چهارشنبه سوری ، سالهاست که مصیبتی شده هم برای مردم و هم نظام. عرصه زورآزمایی قشر نوجوان و جوانی است که سرشار انرژی است و از بس نشاط ندیده و نخندیده و مراکز تفریحی نرفته است، خوش دارد در این شب آشوب به پا کند و البته ضرر و خطر بازی را هم می داند . در واقع مثل بسیاری از آئین های باستانی و مذهبی ، بس که بر آن ها برگ و ساز اضافی بسته اند، دیگر روح و هویت پیشین را ندارد.
نه آتش زدن بوته ای در میان است و نه از روی آتش پریدن و قاشقزنی و نه با هم خندیدن ها و همدلی های اهالی محله و آبادی.
استفاده از ترقه های چینی، بیشتر به نوعی رفتار نابه هنجار یا شکلی از نافرمانی مدنی می ماند که در آن به جای با هم خندیدن، بیشتر به هم می خندند.
شک نیست که نمی شود با این وضعیت مبارزه کرد و در عوض باید آن را مدیریت کرد. چرا که هم اصل برنامه نشات گرفته از یک سنت ملی است و هم شکل انجام آن جمعی است. اکنون دیگر همه می دانند که چهارشنبه سوری یک سرش در اینستاگرام و تلگرام است و یک سرش در طرح و برنامه های براندازی آن ور آب. راهی برای برای بیان اعتراض های خیابانی که خیال می کنند تنها شبی است که بسیاری از مردم مسلحند. چهارشنبه سوری بدون مواد منفجره و در حمایت از بیماران سوخته و ترغیب به به برگزاری یک سنت اصیل، شاد و ایمن ، وظیفه ای است که باید توسط اهالی حوزه ورزش و هنر و ادبیات تبلیغ شود تا شاید به توصیه آنها، خطرآفرینان دست از تداوم کارشان بردارند. خاصه در این بحران تحریم و تورم و گرانی که از آسمان و زمين بر سر مردم رعشه ميبارد، انصاف نیست تا خودمان بر سرِ همدیگر فشفشه بباریم.
براین ها بیفزائید؛ رعایت حال پرندگان پناه گرفته در بین شاخه های درختان و سگها و گربهها ی دربدر بین کوچه ها و... نقطه، سرخط!
نظرات بینندگان