از ژاپن و شگفتی های آن هر چقدر گفته شود کم است. رفتار منحصر به فرد آنان موجب حیرت و تأمل بیشتر مردم جهان است. سرمنشأ رفتار آنان حرمت و احترام به قانون و هم نوعان است. هر چند در باور ما آنان به طور افراطی، به یکدیگر احترام می گذارند. آنان برای کوچک ترین خطای خود شرمسار می شوند و با چندین بار تعظیم پوزش می طلبند. تا حدی که امروزه به تأسی از این عادت اخلاقی، تجارت عجیبی در ژاپن رواج یافته است. یعنی مردم ژاپن، برای گم شدن خودشان پول می دهند!
به گزارش همشهری آنلاین؛ تعداد افراد ناپدید شده در ژاپن طی سالهای اخیر رو به افزایش بوده و از کمتر از 80 هزار نفر در سال 2015 به حدود 90 هزار نفر در سال 2019 رسیده است. انجمن حمایت از جست و جوی افراد ناپدید شده در ژاپن معتقد است این آمار بسیار بالاتر از تعداد اعلام شده است.
این پدیده « جی هاتسو » به معنی « تبخیر » نامیده می شود و به افرادی در ژاپن اشاره دارد که عمداً بدون هیچ ردی از زندگی ثابت خود ناپدید میشوند.
در گذشته های بسیار دور، اسکیموها وقتی پیر می شدند خود را به کوه و دشت می زدند تا سربار کسی نباشند و از گرسنگی و تشنگی بمیرند. این رها شدن سالمندان روی تکههای یخ برای مرگِ با عزت بود تا از تحمل مشقت پیری و تحمیل سختیهای آن بر دوش جوانان در امان باشند.
قوانین سختگیرانه حریم خصوصی در ژاپن از جمله قانون « حفاظت از دادههای شخصی » امکان دسترسی به اطلاعات افراد را حتی برای پلیس محدود میکند، مگر در صورت وقوع جرم.
پلیس الزامی برای جست و جوی افرادی که با اراده خود ناپدید شدهاند، ندارد. در مقابل ما چه راحت با پچ پچ های درِ گوشی، با بیشتر اطلاعات شخصی افراد تازه وارد به محل زندگی یا شغلی خود آشنا می شویم.
او خود را معرّفی نکرده ما کلی اطلاعات دست اول جمع می کنیم.
دلایل ناپدیدشدن این افراد موارد زیر است:
- مشکلات تجاری و شکست در کسب و کار
- مشکلات خانوادگی و خشونت خانگی
- بیماریها و احساس سربار بودن برای خانواده
- فشارهای اجتماعی و فرهنگی به ویژه احساس شرم ناشی از ناتوانی در تأمین نیازهای خانواده یا شکستهای شخصی
شاید طبیعی است انسانی که هر دائم در حال احترام گذاشتن به پرچم و سرود ملی، مقدسات، قانون و هنجارها، روابط فردی، اجتماعی و بزرگترهای خود است از برخی از نکرده ها یا کرده های خود شرمسار گردد و درصدد ناپدید یا گم کردن خود از انظار عمومی برآید.
بیشتر نهادها و سازمان ها در طول زمان و جهت پاسخ گویی به نیازهای جدید انسان ها به وجود آمده اند. پدیده ناپدید کردن خود به دلیل عجز و ناتوانی در انجام کاری یا شرم از انجام کاری، نیز برخی از این تشکیلات را در ژاپن بوجود آورده است از جمله: شرکتهای « یونیگه یا ».
در ژاپن، شرکتهایی به نام « یونیگهیا » (مغازههای فرار شبانه) وجود دارند که به افرادی که قصد ناپدید شدن دارند، خدماتی ارائه میدهند. این شرکتها که در ابتدا برای فرار از نزولخواران تأسیس شده بود، امروزه بیشتر به قربانیان خشونت خانگی کمک میکنند.
خدمات آن ها شامل:
- فراهم کردن محل اقامت جدید
- محرمانه نگه داشتن اطلاعات هویتی
- انتقال سریع فرد و وسایل آنان به مکان جدید
- مشاوره برای پنهان ماندن و تهیه مدارک قانونی مانند طلاق
حتی کارکرد این شرکت نیز در ژاپن تابع اصول اخلاقی است و برای خود تعهداتی ارزشمند دارد. چنین شرکتی در دیگر جوامع برای چپاولِ داوطلبانِ ناپدید شدن، عمل می کرد.
نکته قابل توجه آن که ژاپنی ها به جای مراجعه به محاکم قضایی به دلیل خشونت خانوادگی، ترجیح می دهند که ناپدید شوند. شاید در ژاپن فرار از کتک و ضرب و جرح همسر در خانواده، بهتر از مراجعه به نیروهای انتظامی و دادگاه همانند سایر کشورهاست. چون بالاخره آزاد شده و تسلسل داستان خشونت ادامه خواهد داشت. امکان تغییر رفتار فرد خشن نزدیک به غیرممکن است.
اصولا افرادی که کنترل خشم ندارند با تدابیر درمانی روان پزشکان نیز مشکل دارند و در برابر آن مقاومت می کنند. دلیل این سرکشی روح و روان عده ای از ما و اصرار بر سیر در خط غیرمستقیم و ناصواب به دلیل گم شدن یا نادیده گرفته شدن کیمیای زندگی یعنی حرمت و احترام نهفته است.
احتمالا پدیده ناپدید کردن خود از جمعی که آن ها را دوست داریم و با آن ها زندگی می کنیم برای ما دور از عقل و غیرمنطقی به نظر برسد. اما اگر به تفریق تمامی کسانی که در زندگی شخصی خود دچار مشکلاتی شده اند از مابقی افراد بپردازیم، دیگر کمتر دلیلی برای ایجاد مشکل یا کاهش انرژی پیش روی ما خواهد بود. چون کلی از اوقات زندگی ما در شنیدن دردها و رنج ها، اظهار همدردی ظاهری یا باطنی و نیت کمک کردن به افراد مشکل دار پیرامون خود می گذرد. بدین طریق با تقویت آرامش روحی - روانی، افسردگی و بار مشکلات زندگی کمتر می شود. حاصل چنین تفریقی بی عدالتی یا ظلم به مابقی نیست.
آنان می روند تا موانع زندگی دیگران را برطرف کنند. یک نوع از خود گذشتگی. آنان با خودخواهی، زندگی دیگران را خراب نمی کنند.
نکته مهم دیگر این که این افراد برای عدم ایجاد بار قانونی که موجب تحت تعقیب قرار گرفتن آنان می شود، تنها و بدون فرزندان خود ناپدید می شوند. لزوما برای هر پدر و مادری این دل کندن دشوار است.
ژاپنی ها عاقبت اندیش هستند اما عافیت طلب نیستند.
یک ژاپنی با ناپدید کردن خود، به حفظ ظاهر و اجتناب از شرم یاری می دهد. آنان شرمگین نشده می روند. انسان تا حدودی جایزالخطاست یا به قولی ممکن الخطاست. اما اگر رفتاری به طور دائمی از ما سر زند برای وقوع آن باید از خود یا دیگری شرمسار باشیم. بدین طریق توبه کار شده و از انجام مجدد آن سر بازمی زنیم. و شاید اگر لازم است از کس یا کسانی پوزش طلبیم. بدین طریق کینه ها و نفرت ها از بین می رود.
یعنی اگر برخی از ما شرمسارِ کرده های خود نسبت به زن و بچه یا همسایه، همکار و هم محله خود نیستیم، یا هر دائم در حال دهن کجی به قانون و پیدا کردن ترفندهای دور زدن آن با ادعای ذکاوت و هوش مثال زدنی خود هستیم، بدان دلیل است که کمتر احترام می گذاریم و یا اصلا با واژگان احترام و حرمت بیگانه ایم.
یا تصور کنید همه افرادی را که بدون ذکر نام و مشخصات هویتی خود، خشم، نفرت، کینه، حسد و عقده های خود را قی می کنند تا حداقل با باور و حس رنجش یا تحریک دیگران، چند ثانیه نفسی متفاوت از مابقی لحظات عمر خود بکشند. یک رضایت مندی تلخی که لزوما نیاز به شرم کردن دارد چون با تلاش مذبوجانه خود انسانیت را مثله می کند.
اجتناب از شرم، بسی شگفت آور است. بسیاری از ما با شرم آورترین رفتار خود نیز سرخ نمی شویم. چون عده ای به حریم فردی یا اجتماعی دیگران احترام قائل نیستند. مابین احترام و شرم، یک رابطه تسلسلی لازم و ملزوم وجود دارد. اصولا رفتارهای خوشایند زاینده هستند و موجب تولد و رشد خوبی های دیگر می شوند.
شخصا تصور می کنم دلیل این سرکشی روح و روان عده ای از ما و اصرار بر سیر در خط غیرمستقیم و ناصواب به دلیل گم شدن یا نادیده گرفته شدن کیمیای زندگی یعنی حرمت و احترام نهفته است. شاید هم در ندانستن آداب معاشرت که گویی آموزش آن عین کفر است.
بیگانگی با واژه های احترام، فهم و شعور، همانند سیلاب این افراد را ناخواسته اما بی رحمانه به ناکجاآباد زندگی می راند.
ژاپنی ها فقط از احتمال توهین، آزار و سرباری خود بر دوش دیگران، به ناپدید کردن خود اهتمام می ورزند ؛ آن هم با کاری خود انجام نداده اند. یعنی در حق آنان خشونتی اِعمال شده، یا طلاق گرفته اند، یا ورشکسته شده اند و یا در تأمین معاش خانواده ناتوانند. اما اگر نااهلان روزگار ما بعد از انجام خطاها، حداقل از کرده های خود شرم کنند و به فکر جبران باشند، روابط اجتماعی خوشایندتر و قابل تحمل تر نمی گردد؟!
در عمق این جمله بیشتر بیندیشیم:
مردم ژاپن، برای ناپدید شدن خودشان پول می دهند تا از شرم اجتناب نمایند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
تحت تأثیر ویدئو قرار گرفتم!
عقل من نیز قد می داد!
* رفتارهای توسعه یافته در افراد باعث توسعه یک کشور می شود. وقتی که کسی خودش، خودش را متخصص و واجد صلاحیت نداند «مسئولیت» قبول نمی کند.
* از نشانه های توسعه یافتگی این است که برای «علم و تجربه» احترام قائل باشیم. آن کسی که بدون هیچ تجربه فنی سکان مدیریت یک مجموعه عظیم خودروسازی را به عهده می گیرد، شخصیت توسعه نیافته ای دارد.با خودش صادق نیست. او نمی تواند باعث توسعه کشورش شود.
* آن استاد دانشگاهی که همزمان با وظایف دانشگاهی (و بجای تمرکز بر تربیت دانشجو و پژوهش) همزمان در چندین شرکت مهاب قدس و سابیر و توانیر و پتروپارس و نظام مهندسی و … سمَت مدیریتی دارد و دائم خارج دانشگاه رفت و آمد دارد، شخصیت توسعه نیافته دارد. او نمی تواند «دانشجویان توسعه آفرین» تربیت کند.
* توسعه یک کشور، محصول شخصیت های توسعه یافته است.
احساس گناه از دین برمی خیزد و احساس شرم
از فرهنگ.
صبح زود هنگام پیاده روی، شاهد فرو رفتن نگهبان یکی از ساختمان های محل در هر یک از سطل زباله ها بودم.
با خود فکر کردم همه زباله گردها لابد روز اول این شغل ناشریف ، از حضور رهگذران شرم می کردند. حال این شرم چند روز و چند هفته طول کشیده متفاوت است.
اما بعدا این شرم محو می شود و عادی سازی آغاز می شود. به نظرم زباله گردی برخاسته از علل فقر جای خود را به تثبیت در فرهنگ عمومی داده است.
شاید دزدها نیز روزی حس شرمساری داشتند اما با تبدیل شدن به رفتار عادی، جزوی از فرهنگ عمومی گردیده است.
این نگاه من عادی سازی رفتار غلط نیست، واقعیتی تلخ از دیگر واقعیت های زشت است
که احدی برای حذف ماهیت پیش رونده آن
نمی اندیشد. روال زندگی در ایران چنین گردیده است.
فرو رفتن مرد و زن و بچه در زباله، یعنی کسب درآمد. این هم یک مدل اقتصادی است که شهرداران می توانند جهت بازیافت زباله در سراسر
جهان از آن استقبال کنند.
این پدیده نشان دهنده فرار از مشکلات است از زیر مسئولیت شانه خالی کردن است
خواهشا نکات منفی کشورهای دیگر را به صورت مثبت جلوه ندهید
نکته ای که از این فعل ژاپنی ها به عنوان نتیجه
پیگیری شده است شرم کردن از خطاها و لرزش هاست.
منتهی آنان از عمل نکرده برای اجتناب از شرم ناپدید می شوند اما بیشتر ما از کرده های نادرست بسیارخود
شرم نکرده و عذرخواهی نیز نمی کنیم.
در بخشی نوشته ام:
اجتناب از شرم، بسی شگفت آور است. بسیاری از ما با شرم آورترین رفتار خود نیز سرخ نمی شویم. چون عده ای به حریم فردی یا اجتماعی دیگران احترام قائل نیستند. مابین احترام و شرم، یک رابطه تسلسلی لازم و ملزوم وجود دارد. اصولا رفتارهای خوشایند زاینده هستند و موجب تولد و رشد خوبی های دیگر می شوند.
خطاهایمان چقدر است؟
وقتی مردی زن خود را طلاق می دهد به هر دلیلی، قادر است تعهدات مادی و معنوی خود را بجا بیاور؟
وقتی کارگری در کارخانه ای دست یا انگشت خود را از دست می دهد کارفرما تا چه حدودی به تعهدات خود پایبند است؟
یا فرزندان خلافکاری که حاصل تربیت نادرست یا اهمال
والدین هستند، از خطای خود شرمسارند؟
قرار نیست صغری کبری هر دو مثبت باشند تا نتیجه
نیز مثبت گردد. کسی به شما یا دیگری پیشنهاد ناپدید شدن نمی دهد. هر ملتی حاصل فرهنگ جامعه خود است. اما درس ها و عبرت ها برای یاد گرفتن و پایبند بودن به اصول انسانی و اخلاقی از هر کجای دنیا لازم و ضروری است.
حداقل ما ایرانی ها در هر پست و مقام و نقشی در حد یهم خود شرمگین باشیم تا روابط اجتماعی کمتر آسیب ببیند.
لطفا بگردید و مثال دیگری پیدا کنید مثلا سوئدی ها را مثال بزنید که وقتی می بینند و می دانند طرف مقابلشان گرسنه است ولی با خیال راحت و با خونسردی غذا می خورند بدون اینکه عذاب وجدان داشته باشند خجالت می کشند به طرف مقابلشان تعارف کنند
برای شرم کردن لازم نیست رفتارهای متفاوت
ملل گوناگون را مصداق قرار دهیم.
چند نفر یک فیلم واحد را می بینند اما برداشت های
کاملا متفاوت بیان می کنند.
تمثیل فیل در شعر مولانا.
شما مختارید پای فیل را شبیه ستون یا درخت
بدانید یا گوش های فیل را بجای باد بزن.
بنده هم برداشت های خودم را دارم.
نوع رفتار ژاپنی ها خاص فرهنگ خودشان است و
بنده طبق برداشت خود آن را تحلیل کرده ام.
نگران نباشید هزار سال هم بگذرد در ایران کسی با دادن
پول خود را ناپدید نمی کند مگر آن که دلیل حکم قضایی برای پیگرد قانونی داشته باشد.
از نظر بنده امامی نه جناب سیدعلی،
فرهنگ احترام گذاشتن در ژاپن به شرمساری در برابر
برخی شرایط نامساعد منجر گردیده است.
نقد دیگر بنده بر میزان احترام گذاشتن ما به دیگران
از آشنا و ناآشنا، کودک و بزرگسال و سالخورده
قوانین و... است.
در متن اشاره کرده ام این دو در راستای یکدیگر
و مکمل هم هستند.
به نظرم متن قادر بوده موجب برانگیختگی گردد
و با تبادل نظر به نتایج مفیدتری برسد.
حال اجازه دهید دیگر خوانندگان، نکته نظرات
شما و بنده را مطالعه و تحلیل کنند. تا بحث به
مغلطه کاری یا جدل تبدیل نگردد.
همفکری حضرتعالی در برابر بی تفاوتی دیگران
در بیان نظر برایم حائز اهمیت است.تشکر