در خبرگزاریها از معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش نقل شده بود که: در سالتحصیلی جدید مشق شب حذف و تکالیف مهاتمحور جایگزین آن میشود. دانشآموزان پایههای اول تا سوم ابتدایی امسال مشق شب ندارند.
وقتی چنین حرفی دو روز مانده به آغاز سالتحصیلی بیان میشود، برای من که 35 سال در آموزش و پرورش ایران کار کردهام و دربارۀ مسائل آن قلم زدهام و همچنین تصور میکنم بین بسیاری از صاحبنظران تربیتی دیگر، حسی از بدبینی و نگرانی به وجود میآید. آخر چنین تصمیم مهمی را دو روز مانده به آغاز سالتحصیلی نمیگیرند و حتی به فرض اینکه مقدمات آن قبلاً فراهم شده باشد، الان اعلام نمیکنند.
اگر معاون محترم وزیر میگفت: «تمهیداتی اندیشیده شده است تا در سال تحصیلی آینده (99- 98)، مشق شب برای دانشآموزان اول تا سوم ابتدایی حذف شود.»، هم از نظر اجرایی منطقیتر به نظر میرسید و هم از نظر تربیتی پذیرفتنیتر بود.
این برای بار چندم است که وزیر، معاونان و مقامات ارشد دیگر وزارتخانه، تصمیمی را اعلام میکنند یا حرفی را میزنند که بیش از آنکه نشانههای منطق و عقلانیت در آن دیده شود، حاکی از هیجان، نمایش، جوزدگی و گاه به دست آوردن دل دیگران بوده است.
تربیت و مدرسه جای حرفهای احساسی، تصمیمهای خلقالساعه، رفتارهای جوزده، مصلحتاندیشیهای سیاسی، اثبات خود و تیپهای عالمانه نیست سابقۀ این رویه از حرفها و تصمیمها روزبهروز در حال افزایش است. به عنوان نمونه میتوان از اعلام حذف مسابقات فردی، حذف آزمون سمپاد، تغییر شرایط کنکور و دفاع غیرموجه از آزمون سمپاد، یاد کرد. این فهرست بسیار بلند است و نمونههایش، هم در حوزههای متعدد و هم توسط مقامات متعدد آموزش و پرورش دیده میشود. مثلاً بعد از هر سانحۀ اردویی، وزیر و مقامات دیگر بلافاصله و شتابزده اعلام میکنند که اردوهای دانشآموزی تا زمان تجدیدنظر در قوانین و شرایط برگزاری آنها متوقف میشود؛ گفتهای که کاربردش برای همان محدودۀ زمانی است و در سانحۀ بعدی و تلف شدن تعدادی دیگر از دانشآموزان، دوباره تکرار میشود.
آنچه میگویم، فقط و فقط از سر تربیتاندیشی و دلسوزی است. اگر در وزارتخانهها و نهادهای دیگر به هر دلیل سیاسی یا اقتضای شرایط، حرفی از سر مصلحت، شعار، فرار از واقعیت، عوامفریبی، یا خواباندن سروصدای یک افتضاح گفته شود، از آموزشوپرورش به هیچوجه چنین انتظاری نمیرود. اعتقاد راسخ دارم که آموزش و پرورش باید یکی از قطبهای عقلانیت و تدبیر کشور باشد؛ چیزی که سالهاست در آموزش و پرورش کمرنگ شده است و هر چه جلوتر میرویم، وضعیت بدتر هم میشود.
چطور میتوان پذیرفت که تصمیمی در آموزش و پرورش گرفته شود، بدون آنکه مقدمات و تمهیدات لازم فراهم شده باشد. اگر هم مقدمات و تمهیدات فراهم شده است، اعلام رسمی موضوع باید طی مراحلی صورت گیرد تا در همۀ ذینفعان آمادگیهای لازم حاصل شود. یک تصمیم عجولانه و ناگهانی هر چه هم درست باشد، تبعات ناگواری به دنبال خواهد داشت. در همین موضوع حذف مشق شب، بحث من اصلاً بر سر درستی و نادرستی آن نیست، همانگونه که در موارد دیگر هم چنین است. چه بسا اصل موضوع اعلام شده، از نظر تربیتی درست باشد، ولی اصلاح و تغییر یک برنامه در آموزش و پرورش، موضوعی نیست که با یک دستور، تصمیم ناگهانی یا مصلحت سلیقهای، عملیاتی شود.
اگر به هر دلیلی نیتی برای حذف مشق شب در دورۀ ابتدایی وجود دارد، ابتدا باید مشخص شود: چه آموزشهای حرفهای به معلم داده شده است؟ مدیران چگونه معلمان را همراهی خواهند کرد؟ مدارس از چه امکانات جدیدی برای استفادۀ معلمان از تدابیر جایگزین مشق شب، برخوردار شدهاند؟ چه برنامهای توجیهی برای والدین پیشبینی شده است؟ اصلاً چرا باید برای هر موضوعی فکر جداگانهای کرد؟ چرا هر یک از مقامات آموزش و پرورش بر یکی دو موضوع مشخص تمرکز میکنند و همۀ کاستیها را به آنها ربط میدهند؟ چرا باید این تصور به وجود بیاید که اقدامات پراکندهای مانند: حذف کنکور، مقابله با مافیای کنکور، حذف آزمون، حذف مشق شب، حذف پیک نوروزی و امثال آن، به اصلاح آموزش و پرورش منجر میشود، بدون آنکه فکر جامع و منسجمی برای بهبود دانش، نگرش و مهارت مدیران، معلمان، دانشآموزان، والدین و کمک به ارتقای امکانات مدارس وجود داشته باشد.
***
همین جا بگویم، الان در بارۀ ضوابط پذیرش دانشآموزان در کنکور سراسری سال 98 حرفهایی زده میشود که غیر از مشوش کردن اذهان دانشآموزان، والدین و مدارس هیچ خاصیت دیگری ندارند. انگار مقامات محترم درک نمیکنند که چقدر بیخیال دارند روی اعصاب همه راه میروند و کاسهکوزۀ سوءمدیریت خود را بر سر مردم میشکنند. مگر دانشآموزان و مدارس موش آزمایشگاهی هستند که تابع تصمیمات لحظهای، نامشخص و آشفتۀ شما باشند؟ هر تصمیمی میخواهید بگیرید، از الان اعلام کنید که شامل دانشآموزان سال جاری نمیشود و برای دورۀ بعد پیشبینی شده است.
***
نمیگویم در مدارس کاری نشده است و نمیشود؛ همین که درِ مدارس کشور باز است، یعنی حتی اگر سختی و زجر آن را مدیران و معلمان میکشند، بالاخره کارهایی انجام میشود و تبعات مثبتی هم دارد. ولی تربیت و مدرسه، امروز و همیشه نیاز به کسانی دارد که درک تربیتی داشته باشند؛ یعنی تربیتاندیش، صادق، متعهد و از عمق وجود دلسوز به انسان باشند.
تربیت و مدرسه جای حرفهای احساسی، تصمیمهای خلقالساعه، رفتارهای جوزده، مصلحتاندیشیهای سیاسی، اثبات خود و تیپهای عالمانه نیست.
به عنوان یک معلم، التماس میکنم فقط به تربیت و مدرسه بیندیشید و نه چیز دیگر.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان