دکتر محمود مهرمحمدی در مناظره ای با حجت الاسلام ذوعلم صحبت های مهمی را در باب مسائل آموزش و پرورش بیان کرده است، این یادداشت نقدی بر گفته های او درباره رقابت، عدالت آموزشی و افزایش بهره وری در آموزش و پرورش است.
آن عمارت نیست ویران کرده اند!
دکتر "محمود مهرمحمدی" هنگامی که بر مسند ریاست دانشگاه فرهنگیان نشسته بود اعتقاد داشت، دانشگاه فرهنگیان ابتدا باید به رشد ابعاد کیفی خود بپردازد و سپس در بعد کمی به توسعه و رشد خود فکر کند، برای همین استدلال نیز در دوره ریاست ایشان، ورودی دانشگاه فرهنگیان به شدت کاهش پیدا کرد و عده ی زیادی معتقد بودند این روند عملا حکم به نابودی دانشگاه فرهنگیان می دهد .
ایده ی مهرمحمدی تفکری بود که ریاست بعدیِ دانشگاه ،"حسین خنیفر"، به کلی با آن مخالف است. برخلاف مهرمحمدی او معتقد است که توسعه در بعد کیفی باید توامان با بعد کمی صورت پذیرد. تکلیف خانواده هایی با درآمد اندک چه می شود؟ در این روند فرزندان این خانواده ها باید به مدارسی سطح پایین بروند و در آینده نیز به تحصیلات عالی و موقعیت های شغلی دسترسی کمتری داشته باشند.مگر برنامه درباره عدالت آموزشی نبود؟
اما مهرمحمدی تقریبا یک سال پس از اتمام ریاستش بر دانشگاه فرهنگیان در مناظره ای در شبکه چهارم سیما مقابل "حجت الاسلام ذوعلم" قرار می گیرد، مناظره قرار است درباره عدالت آموزشی باشد .
او می گوید باید شرایط موجود را پذیرفت و در همین شرایط به دنبال تحول کیفی باشیم چرا که توقع دو برابر شدن بودجه و افزایش منابع مالی آموزش و پرورش امری محال است و نباید دائم نوای "هل من مزید" سر داد. سپس از ایده ی خود رونمایی می کند، می گوید:
(( رقابت باید شرط بقای مدرسه در صحنه تعلیم و تربیت شود، مدرسه را باید از تنفس مصنوعی بودجه دولتی خلاص کنیم. نه این که بودجه دولتی نباشد بلکه مدرسه باید این پول را بر اساس شایستگی هایش از دست والدین بگیرد. والدین ما باید عاملیت تربیتی داشته باشند. از طرفی به دهکهای اقتصادی پایینتر باید سرانه بیشتری تعلق بگیرد. بحث من بازار آزاد و خصوصی سازی نیست. در ذیل مانیفست آموزش و پرورش میتوانیم مدارس متنوعی داشته باشیم. عرض من این است که مدارس در مدیریت آموزش و پرورش باید با هم رقابت کنند نه رقابت بچهها با هم. این الگو میگوید مدارس فقط در سایه رقابت و انگاره حذف از صحنه به این معنی که اگر نتوانند کیفیت لازم را فراهم کنند تعطیل خواهند شد، برای ارائه کیفیت مطلوب خود را به آب و آتش میزنند. مدارس تا نان بازوی شان را نخورند به طور طبیعی جهش نخواهند داشت. رقابت را شرط پایداری کیفیت میدانم. البته دولت هم باید منابع را بیشتر کند و توزیع عادلانه به همراه نظارت دولت باید وجود داشته باشد. اما دولت باید در امر مدرسه داری نقش خود را کمتر کند.))
صحبت های مهرمحمدی عجیب و مبهم است اما در ذیل چند نکته درباره گفته های او می آید:
الف) اینکه مدارس به عنوان ارائه دهنده خدمات آموزشی باید با هم رقابت کنند و اولیا نیز درپی این برآیند که خود تشخیص دهند که کدام مدرسه خدمات بهتری ارائه می دهد و سپس به آن پول دهند، به نظر می آید همان نگاه کردن به آموزش و پرورش به عنوان یک بازار است ؛ در اینجا مدارسی که از نظر مشتری یا همان اولیا در سطح خوبی نیستند حذف خواهند شد، مهرمحمدی از رقابت، پول و حذف می گوید اما می گوید منظور من بازار آزاد نیست، این روند نامش اگر بازار آزاد نیست پس چیست؟
ب) او می گوید منابع مالی مدارس باید از طریق اولیا تامین شود، مدارس نان بازویشان را بخورند و حالا دولت هم بودجه ای تزریق کند و نظارتی داشته باشد اما منظور من خصوصی سازی نیست.
چطور ممکن است نام این روند خصوصی سازی نباشد؟ اگر این خصوصی سازی نیست، مهرمحمدی باید مراد خود از خصوصی سازی را مشخص کند.
ج) آنجا که ذوعلم از مضرات رقابت می گوید مهرمحمدی می گوید:
" عرض من این است که مدارس در مدیریت آموزش و پرورش باید با هم رقابت کنند نه رقابت بچهها با هم! "
اما مگر نه اینکه کیفیت مدارس از روی عملکرد دانش آموزان مشخص می گردد، مگر ما می توانیم مدارس را به صورت منفرد و مجرد و بدون در نظر گرفتن دانش آموزانِ آن تصور کنیم؟ اکنون نیز بسیاری از مدارس برای آنکه نشان دهند از نظر آموزشی در چه سطح بالایی هستند و ورودی فلان مدرسه و فلان دانشگاهشان از مدرسه رقیب چه اندازه بالاتر است چه فشارهایی که بر دانش آموزان تحمیل نمی کنند.
د) مهرمحمدی به برنامه آمده است که درباره عدالت آموزشی سخن بگوید در ایده ای که او مطرح می کند مدارس باید با هم بر سر کیفیت رقابت کنند و مدارسی که مشتری ندارند حذف شوند و طبعا مدارسی که کیفیت بالاتر و امکانات بیشتری دارند طلب پول بیشتری از مشتری های خود می کنند( اولیای دانش آموزان ) اما اینجا تکلیف خانواده هایی با درآمد اندک چه می شود؟ در این روند فرزندان این خانواده ها باید به مدارسی سطح پایین بروند و در آینده نیز به تحصیلات عالی و موقعیت های شغلی دسترسی کمتری داشته باشند.مگر برنامه درباره عدالت آموزشی نبود؟
ه) آیا اساسا فرآیند های آموزشی و تربیتی قابل ارزش گذاری به صورت کمّی هستند؟ آیا اساسا اولیا در جایگاه تخصصی برای انتخاب مدرسه بهتر قرار دارند؟ مقصود آنکه طبیعی است که با توجه به شرایط جامعه، غالب اولیای دانش آموزان، فرزندان خود را به مدارسی می فرستند که آنها را برای تست زنی و آزمونی بنام کنکور آماده می کنند، چنین مدارسی تا چه اندازه به فرآیندهای تربیتی درست می پردازند؟ ایده ی مهرمحمدی کیفیت مدارس را تضمین می کند یا آن را در چاهی عمیق تر می افکند؟
معلمِ درسِ ادبیات در یکی از مدارسِ خاص روایتی از کلاس درس خود بیان می کرد که چند ساعت از هفته را برنامه ای برای کتابخوانی، نقد کتاب و فیلم گذاشته بود، پس از چند جلسه سیل اولیایی که به مدرسه روانه می شدند و معترض، که چرا به به تست زدن نمی پردازی؟
خلاصه آنکه به نظر می آید این ایده ها نیز نمی تواند دردی از دردهای آموزش و پرورش را دوا کند /
از مهرمحمدی که نظریه پرداز حوزه آموزش و پرورش است توقع آن است که دقیق تر و شفاف تر سخن گوید و کمی درباره نسخه های درمانی خود، تامل بیشتری کند به قول مولانا:
گفت هر دارو که ایشان کرده اند
آن عمارت نیست ویران کرده اند
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
به قول معروف حرف زدن بلد نیستید ، حزف نزدن که بلدید
کتابی از وی در کتابخانه بود از کتاب بودن خارجش کردم و با آن شیشه پاک کردم.
این هم برای اعتراض من به ایشان
مقاله خوبی بود جناب بزرگ نیا