشی هم خوابیده است و یا دلسوزی به وزیر و دولت ، فقط مربوط به بیچارگان جامعه است و مابقی به غارت بی امان خود بپردازند. چرا فقط قرار است من معلم واقع بین باشم و بار سنگین عدم واقع بینی ملت و دولت را بر دوش کِشم ؟ جالب است شاید شما هم شنیده باشید ، عده ای قلیل از معلمان با افزایش 400 هزار تومانی حقوق خود ، افزایش بعدی که درصد آن هنوز مشخص نیست را زیادی می دانند و می گویند مگر چه خبر است ؟! آنان گویی از کاهش قدرت خرید و کاهش ارزش پول ملی و ضربات شلاق گونۀ تورم بر صورت خود و اهل و عیال خود در این جامعه بی خبر و یا بی نصیب اند ؟
هفتم : دیروز در بانک به انتظار نشسته بودم ، فردی با چند جوراب زنانه روبه روی زنان می ایستاد و جمله ای را تکرار می کرد : خانم یک جفت جوراب از من بخرید تا من هم نان بخورم . با اشارۀ دست نه گفته و زیر زبانی گفتم : نانت را برو از دولت بگیر. مملکت این همه وکیل و وزیر و به قول شما میلیونها کارشناس دارد ، حال سنگینی حل دو مشکل کمبود سرایدار مدارس و مسکن معلمان ، بر دوش آن کارشناس کرجی و شما همکار محترم ، افتاده است ؟!! مردم بیکارند برای خود نمایندگانی در مجلس و دولت انتخاب می کنند تا آنان فقط حضور فیزیکی داشته باشند و حل معضلات و مشکلات بخش های گوناگون دغدغۀ دردمندان همان حیطه باشد ؟ این خود نوعی تداخل در کارکرد نقش هاست و بر هم زنندۀ نظم سازمانی است.در این جامعه ما بیش از حد نقش قربانی را بازی می کنیم و ظاهرا از مظلوم نمایی افراطی هم بدمان نمی آید. من به عنوان یک شهروند ایرانی و یک معلم شاغل در این کشور ، در قبال انجام وظایف خود از یکسری حقوق مدنی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی برخوردارم که وظیفۀ دولتمردان پاسخگویی بدانهاست و گرنه رضایت شغلی و زندگی در این جامعه شدیدا آسیب می بیند و سنگ روی سنگ بند نمی شود.
هشتم : مگر سقوط ارزشی جایگاه و منزلت معلم در این جامعه ، مدتها پیش صورت نگرفته است ؟ مگر معلم امروز مَسندی استوار و ارزشمند برای تکیه زدن دارد که شما با اندیشۀ " معلم سرا " قصد تخریب هر چه بیشتر آن را دارید ؟ هنوز اتفاقی نیفتاده شما نام طرح بر آن گذاشته اید و لابد باز معنای واژگان را فراموش کرده اید چون : پیشنهادی که به منظور تصویب به صورت قانون ، به مجلس ارایه می گردد ، اگر از جانب نمایندگان مجلس و یا شورای عالی استانها تقدیم گردد، آن را " طرح " می گویند. اما ما به زوراندیشی برای حل مشکلات خود نیز نام طرح می دهیم تا تعاریف نیز همانند نقش ها ، در جای خود قرار نگیرند و بعد با انتظار نظم سیستماتیک در سازمانها و مؤسسات به انتقاد از آن سخن بگوییم و نقد بنویسیم . طرح های وزارتخانه نیز سلسله مراتب خاص خود را برای تأیید و تصویب دارند.
نهم : امروز جامعه و بالاخص اولیا و دانش آموزان به نقش معلم با تردید و تزلزل می نگرند و شما انتظار دارید با جابه جایی واژه و نقش سرایدار با معلم سرا و انجام نظافت مدرسه با دستان معلمان شریف ، انحطاط این شغل را رقم زنید. یا معلم فقط نگهبان اموال دولتی خواهد بود تا مشکل مسکن اش حل شود و وظایف او را مدیر و معاون انجام خواهد داد ؟!! امروز دانش آموز گستاخ که اغلب فرزند خانواده های سه رأس مثلث زر و زور و تزویرند بر معلم ، جسارت ضرب و شتم و قتل و اهانت را پیدا کرده اند، او فردا "معلم سرا " گشته را چگونه تکریم خواهد کرد ؟! یعنی در این به قول شما طرح ، معلم چگونه در کلاس درس حضور یافته و به آموزش خواهد پرداخت ؟! مگر شما عناصر فرهنگی جامعۀ خود را نمی شناسید ؟ مگر شما با نحوۀ قضاوت و ارزشگذاری مردم آشنا نیستید ؟
دهم : در کدام کشور پیشرفته و عقب مانده از نظر رتبۀ آموزشی ، معلم به تعبیری آشکار سرایدار مدرسه گشته است تا دولت و وزارت آموزش و پرورش نفسی آسوده بکشند که به قول شما با یک تیر چندین نشانه رفته و خرسند باشیم که حداقل مشکل درصدی از افراد جامعه را بدین نحو حل و فصل کرده ایم ؟! راستی چرا در این جامعه خلاقیت ها خشک و ابترند ؟ البته چون مقوله ای فراموش شده برای آموزش و کسب مهارت هست ، چنین خلاقیت های عقیمی دور از انتظار هم نیست.
یازدهم : اشاره کرده اید : " مکان هایی را که سرایداران در آن مستقرند با صرف هزینه ای نازل تجهیز کرده و تحت عنوان معلم سرا در اختیار مدیر مجموعه قرار دهند. مدیر در صورت تمایل خودش (و یا به تشخیص و مسئولیت وی یکی از معاونان و یا معلمان داوطلب مشارکت در طرح) در مجموعه مستقر شود و ضمن حفاظت از مرکز آموزشی از چنگالهای تیز اجاره خانه در کلانشهرها آزاد گردد." ظاهرا این فکر یا به قول شما طرح !! کل جامعۀ فرهنگیان را نشانه رفته است اما نام طرح "معلم سرا"ست نه مدیر سرا و معاون سرا ! و لابد قرار است به دلیل زیاد بودن داوطلب ، قرعه کشی انجام شود . در این جامعه اگر در کوی و برزن ، خم شوید و زباله ای را برداشته و در سطل آشغال بیندازید با حقارتی تلخ در حالات چهره به شما می نگرند و قرار است فرهنگیان نگهبانان اموال دولتی باشند تا تمامی مشکلات آنها برطرف شود و اوضاع آنان به حدی خراب است که باز قرار است با صرف هزینه ای نازل ، مدارس برای این منظور تجهیز شود ؟!! شما دقیقا قابلیت های خفت را تعیین کرده اید و به تعریفی دیگر نیاز نیست.
دوازدهم : یک طرح زمانی ارزشمند و قابلیت اجرایی مفیدی دارد که مشمولیت کلی داشته باشد. حل مشکل مسکن و یا کمبود سرایدار مدارس ، نه به صورت موردی و محدود که باید به صورت ریشه ای و کلی ، حل و فصل شود.
چنگال تیز اجارۀ خانه در کلان شهرها مگر با طرح خانۀ مهر ، التیام یافت که این قطره قرار است مرهم آن باشد یا توسط تعاونی های مسکن در آموزش و پرورش که اکثرا محل بخور بخور عده ای است و عملا در تعهدات خود بدقولند و بعد یک دهه پس از عقد قرارداد به سختی واحد خود را دریافت می کنند که تازه سند آن نیز بعد چند سال تحویل داده می شود. چرا خود اصل مطالبات و انتظارات ما تعریف درست و منطقی و پیرو حقوق شهروندی را ندارد ؟! فراموش نکنیم که وظیفۀ حل مشکلات مسکن و کمبود سرایدار مدارس ، برعهدۀ دولت ، وزرای مسکن و رفاه و تعاون و آموزش و پرورش است نه من معلم یا مدیر و معاون مدرسه . پتانسیل و منابع لازم برای چنین طرحی وجود دارد اما عزم و اراده چطور ؟
ما تمام قصدمان در جای جای ایران و تمامی مدارس و خود این سایت ، اعتلای مقام و منزلت معلم است و شما این چنین بر پیکر نیمه ترمیم یافتۀ امیدواری ما برای ایجاد تغییر و اصلاح هویت و ماهیت نظام آموزشی و ارزش های جامعۀ فرهنگیان ضربه وارد می سازید آن هم در آستانۀ روزی که به اندازۀ کافی برای ما معلمان یادآور تلخی ها و آلام بیشمار است. یعنی روز و هفتۀ معلم .
شما را به خدا عزتِ نفس معلمان را با چنین اندیشه هایی ابتر و عقیم ، بیش از این خدشه دار نسازید و اجازه ندهید خودمان بر خودمان آسیب جدی وارد سازیم. روزنه های خفت و خواری را با همیاری یکدیگر مسدود سازیم و اجازه ندهیم کسی کوچک ترین جسارتی بدان نماید . لطفا هیزم آتش کم مایگی فرهنگیان را نیفزائیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ضمن تبریک پیشاپیش روز معلم بر شما همکار فرهیخته از وقتی و دقتی که برای تجریه و تحلیل طرح معلم سرا صرف کردید سپاسگزارم
امید که فرهنگ گفتگو برای تولید و رشد و
باروری افکار نو ، سازنده ، مؤثر و مفید نسل
امروز و فردا هر دائم پویا و جاری باشد تا تعالی فرهنگ امری قابل حصول گردد.
با تقدیم احترام و امید شایستگی روز افزون.
جمله ناقص است ، زیاد متوجه
منظورتان نشدم.
امید که بیش از این صورت خود را برای سیلی های
بیشمار آشنا و ناآشنا ، تقدیم نکنیم. سپاس
همکار محترم ، تمامی نوشته های این سایت
به نحوی ، مستقیم و یا غیرمستقیم ، به این
موضوع اشاره دارند. وقتی نگاه ما به حدی
می رسد که معلم سرا را راهکار نشان می دهد
یقین ظرفیت عدم پرداخت مطالبات برای
مسئولان کلان مملکتی ، قابل تصور است.
ما دهه ها خودمان قصور کرده ایم و منزلت و
کرامت خود را قربانی کرده ایم و حال و روز
امروزمان تاوان همین امر است. ممنونم
ولی این قلم فرسایی ها نتیجه بخش نیست چون جماعتی که مخاطب قرار می دهید به بی ارزش کردن خودهمت گماشته اند ومرتب ادامه می دهند مشکل اصلی وضعیت فعلی معلم خوداوست ودیگر هیچ
که شمابه خوبی اشاره کردید
تأثیر قلم کم از اسلحه نیست. فراموش نکنیم
که خدای متعال به قلم و توانایی آن سوگند
خورده است. اگر مجموع نوشته ها نباشد ما از
کجا و چگونه با هم بودن و با هم اندیشیدن و
شاید در آینده با هم حرکت کردن را فرا خواهیم
گرفت ؟!
هر جز اثر و نتیجه ی خود را برای کل دارد که هر
کدام بجای خود لازم اما کافی نیست.فقط قبول کوتاهی خودمان کافی نیست باید فرابگیریم که چگونه حرکت کنیم تا نتایج ارزنده ای بگیریم.
هر چند که پذیرش همین مسأله خود دارای اهمیت
است. ممنونم.
متأسفم . امیدوارم مسئولان شرمنده باشند.
اما یک نکته ی فرهنگی در شغل دوم شما همکار ارجمند وجود دارد و آن نگاه دون پایه به اصل فعالیت کردن. انسان چرا فعالیت می کند ؟ تا نیازهابش برطرف شود و اوضاع زندگی اش مطلوب تر گردد ، در جامعه ما نگاه تحقیرانه ای به برخی مشاغل است که هم خودمان و دیگران بدان دارند، اما درآمریکا و اروپا به کار به چشم کار نگاه
می کنند و هرگز آن را در هر نوع شغل ، تحقیر
نمی کنند. امید فرهنگ ما هم به سوی مقبولیت
تلاش برای معاش برود. اگر احساس کوچک شدن در شغل خود می بینید نتیجه ی نابرابری اجتماعی و اقتصادی موجود در جامعه و تضاد طبقاتی است.
جامعه ی امروز ما شواهدی از روزگار طبقات اشراف و کارگر و کشاورز و.... سلسله ی ساسانی دارد. انسانها با خمیرمایه ی نوع سیاست ، عزت
می گیرند ، تحقیر می شوند ، ارجمند می شوند و.......
خیلی از ناراستی ها را حداقل اگر خودمان در بوجود آوردنشان نقشی نداشته ایم اما در قبول کردنشان ، اثر مستقیم داشته ایم. تشکر
انجماد اندیشه همان بی تفاوتی و عمل بدون تفکر
ماست. به طور مثال کاملا تقریبی ، از ده همکار
هشت همکار بدون دوراندیشی ، آموزش ضمن خدمت را می پذیرد و یا با جدّیت تعقیب می کند.
همچنان که در متن به قبول طرح های دیگر و تثبیت تدریجی آنها اشاره کردم ، بعید نیست این فکر نیز در اندک مدتی ، برای خود قائم مقام و رئیس و..... هم در ادارات داشته باشد و امری بدیهی گردد.
قدری درایت و تأمل ، بد نیست.تشکر
می گذارند برخی دردمند
فقط کافی است قبول کنند
فوری به قول خانم امامی
قانون عادی می شود. شما
را به خدا کم عزت ،گدایی
کنیم با چنین تفکراتی!!!!!!
امید ارزش ذاتی خود را محک زنیم و جلا بخشیم تا
کسی غیر خودمان منت قدم برداشتن برای ما را بر دوش مان نگذارد. تشکر
مخرب بیشترتریاز
جسارتهای غیردارد.
سفره ی مظلومیت
را تبدیل به رذالت نکنیم.
هر چند که مظلومیت هم
تهوع آور است!!
من بیشتر اهانت به معلمان را از خود معلمان
می شنوم . تشکر
دفاع کرده اید و با قلم شیوا و نگاه عمیق خود ، حد و حدود را مشخص
ساخته اید.
سرکار خانم امامی
راستی چرا دیگر نمی نویسید؟
نوشته ای جدید طی چند ماه گذشته از شما در سایت نمی بینم. امید که در صحت و سلامتی به سر می برید و
به امید حضور مجددتان .
معلمانی که تمایل دارند میتوانند به عنوان سرایدار نیز در مدارس کار کنند؛ این مسئله ای است که در طی یک بخشنامه به مدیران مدارس منطقه ۱۷ ابلاغ شده است.
به گزارش خبرآنلاین، بخشنامه عجیب یکی از ادارات آموزش و پرورش. معلمانی که تمایل دارند میتوانند به عنوان سرایدار نیز در مدارس کار کنند، این پیامی بود که طی یک بخشنامه به مدیران مدارس منطقه ۱۷ ابلاغ شده است. این نامه واکنشهای زیادی در فضای مجازی داشت.