جامعه ایران بیش از دوسده است که در عطش توسعه می سوزد و منابع خود را صرف می کند. دستاوردهایی هم اگر چه در این مدت حاصل آمده ولی به دلیل همسان انگاشتن توسعه با رشد یا پیشرفت، کمتر از حد انتظار بوده است.
در این مدت اگر چه ایرانیان شهری تر، مرفه تر، برخوردارتر و مدرن تر شده اند ولی ترکیب ایجاد شده از بی قواره گی های بسیاری رنج می برد. به طور مثال هنوز هم قانون مداری به یک خواست ملی از سوی مردم و حاکمان تبدیل نشده است.
قانون زمانی خوب است که فقط از سوی دیگران رعایت شود!
در طرف حکومت نیز قانون به قدری از سوی استثنائات مختلف تبصره خورده که اصل برابری همگان در مقابل آن کاملا مخدوش شده است. همچنین با گسسته شدن پیوندهای اجتماعی شاهد افول اعتماد عمومی و سقوط سرمایه اجتماعی هستیم. اگر چه بدیهی است که نمی توان در روزگار مدرن شاهد وجود مناسبات سنتی از جنس پیوندهای عاطفی و خانوادگی گذشته بود ولی بی عملی جامعه در جهت ترمیم روابط از هم گسیخته اعجاب آور به نظر می رسد. فارغ از نتیجه انتخابات برانگیخته شدن حساسیت های عمومی درباره مسائل آموزش و پرورش می تواند گامی مهم در مسیر هژمونیک شدن این گفتمان در سپهر فرهنگی - سیاسی کشور باشد
رشد فزاینده آسیب های اجتماعی، طلاق، افسردگی و بی تفاوتی از عوارضی است که نتوانسته ایم تاکنون شتاب آنها را کند نماییم.
در روزگار مستهلک شدن بسیاری از ارزش های اجتماعی و مذهبی شاید بتوان چشم امید به احیای دو ارزشی دوخت که به دلیل بی عنایتی های موجود هنوز هم قابلیت استحصال را دارند.
سخن از "مشارکت" و" گفت و گو" است که چون از جنس سرمایه های اجتماعی هستند هرچه بیشتر مورد استفاده قرار گیرند سرشارتر و پرمایه تر می شوند.
در روزهای اخیر و با ابتکار آقای بطحایی شاهد انتخابی شدن سه عضو از شورای عالی آموزش و پرورش هستیم.
قرار است فرهنگیان کشور در انتخاباتی مجازی از میان همکاران خود این سه عضو را برگزیده و برای عضویت در این شورا معرفی نمایند. رویدادی که موجب شده شور و نشاطی قابل توجه در گروه های فرهنگیان سراسر کشور ایجاد شود.
مشارکت و گفت و گو بر سر مسائل آموزش و پرورش فراگیرتر شده و نامزدها هم می کوشند تا دغدغه های خود درباره آینده این نهاد را آشکارتر مطرح سازند.
فارغ از نتیجه انتخابات برانگیخته شدن حساسیت های عمومی درباره مسائل آموزش و پرورش می تواند گامی مهم در مسیر هژمونیک شدن این گفتمان در سپهر فرهنگی - سیاسی کشور باشد.
روشن است که تا مشارکت بیشتر و گفت و گوهای سازنده تری درباره مشکلات این نهاد صورت نگیرد امکان برون رفت از وضعیت معیوب کنونی قابل تصور نیست.
برای آینده بهتر ایران راهی جز این نداریم که مشارکت و گفت و گو را هم به عنوان استراتژی و هم به عنوان تاکتیک در نظر بگیریم!
کانال مهران صولتی
نظرات بینندگان
و معلم را فقط در منافع خود مشارکت
می دهند چون ناظر انتخابات شذن
یا رای دادن و.....
ما سیاهی لشکر و عروسک خیمه
شب بازی هستیم و یا خمیری که
شکل دلخواه بدان می دهند.
ما لشکری هستیم که به خوبی فرماندهی نمی شویم.