بازهم غلبه حواشی و فرعیات بر اصل و متن و چرخه معیوب و حلقه مفقوده ای به نام آموزش و پرورش در نظام و مدیریت کلان کشور . و این بار مخالفین و موافقین با حذف ( بودن ویا نبودن ) مدارس تیز هوشان و خاص ، بازار رسانه ها و جامعه را داغ و ملتهب نموده است .
برگزاری مناظره ها ، تحلیل ها و نقدهای روانشناختی بر تأئید و یا عدم تأئید حذف مدارس خاص چند صباحی نقل محافل و مجالس خواهد بود ، و دست آخر با این همه هیاهو موضوع به ورطه فراموشی و بایگانی خواهد پیوست .
حرف ها و دست های پشت پرده (مافیا و رانت) اقدامات پوپولیستی، رضایت و شادی ، نگرانی و استرس ، حماسه سیاسی ، نخبگی و پخمگی ، یکسان سازی آموزشی و عدالت آموزشی همه و همه نشان از نوعی بلاتکلیفی و عدم ثبات در برنامه ریزی آموزشی و مدیریت نظام آموزشی است .
اکنون طرح چند سئوال و نکته قابل تأمل است !
چرایی و دلایل وجود و عدم آن :
ضرورت و علل پیدایش ( فلسفه وجودی ) چنین مدارسی از بدو تأسیس چه بوده است ؟ آیا معیار های علمی و آموزشی و دلایل تربیتی و اجتماعی بوده و یا سلایق سیاسی و ضرورت های اقتصادی توسط دولت ها و نفوذ صاحبان قدرت و سرمایه ایجاب می کرد تا چنین مدارسی به وجود آیند و اکنون به چه دلیلی قرار است حذف شود .
مقایسه: آیا اندیشمندان و دانشمندان به نام ایرانی و شخصیت های فاخر ادبی و علمی و اساتید و معلمان فرهیخته و سایر تربیت شدگان نظام تعیلم و تربیت در دهه های گذشته ( دوران پدران و پدربزرگان مان ) در چنین مدارسی درس می خواندند؟ در شرایطی که تحصیل و امرار معاش برای آنان سخت و طاقت فرسا بود .
ولی اکنون با به کارگیری روش ها و تکنولوژی و ابزار آموزشی ( رسانه ها و کتب و آزمایشگاه ها و کارگاه ها آموزشی ) و معلمین خصوصی و کلاس های کنکور و تقویتی آیا قابلیت ها و توانمندی های نسل های گذشته با نسل های امروز قابل مقایسه است . درگذشته خانواده و نظام آموزشی کسی را نخبه و نابغه و یا باهوش فرض نمی کرد بلکه آنان با اتکا به استعداد ذاتی و توان خود درس می خواندند و رقابت کاذب و انتظاراتی خارج از توان دانش آموزان به آنان تحمیل نمی شد .
تفکر غلط : آیا در میان جامعه دانش آموزی ، استعداد برتر و تیزهوش به دانش آموزانی اطلاق می شود که فقط با ملاک نمره و آزمون در مدارس خاص قبول شده اند ؟ آیا با معیار تست و نمره و قبولی در آزمون می توان کسی را نخبه و نابغه خواند . قبولی دانش آموزان شهرستانی که در مدارس عادی و دولتی درس خوانده اند و در کنکور در بهترین رشته ها و دانشگاه ها قبول شده اند مؤید اینست که تیز هوش و استعداد برتر فقط یک برچسب نچسب بیش نیست و آیا همه دانش آموزان قبل از قبولی در مدارس خاص از امکانات و شرایط مساوی برخوردار بوده و هستند .
آیا شرایط قبل از قبولی برای همه یکسان بوده است ؟
سودجویی : سودجویی و سوء استفاده از فضای حاکم بر جامعه و خانواده ها به خصوص در دورانی از سه دهه اخیر و تلقی غلط اولیاء ناشی از تبلیغات اغراق آمیز در حوزه آموزش و تربیت دیدگاه آنان را نسبت به کودکان خود از کیفیت به کمیت سوق داده و درواقع منحرف نموده است .
اولیاء و خانواده هایی که از دهه هفتاد به بعد و به ویژه در سال های اخیر صاحب فرزند شدند به دلیل یک قیاس و محاسبه اشتباه میان خود ( نسل کیفی و متکی به خود ) با نسلی که با معیارهای سطحی و کمی تربیت یافته اند دچار قضاوت و نتیجه گیری غلط شده اند و متأسفانه نظام آموزشی و رسانه ای هم با حمایت و هدایت نابخردانه خود به این موضوع دامن زد .
توضیح : در شرایط کنونی و در جوامع و خانواده ها به دلیل اینکه سرشار و غنی از محرک های محیطی و عناصر ارتباطی ( رسانه ها و ابزارآموزشی و سرگرمی ) است ، این موضوع باعث شده که در کودکان رفتارهای سریع و عکس العمل های آنی اتفاق بیافتد ، لذا در این فرآیند و باور غلط والدین در مقایسه ی خود با فرزندان شان به این نتیجه می رسند که آنان باهوش و یا تیز هوش تر هستند ( شاید اکثر همکاران به ویژه در دوران ابتدایی با این مشکل و مسئله درگیر بوده و هستند ) .
شواهد و دلایل علمی و تجربی گواه بر این دارد که حداقل بنا به یک تحلیل و تئوری « تیزهوش ها همان متفکرین نیستند » چنانچه محیط و فضای زندگی متأثر از محرک های مختلف و غنی باشد بی شک تأثیر آن بر یادگیری مؤثر خواهد بود اما این همه ی دلایل برای تیزهوش و نابغه بودن نیست . . . بلکه در تیزهوشان عکس العمل و پاسخ ها سریع و آنی اتفاق می افتد و این به معنای یادگیری عمیق و پایدار نیست و چه بسا دانش آموزانی در محیط های عادی و عاری ( فقیر ) از محرک های محیطی موفق تر ازدیگران باشند چراکه آنان با تفکر و تجربه ی خود فرصت ها را می سازند .
امروزه دانش آموزان به تأثیر از عناصر و رسانه ها ی ارتباط جمعی به رشد کلامی و زبانی خوبی رسیده اند اما این هم فاقد پشتوانه تفکر عمیق است .
تیغ دودم : با توجه به نگرش غلط والدین و چرخه معیوب نظام آموزشی آنچه موجب آسیب و آفت به شخصیت و رفتار دانش آموزان می گردد قبولی و عدم قبولی در چنین مدارسی است که در حالت اول دانش آموز باید پروسه ای از فشار و انتظارات دیگران را تحمل کند و یا درحالت دوم سرخوردگی و سرزنش دیگران را پاسخ دهد . لذا این پدیده در هر دو صورت مانند تیغ دو دم روح و کالبد دانش آموزان را تهدید خواهد کرد .
فرصت طلایی : به عنوان یک معلم به این نتیجه رسیده ام که تجربه ی وجود یک دانش آموز خلاق و علاقه مند و تلاشگر( فارغ از برچسب تیزهوش یا باهوش ) در کلاس درس می تواند به انگیزه و تلاش سایر دانش آموزان کمک کند تا دیگران هم مثل او در فرآیند یادگیری در کلاس مشارکت داشته و به ارتقاء آموزش بصورت غیر مستقیم کمک نماید . و این اتفاق به عدالت آموزشی و برخورداری از شرایط متعادل آموزشی نزدیکتر خواهدبود .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان