گروه گزارش/
رضا مراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم در نامه ای به وزرای آموزش و پرورش کشورهای اسلامی، آنان را به حمایت از دانش آموزان بی گناه فلسطینی فرا خوانده است .
ایشان پیشنهاد کرده زنگ « ندای مظلومیت» به نشانه حمایت از دانش آموزان بی گناه فلسطینی در تمام مدارس جهان اسلام به صدا درآید . در این بمباران اطلاعات و مفاهیم آنچه که نظامهای آموزشی ما از آن غفلت کردند، توجه به امر پرورش افراد بوده است. مهارتهای زندگی، همدیگرپذیری، احترام گذاشتن، رعایت اصل احترام به قانون، مسئولیتپذیری، صلحخواهی و موارد بسیاری را میتوان برشمرد که معطوف به امر پرورش میشوند و جایشان در درون محتواهای نظامهای آموزشی ما خالی است.
در این رابطه ؛ پرتال وزارت آموزش و پرورش می نویسد : ( این جا )
« به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، دکتر رضامراد صحرایی در این نامه ضمن تاکید بر اینکه در آیین مسلمانی ما نه ظالم بودن پسندیده است و نه مظلوم بودن، افزود: قرآن کریم درباره ویژگیهای کسانی که بر سیره پیامبر مکرم اسلام (ص) هستند، میفرماید: محمَّد رَسولُ اللهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشدَاء عَلَى الكُفَّار رحماء بينهم ... (فتح آيه ۲۹ )پیامبر ما منادی عطوفت و مهربانی بود و مبلغ دفاع از مظلومان و یاری ستمدیدگان؛ تا جایی که میفرمایند: مسلمان نیستیم اگر فریاد انتصار برادران و خواهران مسلمانمان را بشنویم و بیتفاوت باشیم.
وزیر آموزش و پرورش کشورمان در ادامه این نامه با اشاره به اینکه نخستین و مهمترین مسأله جهان اسلام و کشورهای اسلامی فلسطین است، خاطرنشان ساخت: جهان اسلام با وجود تمام شرارتهای آمریکا و رژیم اسرائیل، هیچ گاه از حمایت و پشتیبانی مظلومان فلسطین دست برنداشته؛ چرا که معتقد است مردم فلسطین دارای هویتی دیرینه و کهن بوده و مانند سایر ملل جهان از حق تعیین سرنوشت خود برخوردارند.
وی افزود: جهان اسلام رژیم اسرائیل را غاصب، جعلی و نامشروع میداند.
دکتر رضا مراد صحرایی همچنین تاکید کرد: ملت مظلوم فلسطین در مقطع کنونی شرایط خوبی ندارند و تنها انسجام و همبستگی جهان اسلام و پشتیبانی مردمان آزاده جهان میتواند زمینه ساز رهایی همیشگی این کشور از یوغ اسارت و شرارت اسرائیل و بازگشت تمامی آوارگان فلسطینی به موطن خود شود.
وزیر آموزش و پرورش در این نامه توجهات وزرای کشورهای اسلامی را به اقدامات مردم فلسطین در این برهه از زمان جلب کرد که با راه اندازی طوفانی نشأت گرفته از نیروی عظیم تعالیم اسلام و انگیزه و ایمان قوی، فصل جدیدی از مبارزه با ظلم و اشغالگری رژیم اسرائیل را آغاز کرده است.
دکتر رضا مراد صحرایی با اشاره به وضعیت دانش آموزان مظلوم فلسطین که به جای حضور در مدرسه، آماج وحشیانهترین بمبارانها با سلاحهای نامتعارف قرار گرفتهاند، از وزرای آموزش و پرورش کشورهای اسلامی درخواست کرد تا به نشانه حمایت از دانش آموزان بی گناه فلسطینی زنگ «ندای مظلومیت» این عزیزان را در تمام مدارس جهان اسلام به صدا در آورند و پویش یاری رسانی به آنان را در سراسر کشور خود راه اندازی نمایند و هر اقدامی که باعث افزایش قدرت مقاومت در برابر صهیونیزم جهانی میشود را در دستور کار قرار دهند . »
پر واضح است که خشونت به ویژه در مورد کودکان و دانش آموزان عملی مذموم و غیر قابل دفاع است و از سوی هر فرد و یا کشوری اعمال شود محکوم است .
در جنگ جاری در منطقه ی غزه ؛ تعداد قابل توجهی از کودکان و دانش آموزان به طرز وحشیانه ای به قتل رسیده اند و این واقعا موجب تاسف و شرمساری آن هم در قرن بیست و یکم است .
بدون تردید در جهان ناآرام و سرشار از خشونت امروز ؛ آموزش و پرورش یگانه نهادی است که باید مفاهیمی مانند صلح ، دوستی و گفت و گو را آموزش داده و مروج و تثبیت کننده ی آن ها در تفکر و روح کودکان و دانش آموزان باشد .
حسین علی کریمی دبیر بخش صلح روزنامه اطلاعات روز پیش از به قدرت رسیدن دوباره طالبان در یادداشتی با عنوان « ناکارآمدی نظام های آموزشی افغانستان در استقرار مفهوم " صلح " » چنین می نویسد : ( این جا )
« چندین دهه است که شعار میدهیم به صلح نیاز داریم و صلح ضرورت جامعه است. با توجه به این اصل مهم، انتظار میرود که سیستمهای آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی افغانستان، پیوسته این ادعا را حمایت کنند. یعنی محتوا تولید کنند و افراد جامعه را برای رسیدن به صلح آماده کنند.
پرسش اساسی این نوشته این است که چقدر نظامهای آموزشی ما در راستای صلحسازی عمل کردهاند؟ آیا آنها در طول دو دهه گذشته توانستهاند، محتواهای صلحآمیز، مطابق با نیاز جامعه تولید کنند؟ آیا وزیر آموزش و پرورش و سایر مسئولان در جمهوری اسلامی ایران به نکاتی که این تحلیل گر افغاستانی برشمرده و پرسش هایی را مطرح کرده است ؛ اساسا فکر کرده اند ؟
سازمان ملل متحد بهعنوان روشی پیشگیرانه، دهه ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ را دهه بینالمللی فرهنگ صلح و عدم خشونت نامگذاری کرد. در همین راستا یونسکو، ارزش ترویج فرهنگ صلح را چنین معرفی میکند :
«آموزش فرهنگ صلح منجر به پرورش و ترویج اعتقادات و اقداماتی خواهد شد که مردم هر کشور باید متناسب با ساختارهای خاص فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خود به آن عمل کنند. عامل اصلی تحکیم این فرهنگ در جامعه تبدیل رقابتهای خشونتآمیز به همکاریهای مبتنی بر ارزشها و اهداف مشترک است .
یک موضوع اساسی که فرایند صلحسازی را همه روزه در افغانستان به چالش میکشد، زمینههای اجتماعی تولید خشونت است. این زمینهها در قالب فرهنگ، زبان، روابط اجتماعی و امر روزمره، پیوسته مفهوم صلح را تهدید میکنند. نقطهای که دقیقا سیستم آموزشی ما باید وارد میشد و مسئولیت اجتماعی خود را ایفا میکرد.
متأسفانه، نظامهای آموزشی ما بیشترین تمرکزشان بر امر آموزش بوده است. یعنی تلاششان این بوده که شاگردان و دانشجویان را مورد آماج اطلاعات و مفاهیم مختلف قرار دهند. گاهی این اطلاعات و مفاهیم در تضاد با یکدیگر بوده، طوری که عاجز از ایجاد یک ساخت معنادار بوده است. اینکه این اطلاعات و مفاهیم چقدر مطابق با نیازهای جامعه و دانشجویان بوده و در زندگی واقعی آنان کاربرد داشته، بحثی است جداگانه که خارج از موضوع این نوشته است.
در این بمباران اطلاعات و مفاهیم آنچه که نظامهای آموزشی ما از آن غفلت کردند، توجه به امر پرورش افراد بوده است. مهارتهای زندگی، همدیگرپذیری، احترام گذاشتن، رعایت اصل احترام به قانون، مسئولیتپذیری، صلحخواهی و موارد بسیاری را میتوان برشمرد که معطوف به امر پرورش میشوند و جایشان در درون محتواهای نظامهای آموزشی ما خالی است. بلایی که سیستمهای آموزشی ما بر سر دانشجو و دانشآموز آورد، این بود که خلاقیت و تخیل آنان را از بین برد.
ما پس از دو دهه سرمایهگذاری با نسلی روبهروییم که فاقد اندیشه، تحلیل و تفکر انتقادی است. نسلی که بیگمان باید بزرگترین سرمایه و منابع ما میبود اکنون فاقد عاملیت و تفکر در بسیاری از حوزههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.
زمانی که ارزشهای جامعه از طریق نهادهای آموزشی آن نهادینه نشوند و نهادهای آموزشی کارکردی باژگونه یابند، چگونه میتوان انتظار داشت که ما به صلح دست یابیم؟
درست است که آموزش کیمیا، فیزیک، هندسه اهمیت دارد و نظامهای آموزشی باید به آن توجه کنند، اما برنامههای درسی صلحمحور نیز نیاز جامعه ماست. ما نیاز داشتیم در یک جامعه متکثر، چندقومی و پساجنگ یاد بگیریم چطور به باورهای یکدیگر احترام بگذاریم. ما نیاز داشتیم بدانیم صلح، امنیت و مدارا چیست و چگونه در جامعه تحقق مییابد. ما نیاز به درک وسیعی از حقوق بشر و احترام به دیگری داشتیم. ما نیاز داشتیم پایههای دموکراسی نوپایمان روزبهروز در مکاتب و دانشگاهها توسط سیستمهای آموزشیمان تقویت میشد. اگر ما آن چنان که ادعا کرده بودیم که صلح ضرورت جامعه است، طی دو دهه گذشته باید برای آن برنامهریزی میکردیم. اگر چنین کرده بودیم، امروز دانشگاهها و مکاتبمان هر کدام پرچمدار مبارزه با خشونت و افراطگرایی بودند .
آموزش صلح، معطوف به پرورش است. پرورش جنبههایی از شخصیت و وجود فرد که در آن ارزشها و نگرشهای افراد جامعه موجب تغییر رفتار میشوند. در این نوع از آموزش افراد یاد میگیرند که چطور از خشونت پرهیز کنند، چگونه از ارزشهای صلحآمیز پاسداری کنند. چگونه به حقوق بشر، عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی احترام بگذارند و در نهایت در آموزش صلح، افراد چگونگی همزیستی مسالمتآمیز را در کنار یکدیگر تجربه میکنند. از برآیند چنین آموزشی، فرهنگ مبتنی بر صلح و صلحخواهی تولید میشود » .
دو سال است که در همسایگی ما ؛ گروهی متحجر ، مرتجع و خشونت طلب با عنوان « طالبان » مانع از تحصیل دختران شده اند .
« صدای معلم » در سال تحصیلی جدید در گزارشی با عنوان « بهار مدرسه ی ایرانی آغازی برای رویش تفکر انتقادی » نوشت : ( این جا )
« امروز اول مهر مصادف با آغاز سال تحصیلی 1402 می باشد و بیش از 16 میلیون دانش آموز به مدت نه ماه در کلاس ها حضور می یابند .
دانش آموزان ایرانی در حالی با آرامش خاطر در کلاس ها حضور می یابند که در کشوری مانند افغانستان و زیر سلطه ی عده ای افراد متحجر و دگم به نام « طالبان » ؛ حضور در کلاس های درس برای « دختران افغانی » به یک آرزو و حسرت تبدیل شده است و این برای ما باید یک فرصت باشد .... »
پرسش این رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه ی عمومی آموزش ایران از وزیر آموزش و پرورش آن است که چرا در برابر این « فاجعه » سکوت کرده اند ؟
آیا این انفعال ؛ دلایل سیاسی دارد ؟
آیا دختران افغانستانی انسان نیستند ؟
چرا باید آنان از ابتدایی ترین حقوق خود و از جمله « حق آموزش » محروم باشند ؟
آیا وزیر آموزش و پرورش و سایر مسئولان در جمهوری اسلامی ایران به نکاتی که این تحلیل گر افغانستانی برشمرده و پرسش هایی را مطرح کرده است ؛ اساسا فکر کرده اند ؟
رضا مراد صحرایی به عنوان وزیر آموزش و پرورش که خود را « سخنگوی جهان اسلام » تصور کرده است ؛ از کدام « طوفان » سخن می گوید در حالی که هنوز « تفکر انتقادی » و الزامات آن در نظام آموزشی ایران تعریف نشده و کشور ما ایران با چالش های و بحران هایی روبه روست که عوارض و نتایج آن در آینده می تواند حتی غیرقابل جبران و یا برگشت باشد ؟
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
برگردی کشور خودتان مهمانی تمام شد ایران در شرایط تحریم است و مردم ایران که در اولویتند در شرایط بد اقتصادی اند
افعانی های از ایران طلبکارند ولی از کشور خودشان انتظاری ندارند مگر ایران سازمان خیریه است یا یونیسف و یونسکو
در حالی که کارگر آن هم کارگر ارزان در ایران کم شده
آن کارخانه دار و سرمایه دارها چطور پول پارو کنند
پس یک میلیون کارگر مفت یعنی پول بیشتر برای عده ای
بیکاری کارگران ایرانی
اشعال مرتوز درمانی و تحصیلی
افزایش قتل و سرقت
استفاده از رایگان از خدمات سوبسید دار مانند نان اب برق گاز و..
بروید کشور خودتان دست از سر ایران و ایرانی بردارید
این همه کشور در دنیا وجود دارد چرا فقط به کشور ایران حمله کرده اید در کل دنیا پخش شوید
کشورهای اروپایی که مدعی حقوق بشرند افغانی ها را اخراج می کنند و همگی را به ایران گسیل می کنند
از چاقو کشی تا سربریدن و تجاوز و مزاحمت برای نوامیس مردم
ولی کافیه یک موضوع خلاف میل شماها باشه در کشور خودمون به ما حمله می کنید
ضمنا در دنیا کشورهای مسلمان زیادی وجود دارید مرحمو بفرمایید کمی درآن کشورها ساکن شوید
در موضوع حقابه سیستانی که مردم عادی افغانستان شاخ و شانه می کشیدند و قاطعانه از ندادن حق ایران ابراز خرسندی می کردند
یادتان رفت که سیستانی ها هم مسلمانن
زیینب موسوی دانشجوی افغانیست که بدون کنکور در دانشگاه شهید بهشتی درس خوانده از هم توهین های ایشان در شبکه های مجازی به ایرانی ها رامشاهده کنید نمک خورده و نمک دان می شکند
یا هزاران دختر افغانی که در ایران باسواد شده اند و از هیچ توهینی به ایرانی ها دریغ نمی کنتد
م