قانون تیزی تیغ عدالت است. قانون حدود و ثغور بایدهاست. قانون ، حتمیّت اجرای تعهد ضمنی قانونگذاران برای ملت است. در سایۀ تدوین و اجرای قانون ، سنگ ها بر روی هم بند می شود و بنای برابری و امنیت و عدالت ساخته می شود. آرامش و نوعدوستی و همدلی سیمای انسانی و خرد ورزی بر خود می گیرد. اما وقتی این قوانین در برابر منیّت عده ای منوط به توان و قدرت فردی جهت اجرای باب میل و ارادۀ خود در می آید یعنی قبول این ادعا که من برتر از قانونم ، حدّت و شدّت و تیزی و برندگی تیغه شمشیر عدالت از بین می رود ، نرم و منعطف می شود ، خم می شود ، اعتماد سلب می شود ، خودخواهی بیشتر و مقاومت در دنیای بی قانونی با رفتارهایی کج مدار افزونی می یابد. دیگر سنگ عدالت روی سنگ بعدی یعنی برابری ، بند نمی شود. نظم هست اما نه برخاسته از میل و ارادۀ قانون و یا ملت بلکه تحمیلی است برای نفس بریدن. اما این شرایط جامعه را به نظم غایی برخاسته از بی نظمی نمی رساند، بلکه ملت را تشویق و ترغیب به دور زدن قانون می نماید چون الگوهای بالاتر از او چنین می کند. هر روز نسبت به روز قبل ترفندها و تاکتیک های جدیدی خلق می کند و نسبت به شرایط روز و همپای تکنولوژی ، روش اختیار می کند و یا آن را تغییر می دهد. او مخترع آنلاین قانون شکنی با ابزار و ایده هایی است که به کشف رمز عبور مجموعۀ هم پیمانان خود با بی رنگ و بو سازی قانون ، موجب انگیزش شگفتی و تحسین همگان می گردد. در چنین جامعه ای هنجار جای خود را به ناهنجاری می دهد و ما کلماتی مانند: دست و پا چلفتی ، عُرضه نداری نگاه کن دو روز نیست مدیر شده صاحب ویلا و اتومبیل گرانقیمت و .... شده ، تو هیچی نمیشی . یا ببین چه راحت زیرمیزی می گیرد ، گور بابای وجدان و.... زندگی پول لازم دارد پول با پول به همه چی می رسی ، خاک بر سرت و......
شاید بیشتر ما گه گاهی خواسته و یا نخواسته در طول زندگی خود و یا فرزندانمان ، از عده ای انتظارات خلاف قاعده داشته ایم اما آن موارد خلاف عرف نبوده ، چون چنین مسیری برای نقض قانون و ضابطه مندی ، در جامعه ما سیری روان و فراوان بوده است.
حتی از مورد توجه ویژه قرار گرفتن ، لذت برده و افتخار هم کرده ایم . مثلا دانش آموز دیروزم ، امروز پزشکی شده که من معلم شدیدا در همین دقایق نیازمند طبابت او هستم و حق تقدم دیگران را روی این حساب در هم شکسته و با افتخار که معلم او هستم قانون را می شکنم. یا به بهانۀ آشنایی در شهرداری و ثبت املاک و کلانتری و...... گاه ما هم وقتی فرصت و امکان نقض قانون برایمان فراهم می شود در حد توان و موقعیت خود از پارتی بازی بدمان نمی آید. همین پارتی بازی های خارج از قاعده و ضابطه ، امروز مدیران کل را به گزینش فامیل و خویشاوندان خود برای مناصب و پست ها گسیل داشته است. از سطح وزارت تا یک ادارۀ کوچک ، همگی درگیر نقض قانون هستند. همیشه که بخت و اقبال به آدمی رو نمی کند ، دَم غنیمت شمردن است . مگر در طول عمر چند نفر ، پدر یا عمو و دایی و همسایه و.... مدیر و مدیر کل و وزیر و وکیل مجلس می شود؟ یک حق بدیهی و طبیعی شمرده می شود و وسوسۀ سودِ استفاده از شرایط پارتی بازی ، میلی قوی و مسلط در برخی از افراد است. نیازی به تفکر و تأمل و دخالت ثواب و عِقاب اعمال نیست ، فرصت طلایی پیش روست و می تواند شانس دگرگونی اوضاع زندگی ات باشد پس بشکن ضابطه را . بشکن قانون را . مختار و مُجازی ، آب از آب تکان نمی خورد. رفتار غیر عادی ،عادی است ، گفته شد که ناهنجاری ، هنجار است.
اما فردی قانونمند اگر فرصت زیر میزی دادن و یا گرفتن داشت ، اجتناب می ورزد. اگر فرصت استفاده از تک کارت شانس برای پارتی بازی داشت ، به عنوان موقعیت ممتاز طلایی از آن چشم می پوشد. قانون را حرمت می نهد و آن را دور نمی زند، در هر مقام و موقعیتی .
همیشه گفتن و حرف زدن و نصیحت کردن دیگران راحت و ساده و خردمندانه است ، من قانونمند هستم ، من شهروندی ممتاز هستم ، من حق کسی را پایمال نمی کنم و یا چرا از قانون تبعیت نمی کنی ؟ چرا رشوه ؟ چرا دزدی ؟ و....... اما مهمتر آن است که هنگام قرار گرفتن در موقعیت خلاف ،تو و دیگری از آن اجتناب ورزد و جوانمردانه از انجام رفتارهای ناشایست قانون شکن هر چند مطابق با عُرف جامعه بپرهیزد .
آنچه که اهمیت دارد :
پشت چراغ قرمز ایستادن در نصف شب است ،
نگذاشتن زباله دَم در همسایه در خلوت شب است ،
رفت و آمد آمیخته به سکوت و ادب و فرهنگ در راه پلۀ آپارتمان است ،
در صف اتوبوس و مترو ، نوبت خویش رعایت کردن است ،
در جمع ، زمان گفتن و خاموش بودن ، دانستن است.
از دست دادن فرصت استخدام و عدم استفاده از قدرت فامیل و آشناست.
پرداخت مالیات و عدم سهم دهی خلاف به کارمند دولت است.
به حق خود قانع بودن و به حق خوری و حق کشی راضی نشدن است.
انسانیت انسان را ترسیمی نیکو پرداختن است.
تابع قانون وجدان دارد و معامله با زندگی دیگران به شرط سود خود نمی کند.
مغبون بودن خود و یا متضرر شدن دیگران را چرتکۀ معاملات پر منفعت خود نمی کند.
برای پیشرفت مراتب شغلی و یا سطح زندگی ، دیگران را نردبان ترقی خود نمی کند.
و همۀ این و دیگر موارد را وقتی انجام می دهد که فرصت آن دَم درش آمده است ، یعنی موقعیت سود استفاده از قدرت خویش و یا دیگری برایش فراهم است. و گر نه، هنگامی که شعله های آتش قدرت از ما دور است همۀ ما معلم اخلاقیم . مهم آن است که در شرایط مساعد رشوه و دزدی و اختلاس ، از آنها باز مانی و اخلاقیات را به منصۀ ظهور انسانیت برسانی .
فرد قانونمند حتی به شرط شکسته شدن قانون توسط خود قانونگذاران ، قانون را مرزی برای رعایت عدالت می شمارد. شاید حماقت شمرده شود اما راحتی وجدان یعنی همین . یعنی رها و آسوده اما بی بهره زیستن . اگر اعتدال زندگی به همرنگ جماعت شدن باشد ، دیگر قانون لازم نیست. قانون ماده ها و تبصره های فراموش شده و یا مورد غفلت قرار گرفته شده نیست. اجرای هر بند قانون تدوین شده در هر سازمان و ارگان به منزلۀ استحکام و دوام امنیت جامعه است. من و شما چقدر قانون را دور می زنیم و یا در وسوسۀ گیرندۀ رشوه سهیم می شویم و یا از رابطه مداری لذت می بریم ؟ فراموش نکنیم تنها گیرندۀ رشوه خطا کار نیست ، من رشوه دهنده او را وسوسه و تحریک کرده ام ، جرم من بیشتر از دریافت کنندۀ رشوه است.
بهتر است بیندیشیم که خود قانون نوشته شده چقدر صحیح است و قابلیت اجرایی دارد و آیا خیر و منفعت کل جامعه را تأمین می کند یا خیر، فقط گروه و یا طبقه ای از منافع آن بهره مند می شوند؟ آیا قانون نوشته شده جامع و مانع است ؟ مشمولیت کلی دارد ؟ اجرای آن باعث خلق بی نظمی و بی قاعدگی های جدید می شود یا خیر برای حذف آنها عمل می کند؟
تعامل اجتماعی سخت ترین ، حساس ترین و شگفت انگیزترین حلقه های روابط اجتماعی است که هر نقش در آن وظیفۀ اجرای تکالیف و حقوق نقش خود را برعهده دارد و کوتاهی هر فرد و جمع در توجه بدان ها ، یعنی قانون شکنی و تجاوز به حریم دیگری. مضروب رفتارهایِ قانون شکنیِ مجموعۀ افراد یک جامعه یعنی ترویج بی عدالتی و نابرابری. به نظر شما ما چرا امروز شاهد چنین رفتارهایی هستیم و سهم ما در آن چقدر است ؟!
چرا ما در جامعه الگوی رفتارهای نامناسب را برای قطعیت قانون شکنی خود مثال می آوریم ؟ چرا الگوهای خلاف معرفی می شوند و به شهرت در قانون شکنی می رسند اما برای ما و جوانان و نوجوانان الگوهای مثبت قانونمداری معرفی نمی شود؟
چرا هر دائم از چهره های شاخص قانون شکنان بحث می شود؟
شاید :
چون ما فرهنگ خلاف مان از فرهنگ سازندگی و شرافت مان پررنگ تر و پرملات تر است و تعداد قانون شکنان در جامعه ما بیشتر از قانونمداران است !
چون اگر من عوارض ساختمان و یا اتومبیل خود را زودتر و حتی در فروردین ماه یعنی آغاز هر سال می پردازم تا سازمان های مربوطه از
منافع آن برای خدمات رسانی شهروندان استفاده نمایند ، هرگز تشویق نمی شوم.
چون اگر من داوطلبانه مالیات غیرمستقیم خود را با مراجعه به ادارۀ دارایی شهرم ، زودتر از موعد، مشخص و پرداخت می کنم هرگز مورد تشویق قرار نمی گیرم.
چون اگر من خلافی های رانندگی ام را یک ماه نشده پرداخت می کنم ( هر چند در طی 10 سال شاید یک خلاف توقف روی خط کشی خلاف حواس پرتی من است نه مرض اجتماعی ام برای هنجارشکنی) .
اما همۀ موارد ذکر شده برای خلاف کاران گاه از یک سال هم می گذرد تا قصد پرداخت آنها را داشته باشند و حتی با حذف جریمۀ دیر کرد و یا تعیین تخفیف دیرکرد پرداخت جریمه و یا ...... برای آنها ، پاداش خلافکاری خود را هم دریافت می کنند.
آری برای همین ، قانون شکنی در جامعۀ ما عرفی خوشایند و عامه پسند و قانونمداری حماقت و دیوانگی محض شمرده می شود. افراد قانونمدار آنقدر مورد بی اعتنایی و اهانت قانون شکنان قرار می گیرند که با گذشت سن در تنهایی خود از مقدس شمردن قانون خسته و گاه تسلیم می شوند. برای قانون شکنان انجام خلاف ، سفره ای گسترده جهت برخورداری از سهمی بیشتر از لیاقت شان است. آنان افرادی قدرت طلب ، سودجو ، فرصت طلب و خودخواهی هستند که دوام و ماندگاری خود را با شکست قانون ممکن می سازند.برای آنان هنوز
جامعۀ مدنی و حقوق شهروندی متعاقب آغاز زندگی اجتماعی در کنار نهرها و رودخانه ها ، تشکیل نشده است و آنان همانند انسان های عصر حجر در تعقیب شکار منافع خود برای بقای بیشتر هستند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
هر چند شما را می شناسم اما نام تان را ذکر
نمی کنم مصلحت بود خودتان می نوشتید. از
لطف شما سپاسگزارم. امید که سهمی ناچیز
در اعتلای فرهنگ کشور داشته باشم.عزت زیاد.
متوجه شدم . از ماجرای فرزندتان چه خبر ؟
تمام قوای خود را برای بازیابی انرژی
و امید از دست رفته برای فرزند گرامی تان صرف کنید. همچنان که
در متن اشاره کرده ام قانونمداری
بیش از حد باعث خستگی و نومیدی
فرد می شود. به امید فردایی بهتر.
1)قانون در جامعه ی ما یعنی قدرت.
2) افرادی را سراغ دارم که هنگامی که شعله های آتش قدرت از آنها دور بود هم معلم اخلاق بودند هم حقوقدان و هم فریاد قانونمداری سرمیدادند اما به محض به قدرت یا مدافع همان شرایط موجود شدند یا به انواع مفاسد اخلاقی آراسته شدند!!
3)گاهی اوقات بهترین قانون ها...همان قانون عکس العمل متقابله...چون تخطی از قانون روبه حداقل میرسونه...!!
جناب شاکی محترم ،
در متن ، به بند 1 و 2 شما اشاره کرده ام.
اما مورد سوم منجر به نقض قانون نمی شود؟
تشکر
البته یقین دارم موقعیت خاص شما ، باعث ایجاد چنین تصوری گردیده است، اما موضوع جنگ با مقوله ما اصلا سنخیتی ندارد. ایران برای حفظ توازن دفاع از وطن و آرمان ها ، می بایست درگیر جنگ شود، اما من و شما قرار نیست برای اثبات خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو از ضد اصول تبعیت کنیم.
سخت است اما برای تثبیت درستی نقش قانون باید مقاومت کرد و در رفتار صحیح مصرّ بود تا تعمیم یابد.
25 سال در اولین ثانیه های زنگ کلاس، در کلاس حضور یافتم و توسط زمین و آسمان و حتی مدیر و معاون ، به سُخره گرفته شدم اما هیچوقت کوتاه نیامدم . چون قصد داشتم درستی رعایت حقوق
دانش آموزی را ترسیم سازم. حال چون چنین رفتار نمی شود من نیز همانند مابقی بعد ده تا پانزده دقیقه کلاس می رفتم ؟ اتفاقی نیفتاد اما وجدانم از این حیث فوق العاده آسوده است. تشکر.
متن فوق ، تحلیلی است بر شرط زیر در یادداشت "آدم حسابی " آقای پدرام سلطانی :
"آدم حسابی قانونگراست. اهل دور زدن قانون نیست. رشوه نمی دهد و رشوه قبول نمی کند. اهل پارتی بازی و رابطه سالاری نیست. "
دلیل این رابطه معکوس که ذکر نموده اید ،چیست ؟
اصولا ضوابط می بایست حقوقی باشد ؟!
سالروز تشکیل نهضت سوادآموزی را خدمت آموزش دهنده های گرامی تبریک گفته و آرزوی هموار شدن مسیر آمال و امیدهایتان را دارم. روزتان مبارک.
رعایت حق و حقوق نیمی از اجرای قانون است. قانون نوشته شده باید اجرا شود و یا اگر در جایی در این کشور گیری وجود دارد ، قانونگذاران با حساسیت خاصی باید در پی تدوین قانونی باشند تا این گیر حذف گردد.
درستی قانون یعنی همین . یعنی از انباشت مشکلات جلوگیری کردن و گر نه کوهی از مشکلات حاشیه ای و جانبی پیش خواهد آمد. همانند کوه یخی که کشتی های بزرگ را درهم می شکند.
قوانین نادرست نیز باید شناسایی و پیگیری و اصلاح شوند تا جامعه روندی سلیس داشته باشد.
سالروز تشکیل نهضت سوادآموزی تعطیل شده را تبریک میگویم.
سرکار خانم افسانه ، اگر روز خاص تعطیل باشد حکم تبریک گفتن ساقط
می شود؟
آنان خود را مطلق و ملت را جز فرض می کنند لذا
قانون یعنی شخص.
درهم شکستن حریم ها و حرمت ها گواه آشکاری
بر خواب رفتگی قانون است. اگر قانون حاکم بود
فرد مسول، خبرنگار و یا دانشجو را خاموش
می ساخت و انگار نه انگار ؟!!
مگر دانشگاه و رسانه برای خود قوانینی خاص
ندارند ؟! پس مجری قانون کیست ؟ یا ناظر
اجرای قانون کو ؟
من و شما وظیفه داریم با مطالبه حق و حقوق خود،
موجودیت خود را نسبت به حساسیت اجرای قانون و
تدوین قانون درست ، اثبات نماییم. بی تفاوتی نسبت
به عدم اجرای قانون و یا قانون شکنی خود ما، یعنی
تداوم بی قانونی .تشکر
دیکی از درد های واقعی جامعه امروز ما
و شاید سرمنشا دردهای بسیار دیگر در جامعه. تشکر
در مواردی از سوی نهادهای نظارتی سفت و
سخت پیگیری می شود که جریمه نقدی دارد
مثل خلاف های راهنمایی و رانندگی و یا
مالیاتی و گمرگی. ......و یا با پول در ارتباط
تنگاتنگ است.
اما در مواردی که به حقوق فردی و شغلی
اقشاری مربوط است و یا با سطح فرهنگ ،
قانون کیلویی چند ؟
مثل همترازی حقوق فرهنگیان با سایر شاغلین،
فرهنگ آپارتمان نشینی و قوانین آن ، فرهنگ
عابر پیاده و قوانین مربوط بدان و........
بدترین شکل قانونمند شدن افراد یک جامعه ،
با کنترل اجتماعی و یا مجازات است. قانون
برای افراد جامعه باید یک میل رغبت آمیز
برای داشتن آرامش و آسایش و امنیت باشد.
مثلا بستن کمربند ایمنی جهت حفظ جان خود و
سرنشینان برایمان اهمیت داشته باشد نه برای
ترس از پلیس و یا جریمه نقدی .
آموزش قانونمندی برای کودکان با عامل بودن
ما بزرگتر ها ممکن می گردد و باید آنان متوجه
حساسیت ما نسبت به اجرای قانون باشند.
محتوای کتب درسی و معلمان هم سهم کلیدی
در درونی شدن ارزش قانون برای افراد دارند.تشکر
در دولت مهدی(عج) کدامیک از این سنگها قرار است بر روی سنگ بند شود؟
سنگ تیشۀ ابراهیم بر سنگ بقای توهّم در قانون و پرستش آن؟
قال رسول الله(ص): .... لا یضع حجراً علی حجر .... یفتح الله به باب حق و یغلق به باب کل باطل. او فرمان خدا را دقیق اجرا میکند و با کسی حساب خویشاوندی ندارد؛ سنگ روی سنگ نگذارد؛ ... و خداوند به وسیلۀ او درهای حق و حقیقت را بگشاید و درهای باطل (که برخی قوانین و پرستش آن است) را ببندد.
و قال الرضا(ع): ... .... و یکون دعاؤه مستجاباً حتی انه دعا علی صخره لانشقّت بنصفین. .... دعایش همیشه مستجاب است، حتی اگر در مورد صخره (سنگی) نفرین (دعا) کند از وسط به دو نیم میشود! بند شدن سنگ مهم است؟
و قال الکاظم(ع): ...
و قال الصادق(ع): ... (در این فضای پر قانون) امر تازه میآورد
و قال حکیم : ...
اینقدر وصیت نفرمایید که تغییر قوانین از مصادیق جاء الحق است یا زهق الباطل؟ و ظلمهای باقی مانده بدتر از آن !!! و فرازی از نامۀ 31 نهج البلاغه مرهمی بر آن.
نامه 31 نهج البلاغه، حاوی 26 سفارش امام علی "ع" به امام حسن "ع" می باشد. هر چند فرمایش معصومین چراغ راه زندگی ما مسلمانان است ، اما قانون در معنای کلی خود شامل پند و نصیحت صِرف نیست و کلیت و مشمولیت گسترده ای دارد. تشکر
آیا نامۀ 31 نهج البلاغه فقط دارای 26 سفارش استنباط شده است؟
همکار محترم ،
فرد می تواند با یک تک بیت ، مسیر زندگی خود را ترسیم سازد و یا آن زیر و رو سازد ، و یا فردی هم می تواند 3000 جلد کتاب در کتابخانه شخصی خود داشته باشد اما دست راست و چپ خود را نتواند تشخیص دهد. بنده مفسّر کتب مذهبی نیستم و اهل فنی چون حضرتعالی یقین بهتر می دانید محتوا و ماهیت نامه را.
شما را به خدا اگر تمامی خطبه ها و نامه های فقط نهج البلاغه آویزۀ گوش هر فرد عام و خاص این جامعه بود ، اوضاع این بود؟!!!!
لذا برای حفظ حریم و امنیت جان و مال و..... ما به قانون درست و عملی و مرسوم اما متفاوت با کشورهای دیگر نیاز داریم . سپاس
ما برتر از قانون نیز نباشیم؛ قوانین ما برای غیر ما، قانون میشود! بصارتی به اندازۀ ما؛ نقصی خالق نقضی!
از اول سنگ عدالت بوده که روی سنگ بعدی، بند شود؟! نظم نیست، هنجاری بوده که جای خود را به ناهنجاری دهد؟!
در گزینش خطبۀ سوم از قانون انتصاب اولی و دومی چه کم داشت که در قانون آزمون سومی انگاشته شد؟! و 41 نهج البلاغه که بیوفا گربز و چاره اندیش تصوّر میشود !! امان از زالو صفتی و بقای توهّم در قانون!!
آیا وجود چراغ قرمز در نصف شب است؟!،
آری همیشه، نوبت خویش رعایت کردن است،
و در اتوبوس و مترو برای پیران برخاستن است؛
از دست دادن فرصت استخدام و عدم استفاده از قدرت فامیل و آشناست.
و ....
و از همه مهمتر قانونی که رغایت کنندگان این اصالتها را رعایت کند !! تا برای خدمتگزار جامعه، دفع و رفع خدمت موجّه نشود!! و خدمتگذار از خدمتگزار جلو نزند!!
لطفا در پاسخ ، پاراگراف زیر عکس اتومبیل قانون را که بر روی
خط عابر پیاده توقف کرده است ، بار دیگر بی زحمت بخوانید.تشکر
طنزی به نام " به خاطر بزغاله" در کتاب بحر طویل هدهد میرزای ابوالقاسم حالت در باب برخاستن برای پیری.
و از همه مهمتر نبود قانونی که رعایت کنندگان این اصالتها را رعایت کند.
عکس جالبی، حتماً روبروی گلها و به روی خط عابر پارک کرده تا بعداً دیگری جایش پارک نکند !!!!
"بهتر است بیندیشیم که خود قانون نوشته شده چقدر صحیح است و قابلیت اجرایی دارد و آیا خیر و منفعت کل جامعه را تأمین می کند یا خیر، فقط گروه و یا طبقه ای از منافع آن بهره مند می شوند؟ آیا قانون نوشته شده جامع و مانع است ؟ مشمولیت کلی دارد ؟ اجرای آن باعث خلق بی نظمی و بی قاعدگی های جدید می شود یا خیر برای حذف آنها عمل می کند؟"
سپاس
کدوم قانون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
همان قانونی که قدرت اجرابی ندارد. تشکر
بله متن شما را خواندم و متوجه بودم که " مشمولیت کلی دارد ؟ اجرای آن باعث خلق بی نظمی و بی قاعدگی های جدید می شود یا خیر؟! "
متأسفانه اجرا و پافشاری روی برخی از قوانین که گاهاً خود باطل کننده خود است ستمهایی را ایجاد میکند و بدنظمیها و بدقاعدگیهایی را نیز ایجاد میکند و نمیترسند از خداوند مظلوم؟
سلام بر گوش شنوای زمین بیداء در فتنههای ایام ظهور صاحب الزمان و سلام بر مظلومیت نفس زکیه حجتی بر قیام صاحب الزمان!!
امروز برای رفع مشکل فردی دو اداره بودم که زیرکی را در اتصال سیستمی به خود میدیدند! این ترکیب بیش از آنچه که دو جهل واحد باشد، جهل و ستم مرکب بود؛ نوعی سینرژی منفی تهوع و نفرینآور! آنچه ما در گذشته از دولت مکانیک خردمند میدیدیم، در دولت الکی ترونیک کمخرد یا بیخرد نمیبینیم! چقدر شرمندۀ کسی شدم که به افعال قدیمم امید داشت! پروردگارا میترسم از اینکه گوش زمین تا پایان سال 97 شنوا شود!!
خانم امامی مشمولیت ابعادی دارد که بعد زمانی آن در حقوق جملۀ فراموش شوندۀ الحق القدیم لا یبطله شیء است! مضمون و کاربردی بسیار بالا!
تا حال ترکیب خداوند مظلوم را نشنیده بودم ، هر چند به دلیل
گناه های متعفن بشری خود گفته ام بیچاره خدا چه کند با این
همه بنده های گناهکار مدعی!!!!!!
برخی چیزها را هم به حساب بیسوادی اینجانب ، چوب خط زنید.
اما اعتقاد نظری و عملی ام نسبت به قانون سالم و صحیح همان
است که اشاره کرده ام. آدمی منظم و منضبط و قانونمندی
هستم. مشمولیت قانون یعنی همه در برابر قانون برابرند و
استثنا در قانون نیست. مثال بارز قانون منع بکارگیری بازنشستگان
که استثناها آن را لوث کرد. ممنونم.
در ضمن تواضع میفرمایید بیسوادی کجا؟
قانون صحیح و سالمی که پیشاپیش آفریدگار آنرا نوشته محترم ابدیست!
اگر قانوناً همه در برابر قانون برابرند پس تبصرههای قانونی برای چیست؟
در روخوانی کامل نهج الفصاحه (سخنان پیامبر) اگر اشتباه نکنم در هر کلامی بر استثناء آوردن توصیه شده، که البته آدرس آنرا دقیقاً نمیدانم و شاید مفهومی اشتباهاً در ذهنم نقش بسته!
پروردگارا ما را از غفلت فهم بسم الله الرحمن الرحیم برهان! مشمولیت عام یعنی الرحمن و نه کسی که ...
از همراهی تان سپاسگزارم.
ظاهرا رشته های تحصیلی ما جهان بینی ما را هم می سازند!!!!!
بنده بیسوادی سفیدم را قبول دارم و تعارف نمی کنم.
بله مطلق خداست و مشمولیت نهایی و کلی هم برای اوست اما
ما انسانها با ادعای تسخیر جهان و هر آنچه که در آن است و
تثبیت و تداوم مالکیت خصوصی بر تمامی اموال طبیعی و غیرطبیعی
با حرص و ولع و بدهکاری وقیحانه نسبت به دیگر بندگان و خداوند
متعال ، مدعی مشمولیت این جهانی همه چیز هستیم. شاید به قانون
نیز برای همین امر نیاز داریم .ما انسانها به حق خود و به کم راضی
نمی شویم. ممنونم.