درود بر مهر.
سلام بر پاییز، فصلی که با تمام زیبایی های رنگارنگ و نسیم روح نوازش، خزان آرزوها نامش نهاده اند.
ماه دوستی، آشتی، همدلی، همراهی، عشق و همدمی.
ماه خورشید، آسمان آبی، آرامش درختان تناور، موسیقی برگ های پاییزی و نوای خوش پرندگان عاشق.
روزهای دل انگیز فصل زرد،گام زدن بر سنگفرش پوشیده از برگ و رنگ.
بوی درس، مشق، قلم، تخته، کتاب و دفتر.
زمزمه سرود جاودان "ای ایران"
پیمان "دست در دست هم دهیم به مهر، میهن خویش را کنیم آباد"
صف های مرتب، نگاه ها ی مشتاق، گوش به زنگ آغاز کلاس.
جامه نو، پاپوش های خوشرنگ، لبخندهایی از سر شوق.
ماه علم، دانش آموز و معلم.
هیجان برنامه هفتگی، زنگ ورزش و جا گرفتن در نیمکت تنگ.
روزهای شاد و پر امید دانش آموز و خستگی و افسردگی معلم.خسته از چه؟
از تبعیض، درد جانکاه معیشت، وعده های دروغین فرادستان و ناسپاسی جامعه.
پای تخته مشق مهر می نگارد اما روانش آشفته بازار رنج هایی است که پاییز از پشت پاییز، توانش را می فرساید و به گرداب هولناک بیماری می غلتاند .
چشم همه به گفتار و کردار اوست.از تیغ تیز نگاه ایمن نیست.انگشت نمای خاص و عامی است که دنبال مقصر می گردد تا همه کاسه و کوزه آسیب های فزاینده اجتماعی و کم کاری مقامات را سر او بشکند و در این وانفسای مرگ اخلاق چه دیواری کوتاه تر از معلم؟!
محکوم به آموزش دروس بی محتوا و بی اعتنا به نیازهای روز دانش آموز در جامعه است.ده ها نهاد، ابزار،گروه و رسانه روح و روان دانش آموز را تسخیر و قالب و کالبدی پیچیده به فضای آموزشی تحویل داده است اما هم چنان نقش مرجعیت معلم پررنگ تر دیده می شود.
در عرصه علم آموزی، اخلاق، متانت، نجابت،صبر و فنون کلاسداری حق خطا ندارد.
همه این حق را برای خود قائل اند که در برابر هر فاجعه اخلاقی،او را به صلابه بکشند.الگوی جامعه اش می خوانند اما مگر نه این که واگذاری چنین نقش سترگی،پیش نیازهایی چون: بهبود وضعیت معیشتی و ارتقای منزلت و کرامت اجتماعی و جبران جفاهای ناروای در حق او می خواهد؟
به پاییزی دیگر خوش آمد گفته ایم.در این زنجیره مهرها،دولتمردان پرادعا، برای پاسداشت اعتبار و شان واقعی معلمان، رفع نابرابری و بهبود وضعیت حقوقی و معیشتی معلمان،چه دستاورد قابل اعتنایی در کارنامه دارند؟
کدام یک از وعده های خود را محقق کرده اند؟
آیا اولیا، قدردان زحمات طاقت فرسای "پدران معنوی جامعه"هستند؟
دولت برای رفع مشکلات معیشتی بازنشستگان که جوانی و نشاط خود را فدای تعلیم و تربیت نسل امروزی کرده اند چه اقدام موثری انجام داده است؟ چرا توقعات و انتطارات، در سیستم بسته آموزش و پرورش همواره یک طرفه است؟
فرهنگیان فرهیخته ؛ به رغم همه ناملایمات، شور و اشتیاق دانش آموزان طالب علم را فدای مطالبات صنفی نخواهند کرد اما تقویت اراده و انگیزه معلم و فرآیند ارتقای کیفیت تحصیلی،فقط در سایه حل مشکلات و معضلات تلنبار شده حوزه آموزش و پرورش میسر است.
مهر شورانگیز در میان همهمه مستانه دانش آموزان ، بار دیگر به کلاس درس پا گذارده. شاید این مهر نوپا، نقطه پایان نابه سامانی ها و نامرادی های عرصه تعلیم و تربیت باشد.
شاید پاییز امسال، بهار تحقق وعده های مسئولین کشور شود و شاید جامعه ایرانی، مهر جدید را سرآغاز سپاس بی پیرایه از تلاش معلمان فداکار قرار دهد. با این امید به خش خش برگ ها و رنگارنگی طبیعت پاییزی، چشم دل سپرده و در موسم خزان، لحظات پرالتهاب انتظار را سپری خواهم کرد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
قطعا این شایدها هم به بایدها تبدیل می شد.
معلم نباید از این مسئولان انتظاری داشته باشد تنها کسی که می تواند به معلم مدد برساند خود اوست
با اتحاد وهمدلی خود موانع را از سرراه برداریم ووضعیتی درخشان برای خودمان ایجاد کنیم تمام درد ما از تفرقه ی ماست
27سال از عمرم را در آ.پ سپری کردم همیشه مطالبه کردیم ومسئولان وعده دادند وروز به روز اوضاع بدتر شد دیگربه این روش غلط درخواست از مسئولان پایان بدهیم وبرای خودارزش قائل شویم
من امسال هم چون سنوات قبل اضافه کاروکارهای غیرموظف قبول نمی کنم امیدکه این قضیه فراگیرشود
در اغلب آزمون های استخدامی آموزش و پرورش صد برابر ظرفیت نام نویسی می کنند!
معلمان ودانش آموزان بابوی مهر پاییزراآغاز میکردند اما .....
حالا هیچ یک منتظر مهر نیستند
مهر کلمه پراسترس برای خانواده ها هزینه ها وبرای فرزندان که جز فریاد اولیا که بدلیل مشغله شاغل بودن قادر تنظیم وقت خود برای فرزندان نیستند .مهر معلمی را نشان می دهد که به جای عشق به تدریس از سر ناچاری مجبور به تحمل کلاس بالای ظرفیت عادی هست . چرخه نارضایتی معلم وشاگرد اولیا ومدیران ووزارت خانه آموزش وپرورش به کدام سمت میرود
بیمه درمانی معلمان بدترین وضعیت را دارد و هرساله دامنه خدمات آن محدود و محدودتر می شود و کسی نیست که به فکر معلم باشد . وزیر و مدیر کل تعاون هم فقط حرافی ، شعار و دروغگویی را تبلیغ می کنند . معیشت معلم به گونه ای شده که معلم دیگر به معلمی فکر نمی کند و این حرفه شغل دوم یا سوم اوست . چه بگوییم که آموزش و پرورش مانند خانه است که درون آم توسط موریانه جویده شده و فقط از آن ظاهری برجای مانده
1. رفع تبعیض ظالمانه از معلمان؛
2. نهادینه کردن شایسته سالاری بجای باند بازی و مجال دادن به افراد چاپلوس، ریاکار و دین فروش؛
3. رفع فضای امنیتی که جمود فکری و منزوی کردن استعدادهای درخشان همکاران را در پی دارد؛
4. توانمند کردن معلمان به منظور پرداختن آنها به مسایل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در مدرسه و جامعه؛
5. آزادی همکاران زندانی و
6. کمک به تربیت نسلی منتقد، تحلیل گر، علت و معلول یاب، ظلم ستیز و مطالبه گر از طریق تلاش برای تغییراهداف آموزشی، منابع انسانی، مواد آموزشی روش های تدریس و سیستم ارزشیابی.