در خبرهای جمعه ۲۳ فروردین ۹۸، در خروجی خبرگزاری ها و پایگاه های اطلاع رسانی این خبر موج می زد، که سید محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش در نشست خبری درجمع مدیران لرستان از تفویض اختیار به مدیران کل در استان های سیل زده خبر داد که می توانند سال تحصیلی را پایان شده اعلام نمایند.
این تصمیم ضمن آنکه جو روانی جامعه را ملتهب می کند، دارای تبعات عدیده است که اشاره به آنها در این موقعیت به صلاح نمی باشد.
تصمیماتی از این قبیل مستلزم آن است که ستاد مدیریت بحران استان های سیل زده که بر اوضاع اشراف کامل دارند در این مورد تصمیم گیری نمایند.
وزیر آموزش وپرورش که از بهمن ماه سال سال جاری بارها قول پرداخت مطالبات فرهنگیان را رسانه ای کرده بود و هیچ کدام از وعده هایش عملی نشده بود ، بهتر است به جای پرداختن به این امور در جذب اعتبارات و پرداخت مطالبات خصوصا حق الزحمه نیروهای حق التدریس چاره اندیشی کند، و اندکی در صدور مجوزهای جذب نیروی نیروی انسانی که بدون برآوردهای مالی و شرایط های حداقلی و صرفا به خاطر نماینده های استیضاح کننده قبلا صادر کرده است فکری بکند.
جناب بطحایی
آموزش و پرورش به اندازه کافی چالش و بحران دارد.طرح اعلام پایان سال تحصیلی از جانب شما فقط به خاطر انحراف افکار عمومی و تثبیت موقعیت خود و مدیران ناکارآمد است و به نوعی راه فرار و شانه خالی کردن از وعده ها و قول هایی که دادید و هیچ کدام محقق نشدند.
برای عبور از بحران های طبیعی مانند سیل راهکارهای عملی دیگری وجود دارد . پاک کردن صورت مساله و اعلام پایان سال تحصیلی در مناطق سیل زده نسخه قابل قبولی نیست، خوزستان ۸ سال تجربه جنگ و برقراری کلاس های درس را با خود به همراه دارد .
از ریاست محترم جمهور و نمایندگان مجلس شورای اسلامی و سازمان های نظارتی درخواست می گردد وارد عمل شوند و جلو این تصمیمات عجولانه و خلق الساعه را بگیرند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
تحصیل و آموزش را شدیدا خدشه دار ساخته
است. مگر ما زیر بمباران صدام و اوضاع انقلاب
درس نخواندیم ، مال ما گلوله و بمب بود و الان
سیلاب. چنین تصمیمات عحولانه از ضعف مدیریت
ایشان است. مثلا از آب گل آلود ماهی می گیرد و
بیمه منازل فرهنگیان را دوباره مطرح ساخته است.
فقط سنگ خود را به سینه می زند. مملکت صاحب
ندارد به کودکی نااهل فشفشه داده اند که سر خود
گرم کند . از مدیرکل ها هم گلایه نکنیم که سزاوار
چنین وزیری ، همان پاشایی هاست.
بفهمانیم که این وزیر کارت سوخته است ،
چون کشورمان چند زبانی است. کرد و ترک
و لر و بلوچ و....... هر چند از لحاظ سیاسی
زور می زنند که اینها لهجه است ، اما واقعیت
چند زبانی انکار ناپذیر است چون زبان معلمان
سراسر کشور را نه وزیر ، نه نمایندگان مجلس
و نه روسای سه قوه ، اصلا و ابدا نمی فهمند.
و گرنه این همه چراغ خاموشی برای یک
سیاستمدار ایراد بزرگی است که تله ای برای
نیستی آنان است.
است. لطفا معانی واژگان را قربانی نسازیم.