هر دم از این باغ بری می رسد
تلخ تر از تلخ تری می رسد
خبر مرگ جانگداز دنیا ویسی ، کودک بی گناه ، مدرسه ای در سنندج که در پیوند با آن، دو سناریوی ، تجاوز و فروریختن دیوار مدرسه پرونده ای در دادگستری تشکیل شده ، کارنامه ناکارآمدی مسئولان را بیش از پیش قطورتر کرد .
هنوز داغ این خبر بر بازماندگان این کودک دانش آموز و مردم ایران تازه بود که واژگونی اتوبوس راهیان نور که هر ساله نونهالان زیادی را راهی گور می کند جان شمار دیگری از فرزندان میهن را گرفت. در حالی که فضای خبری کشور در شوک ناباورانه این دورخداد مرگ بار سوگوار بود ، خبر شگف انگیز خون گیری مشکوک از دانش آموزان مدرسه ای در تاکستان قزوین و نیز مکب خبر بر روزنامه خشک نشده بود ،مرگ دختری در یکی از مدارس شبانه روزی در اثر سقوط میله بسکتبال ، گوش ها را آزرد و دل ها را شکست. رخداد این همه فجایع در طی فقط یک هفته نشانگر چیست؟
غیر از این است که سرنوشت آموزش و پرورش کشور در چنگ عده ای افراد ناشایست و نا کارآمد گرفتار آمده در حالی که مسئولین و مقامات زیربط ، در برابر چنین رخدادهای حزن انگیزی که هر ساله جان بسیار از دانش آموزان را می گیرد ، که به عنوان نمونه غرق شدن دانش آموزان دختر در دریاچه پارک شهر تهران، واژگونی اتوبوس راهیان نور دانش آموزان بروجنی، تصادف مینی بوس دانش آموزان در ولنجک تهران و نیز سوختن دانش آموزان دختر در مدرسه شین آباد را ، به عنوان مشتی از خروار را یاآور می شوم، مسئولین نه تنها به فکر چاره نیستند ، بلکه با فرافکنی و انداختن گناه به گردن ضعیف ترین و بی پناه ترین فرد ، ناکارآمدی خود را لاپوشانی می کنند.
در حالی که دانش آموزان روستاهای کشور از جمله خوزستان، سیستان و بلوچستان و کردستان محبورند در زیر آفتاب داغ تابستان در زمینی خاکی به نام مدرسه و در زمستان در طویله های آلوده و متعفن درس بخوانند، در حالی که بزرگترین دستگاه انسان سازی کشور در کمای مالی و آموزشی به سر می برد ، از افتخارات مقامات آموزشی این است که طی دو سال 8000 دانش آموز را به عتبات عالیات و شمار زیادی را به اردوگاهای راهیان نور فرستاده اند.
گویا دست اندر کاران وزارت آموزش و پرورش اراده کرده اند که آموزش را هم همچون آب های زیر زمینی بخشکانند .
آقایان مسئول !
آیا تا کنون از خود پرسیده اید که چرا از سال 1357 ، پس از 40 سال ، با وجود این همه نماز صبحگاهی ، کلاس های دارالقران و مسابقات عترت و طهارت در مدارس و گشت های ارشاد و پلیس "اخلاق" در جامعه ، نتوانسته اید فکر دانش آموزان را آن گونه که می خواهید عوض کنید و هر روز حنای اندیشه تان کم رنگ تر می شود ؟ بر اساس ماده 36 منشور ملی دانش آموزی ، "دانش آموزان باید از محیط سالم و ایمن آموزشی به منظور تامین بهداشت روان و سلامت جسم بر خوردار باشند
اینک پاسخ را بشنوید :
1- دستگاه آموزشی از بیخ و بن کهنه و فرسوده و ناکارآمد است.
2- هیچ عقیده ای را نمی توان با زور به انسان خردمند تحمیل کرد حتا اگر کودکی خردسال باشد.
3- کسانی را که بدون تخصص و بدون داشتن شایستگی و شرایط لازم در بالاترین پست های اجرایی دستگاه آموزشی گمارده اید، نه از آموزش ،نه از پرورش و نه از مدیریت آموزش و حقوق آموزشی چیزی نمی دانند .
من در جایگاه یک معلم به آقای بطحایی وزیر آموزش و پرورش توصیه می کنم که چند کتاب در مورد مدیریت آموزشی، حقوق دانش آموزی ، شیوه آموزش در کشور های پیشرفته و برنامه ریزی آموزشی مطالعه کنند. در حالی که طبق گفته آقای الهیار ترکمن ، معون توسعه و پشتیبانی وزرات آموزش و پرورش ،بودجه سرانه (سالانه) آموزش و پرورش برای هر دانش آموز مبلغی حدود 17000 تومان ،یعنی روزانه کمتر از 70 ریال است (معادل پول یک آدامس)، و مسئولین توجهی به درد و رنج معیشتی دانش آموزان و خانواده ها شان ندارند و در سیستان و بلوچستان شماری زیادی از کودکان به علت نداری و تنگدستی خانواده ، از تحصیل باز مانده اند ؛ در همین حال مقامات ، با افتخار اعلام می کنند که 200 تن دارو به همراه 2000 پزشک و کادر درمانی برای مراسم اربعین به عراق فرستاده و درمانگاه طب سنتی را در عراق افتتاح نموده اند. این در حالی است که کمبود دارو ، شیر بچه و پوشک بچه ، به طور غیر قابل تصوری در کشور محسوس و قیمت این اقلام در کنار سایر کالا های ضروری به طور چشم گیری افزایش داشته است.
انتظار می رود جامعه پزشکی و پزشکان شرافتمند چنین اعمالی را نکوهش کنند ، چون ؛
چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.
شوربختانه جامعه آموزشی و معلمان هم به جزشمار اندکی که همواره با از خود گذشتگی، به روشنگری می پردازند بقیه واکنش بایستنی از خود نشان نداده و گویا مهر سکوت بر لب زده اند.
بر اساس ماده 36 منشور ملی دانش آموزی ، "دانش آموزان باید از محیط سالم و ایمن آموزشی به منظور تامین بهداشت روان و سلامت جسم بر خوردار باشند."
به دیگر سخن ضمن برخورداری از آموزش و پرورش استاندارد باید از تن و روان آنان حفاظت شود. اگر دستگاه آموزشی، ماده 36 خقوق دانش آموز را که از دیگر سو از حقوق کودک هم بر خوردار است نقض نماید ، بالاترین مقام دستگاه آموزشی که همان وزیر آموزش و پرورش باشد باید در برابر اولیاء دانش آموزان و در برابر ملت ایران پاسخگو باشد.
با این وجود پس از گذشت حدود 7 سال از سوختن و نقض عضو دانش آموزان دختر شین آبادی هنوز هم این قربانیان ناکارآمدی مسئولین برای تامین هزینه مداوای خود در جلو وزارت آموزش و پرورش تحصن می کنند و در حالی که چون توپ بین وزارت بهداشت و درمان و وزارت آموزش و پرورش پاس داده می شوند کسی پاسخگو نیست و در رنج و حرمان به سر می برند.
در پایان ضمن همدردی با خانواده های داغدار دانش آموزان سوخته ، نقص عضو شده و جان باخته صبر و بردباری برای بازماندگانشان آرزو می کنم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اگر اعتراض کنم من هم به زندان بیفتم.
تاشان معلم حفظ نشود ومعیشت اودرست نگردد هیچ اقدامی موثرنخواهد افتاد
پیش به سوی خبرهای ناگوار بیشتراز آپ ایران
نفرین بر این اختلاف و عدم اتحاد همه یا اکثریت معلمان و دبیران و کم توجهی دولت و مجلس و...به مشکلات ما..