اتفاقا سخن آن روز ،جناب روحانی خطاب به منتقدان دولت ،در باره خیلی از مدیران خود از جمله آموزش و پرورش نیز صادق است.
بله همان جمله معروف ایشان که در متینگ تبلیغاتی با سوت و کف پرشور هوادران ،مشایعت می شد. چرا باور نداریم که هنر معلمی همانند نگاه به جامعه استادان و فن آوران ،نیازمند به روز شدن توانمندی ها ،داشتن فرصت کافی برای اندیشیدن و طراحی برای فرایند تدریس است
"چه جور آب و صابون بیاریم ،روتون را بشوریم " کاسبان تحریم! تحریم برنمی گردد.
از آن جمله می خواهم به این نکته بپردازم که این روز ها نیز ، دسته گل به آب دادن آموزش و پرورش به حدی رسیده است که برای شستن آثار آن آب و صابونی لازم است.
هر از چندی ، در آموزش و پرورش ما از یک تصمیم غیرعلمی، شعار گونه و شاید خلق الساعه رو نمایی می شود که پس از خوردن به در بسته عدم پذیرش از سوی مخاطبان، صاحب امضا ،حرفش را پس گرفته ، همصدا با مخاطبان، "کی بود؟ کی بود ؟من نبودم" سر داده ، در پایان خودش را" رابین هود" ماجرا جا می زند تا گناه کرده را به گردن داروغه خیالی بیندازد که پس از سالها ، در تفسیر و برداشت از قانون دچار تردید شده است.
تلاش برای به تعطیلی کشاندن مدارس سمپاد در دوره اول متوسطه ،حذف سختی کار از احکام معلمان ، رسمیت بخشیدن به واگذاری مدارس دولتی در بودجه سنواتی دولت با عنوان خرید خدمات آموزشی ،پیمانی شدن احکام استخدامی دانشجو معلمان در کنار بودجه نصف و نیمه دانشگاه فرهنگیان، ارائه پیشنهاد نافرجام ،محدود سازی رشته علوم انسانی به قیمت توسعه مدارس خاص فرهنگ در دل مدارس غیر دولتی ، شیوه نامه لغو شده هدایت تحصیلی اجباری دانش آموزان با رویکرد تضعیف مدارس دولتی به ویژه در مناطق محروم ، تا آزمون و خطای فراوان در اجرای بیمه تکمیلی و ابتر ماندن چند ساله موضوع رتبه بندی معلمان علیرغم وعده و وعید بی شمار، تنها بخشی از مواردی است که برای بانیان ارمغانی جز ندامت به همراه نداشته است.
البته موضع شفاف نایب رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در کنار جمع کثیری از نمایندگان ،در مخالفت با طرح خرید خدمات آموزشی به دلیل تعارض آشکار آن با عدالت آموزشی ،قابل تقدیر و ستایش است که این بار ، نحله سیاسی ایشان مانع از پرداختن به عواقب موضوع نشده است.
هرچند خیزش افکار عمومی در مقابله با چنین طرح زیان باری ،در اتخاذ موضع نمایندگان بی تاثیر نبود.
طرح بزک شده "معلم تمام وقت" با نوید افزایش 17/5 درصدی در فوق العاده شغل معلمان و اعمال آن در احتساب حقوق بازنشستگی کارکنان ،به منزله "در باغ سبزی" است که قرار است در آینده هموار کننده راه، برای افزایش ساعات موظف تدریس هفتگی معلمان باشد.
طرحی که علیرغم مخالفت جامعه نخبگانی آموزش و پرورش ، سرانجام با اصرار جناب معاون ، به مدارس ابلاغ گردید تا نم نمک ، با یافتن رگ خواب بخش قابل توجهی از داوطلبان ،شاید بستر را برای تعمیم اجباری آن در آینده نزدیک فراهم کند.
کیست که نداند ، تدریس فعال مبتنی بر روش های نوین یاددهی -یادگیری در پرتو به کارگیری هوشمندانه از فن آوریهای جدید آموزشی توسط یک راهبر و تسهیل گر آموزشی، مستلزم تمهیدات پژوهشی و مطالعاتی ،خود انگیختگی ،غنی سازی شغلی ،جدی گرفتن رشد و بالندگی حرفه ای است .
چرا باور نداریم که هنر معلمی همانند نگاه به جامعه استادان و فن آوران ،نیازمند به روز شدن توانمندی ها ،داشتن فرصت کافی برای اندیشیدن و طراحی برای فرایند تدریس است.
مبادا پایه گذار بدعتی باشید که آیندگان ، شما را به خاطر تاوان سنگین آن، مذمت کنند!
طرح معلم تمام وقت با چنین تعریف و تبیینی در هیچ نظام تربیتی ، پشتوانه نظری برای اجرا ندارد.
چرا باید با توسل به نیاز معلمان به اضافه تدریس به دلیل مشکلات معیشتی ، پایه گذار تصمیماتی باشیم که کاهش کیفیت در نظام آموزشی را هدف گرفته است.
وادار کردن معلم به تدریس 30 ساعته در هفته ،شاید بتواند برای مدتی جبران کننده بخشی از کمبود معلم باشد اما افت پیدا و پنهان کیفیت تحصیلی در نظام آموزشی ، دامن زدن به نابرابری های آموزشی ،به سردی گراییدن روابط متقابل معلم و دانش آموز در اثر خستگی مفرط در معلمان تنها بخشی از خسارتهای غیر قابل جبران چنین رویکردی است.
باید در سایه روشنگری و بسیج نخبگانی جامعه ، مدیران آموزش و پرورش را متقاعد کنیم که زمان اصرار ورزیدن بر اینکه مرغ ما فقط یک پا دارد به اتمام رسیده است.
باید به مشارکت فعال معلمان و صاحب نظران در اتخاذ تصمیم های آموزشی احترام بگذریم .
کاری که در طول 40 سال گذشته به آن کمتر بها داده ایم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
فعلا که علما را خوب حذب میکنند
مدعیان، مطلب فوق را در آزمون استخدامی سال 89 هم با ندادن کارنامه آزمون میفهمیدند؟! و همچنان مسئولان در فهمند؟!
کاش فرهنگیان کمی برای خودشان ارزش قائل بودند
کلیپی از تلگرام بانام بی عرضه دانلودومشاهده کردم که دقیقا با روحیات بسیاری از فرهنگیان وحتی مردم ایران مطابقت دارد دراین کلیپ خانمی را نشان می دهد که برای خودوکارش ارزشی قائل نیست وتلاشی برای گرفتن حقش انجام نمی دهد ودرپایان باوجودظلم کارفرما بعدازگرفتن پول ناچیز، از کارفرما هم تشکر می کند