دوستی تعریف می کرد در واپسین روز سال 97 عازم شهرستان خودم یعنی شیروان شدم .
به ترمینال شرق تهران رفتم و به زحمت سوار اتوبوسی که البته نزدیک مقصد بود شدم .
نزدیکی های سمنان شلنگ کولر اتوبوس پاره شد و آب به همه جا می پاشید .
به زحمت لوله ترمیم و اتوبوس حرکت کرد .
پس از مدتی راننده اتوبوس متوجه شد که رادیاتور اتوبوس سوراخ شده است .
کاری نمی شد کرد .
به همان صورت ادامه داد تا به سبزوار رسیدیم .
راننده اتوبوس مطابق معمول به ایستگاه پلیس راه رفت و توقف طولانی شد .
این " دوست مطالبه گر " در ادامه گفت از اتوبوس پیاده شده و داخل اتاق پلیس راه رفتم .
از راننده اتوبوس به خاطر عدم رعایت ایمنی شکایت شده بود .
شاکی خود اهل سبزوار بود .
پلیس هم بر حسب شکایت اتوبوس را متوقف کرده بود .
به مرد شاکی گفتم چرا همان پلیس راه اول شکایت نکردی و حالا که به مقصد خود رسیده ای هوای شکایت به سرت زده است ؟!
کلی صحبت کردم تا شکایت پس گرفته شد و مدارک راننده اتوبوس مسترد شد .
این وقایع حدود نیم ساعتی طول کشید .
در این مدت از حدود 40 مسافر اتوبوس هیچ کس بیرون نیامد .
گویی چیزی را نمی دیدند و یا نمی شنیدند .
وقتی که داخل اتوبوس شدم به جای تشکر از من به ذکر صلوات بسنده کردند .
از این گونه صحنه ها و وقایع در جامعه ایران به فور مشاهده می شود .
چندی پیش مرتضی تمجیدی مدیر کل سابق آموزش و پرورش استان زنجان گفت و گویی را با روزنامه " صدای زنجان " انجام داد . ( این جا )
برخی مطالبی که در این گفت و گو بیان شده است حاوی نکات مهم و برجسته و البته راهبردی است .
البته برخی به ایشان انتقاد می کردند که چرا این موضوعات در زمان مدیریت ایشان بیان نشده است .
هرچند در سیستم مدیریت ایرانی افراد معمولا تا زمانی که پشت میز هستند حرف مهمی نمی زنند و یا انتقادی را از مقامات بالادست بیان نمی کنند و همین که از پست ها و مسئولیت ها فاصله گرفتند نقش " اپوزیسیون " را ایفا می کنند .
شاید علت این رفتارها و کنش ها را بتوان در حس منفعت طلبی و فرصت طلبی جامعه ایرانی جست و جو کرد .
از سوی دیگر چون افراد در خانواده و مدرسه کارهای گروهی و تیمی را معمولا تمرین نمی کنند احترام به آرمان ها و اهداف جمع نیز برایشان ناآشنا و حتی بی معنی است .
مهم این است که خودش مطرح شود هر چند این " خود " نیز برای مالک آن چندان شناخته شده هم نباشد .
این نکته نیز قابل ذکر است که بسیاری از مدیران و مسئولان قبلی در سطوح مختلف از چرخه مدیریت به انحاء مختلف خارج شده اند اما کاری به سیستم و مشکلات آن ندارند .
مسئولیت پذیری چه در زمان تصدی مسئولیت و چه پس از آن موضوعی است که باید با دیده احترام به آن نگریسته شود .
در این گفت و گو آمده است :
" به گفته این مدیر بازنشسته جای خالی مدیران شجاع و مستقل و کسانی که تسلیم این خواستهها نشوند در بین مدیران استانی و وزارتی خالی است و این مسئله باعث شده در عزل و نصبها همیشه ردپایی از نفوذ و دخالت کسانی دیده شود که مسئولیتی ندارند. از طرفی دیگر در نتیجه این دخالتها کسانی انتخاب می شوند که در درجات چهارم و پنجم مدیریتی قرار دارند. همه نمایندگان اعلام می کنند که دخالتی ندارند اما همه میدانند و دلایل و شواهدی وجود دارد که ثابت میکند از ابتدا در همه مسائل دخالت دارند.
وی ادامه میدهد: «جای گلایه وجود دارد که چرا آموزش و پرورش باید تسلیم این هیاهوها شود. اگر دخالتهای بیجای برخی نمایندگان یک روی سکه باشد روی دیگر آن ضعف برخی مدیران ستادی است که تسلیم این فضا میشوند. زمانی که در استان قبول مسئولیت کردم دوره قبلی مجلس بود. نمایندگان استان در دوره قبل تعامل بهتری با آموزش و پرورش داشتند و دخالتهای بسیار کمتری دیده میشد. وقتی مدیر کل شدم وزیر وقت دکتر فانی بود که کمتر اجازه دخالت به نمایندگان میداد. بعد از فانی، دکتر آشتیانی هم به استقلال آموزش و پرورش بها میداد اما در یکی دو سال اخیر میزان دخالتها بیشتر شده است.»
تمجیدی درباره نقش فرهنگیان در بروز دخالت نمایندگان در دستگاه تعلیم و تربیت نیز تأکید میکند: «اگر فرهنگیان ما احساس مسئولیت میکردند و در صحنه بودند اتفاقات اخیر رخ نمیداد. تصمیمگیران اصلی آموزش و پرورش باید نهادهای و مراجع و جریانهای فرهنگی باشند. اگر کانون صنفی فعال و قوی داشته باشیم و شوراهای معلمان قوی باشند دیگر شاهد دخالت عناصر خارجی نیستیم. بیتفاوتیها و ضعف در بین فرهنگیان باعث میشود که افراد دیگر این جسارت را پیدا کنند و وارد فاز دخالت شوند.
وی تأکید میکند: «اگر فرهنگیان به دنبال هویت حرفهای و بازیابی جایگاه و نقش خودشان هستند یکی از راهکارها این است که با مطبوعات و اصحاب رسانه ارتباط و تعامل بیش تری داشته باشند. بهعنوان مثال در جامعه 15 هزار نفری فرهنگیان زنجان، افراد توانمند و قلم به دست بسیاری هستند که انتظار میرود با همکاری اصحاب رسانه و فضای اجتماعی دست به قلم شوند و موضوعات تعلیم و تربیت را در رسانهها مطرح کنند.
طبیعی است که این مطرحکردن میتواند باعث ایجاد حساسیت اجتماعی شده و میشود امیدوار بود به کسانی که که در سطح کلان تصمیم میگیرند فشار وارد شود. بزرگترین مسئله فرهنگیان به نظر من معیشت نیست بلکه انفعال و بی تفاوتی است.»
« صدای معلم » در تاریخ اول اسفند ماه سال قبل ازمحمد اعتدادی مدیر کل آموزش و پرورش اصفهان برای گفت و گو دعوت رسمی به عمل آورده است .
در این مورد تاکنون 3 گزارش منتشر شده است . ( این جا )
از سوی دیگر حداقل در 3 گروه تلگرامی که توسط معلمان اصفهان تشکیل شده است حضور دارم .
حداقل در سال گذشته کم تر مطلبی را در این گروه ها در نقد عملکرد مدیران این استان مشاهده کرده ام .
گویی هیچ مشکلی در این استان وجود ندارد .
اکثر افرادی که در این گروه ها حضور دارند بیشتر مطالب تکراری سایر جاها را فوروارد می کنند و حتی به نظر می رسد خودشان مطلبی را که برای دیگران ارسال کرده اند را هم مطالعه نمی کنند .
زمانی که فردی مسئولیت و یا مقامی را داشته باشد و از سوی جامعه هدف و یا مخاطب مورد نقد قرار نگیرد و عملکردش زیر ذره بین نباشد به تدریج به سمت غیرپاسخ گو بودن و حتی طلبکاری از دیگران پیش می رود .
این که سایر نهادها به راحتی در امور و جریانات داخلی آموزش و پرورش دخالت کرده و حتی به مرز تعیین تکلیف می رسد به قول آقای تمجیدی در کنار ضعف و بی کفایتی مسئولان عامل مهم تر انفعال و بی تفاوتی معلمان است که در این وزارتخانه اکثریت را بر عهده دارند .
نمی توان از معلمی که در ستاد انتخاباتی فلان نماینده به امید استخدام و یا گرفتن پست مدیریت و یا معاونت و... فعالیت می کند انتظار پرسشگری و مطالبه گری داشت .
لازمه مطالبه گری ، استقلال است .
مطالبه گری در این جامعه که معلمان هم جزئی از آن هستند مانند تاباندن نور به یک منشوری است که فقط از یک رنگ تشکیل شده است و بی رنگ نیست .
از این منشور نمی توان انتظار متصاعد شدن نورها با رنگ های دیگر را داشت چرا که آن منشور فقط نوری را می تاباند که به رنگ آن درآمده است .
جامعه ای که مطالبه گری بر اساس منافع آنی و شخصی افراد بنا شده است ، مصالح جمعی و منافع کلان در آن جایی ندارد و روابط بین افراد بر اساس قانون و منطق بنا نمی شود و استمرار نمی یابد ؛ نباید انتظار بهبود اوضاع و یا ارتقای سطح مدیریتی را داشته باشد .
از معلمی که سواد رسانه ای او فقط در حد شناخت سامانه ضمن خدمت به امید گرفتن امتیاز و... است نمی توان توقع داشت که قد رسانه و مطالبه گری در آن رشد کند و معلمان بتوانند به هویت حرفه ای که تنها راه نجات آنان از بن بست کنونی است دست یازند .
در این سیستم مسئولیت ها از آن فرصت طلبانی خواهد بود که فقط بتوانند نور منبع را منعکس کنند بدون آن که در برابر سلایق و نظرات دیگران مسئولیتی برای خود قائل باشند .
ادبیات مسئولان ستادی مانند وزیر آموزش و پرورش نیز در این مجموعه بی تفاوت و غیر مطالبه گر نیز برجسته کردن و فرافکنی مشکلات معیشتی و اقتصادی خواهد بود بدون آن که برنامه و یا یاهبردی برای آن داشته باشند و یا عزم جدی برای حل مساله احساس شود .
نظرات بینندگان
برای اراده و عزم راسخ تان تبریک عرض می کنم.
امیدوارم دختر نازنین تان نه از آنچه که بر سرش
نازل شد ، بلکه از استواری تان درس زندگی بیاموزد
با آرزوی بهترین ها برای این دانش آموز.در پناه حق باشید.
مدیر محترم سایت. ما ضعف ارده داریم ،
چون به نظرم مهارت اکتسابی است و آموزش
داده نمی شود، در هر دو نهاد اجتماعی یعنی
خانواده و مدرسه.
مشکلات رووقتی کوچک هست مدیریت کنیم چراکه میتواندعواقب سختی برای خودمان ودیگران داشته باشد،باتشکرازهمه عزیزان وآرزوی موفقیت برای همه انسانهای عدالتخواه که دنیاروبی ارزشترازاون میبینندکه به خاطرمنافع دنیوی ظلمی کنندوحقی روناحق کنند.التماس دعا
اعتقاد همیشگی بنده هم همان است که هنگام
آغاز حرکت اشتباه یا ضایع شدن حق ، مخالفت
و مقاومت کنیم نه پس از آن که درخت تنومندی
گشت و هیچ تبری توان بریدن آن را ندارد.
در پناه حق
دربرابردرخت تنومند هم نیاز به مقاومت کردن داریم اگرشعرچشمه وسنگ یادتان باشد ودرسی که به ما داددرس ایستادگی وناامید نشدن بود متاسفانه بسیار ی حاضربه مقاومت نیستند وهمیشه می خواهند دیگران مقاومت کنند وآن هاسودش راببرند
منظور غفلت ، بی تفاوتی و ناآگاهی ما در
قبال آنچه که بر سرمان می آید. ما باید
در اولین عدم پرداخت دیون و تبدیل آن
به مطالبات ، هوشیار بودیم و معترض.
یا همین طرح معلم تمام وقت ، علیرغم
این همه اعتراض عده ای از جمله خودم ،
باز عده ای از آن استقبال کردند و باسیاست
نام آن را تغییر دادند تا همه چیز فراموش
شود. ما خود در ترویج ناراستی هیزم آتش
نارضایتی می گردیم و بعد گذشت زمان و
مشاهده ی آثار تخریب ، نالان می گردیم.
درخت تنومند شده و جا خوش کرده ، حال
اعتراض هیچ جواب نمی دهد باید از ریشه
برکنده شود ، برای آن نیز همت و دانایی وجود
ندارد. تشکر
موافقم
مادر محترم دانش آموز
خوشحال هستم که به هدف خود رسیده و احقاق حق کرده اید .
در خدمت شما و همه مردم جامعه هستیم .
پایدار باشید .
همکار محترم
دبیر م
از محبت شما سپاسگزارم .
پایدار باشید .
روانشناسان معتقدند که اگر رفلکس طبیعی نسبت به مسایل و رخدادها و حوادث وجود نداشته باشد ، فرد از نظر روانی سالم نمی باشد.مثلا در اتوبوس هستید و حادثۀ رانندگی با صدای وهیمی رخ می دهد اما کمتر کسی از جای خود بلند شده و حداقل به صحنه نگاهی می افکند.
واقع مطلب حال و روز ما نتیجۀ مصایب بیشمار طبیعی و غیرطبیعی، عمدی و غیرعمدی ، واقعی و غیرواقعی، نمایشی و عینی و...... است که حساسیت لازم برای واکنش نشان دادن را از دست داده ایم.
ما به تثبیت شرایط مساعد آنچنان عادت و خو گرفته ایم که دیگر حتی شگفت زده و بهت زده و متأثر هم نمی شویم. نمونۀ عملی و عینی آن سیل اخیر. انگار یک وضع طبیعی است و حتی دلمان نمی خواهد آهی برآوریم و یا قطره اشکی بریزیم.
لذا ما ایرانی ها زیاد هم مقصر نیستیم . چرخۀ معیوب ما را در خود چنان اندرآلوده است که رفلکس انسانی و ملی خود را از دست داده ایم. یک جریان چند دهه ای که اراده و اختیار و آرزو را هم بر ما زیادی می بیند.
وقتی دیده نمی شوید ، دیگر برای نشان دادن خود ، دست و پا هم نمی زنید. خنثی و بی تفاوت.
آیا منظورتان از « صدای وهیم »، صدای مهیب است؟
وهیم بر وزن فعیل ، شاید من در آوردی
به نظر رسد اما از کلمه ی وهمناک و کم
مصطلح است . بله منظور همان مهیب
است.تشکر
خانم امامی
از همراهی شما سپاسگزارم .
پایدار باشید .
آقای صادقی
خوبید ؟
مدتی تشریف نداشتید ؟
قلم زیبایی دارید .
شما هم آغاز به نوشتن کنید که وقت تنگ است .
پایدار باشید .
جناب آقای پورسلیمان ،
برای گفته های بیشمارم پوزش می طلبم.
خاصیت گفتگو و بحث ، تداوم آن است.
نیک می دانم که شما مخالف گفتگو نیستید ،
اما باز عذرخواهی می کنم.
بله مدّتی است به دلیل مشغله ی کاری، فرصت یا سعادت نداشتم در خدمت شما باشم. شما نسبت به اینجانب لطف دارید. از بذل توجّه تان سپاس گزارم.
پیروز و سربلند باشید.
آقا / خانم معلم
همین طور است .
در مطالبه گری قانونی ناامیدی و توقف معنایی ندارد .
مطالبه گری فرآیندی بی پایان است و باید از خانواده و مدرسه آموزش داده شود .
پایدار باشید .
سرکار خانم کارگری ، یادداشت اخیر بنده خطاب
به شما نوشته شده است ، محبت کنید و رؤیت
نمایید . ممنون
آقای داود
سپاسگزارم .
متاسفانه " بی شعوری " در جامعه مال به یک " هنجار " تبدیل شده است و به نظر می رسد هر کسی خارج از این قاعده باشد غیرطبیعی می نمایاند !
و اما حل این سندرم در دست دانایان است نه کسانی که توهم دانایی دارند .
پایدار باشید .
و امروز خردمند هستم و در حال تغییر خودم ...!
مارک تواین
درواقع این احساسات ، میزانِ فقدانِ مجابشدگی عقلانی فرد را نشان میدهد .
عقاید در سیاست و دین تقریباً همیشه با شور و احساسات زیاد همراه اند.
برتراند راسل
✨
عیب آن است که :
آنها به برنامه خود به دید انتقادی نگاه نمی کنند و خود را عاری از نقص و اشکال می بینند، و این خیلی ناخوشایند است ...
هاینریش بُل
✨
آقای داود
بفرمایید در کدام مورد و مصداق بنده یکی به نعل و در دیگری به میخ زده ام ؟!
با تشکر .