جامعه ای که در آن پزشک از همه بیشتر محترم باشد؛ مردم آن جامعه بیمارند!
و جامعه ایی که در آن معلم از همه ارزشمند تر باشد؛ مردمش با فرهنگند... ( افلاطون )"
" تدریس ( آموزش ) در آزادی ، توانمند سازی معلمان "
این شعار یونسکو برای معلمان جهان به مناسبت 5 اکتبر روز جهانی معلم بود .در تصویر مربوطه ، عکسی از یک " درخت " نشان داده شده است که پر بار است و آیتم ها و موضوعات مختلفی را به تصویر کشیده است . همین تصویر کافی است تا نقش بی بدیل معلمان در توسعه و پویایی جامعه به نمایش درآید .
در کشور ما دو مناسبت به منظور گرامی داشت مقام و منزلت معلم وجود دارد . نخست 5 اکتبر که یک روز بین المللی و برای همه کشورها است و دوم 12 اردیبهشت مصادف با شهادت مرتضی مطهری که به عنوان " روز معلم " شناخته می شود .البته این وضعیت خاص ایران و در سایر کشورها نیز به چشم می خورد .
" تا پيش از سال 1944 ميلادي كه خانم متي ويت وودريچ ( matty whyte woodridge ) آموزگاري از ايالت آركانزاس به فكر افتاد تا افكار عمومي و توجه دولت مردان كشورها را به مقام معلم جلب نمايد، فرد يا نهاد ديگري در سطح جهان دست به چنين اقدام مهمي نزده بود؛ اين معلم ، شجاعانه از طريق مكاتبه پيگير با سياست مداران و رهبران آموزشي كشورش ضمن تاكيد بر اصل لزوم نام گذاري روزي به منظور سپاسگزاري از زحمات معلمان و ارج نهادن به مقام آنان، به بيان اهميت و نقش مهم و موثر معلمان در توسعه و تقويت فرهنگ جامعه پرداخت و سرانجام پس از چندين سال تلاش بي وقفه و مقاومت در مقابل فشارهاي سياسي ، خانم متي ويت و همفكرانش موفق شدند تا براي اولين بار در جهان (سال 1953) كنگره آمريكا را براي تعيين روزي به نام معلم در كشورشان متقاعد سازند.
هیچ جامعه ای از معلمانش فراتر نمی رود و البته هر آموزش و پرورش و نظام آموزشی هم متناسب با معلمانش است همچنين طي دهه هاي 60 تا 80 ميلادي فعاليت هاي مستمر ديگري صورت گرفت كه هريك شاهد موفقيت هاي تازه اي در زمينه ثبت روز جهاني معلم بود؛ از جمله در سال 1985 در روزي معين مراسم جشني به منظور تجليل از معلمان در آمريكا برگزار شد و چندسال بعد با همكاري مشترك موسسه بين المللي اوليا و مربيان و يونسكو در آن كشور با تعيين هفته اول ماه مه ( مقارن با ارديبهشت) به عنوان «هفته معلم» به طور موقت اعلام موافقت شد، اما با اقدامات و رايزني هاي بعدي كه از حمايت هاي سازماني جهاني كار (I.L.O) هم برخورداربود ، سرانجام در بيست و پنجمين اجلاس كنفرانس عمومي يونسكو با شركت نمايندگان بيش از يك صد كشور عضو (كه دكتر نجفي وزير وقت آموزش و پرورش ايران و هيات همراه نيز حضور داشتند و مصوبات را امضا كردند)؛ روز پنجم اكتبر به نام روز جهاني معلم " world teachers' day " اعلام شد؛ اين تصميم و توافق جهاني عملا از سال 1994 با پيام مدیر كل يونسكو به رسميت شناخته شد و به اجرا درآمد كه هرساله پيام تازه اي ناظر به اوضاع جهاني به همين منظور صادر مي شود، اما دليل اصلي تعيين اين روز به تاريخ صدور توصيه نامه مشتركي ميان كشورهاي جهان كه قبلا در پنجم اكتبر 1966 طي كنفرانسي ويژه در پاريس مورد موافقت كليه شركت كنندگان قرار گرفته بود و اساس اين توافق بين المللي ريشه در تقاضاي نماينده كشور سوسياليستي چين در نخستين جلسه كنفرانس جهاني يونسكو در 1947 دارد كه در پيش نويسي ضمن طرح امتيازاتي براي معلمان جهان تقاضا شده بود شرايط مادي و معنوي معلمان ارتقا يابد و از آزادي و امنيت شغلي آنان حمايت شود .
اين طرح چين تقريبا به تمامي جنبه هاي حرفه معلمي از قبيل استخدام، تعليم و تعيين استانداردهاي شغلي آنان پرداخته و از مواردي چون دست مزدها، تعطيلات و مرخصيهاي ويژه ، ساعات و شرايط كار، توجه ويژه به زنان آموزگار كه مسووليت مادري و خانه داري را هم برعهده دارند و نيز از حقوق و تسهيلات دوران بازنشستگي معلمان سخن به ميان آمده است. ( 1 )
" در افغانستان ؛ ۵ اکتبر مدارس تعطیل هستند اما دانش آموزان و معلمان به مدارس میروند و از آنها با غذا و شیرینی پذیرایی میشود و بنا به سنت به معلمان هدایای ویژهای داده می شود .
در کشور آذربایجان نیز روز معلم همان 5 اکتبر است و از سال ۱۹۹۴، درست زمانی که یونسکو تصمیم به برگزاری روز جهانی معلم گرفت، این روز را با عنوان روز معلم در تاریخ کشور خود ثبت کردند .
در روسیه بین سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۹۴ بدون هیچ دلیل خاصی در اولین یکشنبهٔ ماه اکتبر مراسم بزرگداشت روز معلم برگزار میشد. اما پس از سال ۱۹۹۴ و اعلام روز جهانی معلم از جانب یونسکو، روسها نیز ۵ اکتبر را به عنوان روز معلم در تاریخ خود ثبت کردند .
در فرانسه، مهد تمدن اروپا، روزی به نام روز معلم وجود ندارد " ( 2 ) !
علی رغم آن که ایران رسمیت این روز را پذیرفته و مصوبات آن توسط وزیر وقت آموزش و پرورش امضا شده است اما پس از گذشت بیش از دو دهه هنوز مناسبتی به این روز در تقویم رسمی کشور به چشم نمی خورد و حتی وزرای آموزش و پرورش هم با این روز سلیقه ای برخورد کرده اند .
غیر از مرتضی حاجی که البته حداکثر تلاش خود را برای بزرگداشت این روز انجام داد و بخشنامه ای به همین منظور همراه با پلاکارد برای مدارس ارسال کرد و نیز فانی و بطحایی که پیامی به این مناسبت منتشر کردند فعالیت دیگری در این زمینه مشاهده نمی شود .
با وجود آن که روز جهانی معلم در تقویم رسمی ثبت نشده است اما هنوز هم بسیاری از معلمان ایرانی این روز را نمی شناسند و حتی نامی از آن در فضای مدرسه برده نمی شود !
" روز جهانی معلم " منحصرا ادبیات مشترک کانون های صنفی معلمان است که به نوعی با اعتراض و انتقاد نسبت به وضعیت آموزش و پرورش با محوریت " معیشت معلمان " تنظیم و رونمایی گردیده است .
طیبعتا با توجه به رویکرد اعتراضی که در سال های اخیر توسط این کانون ها پایه گذاری گردیده است نه جشنی در مدارس برگزار می شود و هر زمان که موقعیت و شرایط سیاسی و اجتماعی برای اعتراضات خیابانی فراهم بوده است با انجام تجمعات و نهایتا صدور بیانیه و یا قطعنامه پایان یافته است .
نگاهی به محتوای بنرها و پلاکاردهایی که توسط معلمان ایرانی در روز جهانی معلم حمل می شد نشان می دهد که به جز یکی دو مورد محدود هیچ نشانی از شعار یونسکو در آن به چشم نمی خورد ؛ گویا برای « معلم ایرانی » مفاهیمی مانند آزادی ( FREEDOM ) که الفبای دموکراسی و مطالبه گری مدنی است ارزش و اهمیتی ندارد .
اکثر شعارهای نوشته شده در بنرها حول بودجه کافی برای وزارت آموزش و پرورش ، همسان سازی حقوق بازنشستگان با شاغلان ، اجرای کامل قانون مدیریت کشوری ، رفع تبعیض و در برخی موارد آزادی معلمان زندانی تهیه و تنظیم گردیده است . و اما نکته مهم و البته ترآژیک ماجرا برخورد رسانه ها با " روز جهانی معلم " است .
نگاهی تحلیلی به برخی روزنامه های معروف و مخاطب دار که در روز پنچ شنبه مصادف با روز جهانی معلم منتشر شده اند نشان می دهد که در صفحه نخست این روزنامه هیچ نامی از روز جهانی معلم به میان نیامده است .
« روزنامه اعتماد » که از چند سالی است صفحه ای به نام " مدرسه " را برای بررسی مسائل و مشکلات آموزش و پرورش و معلمان اختصاص داده است هیچ نامی از آن نبرده است .
« روزنامه شرق » که صفحه ای را به طور هفتگی با عنوان " تخته سفید " به آموزش و پرورش اختصاص داده است نام و نشانی از روز جهانی معلم در آن نیست .
تقریبا همه روزنامه های متعلق به طیف " اصلاح طلب " چنین وضعیتی دارند .این فقط " روزنامه همدلی " است که در صفحه نخست تیتر زده بود :" معلم و جهان بی روزش "
نکته خیلی جالب و تامل برانگیز در مورد " روزنامه همشهری " است .پس از انتخابات شوراها که تمامی اعضای لیست از آن لیست " امید " شد؛ « مرتضی حاجی » وزیر آموزش و پرورش دولت اصلاحات به عنوان " مدیر عامل روزنامه همشهری " تعیین گردید . « دکتر نجفی » وزیر آموزش و پرورش که 10 سال این سمت را بر عهده داشت به عنوان " شهردار تهران " از سوی شورای شهر تعیین انتخاب شد . در روزنامه همشهری تحت مدیریت این دو بزرگوار که زمانی از وزرای آموزش و پرورش بودند نیز نامی از " روز جهانی معلم " به میان نیامده است !
وضعیت روزنامه های متعلق به طیف اصول گرا هم از قبل مشخص است چون آنان اصولا با چنین مفاهیمی بیگانه هستند و برای آنان چنین مناسبت های جهانی ارزش و اهمیتی ندارند ...
این نشان می دهد که موضوع آموزش و پروش و معلمان اهمیتی برای طیف های مختلف سیاسی حتی در حد " تبریک این روز " به معلمان ندارد و همچنان موضوعاتی که در اولویت هستند ابتدا " سیاست " و " اقتصاد " هستند .
شاید تنها در روزها و هفته های آخر " انتخابات " است که آموزش و پرورش و معلمان در تیتر این رسانه ها و افراد و جریانات حامی آنان قرار می گیرد ...
هم زمان با تجمعات زمستان 95 که با برگزاری برخی تجمعات در استان ها و شهرستان ها بود معلمان شیرازی در اقدامی نمادین ، سفره خالی را در برابر انظار عمومی و در خیابان پهن کردند .
آن موقع در یادداشتی نوشتم ( این جا ) :
" به نظر می رسید که این تصویر مورد توجه بسیاری از همکاران و فرهنگیان قرار گرفته و دائما در شبکه های و گروه ها فوروارد می شد .واقعا جای این پرسش مطرح است که این تصویر قرار است چه پیامی را به جامعه مخابره کند ؟
با تکثیر این صحنه و نشان دادن معلمان به عنوان " فقیران " که سفره خالی در میان خیابان پهن می کنند ؛ قرار است چه حساسیتی در میان جامعه به ویژه مسئولان و تصمیم گیرندگان برانگیخته شود ؟
معلمانی که به تبلیغات و یا آگهی برخی نهادها و موسسات در مورد فروش اقساطی آجیل و... معترض می شوند و آن را نافی منزلت معلمان می دانند پس چگونه است که مقابل این " توهین " سکوت کرده اند ؟
برای تغییر وضعیت موجود و نیز تغییر نگرش مسئولان و جامعه به مقوله آموزش و پرورش به عنوان توسعه پایدار چه کرده ایم ؟ آیا با تظاهر به فقر و بدبختی و جلب ترحم دیگران می خواهیم آموزش و پرورش را نجات دهیم ؟
آیا معلمان نقش " مرجعیت " خود را فراموش کرده و هویت خود و نقش فرا دستی و معنوی خود را به ورطه نیستی و پوچی سپرده اند ؟
معلمی که خود را در خیابان در این حد تنزل می دهد آیا انتظار تکریم و احترام از سوی دانش آموزان و اولیاء آنان را دارد ؟
معلمانی که یک سال پس از دولت اصلاحات و در برابر مجلس به نشانه اعتراض به عملکرد دولت و مجلس قلم را بالای سر خود می برند و آن را به رخ جامعه می کشند اکنون در وسط خیابان سفره خالی پهن می کنند ! "
این بار معلمان تابوتی را که روی آن مسائلی از آموزش و پرورش درج شده بودند را به نمایش گذاردند .
تغییر از " سفره " به " تابوت " نیاز به تحلیل دارد .
بنده با این تحلیل موافقم که " مدرسه " در نظام آموزشی ایران دچار " مرگ مغزی " شده است و بسیاری از کارکردهای حیاتی خود را از دست داده است .
نظام آموزشی که در آن اتوبوسی دانش آموزان را حمل می کند و پس از سال ها آموزش به این دانش آموزان ، احترام به قوانین و حقوق شهروندی مانند " بستن کمربند ایمنی " در رفتار دانش آموزان درونی نشده است و یک کار لوکس به شمار می آید و مطابق گزارش رسمی مسئولان درکنار عامل " راننده " از عوامل مهم فوت و نقص عضو دانش آموزان شناخته شده است ؛ آیا شایسته نیست که مراسم ختمی برای آن برگزار کنیم و برایش فاتحه بفرستیم ؟
مدرسه ای که به جای آموزش مهارت های زندگی و شهروندی به جایی برای " دکان داری و کاسبی " از بالای هرم مدیریتی تا سطوح پایین که شامل " مدیر و معلم " می شوند تبدیل شده است ؛ آیا شایسته تشییع و خاک سپاری نیست ؟
کانون های صنفی معلمان و برخی معلمان برای اعتراض به ناکافی بودن بودجه آموزش و پرورش و ضرورت اصلاح و ارتقای وضعیت معیشتی معلمان دست به تجمع و اعتراض می زنند اما حتی یک نفر در این جمعیت عظیم معترض اقدام مجلس در استخدام حقالتدریسیها و آموزشدهندگان نهضت سوادآموزی " با دو سوم آراء نمی شود ! ( این جا )
آیا این تشکل ها و معلمان تاکنون به وضعیت نیروی انسانی ، معلمان مازاد و ساختار آموزش و پرورش اندیشیده اند و یا راهکاری ارائه کرده اند ؟
آیا کسی پرسیده است و یا معنرض نمایندگان محلس شده است که چرا فرضا 120000 نیروی مازاد در آموزش و پرورش وجود دارند که بیش از 3000 میلیارد تومان در سال صرف پرداخت حقوق و مزایای آنان می شود در حالی که هیچ گونه بازدهی ندارند ؟
و با وجود این تراکم نیروی انسانی در وزارت آموزش و پرورش باز هم 121000 هزار معلم که اکثرا مربی پیش دبستانی و آموزشیار نهضت سوادآموزی هستند از طرف " مجلس " به خانواده بزرگ " آموزش و پرورش " تحمیل می شوند ؟!
طبیعی است که با این وضعیت و بی برنامگی و دخالت نیروهای غیرکارشناس و ببرونی در حوزه آموزش و پرورش وضعیت معیشتی معلمان تغییری نکند و حتی پرداخت برخی مطالبات مانند حق التدریس ها ماه ها به تاخیر افتد !
آیا این ها در قطعنامه و بیانیه ها مورد توجه قرار گرفته اند و یا صرفا هدف ماجراجویی و دیده شدن بدون پشتوانه و عقبه و البته موقت در دیدگان افکار عمومی جامعه است ...
و اما متهم شماره اول در تشییع آن تابوت نمادین همان کسانی هستند که زیر تابوت را گرفته اند !
هیچ جامعه ای از معلمانش فراتر نمی رود و البته هر آموزش و پرورش و نظام آموزشی هم متناسب با معلمانش است .
منابع :
( 1 ) منوچهر آزادگان ، تاریخچه روز جهانی معلم ، سایت قدیم صدای معلم
( 2 ) به مضمون از سایت باشگاه خبرنگاران جوان
نظرات بینندگان
همکار محترم
سعی کردم تا می توانم همه ابعاد را رصد کنم .
پایدار باشید .
آقای شهاب
ممنونم .
از این که با این رسانه همکاری دارید و مشارکت می کنید سپاسگزارم .
پایدار باشید .
همکار محتمر در منطقه 9 تهران
از نظر لطف شما ممنونم .
با 20 سال کار رسانه ای و تشکیلاتی هنوز بر این باورم که هیج نمی دانم و باید بیشتر بخوانم .
معلمان باید به خودآگاهی فردی و اجتماعی برسند و به قول صمد بهرنگی فقید نباید " آقای چوخ بختیار " باشند !
از راهنمایی ها و حمایت های شما و سایر دوستان سپاسگزارم .
پایدار یاشید .
آقای شهاب
بنده مخالف اعتراض و یا انتقاد نیستم .
اما اعتراض آن هم برای فردی با شخصیت اجتماعی " معلم " باید قانون مند و ضابطه مند باشد .
تا جایی که می دانم این تجمعات مجوز نداشته اند .
فردی و یا تشکلی هم درخواست تجمع نداده بود .
ممکن است گفته شود مجوز نمی دهند .
اشکال ندارد ؛ ما درخواست می کنیم اگر مجوز ندادند ضمن انتقاد به قانون پای بند می مانیم اما تلاش خود را برای تغییر و اصلاح قانون انجام می دهیم ؛ چرا که " قانون بد " بهتر از " بی قانونی " است .
اگر قرا باشد این تجمعات بدون مجوز برقرار شود دیگر نمی توان ایرادی و یا انتقادی به گروه ها فراقانونی وارد کرد که هر موقع دلشان می خواهد تجمع راه می اندازند !
باور من این است که الفبای معلمی پرسشگری و نقادی است .
اما معلمی که در شورای معلمان سکوت می کند و نسبت به روند مشکلات انتقادی ندارد و نقد و اعتراض را فقط در جبهه " دولت ستیزی " جست و جو می کند می شود گفت که واجد و حامل تفکر نقادی است ؟
لازمه انتقاد بیرونی ؛ نقد از درون و جایگاه نخست آن " مدرسه " است .
پایدار باشید .
سلام
فرمایش شما کاملا متین کسی منکر قانونی عمل کردن نیست ولی همانطور که دیده ایم حوادثی در کشور های دیگر اتفاق می افتد مسئولان فوری فراخوان می دهند وهمه را به خیابان می آورند ولی سالی یکبار هم به هیچ صنفی مجوز برگزاری راهپیمایی نمی دهندبه رسانه ها هم کسی پاسخگو نیست این وضعیت را قانون بد هم نمی توان تصور کرد درحقیقت این وضعیت بی قانونی است تغییر قانون درجامعه ای که این وضعیت را دارد فقط با قلم زدن ونوشتن ایجاد نخواهد شد چون صاحبان قدرت اززوربرای پیشبرد اهداف خود بهره می گیرند وچاره ای جز اعتراض خیابانی ، اعتصاب و... باقی نمی ماند تا شایدسردمداران سر فزود آورند وقانون را تغییر دهنداین فرمایشات شما درجوامعی که دموکراسی واقعی را دارند قابل عمل کردن است وبس اگر دموکراسی به معنی واقعی اجرایی شود اصلا نیازی به اعتراض خیابانی نیست وهمه ی مسائل طی روند قانونی مرتفع خواهد شد همیشه برقرار باشید
سلام مجدد
1- کشورهای دیگر که در آن اتحادیه ها و سندیکاها فراخوان می دهند دارای نهادهای مدنی هستند و جامعه هم مدنی و قانون مند است و مردم هم عضو یک و یا چند نهاد مدنی هستند .
پس هر فرمولی و هر نسخه ای هر جا کاربرد ندارد .
2- بنده مخالف تجمعات نیستم اما باید فرآیند قانونی آن طی شود .
3- جوامع دیگر که به مراحل بالا رسیده اند از همین پایین شروع کرده اند .
شما تاریخ روشنفکری و قرون وسطی را مطالعه کنید . ببینید چگونه با دگراندیشان برخورد می کردند ....
تاریخ آمریکا را بخوانید .
حتی تاریخ ژاپن را ....
فرق ما با آن ها این است که آن ها می دانستند چه می خواهند و بعد از آن که اهداف مشخص شد اراده فردی و جمعی هم برای حرکت بود .
جامعه ما هنوز تکلیف خودش را با خودش هم مشخص نکرده است و فکر می کند همیشه بهترین راه کوتاه ترین آن است !
پایدار باشید .
همکار محترم
از محبت شما ممنونم .
بنده به عنوان فردی که در حد خودش فکر می کند و تحلیل دارد می نویسم .
آموخته ام سخنی اگر با منطق و استدلال بیان شود حتی اگر طرف مخاطب شما توجه نکند اما تاثیر خودش را خواهد گذاشت .
این قانون طبیعت و فیزیک است .
به قول دکتر علی شریعتی :
" « اعتراض نمی کنم تا مخاطبی بیابم یا مسئولی را بیدار کنم و یا سرزنش کنم ، اعتراض می کنم چون نمی توانم اعتراض نکنم ، اعتراض می کنم که اگر نکنم نظامی را که بر انسان حاکم است و وضع موجود را پذیرفته ام و بدان تسلیم و با آن همراه شده ام . در حالی که می خواهم نفی کننده باشم . نه تسلیم شونده و پذیرنده . و جز اعتراض کردن حتی بی ثمر _ راهی نمی شناسم ... "
پایدار باشید .
استاد بزرگوار جناب اقای پور سلیمان دست مریزاد
با تقدیم شایسته ترین احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
آقای شهسوار زاده
سپاسگزارم .
از زحمات بی دریغ شما ممنونم .
پایدار باشید .
آقای غیاثی
سپاسگزارم .
پایدار باشید .
ممنونم .
پایدار باشید .
خانم آرزو
از لطف شما سپاسگزارم .
پایدار باشید .
تمام ارگان ها بدون هیچ سر و صدایی از قوه قضاییه گرفته تا پست حقوق ها رو ۵۰ درصد تا ۱۰ درصد افزایش دادند
ما معلمان باز هم فریب خوردیم
مدیرعامل شرکت ملی پست گفت: پیرو تاکید وزیر ارتباطات برای بهبود معیشت کارکنان شرکت پست حقوق کارمندان رسمی و پیمانی این شرکت 10 درصد افزایش مییابد.
جناب پورسلیمان..!؟
این اعداد و ارقام را از کلاه کدام شعبده بازی درآوردند..؟!
آقای احمد
منبع آمار در یادداشت ذکر شده است .
البته خیلی هم دور از ذهن نیست و با واقعیت های آموزش و پرورش تناسب و هماهنگی دارد .
به عنوان مثال با وجود کاهش جمعیت دانش آموزی در یک دهه اخیر تغییری در ترکیب پرسنلی آموزش و پرورش به وجود نیامده است .
البته این معلمان مازاد در بین خانم ها کاملا مشهود هستند .
پایدار باشید .
با آرزوی موفقیت