فهم کلی من از آن جایی که در این وزارتخانه قبلا مسئولیتی داشتم و درباره ی اجزای این نظام تامل کردم و مشکلاتی که متوجه نظام آموزشی ما هست و من هیچ ردی از آن مشکلات را در این برنامه نمی بینم ؛ جمع بندی من این است که این نظام آموزشی متشکل از اجزایی است . قرار است که این اجزا در یک نسبت با هم و با تعامل با یکدیگر خروجی معینی داشته باشند . مناسبات این اجزا با هعم تعریف نشده است ، مناسبات آن ها تنظیم نشده است و فقط کنار هم جمع شدند . بنابراین تحت هیچ شرایطی این مجموعه قادر به تحقق اهدافش نخواهد بود .
مجموعه ای که « بد » طراحی می شود را نمی توان خوب مدیریت کرد .
در آموزش و پرورش بین « برنامه درسی » که به اعتقاد من رکن اصلی تحول در آموزش و پرورش است و همه عناصر دیگر نظام که باید مبتنی بر آن باشد کاملا گسیخته و از هم گسسته است .
یعنی « معلم » باید بر مبنای برنامه درسی انتخاب شود ، تربیت و آماده شود که یک برنامه درسی معینی را پاسخ دهد .
نظام ارزشیابی باید همان اهدافی را که در برنامه درسی طراحی شده است بسنجد . این ها همه مستقل از هم هستند و تحت انضباط های کاملا مستقل از هم فعالیت می کنند .
برنامه درسی علی رغم اسنادی که اشاره شد و به این موضوعات پرداخته به اعتقاد من هنوز در پاسخ به این سوال جدی ناتوان است وآن سوال جدی این است که دانش آموزان ما در پایان این دوازده سال باید چه صلاحیت هایی را کسب کنند ؟
بیش از صد ویژگی ذکر شده است که کاملا آشفته و از هم گسیخته است . چه شایستگی هایی را باید کسب کند ؛ چر ا باید این شایستگی ها را کسب کند ؛ چگونه این شایستگی ها را کسب کند و چطور ما باید مطمئن شویم که این شایستگی ها کسب شده اند ؟
نظام کنونی برای این چهار پرسش ؛ پاسخ روشنی ندارد !
بنابراین این خط تولیدی که ایجاد شده است که محصولی از داخل آن بیرون بیاید ؛ این خط تولید این محصول را نمی دهد و اشکال را نمی شود مستقل سراغ آن رفت .
سراغ « منابع مالی » برویم و آن را چند برابر کنیم باز هم اتفاقی نمی افتد .
درباره نظام جذب معلمان اتفاقاتی بیفتد و به فرض دوره ها را تشدید کنیم ، آموزش ها و مهارت ها را توسعه بدهیم ؛ اتفاقی نمی افتد .
این عناصر در پیوند با هم معنا پیدا می کنند و اگر این پیوند ، « بهینه » طراحی نشده باشد قادر به خلق نتیجه مثبت نیست و من معتقدم که این چنین نیست و ردی از یک چنین نگاهی در سند برنامه نیست یعنی کماکان سند برنامه می خواهد مسائل را جدا جدا و منفک از یکدیگر نگاه کند و یکی یکی حل کند ؛ اگر بتواند همه آن ها را احصاء کند و قارد به حل مساله نخواهد بود .
( ادامه دارد )
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اما به نظرم آقای حاجی میرزایی تنها به واسطه تجربه وزارت نمی توان گفت صاحب نظر در این زمینه است هر چند این سخن ها تاثیرگذاری چندانی ندارد. اگر قرار بر تجربه حضور در این وزارت به عنوان ملاک صاحب نظر بودن است که افراد بسیار دیگری در وزارت وجود دارند
صاحب نظر بودن حتی به معنی مدرک تحصیلی مرتبط هم نیست.
صاحب نظر بودن یعنی کسی که سال ها، در زمینه نقد و بهبود این وزارت فعالیت داشته است
این فرد اگر صاحب نظر و صاحب اندیشه بود و فعال بود در زمان وزارت خود چه کرده است؟
آیا یک بار افراد منتقد و صاحب نظر را جمع کرده تا مشکلات وزارت را حل کند؟!
و از سخنانش به نظر می آید بیشتر می خواهد کم کاری و ضعف های خود را پوشش بدهد که هیچ کس نمی تواند این وزارت را مدیریت کند. در حالی که خیلی کارها می توانست بکند