صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

"دانش آموزان ما چون در سنین الگوجویی برای مسیر زندگی شان ، الگویی مناسب از چهره های ایرانی و یا جهان ندارند و نمی شناسند در وادی مدرسه گم گشته اند. بی هویت و بی شناسنامه شده اند. اگر ما معلمان خود در پیمایش مسیر چنین سردرگمیم وای به حال ناتوانی و کم تجربگی دانش آموزان ما"

آرمان اجتماعی معلمان ایرانی ؟

مینو امامی/ همکار صدای معلم

آرمان اجتماعی معلمان ایرانی

زندگی بدون هدف و مشخص ساختن مسیرهایی جهت رسیدن بدانها ، ارزش و معنایی ندارد. تنها در اسارت شکم بی هنر پیچ پیچ ماندن ، هویت ، ماهیت و اصالت افراد و شغل آنها را خدشه دار می سازد. تا جایی که در ناکجا آبادِ تصورش ، به دنبال ارزش و منزلت برباد رفته و یا اصلا ایجاد نشده ، برای خود می گردد. انتخاب این مسیرها گاه با هوشیاری و درایت خانواده و خود فرد ممکن می گردد و گاه از سوی جامعه با حاکمیت عدالت و گاه با تحمیل نابرابری ، ممکن می گردد.

در تعریف آرمان اجتماعی گفته می شود : ارزش های مشترکی که هر جمع و جامعه ای برای رسیدن به آنها تلاش می کند ، آرمان اجتماعی آن جمع یا جامعه نامیده می شود.آرمان اجتماعی مشخص می کند که چه کارهایی و چگونه ، باید در جامعه انجام شود.در هر جامعه آرمان اجتماعی یعنی تصوری از یک نظم فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و..... که بیشتر مردم آن را مرجع تنظیم رفتار خویش می شناسند.
سئوال اصلی این است که آیا ما معلمان از این نظم فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی برخورداریم و یا توازن آن توسط نظام اقتصادی افسارگسیخته درهم کوبیده شده است و ناهنجاری های بسیاری را بر آن تحمیل نموده است ، واقعیت های تلخی چون خط فقر ، اختلاس و رشوه و قاچاق کالا و ...

آرمان اجتماعی برای هر دو گروه یعنی معلمان و وزارتخانه و یا نیروهای ستادی باید تعریفی مشخص و مناسب و حتی هماهنگی داشته باشد. ارزش های مشترک معلمان چیست و همۀ معلمان آنها را به طور متمایز می شناسند؟ و یا ارزش های مشترک وزارت آموزش و پرورش با تمامی زیر مجموعه اداری خود چیست ؟ آیا مشخص و شفاف هست؟ یا هر دو گروه در تفکیک و تفهیم خواسته ها دچار خبط مطلب اند؟ یا آنچه که برای طی امتداد مسیر خود تعیین کرده اند مسلما همان مفهوم ارزش است و ضدارزش خوانده نمی شود؟ آیا ما وحدت رویه در پیمایش مسیر خطیر خود یعنی تعلیم و تربیت داریم ؟

برای درک بیشتر موضوع به تعریف ارزش نگاهی بیندازیم : آرمان اجتماعی معلمان ایرانی ، فقط نالیدن از فقر اقتصادی نیست

تعریف ارزش : در زندگی گروهی ، امور خاصی برای همه یا بیشتر افراد گروه مهم تلقی می شود، آنها از تحقق این امور احساس خشنودی می کنند و حاضرند برای تحقق آنها حتی گاهی جان خویش را به خطر بیندازند. توهین به این امور مهم با جلوگیری از تحقق آنها موجب ناراحتی و واکنش افراد گروه می شود. به این امور که برای گروه اهمیت دارد ، ارزش های گروه گفته می شود.

 عدم توجه مسئولین ازمنه های گوناگون به حل همۀ این ناتوانی ها و یا کاستی ها و ماندگاری و رسوب مفاهیم ذکر شده ، از معلمان چهره ای ناسپاس ، غُرلند ، تنبل، کم سواد و... به جا گذاشته است  برای تعیین آرمان اجتماعی خود یعنی ارزش های مشترک معلمان ، ابتدا باید دید ما آنها را می شناسیم و سپس باید مشخص ساخت که برای رسیدن به آنها هر کدام از ما معلمان چه کارهایی انجام داده و یا می دهیم؟ ما چنین کلیدواژه های برای با هم بودن داریم ؟

واقعیت مسأله آن که در استضعاف مالی نگه داشته شدن معلمان ، باعث گردیده است تا بسیاری از آنان تمامی همّ و غم خود را برای نالیدن و یا به اصطلاح برخی غُر زدن برای تأمین زندگی بدانند. اما تأمین مالی تنها یکی از اهداف زندگی است . پاسخگویی به یک خواسته و بُعدی از زندگی برای رسیدن به هدفی که هر فرد شاغل با تلاش خود انتظار رسیدن بدان را دارد. شاید آنچه که باعث گردیده است معلمان جامعه از ارزشمندی مورد انتظار خود و یا دیگران نسبت به خود برخوردار نگردند، دقت نکردن و یا ارائه ندادن تعریف درستی از اصطلاحات و واژگان مربوط به خودشان است.

ما معلمان تنها قشری هستیم که از دولتِ خود مطالباتی به تعویق افتاده داریم و شدت ناراحتی ، عصبانیت و ناتوانی مان در ترجیح یا تعمیق مفاهیم ، برای مان دشواری هایی ایجاد کرده است. حقیقت مطلب آن که همۀ ما آرمان اجتماعی مشخصی برای خود نداریم و ارزش های مشترک ما در غِلاف پایین بودن میزان حقوق ، ناپیدا و گم گردیده است.

آنچه که باعث می گردد تا روز به روز ارزش گذاری ها برای من معلم در کلاس درس ، در خانواده ، در کوی و برزن ، در دیدگاه کارشناسان و افراد خاص و عام ، بی مقدار و سطحی گردد ، اختلاط همین نکته است. تعریف معلم فقط عدم تأمین مالی ، قرار گرفتن زیر خط فقر ، ناتوانی در برآورد سازی نیازهای حیاتی اعم از خوراک و پوشاک و مسکن و بهداشت و...... نیست. اما عدم توجه مسئولین ازمنه های گوناگون به حل همۀ این ناتوانی ها و یا کاستی ها و ماندگاری و رسوب مفاهیم ذکر شده ، از معلمان چهره ای ناسپاس ، غُرلند ، تنبل، کم سواد و... به جا گذاشته است.

ما امور خاصی را که مهم تلقی می شود یعنی ارزش هایی همچون تولید دانش و آموزش آن ، تربیت ذهن و باور و شخصیت کودکان و نوجوانان را فراموش کرده ایم یا نمی خواهیم بدانها بیندیشیم . امروز تحقق اموری که باعث شود تا ما احساس خشنودی کنیم کم رنگ و یا حذف گردیده است.

امروز معلمان ،کمتر از موفقیت دانش آموزان خود خرسند و راضی اند ، چون در گرداب چیزی اسیرند که آن را تنها ارزش زندگی خود می دانند و تصور می کنند که همه چیزشان اعم از سواد و معلومات و تجربه و مهارت شان در حد لبریز شدن است و تنها اکسیر معجزه آسایی که خوشبختی آنان را تکمیل خواهد کرد افزایش حقوق است. شاید برای همین به حرکت هایی ناهمگن ، کم اثر و یا بی نتیجه ای چون تجمعات و اعتراضات و اخیرا تحصنی که هیچ نتیجه ای در برنداشت ، روی می آورند، چون تلاشی نامطمئن و محافظه کارانه ای بود.

آرمان اجتماعی معلمان ایرانی

والدین مسئولیت شناس ،اصولا در قبال هر نوع خطای کودکان برای متنبه شدن او مقاومت می کنند و سعی می کنند بر احساسات عشق به فرزندی خود غالب شوند تا مبادا با تسلیم و یا کوتاه آمدن خود ، تربیت فرزند خویش را از دست بدهند.

وزارت آموزش و پرورش یا دولت هم در قبال هر نوع صدای اعتراض آمیز معلمان دست به مقاومت می زند اما نه برای تربیت معلمان که به دلیل بی اعتنایی نسبت به جایگاه معلمان در جامعه و حق و حقوق آنان. آنان به این نتیجه رسیده اند که اعتراض معلمان هیچ نوع خللی در امر آموزش و سیاست و امنیت کشور به وجود نمی آورد لذا در کمال خرسندی اجازه می دهند تا معلمان درون خود را از مجموعه خشم های فروخوردۀ ناشی از بی عدالتی نسبت به خودشان ، خالی کنند. معلمان بدین طریق به نوعی احساس رضایتمندی می رسند خصوصا وقتی که حمایتِ لبِ گودِ پهلوانیِ دیگر همکاران خود را با تحسین و تمجید دریافت می کنند. ما معلمان ارزش های مشترک جمع خود را نمی شناسیم و یا گم کرده ایم و یا دفن کرده ایم و وزارت آموزش و پرورش در این میان هم مقصر است و هم خرسند.

اصلی که امروز برای گروهی از معلمان ارزش نامیده می شود و جهت رسیدن به هدف آن را آرمان اجتماعی خود محسوب می کنند اعتراض کردن است. سئوال من این است در یک جامعۀ سالم که مدعی است عدالت اجتماعی در آن موج می زند و حقوق مدنی و شهروندی افراد در آن محترم شمرده می شود، چرا قشری هر دائم برای رسیدن به اهداف خود باید اعتراض نمایند؟ آیا این نشانۀ بیماری و نبود حقوق اجتماعی برابر اقشار گوناگون در جامعه نیست؟ آلارمِ دردمندی ، هشداری مناسب برای درمان و بهبود نیست؟ جامعه ای که هر دائم در تب 40 درجه شعله ور است ، جامعه ای سالم نیست.

آرمان اجتماعی معلمان ایرانی

ما برای رسیدن به کدام ارزش های مشترک ، تلاش می کنیم و یا کدام ارزش های مشترک ، آرمان اجتماعی ماست ؟

خیلی از مشاغل تنها به دنبال نفع مادی خود هستند و حتی اساتید دانشگاه ها در برهه های مختلف زمانی ، به خرید و فروش زمین و اتومبیل و..... به عنوان ترجیحی برتر برای تأمین نفع مالی بیشتر پرداخته اند . اما این نقیصۀ بزرگی برای من معلم یا استاد دانشگاه است که از اصلی ترین وظایف خود یعنی ترویج دانایی و آگاهی غافل شویم. وزارت آموزش و پرورش به عنوان متولی تمامی معلمان و کارکنان خود نیز باید از روزمرگی بدون هویت و تنظیم قوانین و قواعد بازدارنده و یا باری به هر جهت ، دست شسته و آرمانهایی متعالی برای طی طریق در مسیر پیش رو داشته باشد

در هیچ نوشته ای از بزرگان کشور اعم از ادیب و فرهیخته ، ناله ای برای فقر خویش ندیده ایم در حالی که خیلی از آنان از بِستر فقر برخاسته اند.چون آنان ممتازند، متمایزند ، ملبس به ارزش هایی والا و برترند، متعهد در قبال افراد نادان و جاهل جامعه اند، ارزش هایی که آنان را از سایرین مجزا نموده است خودخواهی و یا اندیشیدن و پیگیری نفع مادی صِرف نبوده است، آنان به دنبال نجات بشریت از هر نوع زشتی و پلشتی و ظلم بوده اند. آنان هم خودشان ارزشمند بودند و هم در تولید ارزش های مشترک بیشتر ، تلاشی بی امان داشته اند. همان چهره هایی که علم تولید کرده اند ، ادبیات و شعر را امانتی جاویدان به نسل های امروزی سپرده اند و در جریدۀ عالم نام خود را ثبت کرده اند. نام بردن از برخی از آنان و فراموش نمودن برخی دیگر، اخلاقا ناتوانی نویسنده محسوب می شود. اما از بین سریالها و فیلم هایی که از این بزرگان دیده ایم به فیلمی از زندگی نامه مادام کوری که الگوی دوران نوجوانی ام در ورود حتمی به دانشگاه بود، پاستور، ادیسون، و در داخل کشور سریال هایی همچون امیرکبیر، بوعلی سینا، شهریار و... همگی شخصیت های علمی – ادبی بوده اند که برای اعتلای بشریت تلاش کرده اند نه خوردن نان.

ما حتی از ارزشی به نام معرفی و شناخت و شناساندن این چهره ها نیز غافلیم. هر دبیر و معلمی در حیطۀ دانش و یا کلاس و صد البته محتوای کتب درسی خود ، وظیفه دارد تا از آنان سخن بگوید و زندگی نامۀ آنان را به دانش آموزانی که نیازمند الگویی مناسبند ، بازگوید.

در واقع امروز ما معلمان با قلمداد کردن چیزی که ارزش محسوب نمی شود و فقط تلاشی برای رفع نیازهای حیاتی و مادی ماست ، ارزش های واقعی را گم کرده ایم.

دانش آموزان ما چون در سنین الگوجویی برای مسیر زندگی شان ، الگویی مناسب از چهره های ایرانی و یا جهان ندارند و نمی شناسند در وادی مدرسه گم گشته اند. بی هویت و بی شناسنامه شده اند. اگر ما معلمان خود در پیمایش مسیر چنین سردرگمیم وای به حال ناتوانی و کم تجربگی دانش آموزان ما.

آرمان اجتماعی معلمان ایرانی

آری !

دانش آموزان ما امروز شناختی از الگوهای ممتاز جامعه و جهان ندارند لذا ره گم کرده اند و ملبس به داده های کم ارزش بیگانه شده اند.
اگر دقت کنید ما نه ارزش های مشترکی برای با هم بودن داریم و نه تلاشی برای رسیدن به آنها داریم. ما معلمان بد تفسیر شده ایم و بدجوری به ناکجا آباد از هم گسیختگی و بی ارادگی کشانده شده ایم. یا وزارت آموزش و پرورش باید ما را از این گم گشتگی برهاند و یا خود ما معلمان باید آستین بازیابی خویشتن خویش را بالا زنیم. ما معلمان در ناتوانی اقتصادی تحمیلی که احتمالا عمدی هم در آن باشد خودمان را و مسیرمان را فراموش کرده ایم.

آرمان اجتماعی معلمان ایرانی

امروز در یک بیدار باش تاریخی و ارزشی ، ما معلمان می توانیم اعتلا یابیم و یا مکمل باشیم ، این منوط به نگرش و عملکرد ما دارد. روزمرگی و تدریس برای گذران زندگی و یا ضمن آن یاری رساندن به خلق ارزش های جدید و پاسداشت ارزش های زیربنای فرهنگی و انتقال آنها به نسل بعدی. اگر محتوای کتب درسی برای شناساندن تولیدکنندگان علم و دانش ، کافی است هیچ ، و گر نه من و شمای معلم باید چهره ها را برای آنها بشناسانیم و مسیر رفتۀ آنان را بازگویی کنیم تا شاید فردی از بین آنها توان ، قابلیت و یا شایستگی چهره شدن را داشته باشد. ما باید حداقل امکانات را با استفاده از توان اثرگذاری کلام خود برای آنان فراهم سازیم.

آرمان اجتماعی مشخص می کند که چه کارهایی و چگونه ، باید در جامعه انجام شود. ما معلمان اگر ارزش های مشترک و آرمان اجتماعی مشخصی داشته باشیم قادر خواهیم بود به منزلت و اهمیت واقعی خود در جامعه دست یابیم .

وزارت آموزش و پرورش به عنوان متولی تمامی معلمان و کارکنان خود نیز باید از روزمرگی بدون هویت و تنظیم قوانین و قواعد بازدارنده و یا باری به هر جهت ، دست شسته و آرمانهایی متعالی برای طی طریق در مسیر پیش رو داشته باشد. آموزش و پرورش با کپی افکار وزرای سابق و رونویسی از افکار و برنامه های آنان ، هدایتگری مناسب و شایسته برای معلمان و دانش آموزان کشور نیست. تحول فرهنگی - ارزشی برای هر دو یعنی معلم و وزیر ، لازم و ضروری است. نگاه بسته و صِرف مادی به معلم ، تمامی ارزشها را از بین می برد. نگاه به آموزش و پرورش با تغییر دیدگاه عوامل آن باید فرهنگ سازی شود. الفبای فرهنگ سازی انجام تغییرات مفاهیم و تعاریف عناصر است . سهم ما در تولید فرهنگ و ادب و هنر کشور و جهان تعریف مشخصی ندارد. من معلم تا حال چقدر در تولید فرهنگ و ارزش ، موفق بوده ام؟

آرمان اجتماعی معلمان ایرانی

آرمان اجتماعی معلمان ایرانی ، فقط نالیدن از فقر اقتصادی نیست.

این تحمیلی ناخواسته از سوی سیاست گذاران برای معلم امروز و دیروز است. پس ضمن اندیشیدن به این معضل جهت رهایی ، اجازه ندهیم تا کارکرد اصلی مان در تجمیع و پیوند افراد جامعه به ارزش هایی والا ، فراموش گردد.

اگر امروز من معلم هوشیاری خود برای اصلی ترین ارزش و تار و پود شغلی ام را از دست بدهم دیگر چیزی از معلمی در جامعه باقی نخواهد ماند. هر پرچمی برای استواری خویش در قبال باد و طوفان ، نیازمند ستونی محکم و ریشه دار است. ما معلمان باید ستونی مستحکم برای فرهنگ و ادب کشور خود باشیم با مطالعه و کسب آگاهی و انتقال آن به دانش آموزان .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آرمان اجتماعی معلمان ایرانی

یکشنبه, 13 آبان 1397 15:26 خوانده شده: 4064 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + 0 0 --
امامی 1397/08/13 - 16:56
با سلام و پوزش از خوانندگان محترم ،

واژۀ "دانش آموزان در سنین الگوجویی " صحیح است.
********
پاسخ + 0 0 --
امامی 1397/08/13 - 17:18
با سلام و احترام ،
جناب آقای پورسلیمان ،
شرمنده ام. ممنون لطف کردید که اصلاح نمودید.
پایدار باشید.
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1397/08/13 - 20:41
سلام

خانم امامی

خواهش می کنم .

پایدار باشید .
پاسخ + +1 0 --
برنامه شبکه 4 امشب 1397/08/13 - 21:22
برنامه شبکه چهار امشب: آقای حاج بابایی : بودجه آموزش و پرورش در سال 91 در حدود 15 درصد بوده. در سال 97 شده به 9 درصد. به وزیر و مدیران کل گفته شده مدارس را بدین خصوصی بشه بره.
آقای مهر محمدی: مهمان دیگر برنامه: مدل من اینه که با اختصاص بودجه کار درست نمیشه. مدارس باید رقابتی بشن.
مجری گرامی: آقایان با حقوق یک میلیون و هشتصد هزارتومن آخه برنامه و طرح چیه؟؟؟؟
پاسخ + 0 0 --
امامی 1397/08/13 - 21:47
سلام
هر کس در حد خرد خود سخن می گوید.
گویی ملک پدری تقسیم می کنند!!!!
چنان راحت می برند و می دوزند غافل از
تخریب نظرات باری به هر جهت خویش.
یاد عهدنامه گلستان و ترکمانچای افتادم!!!!
پاسخ + 0 0 --
سوپر مخ کلاس دکتر 1397/08/14 - 03:59
دکتر حسینی از فقر اقتصادی نمی نالد هر چند حتی یک پراید هم نمیتواند بخرد. دکتر از فساد سیستماتیک و گسترده در تمام لایه های ... می نالد که در کنترل یک مافیای سود جوی تمامیت خواه بی رحم هست. وقتی "پایان نامه فروشی" و مدرک فروشی را هم به یک صنعت "رسمی" پر سود برای دانشگاه ها و اساتید هیات علمی خود تبدیل کرده اند، طبیعی هست که مردمان آن جامعه به کلیه فروشی و نوزاد فروشی و ... فروشی می افتند. این دو مقاله رو بخونید:

....
پاسخ + 0 0 --
امامی 1397/08/14 - 13:32
سلام
آمار کلی کلیه فروشی و نوزاد فروشی در برهه های مختلف زمانی در ایران چقدر است نمی دانم ، اما به مرور این هم می شود آرمان اجتماعی فقرا برای زنده ماندن و رفتاری عادی که قباحت موضوع از بین می رود. چون ما معلمان که قباحت نالیدن برای فقر برایمان از بین رفته است. در اولی عشق به خود و فرزند مرده است و در دومی ارزش های والای شغلی.
پاسخ + 0 0 --
سوپر مخ کلاس دکتر 1397/08/14 - 19:27
درسته.
پاسخ + 0 0 --
شهاب 1397/08/15 - 07:52
هیچ عالمی ثروت را قبیح ندانسته است وتاثیرآن را در هرتحولی نادیده نگرفته
همین ابوعلی سینا برای ارتقای خودش به دربارسلاطین مختلف می رفته تا بتواند ارتقای علمی پیدا کند ثروت خوب است مشروط براینکه علم استفاده از آن را داشته باشیم علم خوب است ولی بدون ثروت به سختی به دست می آید پس هردوضروری هستند
پاسخ + 0 0 --
امامی 1397/08/15 - 11:29
سلام
بوعلی سینا فردی بود که برای کسب علم با یک خر شهر به شهر می گشت و هر کجا کتابخانه ای بود خود را همانجا می دید و به دربار سلاطین نیز بدین منظور می رفت و نهایت در حین همین رفت و آمد که حتی به خاطر آن ازدواج نیز نکرد، ذات الریه کرد و فوت نمود. روحش شاد.
جناب آقای شهاب ،
از کجا به بحث علم بهتر است و یا ثروت رسیدید؟
هدف من آشنا نمودن دانش آموزان با شیوۀ زندگی و تلاش بی امان اندیشمندان و دانشمندان و متفکران و نویسندگان بود تا دانش آموزان توانایی الگوجویی داشته باشند. همچنان که در متن اشاره کرده ام برای ادامۀ تحصیل بنده سریال مادام کوری خیلی مؤثر بود.
بنده اعتقاد دارم هر چیز سر جای خود لازم و ضروری است. منتهی حرص بیش از حد برای ثروت زندگی را نابود می سازد ولی حرص بیشتر برای دانستن ، از شما فرهیخته ای ارزشمند و چهره ای ماندگار می سازد. تشکر.
پاسخ + 0 0 --
شهاب 1397/08/16 - 03:04
سلام سرکار خانم امامی
برای به دست آوردن ثروت هم باید تلاش کرد وبایدثروتمند بودن یک ارزش تلقی شود جوامع فقیر از نظر علمی هم پیشرفت نمی کنند شما یک کشور فقیر مثال بزنید که رتبه ی بالای تولید علم را در جهان داشته باشد همه ی کشور هایی که تولید علم بالایی درجهان دارند ثروتمند هستند چیزی که باید نکوهش شود اختلاف طبقاتی زیاد است نه ثروت زیاد، در کشورخودمان رتبه های زیر صد کنکور متعلق به بچه پولدارهای شمال تهران است
اکثر معلمان درایران متعلق به طبقه ی متوسط وضعیف جامعه هستند چرا ؟چون پول برای ادامه ی تحصیل دراختیار نداشته اند
موفقیت عده ی معدودی ازافرادفقیر را درزمینه ی علمی نمی توان به همه تعمیم داد
آنچه مبرهن است رابطه ی مستقیم ثروت با علم است
پاسخ + 0 0 --
امامی 1397/08/16 - 12:51
سلام جناب آقای شهاب ،
به طور متعارف قرار نیست در یک جامعه همه ثروتمند باشند.
مگر این که آن کشور دارای منابع و معادن غنی و درآمدزایی
باشد.. برخی کشورها علیرغم داشتن این منابع به دلیل
استعمار سیاسی و یا فرهنگی توسط کشورهای قدرتمند ، باز
فقیرند.
موضوع ثروتمند شدن نیست اصل توانمند شدن است. یعنی یک
زندگی نسبتا راحت و توام با رفاه برای داشتن مردمانی سالم.
هم از لحاظ روحی و روانی و هم جسمی.
پس برای خردمند شدن لزوما ثروتمند شدن شرط نیست.
فرزندان خانواده های ثروتمند با پول قادر به خرید هر چیز
هستند اما در خانواده های فقیر و متوسط ، دانش آموزان با
اتکا به توانایی های خود و رسیدن به جایی که تضاد طبقاتی را
حذف نمایند ، تلاش می کنند.
آقای شهاب انگیزه فعالیت در زمان اندیشمندانی چون بوعلی سینا ،
رازی ، ارسطو و..... با حال خیلی فرق می کند. اگر فرصت کردم
در این خصوص خواهم نوشت.
کسی منکر ثروت و رفاه نیست اما به تنهایی آرمان اجتماعی
خوشایندی نیست. تشکر
پاسخ + 0 0 --
معلم جوان/ پیر 1397/08/18 - 20:36
من که هرجا میرم خواستگاری میگن حقوقت کمه. 15 سال سابقه و یک میلون و هسشتصد. کارشناشی ارشد و رسمی. دارم پیر میشم خدایا کمک کن. خدایاااااااااااا. هرچی بیرون دست به کار میزنم بعلت عدم سرمایه نه شراکت قبول میکنن نه هم دست نها می تونم. یه مغازه رفتم رهن کنم 60 میلیون رهن + 3 م اجاره. به شرفم قسم مونده دست فروشی کنم.
پاسخ + 0 0 --
امامی 1397/08/19 - 07:50
سلام
می توانید تدریس خصوصی کنید، شاید به مراد خود هم برسید.
دست فروشی برای یک دبیر ارشد برازنده نیست ، مراتب شغلی
خود را تقلیل می دهید. هر چند خود دست فروشی هم یک پدیده
ناهنجار شهری است و سیمای شهرها را کریه المنظر می سازد.
بهترین راه برای شما تدریس خصوصی برای تقویت دروس و یا
کنکور در منازل است. نگران پیری خود نباشید ، سن ازدواج
بالاست و فقط مختص معلمان نیست . روحیه و سلامتی خود را
حفظ نمایید که آب ریخته ، جمع نشود.موفق باشید.
پاسخ + 0 0 --
امامی 1397/08/19 - 08:09
برای کار شراکت باید خیلی دقت کنید . حقه بازی زیاد شده
و اعتماد و اعتبار کمتر. حتی اگر طرف خویشاوند درجه یک
هم بود به طور شفاهی اقدام نکنید بلکه با مدرک و سند رسمی
اقدام کنید. جسارتا نسبت به موضوع مورد نظر حتما اینترنت
جستجویی داشته باشید.
پیشنهاد دیگر برای شغل دوم حضرتعالی مراجعه به انتشارات
جهت ویراستاری است اگر علاقمند باشید. ابتدا به ساکن شاید
درآمدی نداشته باشد اما تجربه و مهارت اعتبار شما را خواهد
افزود در ضمن از کار انجام شده هیجان رضایت را هم خواهید
داشت. راحت نیست اما باید قدم بردارید تا ممکن شود با ناله
و نومیدی هیچکس موفق نمی شود. باز موفق باشید.
پاسخ + 0 0 --
معلم جوان 1397/08/19 - 14:20
سرکارخانم امامی فرهیخته: بله در آموزش و تولید محتوا بسیار علمی و حرفه ای هستم. یه مدت کار کردم درآمد نداشتم، یه جورایی سرخورده شدم. خب اینکه مجرد هم هستم باعث شده انگیزه و شورم کم شه. مرسی که با حوصله و دقت پاسخ میدین. نظر کارشناسی و غنی شما آموزنده ست. خب آدم گاهی صبرش کمی میکنه . من خیلی خوشحالم که از رای و مشاور شما خوبان توی این سایت بهره مند بشم. دروود بیکران
پاسخ + 0 0 --
امامی 1397/08/19 - 14:36
سلام
جسارت بنده را ببخشید .به حساب عمر کرده بگذارید.
اما یک جوان را فقط فعالیت زیبنده است نه نومیدی.
سن واقعیتی است که همیشه نمی توان مضاعف
فعالیت کرد. پس قدر آن را بدانید و برای ازدواج هم
عجله نکنید ا. ضمن توکل به خدا همت کنید. آرزوی
خوشبختی و موفقیت دارم برایتان.

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور