از جمیع گفته ها و شنیده ها و اخبار چند هفته ی اخیر مربوط به آموزش و پرورش می توان نتیجه گرفت که مقامات عالی این وزارتخانه عزم خود را جزم کرده اند که به هر شکل ممکن و با تکرار و تکرار ، حساسیت معلمان را نسبت به طرح " معلم تمام وقت " کاهش داده و زمینه را برای اجرای هر چه بهتر این طرح نامبارک مساعدتر کنند.
صدا سیما نیز در این راه با این مقامات هم نوا شده و با پخش گفت و گوهای خبری آنهم از نوع ویِِژه اش ، حتی گوی سبقت را از این مقامات ربوده است. البته اساسا از صدا سیما که در طول این سالها همیشه سیاست یک بام و دو هوایی در قبال معلمان داشته ، انتظاری جز این هم نمی رود.
آموزش و پرورش دوره دکتر فانی اعتقاد عجیبی به ساماندهی نیروی انسانی و کاهش تعداد معلمین از یک میلیون نفر به هفتصد و پنجاه هزار نفر داشت . آنها با این سیاست می خواستند هم نسبت معلم به دانش آموز را مثلا به استاندارد نزدیک تر کنند و هم بدین وسیله وضعیت معیشتی معلمان را بهبود بخشند.
آموزش پرورش دوره آقای بطحائی جور دیگری فکر می کند. یعنی مجبور است که جور دیگری فکر کند.آنها از سونامی کمبود معلم سخن می گویند تا جائی که وزیر شخصا نامه ای به دکتر جهانگیری ، معاون اول رئیس جمهور، می نویسد و در آن کاهش جدی تعداد معلم را در سال تحصیلی 98-97 و سالهای بعد به ایشان گوشزد می کند.
دکتر فانی با آن سیاست ساماندهی نیروی انسانی نسنجیده اش ، عجیب دست و پای آقای بطحائی را در پوست گردو گذاشت.
البته نظام 3-3-6 دکتر حاجی بابائی هم در این میان بی تقصیر نبود . آموزش و پرورش بطحائی در سال تحصیلی 98-97 چاره ای نداشت جز اینکه دست به دامان معلمان در شرف بازنشستگی و حتی معلمانی شود که سالهای سال از تاریخ بازنشستگی آنها می گذشت. البته ترفندهای دیگری مثلا تحمیل شش ساعت تدریس اجباری به مدیر و معاونین نیز به کار گرفته شد.آنها به هر وسیله ای متوسل شدند که به اصطلاح کلاس درسی بدون معلم نماند. برای آنها کلاس و درس و آموزش و یادگیری دیگرمهم نبود . مهم فقط و فقط حضور فیزیکی یک نفر به نام معلم سر کلاس بود تا صدای اعتراضی از کسی به گوش نرسد. مقامات عالی این وزارتخانه عزم خود را جزم کرده اند که به هر شکل ممکن و با تکرار و تکرار ، حساسیت معلمان را نسبت به طرح " معلم تمام وقت " کاهش داده و زمینه را برای اجرای هر چه بهتر این طرح نامبارک مساعدتر کنند.
سخن از کاهش 250 هزار نفری نیرو در سال تحصیلی 94-93 کجا و صحبت از سونامی کمبود معلم در سال تحصیلی 98-97 کجا.
آموزش و پرورشی که تکلیفش با خودش معلوم نیست و در طول دو سه سال و با این وسعت متناقض عمل می کند ، برای جبران کاهش نیرو چه کار مهم دیگری می توانست بکند. باید طرح نسنجیده تر دیگری به جامعه آموزشی عرضه می کرد. و چه طرحی بهتر از طرح استثماری و توهمی " معلم تمام وقت ".
وچه شگفت انگیزتر و فریبنده تر که ادعا می شود این طرح در راستای بهبود معیشت معلمان است!
به راستی کدام طرح و سیاست رفاهی و معیشتی در آموزش و پرورش ختم به خیر گشته و منجر به بهبودی محسوس شده است که طرح معلم " تمام وقت " دومین آن باشد؟
از این حیث آموزش و پرورش همیشه شرمنده معلمین بوده است. در هر صورت همان طور که در بالا به آن اشاره شد ، مقامات آموزشی کمر همت به اجرای طرح نامبارک " معلم تمام وقت " بسته اند.
در این میان تک تک فرهنگیان وظیفه ی خطیری به عهده دارند . آنها باید هوشیاری و فراست خود را نسبت به این گونه طرح ها و برنامه ها حفظ کرده و با تحقیق و مطالعه و به صورت مکتوب و شفاهی اقدام به روشنگری کرده و در صدد جواب برآیند و اجازه ندهند که چنین طرح های توهمی مبنای سیاست گذاری و برنامه ریزی آتی در آموزش و پرورش قرار گیرد.
با این روش و منش ، معلمان عزیز به این طرح سراب گونه " نه " بزرگی خواهند گفت و اجرای این سیاست غلط را ناکام خواهند گذاشت.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
این کار شدنیست مشروط براینکه متحدباشیم وعزت نفس خودرا حفظ کنیم وتن به کارهای کم مزد ندهیم وما تعیین کننده ی میزان دریافتی باشیم
بهترین زمان برای رسیدن به خواسته ها الان است
از آموزش و پرورش با این وزیران و به اصطلاح کارشناسان آنها اصلأ امیدی نیست.
تنها راه مقابله با طرح های استثماری و ظالمانه ی دولت موسوم به ادبیر و امید و پرچمدار تزویر و ناامیدی این است که از روز ابلاغ طرح معلم تنام وقت تا لغو کامل آن .... ، و نه تنها این طرح احمقانه که طرح های خفت بار دیگر نظیر تدریس اجباری مدیران و معاونان نیز لغو گردد