این معضل هنگامی وخیم تر می شود که ما خشونت را درکودکان و نوجوانان خود مشاهده می کنیم و این مرز هشدار و خطر است که بایستی هرچه سریع تر موضوع را جدی بگیریم و گرنه این معضل به بیماری روحی و روانی شایع جامعه ایرانی تبدیل خواهد شد و این نیاز به توجه ویژه مدارس به مسائل روان شناسی تربیتی دارد که در آن دانش آموزان تحت نظر و مراقبت های روان شناسی قرار بگیرند .
امروزه بیش از هر زمان دیگر خشونت درجامعه به صورت فزآینده ای درحال رشد است و انگشت اتهام به سمت مراکز فرهنگی و آموزش و پرورش است و در درجه دوم این انگشت اتهام به سمت مدیران و مسئولین است . امروزه خشونت یک معضل بین المللی است و کشور ما نیز از این معضل شدیدا" رنج می برد . این معضل هنگامی وخیم تر می شود که ما خشونت را درکودکان ونوجوانان خود مشاهده می کنیم و این مرزهشدار و خطراست که بایستی هرچه سریع تر موضوع راجدی بگیریم وگرنه این معضل به بیماری روحی و روانی شایع جامعه ایرانی تبدیل خواهد شد و این نیاز به توجه ویژه مدارس به مسائل روان شناسی تربیتی دارد که درآن دانش آموزان تحت نظر و مراقبت های روان شناسی قراربگیرند .
به عبارتی ، ضرورت استخدام چند روان شناس درهمه مدارس به صورت جدی احساس می شود. دیگر ، داستان قصه شاه پریان برای دانش آموزان امروزی به پایان رسیده ، دیگر افسانه و داستان سرگرم کردن دانش آموزان به اسطوره ها سپری شده است . امروزه عصرتبادل اطلاعات و اینترنت است . امروزه فقط علم و منطق و روش های علمی می تواند در تعلیم وتربیت کارایی داشته باشد. دوران کنترل و نصیحت سپری شده است زیرا که کودکان و نوجوانان ماباسیلی ازداده ها و اطلاعات روبرو هستند.تنها با کار کارشناسی می توانیم به دنیای کودکان ونوجوانان خود گام نهیم و آنها را به سمت تربیت سالم سوق دهیم .مابایستی این را مد نظرداشته باشیم که خشونت یک شبه به دنیای کودکان ونوجوانان ما پا نگذاشته است ؛ بسیاری ازعوامل، شرایط درآن سهیم بوده- اند، ازجمله مدرسه و معلمان. ما به طورسنتی کلیه عیوب دانش آموزان را نتیجه کارمعلمان می بینیم این درحالی است که معلمان نیز خود قربانی این خشونت هستند ؛ به عنوان مثال شرایط خاص اجتماعی معیشتی معلمان آنها را تبدیل به ابزاری کرده است که دیگر مقبولیت برای دانش آموزان ندارند.
متاسفانه امروزه کلمه معلم مترادف شده با انسان فقیر،بی سروصدا ،منفعل و شکست خورده که کسی به او اهمیتی نمی دهد حتی معلمان نمی توانند مطالبات صنفی خود راداشته باشند چه برسدبه به دست گرفتن سکان فرهنگی تربیتی کشور.
آری !
امروزه حتی صدای دانش آموزان بلندتر ازمعلمان است . حتی روزی نیست که دانش آموزان معلمان خود را تمسخرنکنند و حتی شاید روزی نباشد که چند معلم کتک خورده از دانش آموزی نداشته باشیم و این خشونت ها علیه معلمان ریشه درنگرش مدیریتی به مقوله فرهنگ و علم درکشور دارد . درمقوله توسعه یافتگی فرهنگی و اقتصادی حتی سطح معیشت معلمان به عنوان یک شاخص توسعه تلقی می شود ، به عبارتی جامعه ای سعادتمند است که معلمان آن جامعه دارای شرایط مناسب اقتصادی و حاکمیتی باشد و جامعه ای که جق معلم خود را نپردازد،آینده ای بس تاریک و عذاب آور و خشونت بارخواهدداشت ،یعنی جامعه ای پر از جرم و جنایت،بی احترامی، عدم تفاهم و تعامل،بی توجهی به معنویات،دزدی وکلاه برداری،قتل و خشونت، آماربالای تصادفات جاده ای عدم اعتماد اجتماعی و فردی وخانواده هایی سست بنیان خواهدداشت .
اگراین بی توجهی به مقوله فرهنگ سهوی باشد شایدامیدی باشد ولی اگر این بی توجهی به مقوله فرهنگ عمدی باشد بایستی فاتحه جامعه خود را همین الان بخوانیم.
نظرات بینندگان