با هم نیم نگاهی بیفکنیم به درد دیرینه دانش آموزان نشسته در ردیف آخر کلاس که از گذشتۀ دور و برگرفته از سالن سینما یا تئاتر و اُپرا به لُژنشین معروفند. البته در چنین محافلی اصولا مهمانان ویژه و یا برجسته در این جایگاه قرار می گیرند اما در کلاس درس استفاده از این واژه به همراهی کلماتی نازیبا چون تنبل و.... معنای واقعی واژه را مخدوش نموده و همسنگ مفاهیمی نازیبا ساخته است . لذا حداقل برخی از دانش آموزان از کاربرد چندین بار آن توسط معلم و یا مدیر و معاون و..... در کلاس درس ناخشنودند. هر چند در برخی از کلاسها برای به دور ماندن از این برچسب ، دانش آموزان یک ردیف جلوتر می نشینند و به ته کلاس نمی چسبند اما باز ردیف آخرند .
دو نکته :
1 ) هر کلاسی سه تا شش ردیف صندلی به اندازه وسعت کلاس و تعداد دانش آموزان دارد که نهایتا باید تک تک دانش آموزان بر روی یکی از آنها بنشینند.
2 ) امروزه همانند گذشته دور نیست که معاون مدرسه به هر کلاسی سر بزند و دانش آموزان را به ردیف کند تا بر اساس قد ، آنها را در ردیف های مختلف بنشاند. که یادش به خیر برخی به عمد قد خود را کوچک می کردند که ردیف آخر ننشینند . در دوره متوسطه چنین است. بعدها اگر کسی قدش مزاحم ردیف های بعدی باشد به معلم می گوید حداقل در کلاس درس خودش و یا با گزارش به معاون می خواهد تا جایش عوض شود. یعنی قد بلند بودن و ناچارا در ردیف آخر نشستن آنان، در بیشتر موارد ناخواسته است.
اما نکته حساس و مهم برخورد معلمان و معاونان و دبیر پرورشی و مشاور و گاه حتی مدیر یا سخنران مهمان در کلاس با این دانش آموزان است.تحقیر، اهانت ، تمسخر از جمله رفتارهایی است که برخی با چنین دانش آموزان می نمایند.
گاه واقعا دانش آموزانی درس خوان و مؤدب نیز به دلیل بلندی قد در ردیف آخر کلاس می نشینند اما گفته های ما شامل همۀ آنان می گردد. وجود دانش آموز در چنین شرایطی در هر دو وضعیت با تربیت عالی یا ضعیف ، منقبض شده و پر از خشم و نفرت می گردد .
گاه برخی مقصر یا بی گناه از خود دفاع ناجور هم می کنند که این هم عکس العمل معلم یا .... را تأیید می کند، اما ما نباید شرایط را به این حد غیرقابل کنترل برسانیم. تحقیر، اهانت و تمسخر برای هیچ دانش آموزی خوشایند و قابل تحمل نیست و چنین رفتارهایی ناخوشایند ، فقط بر دانش آموزان ردیف آخر اطلاق نمی گردد بلکه بر روح و روان تمامی دانش آموزان یک کلاس اثرات سوء و تخریبی می گذارد.
می توان با برخوردی ملایم ، به اهمیت سکوت و آرامش در کلاس درس اشاره کرد و همه را به همکاری و حس مسئولیت پذیری در این خصوص دعوت کرد. هر چند می دانم که همکاران مرد ایراد خواهند گرفت دانش آموزان مدارس پسرانه چنین است و چنان ....
اما مدیریت کلاس از مهمترین وظایف یک معلم است ، چگونگی و ماهیت کلاس داری از خلاقیت و هنر معلم محسوب می شود. نقل است دکتر غلامحسن صدیقی بنیانگذار جامعهشناسی در ایران که به پدر جامعه شناسی ایران نیز مشهورند وقتی وارد کلاس می شدند اصلا کلامی نمی گفتند و با سکوت و نگاه نافذخود آن قدر می ایستادند تا دانشجویان خود، شرمنده و ساکت می شدند و سپس ایشان شروع به تدریس می کردند. شاید بگوئید دانشگاه و مدرسه متفاوت است اما نیک می دانیم که شیطنت یا شلوغی از خاصیت کلاس و صندلی است ، لابد کلاس های ضمن خدمت و امتحاناتی که همگی داده ایم را فراموش نکرده ایم ! ما هم با وجود معلم بودن در این مواقع شلوغی کرده ایم آن هم در تمامی ردیف ها و نه فقط در ردیف آخر کلاس.
با برچسب هایی چون تنبل ، بی تربیت ، لُژنشین و..... موجب تثبیت شلوغی و گستاخی و پُررویی چنین دانش آموزان می شویم و آنان یک عمر از ماجراهایی که متحمل شده اند یا آنها را خلق کرده اند ، سخن خواهند گفت اما هیچ کدام از این رفتارها در راستای اهداف تعلیم و تربیت پنهان یا آشکار ما اولیای مدارس خصوصا معلمان نیست .
بیائید دقت کنیم که در ضمیر ناخودآگاه یا شخصیت فردی و اجتماعی چنین دانش آموزانی چه چیزهایی اعم از مخرب و یا سازنده ترسیم می سازیم و آنان را چگونه تحویل جامعه می دهیم ! خیلی از برچسب ها به سادگی پاک نمی شوند، نیک می دانید که روی کالاها هم چنین است ، برچسب برخی از کالاهای جدید ابتیاع شده به راحتی و برخی به سختی کَنده می شود.
معلم باید دانش آموزان خود را دوست بدارد تا آنان را جای فرزند خود گذاشته و با تمامی وجود به آنها محبت کند همان انتظاری که او هم از دانش آموزانش دارد ، چون تعامل اجتماعی معلم و دانش آموز از نوع چهره به چهره و رودرروی و صمیمی است لذا انتظارات نیز متقابل و مشابه است.
بیائید فقط قدری حواسمان جمع باشد و غافل از احوال خویشتن نباشیم. مجموع دانش آموزان کلاس امانات دستان ما هستند پس امانتداران متعهدی باشیم.
بیائید فقط قدری در این خصوص بی هیچ تعصب یا پیشداوری بیندیشیم. دانش آموز ردیف اول و آخر تفاوتی با یکدیگر ندارند ، نوع رفتار ما با آنان به واکنش و جنب و جوش دانش آموزان جهت و معنا می دهد. از محبت ، خارها گل شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
...
مدیر گفت: یک روز دبیر فیزیک، اول کلاس مسئله ای را پای تخته نوشت و خواست آن را برای کل کلاس توضیح
دهد، چند دقیقه ای نگذشته بود که همین دانش آموز دست بلند می کند و می گوید: آقا ما مسئله رو حل کردیم،می شود آن را بیاوریم ببینید درسته یا نه؟ معلم نگاهی به او کرد و متعجب شد، به نظر نمی آمد او فردی باشد که به این سرعت قادر به حل مسئله باشد گفت: از همان جا بگو ، گفت: آقا روی کاغذ نوشتیم، باید آن را ببینید،معلم به سمت دانش آموز رفت و کاغذ را از دست دانش آموز گرفت و آن را نگاه کرد « آقا خیلی ببخشید زیپ شلوارتان باز شده » معلم زیپ را بست و به سمت تخته برگشت و گفت:آفرین پسر! برای مسئله راه حل خوبی ارائه کردید،حالا من توضیحات شما را کامل تر می کنم و شروع کرد به حل مسئله .
توضیحات مدیر و راه حلی که آن دانش آموز ته کلاس برای حل مسئله برگزیده بود بی شک یکی از زیباترین و به یاد ماندنی ترین خاطرات مدرسه برای من خواهد بود.
برای هر دو مورد ارزشمندی که ذکر کردید از حضرتعالی
سپاسگزارم.بیشتر مشکل معلمان و دبیرانی است که نشسته
تدریس و یا کلاس داری می کنند. موفق باشید.
هر دو یک خاطره بود و در ادامه هم.
معلم ، می تواند رشد کند حتی ضعیف ترین آنها.
هر چند در شکل متن ،شاهد مطالعۀ دانش آموزان در کتابخانه هستیم، اما در برخی از کشورها از جمله آمریکا دانش آموزان دور میزی مدوّر و یا بیضی شکل،
در حالت رودررو و صمیمی ، می نشینند.
آن قدر مشکلات در آموزش و پرورش ما وجود دارد که اندیشیدن به چنین امکاناتی محال و یا حتی خنده دار به نظر می رسد، اما واقعیت آن که مجموع تغییرات ساده و کوچک هر چند پرهزینه ، می تواند کلی بر مسایل رفتاری در شکل گیری شخصیت اجتماعی
و حتی فردی دانش آموزان ، مؤثر واقع شود.
بزرگنمایی و در عین حال ارزش قائل نشدن به اوضاع معاش معلمان ایرانی ، هر نوع اندیشیدن برای بهبود کیفیت آموزشی را از ما سلب می سازد.
به نکته ی بسیار جالبی اشاره کرده اید.
اقتباس از کتاب « روابط معلّم و دانش آموز ( کتابی برای پدران، مادران و آموزگاران ) » نوشته ی دکتر هایم گینات ترجمه ی سیاوش سرتیپی از نشر فاخته:
« من به اين نتيجه ي قطعي رسيده ام كه
عامل تعيين كننده ي كلاس، من هستم.
حال و هواي كلاس را روحيّه ي روزانه ي من مي سازد.
اين روش شخصيِ من است كه اين فضا را به وجود مي آورد.
من به عنوان معلّم، قدرتي دارم كه مي توانم زندگيِ شاگردانم را شيرين يا تلخ نمایم.
مي توانم تمسخر یا تحقير كنم، صدمه بزنم يا التيام بخشم.
روي هم رفته اين پاسخ من است كه تشديد يا تخفيفِ يك بحران و انسان يا ناانسان شدنِ يك شاگرد را معيّن مي كند. »
پیروز و سربلند باشید.
عالی بود ،چون همیشه استفاده کردم. سپاسگزارم.
اگر جناب آقای پور سلیمان یکی دو تا از این عکس ها را ضمیمه می کردند، گویاتر می شد.
با سپاس از شما و آقای پورسلیمان
آقای صادقی
نحوه نشستن دانش آموزان در سیستم های جدید تغییر کرده است .
عکس آخر نشان می دهد که بسیاری از استرس ها و شیطنت ها با این چیبنش ها خود به خود مرتفع می شوند و دیگر نیازی به دخالت های وقت و بی وقت معلم در کلاس نخواهد بود .
پایدار باشید .
منظورم طنز « عاقبت نیمکت آخر نشینی » هست.
شاید منظور نویسندگان این جمله بر پشت ماشین های خود این باشد که اگر در ردیف های جلو نشسته بودیم الآن شغل بهتری داشتیم.
از آنجایی که در تمامی نوشته هایم سعی می کنم تا از اهداف
و اصطلاحات واحد استفاده کنم ، لازم است توضیح دهم دو
واژه ی تنبل و بی تربیت را از قول همکارانی که استفاده
می کنند در متن آورده ام. شخصا از واژه درس نخوان و کم
تربیت شده در کل و نه فقط در کلاس استفاده کرده و یا می کنم.
متوجه ایرانی بودنش هستم انا بیشتر به کتابخانه می ماند تا
کلاس. اگر کلاس درس هم باشد مربوط به مدارس خاص ار جمله
غیردولتی است. اساس سخن بنده مدارس دولتی خودمان است.ممنون
این عکس کلاسی است در سالن سمعی و بصری در هنرستان شهید یاهنر منطقه 9 تهران .
مدرسه دولتی در منطقه ای نسبتا مجروم در جنوب غربی تهران .
پایدار باشید .
امیدوارم الگوی مناسبی برای گسترش ساختار کلاسها
بدین نحو باشد. شاید دلیل بسیاری از مشکلات جامعه
همین شکل سنتی نشستن باشد که ایرانی ها بجای در
کنار هم بودن ، پشت به هم ، سرد و خاموش و بی اعتنا
نسبت به یکدیگر زندگی می کنند.
بجای سالن سمعی و بصری که بیشتر اوقات قفل است
امید از چنین حداقل امکانات به عنوان کلاس درس استفاده
شود تا تعامل اجتماعی چهره به چهره یا مستقیم و در کنار
هم رواج یابد. بدین طریق دیگر نیازی به برچسب های بی رحمانه
غیرواقعی هم نخواهد بود و تسلط معلم بر دانش آموزان هم بیشتر
خواهد شد و هم به دانش آموزان از بالای دماغ نخواهد نگریست.
پس مهمترین حسن چنین نشستن که خیلی از کشورها بدان دست
یازیده اند از بین بردن فاصله های کذایی و حرمت نهی دانش آموزان
است.
امیدوارم صدای معلم برای ایجاد عادت مفید بجای صندلی زوار در
رفته از این شکل استفاده نماید تا در وجودمان ضرورت آن درونی
شود. سپاس
دل های زخمی کلاس، ته کلاس می نشینند
و بیشتر از همه شایسته توجه
سپاس از خانم امامی برای توجه به این موضوع مهم
امیدوارم کوچک ترین چیزها در کلاس درس برای ما با اهمیت ترین اصل جهت بهبود کیفیت آموزشی باشد.
از لطف تان سپاسگزارم.
همکار محترم ، صحیح می فرمایید. برای همین در یادداشت
تکمیلی دیگر که نوشته ام پیشنهاد نشستن به شکل نعل شکل
را داده ام. اگر بخواهیم می توانیم فقط کافی است بیندیشیم.
برای تذکر بجایتان ممنونم. لطفا یادداشت بعدی ام را در همین
مورد مطالعه نمایید. سپاس
در محافل رسمی و بین المللی نیز
به تناسب پست چنین می نشینند.
در محافل رسمی و بین المللی نیز
به تناسب پست چنین می نشینند.
من خودم تا دیپلم درس خوندم ودر کل سال های آموزش مدرسه مردود نشده ام ولی آخر کلاس یا ته کلاس مینشستم چون شخصیت بچه های ته کلاس چیز دیگه بود همه درگیر مشغله های بودن
خیلی هم تعصب کش وروح بزرگی داشتن
تایید هر چیز نشان از درستی آن نیست ودر کلاس درس اعتراض به برخی نا عدالتی ها از ته کلاس بلند میشد نه از شاگرد اول ممنون از شما
ته کلاس نشستن ذاتا برای دانش آموزان مخرب نیست، بلکه تکرار جملاتی چون لژنشین ها، تنبل ها و... توسط برخی از معلمان و حتی گاه مدیران و معاونان مدارس، اصولا چنین تداعی می نمود و شاید می نماید که هر کس ته کلاس بنشیند لزوما شلوغ و درس نخوان است.
شخصا ۱۶ سال نمونه دولتی واقعی نه از آنها که بعدها مد شد و فراوان، تدریس کرده ام و دانش آموزان زرنگ به دلیل قد بلند خود یا دلایل شخصی، ته کلاس می نشستند.
دوست عزیز، بنده فقط از برچسب خوردنی که یک عمر داغ پیشانی یا دل دانش آموزی می شود سخن گفته ام که تلخ است و ناخوشایند.
برای تان در تمامی مراحل زندگی آرزوی موفقیت دارم.
در ضمن یکی از دلایل ته کلاس نشستن هر دو جنس دانش آموز، راحت نشستن است. خصوصا ردیف اول، باید درست و صاف نشست تا یا بی ادبی به معلم نباشد و یا از معلم اخطار درست بنشین
دریافت نکند.