در جهانی آدمی رنجیده حال
با بلا تیری که مرگی رو زوال
ثروتی باشد به دستِ این آن همان
دستِ خوشِ تاراجِ غم ، اندوه ، هان
با هر آن نوشیدنی یک جرعه ای
در گلو گیری کند غمباد،همی
با همان یک لقمه هایی تکّه ای
استخوانی خُرد مابین لقمه ای
نعمتی حاصل به دستی آن زمان
نعمتی از کف برون جانا همان
روز از عمرت بگیرد روزگار
در ازایش روزی ات بخشد شمار
دیگران را باشدش روزی دلا
کم و افزونی خدا بخشد خدا
مرگ را یاری کنیم ما هر زمان
دسترس تیری بلا این جانمان
پس چه سان امیدواری در جهان
تا ابد جاوید مانیم ما همان
هر بنایی با گذر ایام هان
رو به ویرانی برابر دیدگان
جز خدایی مرگ دارد هر وجود
نیست گردد هر وجودی گر چه بود
دسترس تیر بلا مرگیم ما
دم غنیمت فرصتی حاصل تو را
توشه تقوایی ذخیرت از جهان
در سرا باقی جهان فرخنده جان
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
در مکانی شایدش تابنده خال
از ولی بشنو حدیث چند مقال
نه حدیثی در هلال و در خصال
صد درودی مستحق باشد به آل
یک سلامی هم کنارش اتصال
شوق دیدارش پرنده بال و بال
ماهی دریا شود خوشحال و وال
چون که آید، مرگ بر وهم وبال
چالشی دیگر نباشد چاه و چال
سرمه لشکر چه باشد وصف زال
رستمی دارد نمک، خاموش و لال
مخلصی در لشکرش دارد مدال
بهر او ارزش نباشد سن و سال
او دلیل دارد مشدّد بر دو دال
لام ظاهر هست توهّم در جدال
اگر توهّم، تدبیر را باشد مجال
غیبتش هرگز نگردد در محال
غیبتش چون گشت در آخر ملال
بی توهّم عاقبت گردد عجال
با توهّم چون گرفتی یک عیال
کی شود دینت مراقب در کمال
هر که باطن را ببیند در جمال
هی جدا گردد ز زن مثل جلال
هر که شغل غاصبی دارد حلال
جامعه اول زوال و بعد زوال
...ادامه دارد...
مولوی را هم نباشد فیل و فال
اختلاف رأی عالم، قیل و قال
شاعری هستی کنار نیل، منال
میوهها خوش بو میگردد نه کال
پنجره بسته به کوچه بهر هال
زین سبب آزاد گشتی بهر شال
سیل بنیان کن نباشد ضد مال
زلزله هم نشکند چند صد سفال
چون نباشد شاعری بر من وصال
عیب هم بر من مگیر شو بی خیال
تقدیمی به آنتی توهّم
گر چه نالان آدمی رنجیده حال
در جهانی از ولی بشنو مقال
فارغ از خَد خال گردی ای رهی
جلوه زیبایی طبیعت لا زوال
حق شناسی علّتی دارد درود
با سلامی کامل آید این وصال
سیل بنیان کن ببینی ای بشر
عبرتی گیری چه علّت این وبال
در گرو مرگی تمامی کائنات
مرگ چون آید چه رستم یا که زال
سن و سالی را رها ای عقلمند
بار دانش آن کسی را گشت لال
با توهّم گر جدالی بین خلق
واقعیت گفتمانی لا محال
این قَدَر فهمی که دنیا دارها
دنیوی را کیسه کردند با جدال
ادامه دارد ...
وهم تا کی مانده در وهمی شدیم
عاقبت خیری ندیدم جز خیال
هر چه را باطن به ظاهر دیدنی
گر چنین باشد تویی صاحب کمال
گر چه کاذب شغل هایی برملا
با کدامین حکم گردد این حلال
شاعران گنجینه داران سخن
بین آنان اختلافی لا چه قال
همچو نیلی آسمانی قلب پاک
همچو نیلی رود بینی با زُلال
ما به آزادی درون آزادگی
افتخاری ای بشر دوری ز مال
نکته سنجان در جهانی نو پدید
عاری از عیبی چه علّت بی خیال
اکتفایی ما به توفیقی عمل
منتظر آن نازنین دهری که آل
جناب آقای بایبوردی، از روی شوخی و جدی نوشتم بی خیال! ولیکن ممنون که پاسخ دادید.
از شعر و وزن و ... هیچ چیزی نمی دونم و فقط جفت و جور میکنم و اصلا شعر نمیخونم.
آری یکی از کمالات آنست که از ظاهر بتوان تا حدودی کم و بیش به باطن رسید و آنرا تشخیص داد.
و دانشمندی که اهلی را برای انتقال دانشش نیابد، لال بودنش بهتر است.
و ....
جناب آقای مدرّس آزاد،
وقتی درد بسیار است نه از روی شوخی و نه از باب جدّی نمی توان بی خیال شد و گرنه خیلی ها از جمله خودتان چنین می کردید.
در این جامعۀ هزار چهره رسیدن از ظاهر به باطن ، خطایی است نابخشودنی و امری است ناممکن.
و زکات علم نشر آن است. حال این علم ، دانسته های محدود چو منی باشد یا دانش گستردۀ چون شمایی .
شعر شما نیز چه با وزن و چه بی وزن ، چه با قاعده
و چه بی قاعده ، ما را به هپروت رؤیاهایمان می برد پس همان انتقال دانش است. سپاس
المجاز قنطرة الحقیقه.
در صورت علاقمندی می توانید به وبلاگ اینجانب
اشعار ولی اله بایبوردی در پارسا بلاگ ، مراجعه نمایید.
با تقدیر و تشکر از دقـت نظر و همراهی تان .
استعاره مجاز حقیقت است پس باید بیشتر دقت میکردم.
هم اکنون سری به وبلاگ جنابعالی زدم، البته اینجانب نیز چندین وبلاگ داشتهام که چند سالیست دیگر سراغش نمیروم، از خداوند نیز برای شما درخواست موفقیت در کارهای ارزشی که انجام میدهید دارم؛
عمر و توان ما کوتاه و محدود است و بار مشکلات اجتماعی و جبهههای جهاداکبر بسیار فراوان و گرامیان هر کدام به اندازۀ وسع علمی و عملی خود در گوشههایی فعّال و دل نگران؛
انحراف و ضعف آموزش و پرورش، انحراف و ضعف کل جامعه میشود و دفع و رفع آن با توهّم امکان پذیر نیست و قابل ذکر است که تأثیر پذیر از جاهای دیگر نیز هست، در حالی که آپ باید بیشتر تأثیرگذار باشد تا تأثیرپذیر! و جاء الحق تأثیر را در حقیقت میبیند!
ساقی قدحی پر کن بشنو سخنی از ما
با باده خورانی خوش فارغ ز جهان دنیا
گر درهم و دیناری گنجینه معانی را
گشتیم دلا صاحب ای صاحب دوران ها
همکار بزرگوار ، همراهی شما با نظرات
معقولی که مرقوم می فرمایید مایه ی
خرسندی است . امید که دنیایی بدون
توهم برای نسل آینده بسازیم. عزت زیاد.