کارایی و اثربخشی هر نظام آموزشی قبل از هر چیزی به ماهیت اهداف آموزشی و پرورشی و میزان تحقق آن ها بستگی دارد و آنچه که در این میان از سیستم های مدیریتی قابل انتظار است تدارک فرصت های مناسب و مطلوب جهت تکوین و تکمیل شرایط مطلوب حصول هدف های مورد نظر می باشد.
نگاهی بر کیفیت و کمیت فرایندهای اجرایی در مسیر اجرای برنامه های مختلف در متن آموزش و پرورش ایران به خصوص در مدارس و کلاس های درسی گویای این واقعیت تلخ می باشد که شرایط حاکم بر مدیریت های آموزشگاهی و کلاسی روز به روز به جای روان و ساده شدن در مسیر پیچیدگی و مکانیکی شدن حرکت می کند و مدیران و معلمان عمدتا تبدیل به ماشین هایی جهت عینیت بخشیدن به محتوای ظاهری بخشنامه ها شده اند.
امروز این واقعیت بر هیچ معلمی پوشیده نیست که توجه مدیران مدارس و معلمان دیگر به اهداف آموزش و پرورش به شکل صحیح معطوف نبوده و سمت و سوی تمرکزها عمدتا بر حاشیه های مرتبط می باشد که نمونه ای از این حاشیه ها در ادامه مورد توجه قرارمی گیرد:
1. عرصه و متن نظام آموزش و پرورش رسمی ایران محلی جهت تاخت و تازهای سیاسی خیل کثیری از نمایندگان مجلس در راستای مدیریت امیال و اهداف سیاسی خود با تمرکز بر مهره چینی های مورد نظر می باشد که عمیق تر شدن این امر سبب گردیده که مدیران ارشد و میانی آموزش و پرورش در وزارت، استان ها، نواحی و مناطق اولویت کاری خود را پاسخ گویی به انتظارات نمایندگان مجلس قرار دهند و ادامه این روند وضعیتی را در ذهن ها تداعی می کند که آموزش و پرورش گویا به منطقه مستعمره و تسخیری چنین نمایندگانی تبدیل شده است.
2. یکی از واقعیت های تلخ دیگر موجود در آموزش و پرورش حضور مستقیم و غیر مستقیم نهادها و سازمان های مختلف مانند بهزیستی، بهداشت، بانک ها، شرکت های بیمه، شهرداری ها و...... در جهت اجرای طرح ها و برنامه های مختلف بدون توجه به به وضعیت برنامه های مدارس می باشد که اجرای هر کدام از این برنامه ها سبب مختل شدن برنامه های آموزشی و پرورشی مدارس می گردد و نکته بسیار مهم در این ارتباط دقت بر این امر می باشد که بسیاری از این برنامه ها به شکل سازمان یافته در داخل محتوای درسی دانش آموزان موجود می باشند.
3. مساله بسیار مهم و چالشی که امروزه چهره آموزش و پرورش را مخدوش و بغرنج نموده است وجود طرح های متعدد و کثیر مانند طرح های مروج سلامت، سفیران سلامت، پیشگیری از آسیب های اجتماعی، شهاب، پروژه مهر، تعالی مدیریت، جشنواره قلم، جشنواره نوجوان سالم، جشن الفبا، نماد، ایران مهارت، هجرت، بشری، پروژه حیات طیبه و ده ها طرح دیگر توسط بخش های مختلف آموزش و پرورش بدون توجه به میزان اثربخشی آن ها می باشد؛ طرح هایی که بودجه های عظیم و هنگفتی را به خود اختصاص داده که هیچ وقت وضعیت اثربخشی آن ها مورد توجه یک فرایند پژوهشی درست واقع نشده است.
نکته مهم دیگر در این ارتباط مساله تراکمی و انباشتی بودن چنین طرح هایی می باشدکه هر مسئول جدیدی که از راه می رسد در کنار اجرای طرح های قبلی برطرح های جدید نیز اضافه هایی می نماید که واقعا ادامه چنین روندهایی کیفیت زندگی کاری و بهزیستی روان شناختی در مدارس را در شرایط نامطلوبی قرار داده است.
4. از آفت های اصلی دیگر نظام آموزش و پرورش ایران تمرکز بر شیوه ناقص، متناقض، نامتقارن، نامتوازن و بخشی رفتارگرایی با تاکید بر رفتارهای نمایشی بدون توجه به مقوله اثربخشی واقعی می باشد که متاسفانه عمده فعالیت و تلاش مدیران در شرایط حاضر در سطوح مختلف تمرکز بر رویکردهای ظاهری و سندسازی شده که خود سبب گردیده تا بیشتر وقت و انرژی مسئولین امر به چنین رفتارهایی معطوف شود و مسایل واقعی دنیای یادگیری وتربیتی مورد فراموشی واقع گردد.
5. مساله کنکور و مدارس تیزهوشان خود سبب انحراف گسترده فعالیت ها و برنامه های مدارس شده است؛ به طوری که نوع آمادگی دانش آموزان به این نوع آزمون ها،حضور موسسات تجاری در مدارس، به حاشیه رفتن بسیاری از دروس غیر مرتبط با آزمون های کنکور و تیزهوشان، پزشکی زدگی نظام آموزشی و موارد دیگر سبب گردیده تا روز به روز متن های اصلی نظام آموزش و پرورش از محتوای اصلی تهی شده و حتی در برخی از مدارس دانش آموزان ترجیح می دهند جهت آمادگی برای کنکور وقت خود را خارج از مدرسه سپری نمایند و حتی اجازه این کار توسط مدارس به آن ها داده می شود.
6. شرایط حاکم بر نظام آموزشی در وضعیتی قرار گرفته است که اصلی ترین رکن آن یعنی معلم در حالت مغشوش و ناشادی قرار گرفته است و هیچ دورنمای مشخصی هم نسبت به وضعیت خود و نظام آموزشی برای ایشان قابل تصور نیست؛ چراکه اولا مدت هاست که معلمان شاهد بر هیچ خبر خوشی در ارتباط با خود و نظام آموزشی نبوده اند و ثانیا فرهنگیان هر روز نظاره گر اخبار متناقض، غیر واقعی و غیر علمی در ارتباط با آموزش و پرورش می باشند. به عنوان مثال طرح غیر علمی و غیر منطقی برنامه هایی مانند رتبه بندی معلمان، معلم تمام وقت، وضعیت بیمه معلمان و..... سبب ایجاد اختلال در تمرکز معلمان و بی اعتمادی آن ها به ارکان سیستم آموزش و پرورش و دولت شده است.
7. مساله بسیار مهم دیگر در ارتباط با پررنگ تر بودن حاشیه ها که سبب ایجاد و افزایش اضطراب و استرس در دانش آموزان و خانواده های آن ها شده است نامشخص بودن دورنمای نظام آموزشی ایران می باشد؛ به عنوان مثال وضعیت کنکور در سال های آتی برای هیچ کس در هر گروه سنی و اجتماعی مشخص نیست چراکه هر روز اخبار متناقضی از حذف کنکور به گوش می رسد و یا اینکه یک روز وزارت آموزش و پرورش تاثیر معدل در کنکور را قطعی اعلام می کند؛ اما چند روز بعد این تصمیم توسط ارکان های خارج از آموزش و پرورش منسوخ می شود که وجود چنین تصمیم های متناقضی فرصت تصمیم گیری صحیح و موثر را برای والدین و دانش آموزان بسیار مشکل نموده است.
8. اجرای ارزشیابی توصیفی در مدارس ابتدایی با شرایط کنونی و بدون توجه به زمینه های اجرای صحیح آن سبب گردیده که عمده وقت معلمان صرف تکمیل پوشه کار دانش آموزان و محتوای آن ها شده که حاکم شدن چنین روندی منجر به توجهی بر شرایط واقعی فرایندهای یاددهی – یادگیری کلاس درس گردیده است و مساله بسیار مهم و قابل توجه در ارتباط با ارزشیابی توصیفی، نارضایتی اکثریت معلمان و والدین دانش آموزان از طرح مورد نظر می باشد که هیچ وقت مورد توجه مسئولین و برنامه ریزان قرار نگرفته است.
باید اذعان و قبول کرد که نمونه های بسیار گسترده از حاشیه های موجود در آموزش و پرورش موجود می باشد که سبب گردیده روز به روز اهداف اصلی تعلیم و تربیت کمرنگ تر شده و شرایط زندگی کاری برای مدیران مدارس و معلمان بغرنج و غیر قابل تحمل شود و ادامه چنین روندهایی منجر به فلج شدن تمام عیار نظام آموزشی خواهد شد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
و مردان سیاسی از همین هیجانات بهره وافر می برند.
آیا عبرت خواهیم گرفت یا باز داستان حمایت ها و ناظر
صندوق ها نشستن و رأی دادن های معلمان که بهای اشتباهات هر دفعه ماست خواهیم بود؟!!!!!!!
سلام
ای کاش با هویت مشخص به ابراز نظر می پرداختید تا حداقل اولین شرظ گفتگو رعایت می شد. در ارتباط با حمایت من از لیست امید و اصلاح طلبان باید گفت که بنده هم مانند بسیاری از طرفدارن لیست امید بر اساس یک سری باورها به یک سری امیدهایی دلبسته بودیم چرا که وظیفه هر کنشگری دوری از بی تفاوتی نسبت به اتفاقات جامعه است؛ اما پس از انتخابات با توجه به شرایط بوجود آمده جز اولین نفراتی بودم که عملکرد اصلاح طلبان را به نقد کشیدم و مطمینا شما هم نسبت به شرایط سیاسی جامعه بی تفاوت نبودید.
با سلام
متاسفانه یکی از علل آسیب پذیری آموزش و پرورش بی انفعالی گسترده جامعه فرهنگیان نسبت به وقایع جاری است و در صورت دوام این وضعیت، اتفاق جدید مثبتی روی نخواهد داد.
دوست عزیز ناشناس
خبر قبلی تجمع فرهنگیان اصفهانی در صدای معلم مننشر شد .
تجمع تبریز هم پوشش خبری داده شد .
صدای معلم نخستین و شاید تنها رسانه ی داخلی بود که این اعتراضات را پوشش داد.
اما این شکل اعتراضات جز افزایش هزینه ها و امنیتی کردن فضا ره به جایی نخواهد سپرد .
مهم این که هیچ تشکلی برای این تجمعات فراخوان نداده است .
البته شاید بعدا نقدی بر این اعتراضات بنویسم اما همیشه برای من جای پرسش است چگونه می شود افرادی در قالب " ناشناس " صدای معلم را متهم به برخی مسائال می کنند اما خودشان به هیچ وجه حاضر به معرفی خودشان نیستند ؟!
پایدار باشید .
سلام مجدد
شما که این همه سنگ آقای احمدی نژاد را به سینه می زنید بفرمایید کانال " دولت بهار " که توسط ایشان و هوادرانش اداره می شود و بیش از 100 هزار عضو دارد ؛ چرا اصلا توجهی به این گونه موضوعات ندارد و خیلی کم به تجمعات معلمان و حتی مطالبات آنان می پردازد ؟
تجمعات اصفهان ، تبریز و گیلان با این که در صدای معلم منتشر شد اما این کسی که شما دائما از او طرفداری می کنید یک سطر هم در مورد آن ننوشت ؟!
انگار در این رسانه غیر از رحیم مشایی و حمید بقایی زندانی دیگری وجود ندارد !
دیگر دوران عوام فریبی و استحمار دیگران و پوپولیسم به سر آمده است .
پایدار باشید .
البته ناگفته نماند دانش آموزی که درس ریاضی1 را بلد نیست یا حتی پیش نیاز درس دوازدهم را نتوانسته با این وضعیت نمره دهی های افتخارآمیزمان، پاس کند حق شرکت در کلاس را ندارد و رئیس و مسئولان آموزشی مدارس و ناحیه یا منطقه تحت تاثیر یک مشت دانش آموز بی سواد و گریزان از مطالعه در فکر اداره کردن امورات هستند(راضی کردن و ارتقاء)،متاسفانه و متاسفانه آینده بسیار مبهم برای مدارس ما چه از لحاظ تربیتی و پرورشی و چه از لحاظ آموزشی دیده می شود و نفاق پروری را خود مسئولین در مدارس کشت کرده اند و ...