صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در نشست « روز ملی ادبیات کودکان و نوجوانان» در 18 تیر 1393 :

کسانی معلم می‌شوند که هیچ علاقه‌ای به کار خود ندارند ! همه از این ناکارآمدی می‌نالیم، اما گویی عزمی برای تغییر آن نداریم !

صدای معلم گزارش می کند ؛

گروه گزارش/

روز ادبیات کودک و نوجوان و آسیب شناسی نظام آموزشی و کارآمدی معلمان

« ادبیّات کودکان به مفهوم امروزی در قرن نوزده میلادی و با همت « هانس کریستین آندرسن » شکل گرفت . وی داستان نویس دانمارکی بود که در آغاز با  الهام از افسانه های عامیانه و با کمک  تخیّل خویش آثاری را در حوزه ادبیّات کودکان پدید آورد . بعدها ادبیات کودکان از ادبیات عامیانه فراتر رفت و با  نوآوری  همراه شد . به تدریج  در آثار کودکان جنبه های تربیتی و روان شناسی نیز مورد توجه قرار گرفت .

در ایران توجه به ادبیّات کودکان به عنوان یک شاخه مستقل در ادبیّات ، تا قبل از مشروطه مطرح  نبود . هر چند که قبل از دوران قاجار نیز به طور پراکنده آثاری به چشم می خورد که در آنها کودکان را مورد توجه قرار داده اند اما  این گونه آثار به طور مشخص برای کودکان به وجود نیامده بود . بلکه به طور ضمنی اشعار یا حکایاتی پند آمیز  بیان کردند .

ایرج میرزا  در دوره قاجار توجهی اندک به حوزه کودک داشت :

هان ای پسر عزیز و دلبند               بشـنو ز پدر نصیحتی چند

می باش به عمر خود سحرخیز          وز خواب سحرگهان بپرهیز ......    

یکی از بنیانگذاران  ادبیّات کودک در ایران  ، جبّار باغچه بان بود که در سال 1300 داستان ها  و اشعار کودکانه ای خلق کرد . کم کم کسانی چون یحیی دولت آبادی و عباس یمینی شریف نیز آثاری برای کودکان خلق کردند . تحولات فرهنگی در اواخر قاجار  و آشنایی با فن ترجمه ، موجب شد عده ای  داستان هایی از کریستین آندرسن را  به فارسی ترجمه کنند . از سال 1329 به دنبال تحوّلات فرهنگی ، روزنامه نویسی گسترش پیدا می کند و به تدریج ادبیّات کودکان به روزنامه ها و نشریات هم راه یافت . صفحات این پرتال عمدتا به مسابقات قرآنی اختصاص یافته و به نظر می رسد که وزارت آموزش و پرورش حرف و برنامه ای در حوزه تعلیم و تربیت غیررسمی کودکان و جامعه ندارد .

« عباس یمینی شریف » از پیشکسوتان کار در زمینه ادبیّات کودکان بود و در سال 1335 به پیشنهاد او  « مجله کیهان بچّه ها » منتشر شد . مطالب مفید این مجله در دانش افزایی و رشد خلاقیت نوجوانان  تاثیرگذار بود .

در سال 1341 « شورای کتاب کودک » کار خود  را آغاز کرد . وظایف اصلی این شورا ، بررسی و انتخاب کتاب های مناسب برای کودکان و نوجوانان و  برگزاری هفته کتاب ، برگزاری برنامه ها و همایش های  مربوط به کودکان است .

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز از سال 1344 فعالیّت خود را آغاز کرد.  علاوه بر انتشار کتاب های کودکان به تاسیس کتابخانه در نقاط محروم و ایجاد امکانات فرهنگی و آموزشی به منظور رشد خلاقیّت در کودکان توجه خاصی داشت در حال حاصر کانون در زمینه تولید ، خرید و پخش فیلم  مخصوص کودکان و حمایت از  نویسندگان کودک و نوجوان و مسابقات کتابخوانی نیز فعالیت دارد .

سال های بعد نویسندگانی به بازنویسی ادبیّات سنتی برای کودکان همت گماشتند . کسانی مثل احسان یار شاطر ، با داستان های شاهنامه ، مهدی آذریزدی با  « قصّه های خوب برای بچّه های خوب » و  زهرا خانلری با « داستان های دل انگیز ادب فارسی »  ادبیّات کهن فارسی را  به زبانی ساده و کودکانه بازنویسی کردند .

روز ادبیات کودک و نوجوان و آسیب شناسی نظام آموزشی و کارآمدی معلمان

در زمینه شعر کودک ، افرادی چون « محمود کیانوش » و « پروین دولت آبادی » برای کودکان شعر هایی می سرودند که سادگی بیان ، روانی و کوتاهی از ویژگی های بارز اشعار آنها بود . در سال های بعد از انقلاب اسلامی هم شاعران و نویسندگانی کار در زمینه ی کودکان را ادامه دادند . رضا رهگذر ، هوشنگ مرادی کرمانی ، افسانه شعبان نژاد ، شکوه قاسم نیا ، ناصر کشاورز ، عرفان نظرآهاری  و جعفر ابراهیمی شاهد ، از فعالان حوزه ادبیات کودک هستند.

شادروان مهدی آذریزدی ( 1388 -1300 ) در معرفی ادبیات کهن فارسی  به کودکان ایرانی نقش مهمی داشت  .

از  سال 1391  با پیشنهاد شورای عالی  انقلاب فرهنگی ، روز درگذشت مهدی آذریزدی  ( 18 تیرماه ) در تقویم به نام  « روز ادبیات کودک و نوجوان » نامگذاری شده است . افسوس تا  او زنده بود با این نامگذاری از او تقدیر نشد .

آذریزدی از پیشگامان ادبیات کودک در ایران بود  و حکایت های  متعددی  از  ادبیات فارسی  را  تحت عنوان قصه های خوب برای بچه های خوب ، بازنویسی کرد . از آثار دیگر او  قصه های تازه  از کتاب های کهن ، گربه ناقلا  و گربه تنبل می باشند . » ( این جا )

« نهادهای سیاست گذار در حوزه ادبیات کودکان با تعیین اهداف بلند مدت ،  باید آثاری تولید کنند که حرف تازه ای برای گفتن داشته باشند و موجب پرورش خلاقیت در کودکان شود . در ادبیات کودکان باید فضایی شوق انگیز ترسیم شود که علاوه بر جنبه آموزشی ، جنبه سرگرمی و التذاذ روحی کودکان نیز  مورد توجه قرار گیرد.

در دنیای خیال انگیز کودک پند و اندرز مستقیم  راه به جایی نمی برد . بسیاری از آموزه های اخلاقی و تربیتی را  می توان به طور غیر مستقیم در خلال آثار هنری بیان کرد و به تصویر کشید .  

آموزش هایی در زمینه حفظ محیط زیست ، مشارکت در کار گروهی و مفاهیم انسان دوستانه را  می توان به شکلی هنرمندانه در آثار کودکان ارائه کرد . همان طور که در بسیاری از کارتون ها و اشعار کودکانه ،  مفاهیم اخلاقی به طورغیرمستقیم بیان شده است . رسالت هنر بیشتر در انتقال پیام به شکل غیرمستقیم است . زیبایی و اثرگذاری آثار ادبی  در همین ویژگی خلاصه می شود . 

آثار علمی در حوزه کودک  نیز به گونه ای باید باشند که علاوه بر ارضای حس کنجکاوی ، میل به دانستن و پرسش گری را  در آنها ایجاد کند .

روز ادبیات کودک و نوجوان و آسیب شناسی نظام آموزشی و کارآمدی معلمان

بنیان تربیت  کودکان ، بعد از خانواده ، در مهدکودک  و مدارس ابتدایی ، شکل می گیرد . نظام آموزشی ما متاسفانه  بیش از حد معمول ، درس محور است و با حجم زیاد کتاب های درسی ، معلمان فقط می توانند تدریس کتاب را  تمام کنند . ظاهرا در مقطع ابتدایی هر چند کیفیت ارزشیابی تا حدودی متحول شده است اما بنا بر اظهارات آموزگاران ابتدایی  و والدین ، برنامه درسی ابتدایی همچنان سنگین و وقت گیر است . تراکم کار در کتاب های درسی ، مجالی برای پرورش ذوق هنری و شناسایی استعدادهای کودکان باقی  نمی گذارد .

در برنامه های معاونت پرورشی برنامه هایی چون کتابخوانی ، شعر خوانی ، درختکاری ، گردش در طبیعت و شنیدن موسیقی جایی ندارند . در اغلب مدارس کتابخانه مجهزی برای کودکان ایجاد نشده است و  زمینه آشنایی با آثار و برنامه های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و شورای کتاب کودک فراهم نشده است . در مدارس ما از آموزش موسیقی و یا اجرای موسیقی حتی به مناسبت های خاص خبری نیست . برنامه های صبحگاه هم اغلب با دعای روزانه و گاه شعارهای تکراری برگزار می شود . 

مجموع این شرایط باعث شده است که  برنامه های فرهنگی مدارس چندان جذبه ای برای کودکان و نوجوانان نداشته باشد . 

کودکان و نوجوانان علاوه بر تربیت دینی ، به آموزش های دیگری هم نیاز دارند .برنامه هایی در حوزه شعر ، موسیقی ، کتابخوانی ، گردش در طبیعت و .... می توانند در برنامه های مدارس تنوع ایجاد کنند . 

نظام آموزشی مثل هر برنامه ای باید به روز رسانی شود و خود را با  نیازهای روز مخاطبین هماهنگ سازد .

متولیان نظام آموزشی  باید با نهادهای سیاستگذار در ادبیات کودکان  و با روانشناسان کودک در ارتباط باشند و از تجارب آنها بهره مند شوند تا بتوانند طرحی نو دراندازند .

کتابخانه های عمومی نیز با ایجاد برنامه های متنوع می توانند حال و هوای مطبوعی به دنیای کودکان ببخشند . معرفی کتاب و  نشریات ویژه کودکان ، برگزاری جلسات کتاب خوانی ، مسابقات فرهنگی ، دعوت از نویسندگان و فعالان حوزه ادبیات کودکان ،  می تواند در برنامه های کتابخانه های عمومی گنجانده شود . 

در کشورمان سازمان های مردم نهاد ، در حوزه های آموزش شهروندی ،  میراث فرهنگی ، محیط زیست و.... فعالیت دارند این سازمان ها هم می توانند  بخشی از برنامه های خود را به آموزش کودکان اختصاص دهند . اهدافی چون عادت به مطالعه  ، حفظ محیط زیست ، کمک به همنوع و احترام به قانون را از کودکی باید آموزش دهیم . این آموزه ها باید به طور عملی از دوران کودکی  در افراد نهادینه شود . » ( این جا )

تعطیلی دراز مدت مدارس و واحدهای آموزشی به بهانه کرونا موجب تشدید مشکلات و نقایص در این حوزه شده است .

امسال وزارت آموزش و پرورش و نهادهای فرهنگی مرتبط با این حوزه برنامه مشخصی برای پی گیری مفاهیم ذکر شده را نداشتند . حتی در پرتال « معاونت پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش » نامی از این مناسبت به چشم نمی خورد چه برسد به آن که بخواهد برنامه ای در این حوزه داشته باشد .

روز ادبیات کودک و نوجوان و آسیب شناسی نظام آموزشی و کارآمدی معلمان

صفحات این پرتال عمدتا به مسابقات قرآنی اختصاص یافته و به نظر می رسد که وزارت آموزش و پرورش حرف و برنامه ای در حوزه تعلیم و تربیت غیررسمی کودکان و جامعه ندارد .

18 تیر 1393 ؛ ایسنا گزارشی از یک نشست را منتشر کرد که به مناسبت «روز ملی ادبیات کودکان و نوجوانان» برگزار شده بود و دکتر حسین اسکندری، مناف یحیی‌پور و محبوبه نجف‌خانی، از اعضای انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در آن حضور داشتند. ( این جا )

« صدای معلم » با توجه به برخی نکات مهم و قابل تاملی که در این نشست تخصصی مطرح شده آن را بازنشر می کند . آن چه مهم است آن است که با توجه به محتوای آسیب شناسی در این حوزه و نیز گذشت حداقل هفت سال ، به نظر نمی رسد که تحول مثبتی در آن رخ داده باشد !

«حسین اسکندری در سخنانی در این نشست گفت: اگرچه ادبیات به معنای عام آن یکی از غنی‌ترین منابع برای تربیت انسان‌هاست و می‌تواند با ایجاد بستری برای الگوسازی زمینه همانندسازی را در افراد ایجاد کند اما به لحاظ سطح پایین سواد خواندن نویسندگان ما این موضوع به نحو درستی در جامعه ما عمل نمی‌کند. تربیت به معنای ساده، شکل دادن به زندگی و ایجاد سبک زندگی است. این کار الگو می‌خواهد، انگیزش می‌خواهد، به چیزی نیاز دارد که شبیه زندگی باشد. این شبیه‌ترین چیز به زندگی همانا داستان‌هایی است که ما برای زندگی کردن می‌سازیم و با آن خلأ زندگی خود را پر می‌کنیم. داستان‌ها به‌دلیل توانایی که در تحریک تخیل دانش‌آموزان و درگیر کردن آن‌ها با موضوع دارند ابزار آموزشی قدرتمندی محسوب می‌شوند. داستان‌های کوتاه به مفاهیم انتزاعی معنا بخشیده، به حافظه کمک کرده، یادگیری را لذت‌بخش و از لحاظ زمان کارامد و پربازده کرده‌اند. تغییر، شرط اساسی زندگی نوست. داستان‌ها آیینه‌های شفافی هستند که آرزوها و آرمان‌های ملل را در خود منعکس می‌سازند و علاوه بر آن با ایجاد آرزوها و آرمان‌های نو زمینه تغییر و نوسازی و پیشرفت را فراهم می‌کنند.

همان طور که آخرین مدل‌های ماشین و تکنولوژی وارد می شود، چه اشکالی دارد که الگوهای فرهنگی مناسب هم وارد و پیاده شوند؟ مهمترین کارکرد داستان، ایجاد انگیزش‌های نوست

او در ادامه اظهار کرد: مهم‌ترین کارکرد داستان، ایجاد انگیزش‌های نوست؛ انگیزه‌هایی با تحریک تخیل انگیزه تغییر را به‌وجود می آورند و به شیوه غیر مستقیم به آموزش و توسعه سواد کمک می کنند. امروز بحث آموزش در سطح جهانی از طریق سبک‌هایی که در آن بحث قصه و قصه‌گویی‌، نقش کلیدی دارد اعمال می‌شود. یعنی همان سبک و سیاقی که در آثاری همچون گلستان و بوستان و تذکرة‌الاولیا ‌دنبال می‌شد. به همین لحاظ می‌توان گفت ادبیات کودک در شاهراه تعلیم و تربیت بهره‌گیری زیادی از ادبیات دارد. در حالی که ادبیات در کشور ما از متن زندگی به حاشیه رانده شده است.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: قصه‌گویی به عنوان یک هنر اصیل به آرامی و بی صدا به حاشیه رفته است؛ به طوری که داستان در زندگی روزمره ما جای جدی ندارد. ما داستان‌های خود را از دست داه‌ایم. ما دچا کمبود و فقر داستانیم. پدران و مادران داستان‌های خود را گم کرده‌اند و در این تهیدستی کار را به دست جعبه جادو و فن آورهای نوین داده‌اند. همه به دنبال آنند که کسی و یا چیزی پیدا شود و این خلأ را پر کند. غافل از آن‌که آن‌چه آدم را رشد می‌دهد و دست کودکان را به دست زندگی می‌دهد، قصه و داستان است.

روز ادبیات کودک و نوجوان و آسیب شناسی نظام آموزشی و کارآمدی معلمان

آموزش و پرورش ما به زندگی فکر نمی‌کند

اسکندری تأکید کرد: تربیت یعنی به فهم درآوردن جهان انسانی و شکل دادن به نحوه و سبک معینی از زندگی. این کار از داستان برمی‌آید چون از جنس زندگی است و بر پایه تجربه زیسته آدم‌ها شکل می‌گیرد و بیان می‌شود. این‌که ما فکر کنیم همه کار‌ها از آموزش و پرورش شروع می‌شود و باید همه راه حل‌ها از آن‌جا شروع شود اشتباه بزرگی است . اول از همه چون آموزش لزوما به زندگی تبدیل نمی‌شود و فاصله و رخنه‌ای جدی است میان زندگی و آموزش. دوم این‌که آموزش و پرورش ما اصولا به زندگی فکر نمی‌کند، به کتاب‌ها و مفاهیمی فکر می‌کند که می‌خواهد به ذهن بچه‌ها و حافظه آنان منتقل کند. هر چند ادعایش این است که به فراتر دارد می‌اندیشد، اما نیم‌نگاهی به خروجی‌های مدرسه نشان می‌دهد که چقدر در ادعایش صادق و موفق است.

مدرسه فاقد ویژگی‌های رغبت‌برانگیز برای مطالعه است

عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه گفت: مدرسه فاقد ویژگی‌های رغبت‌برانگیز برای مطالعه است. مدارس ما طوری طراحی شده‌اند که بچه‌ها از آن‌ها گریزانند. فراموش نکنید که در پیشرفته‌ترین نظام‌های آموزش و پرورشی تنها 15 درصد بحث تعلیم و تربیت ممکن است و 85 درصد آن در خارج از محیط آموزشی صورت می‌گیرد. رها کردن فرصت گسترده آموزش غیررسمی و محدود کردن خود به آموزش و پرورش رسمی پرچالش و پرمساله، بیش از اهمیت دادن به آموزش و پرورش رسمی ناشی از شانه خالی کردن ما از مسئولیت تعلیم و تربیت فرزندان‌مان و زندگی کردن با آنان و بودن در کنار آنان است.

این استاد دانشگاه افزود: این فرض که تصور کنیم آموزش و پروش می‌تواند به ما نحوه و چگونه زیستن و درست زیستن را بیاموزد، تصور و فرض درستی نیست. برای درست زندگی کردن بچه‌ها باید دنبال راه و روش دیگری باشیم. نظام آموزش و پرورش مقوله‌ای ناتمام است. شانه آموزش و پرورش ضعیف‌تر از آن است که بار زندگی را به دوش بکشد، بنابراین نباید دولتی فکر کرد و همه چیز را به دولت سپرد. البته من منکر کمک و لزوم تعامل با آموزش و پرورش نیستم. این آموزش و پرورش موجود بیش از آن که به کار ما بیاید بیشتر نیازمند کمک ماست.

او گفت: زندگی کردن و چگونگی آن ارتباط مستقیمی با فرهنگ و تاریخ هر ملتی دارد. ما ملتی هستیم که تحمل انتقاد و پذیرش آن را نداریم. پرسش کردن را و جست‌وجو کردن را نمی‌دانیم. فقط به پاسخ و آن هم پاسخ‌های یکسان می‌اندیشیم. الگویی که آموزش و پرورش به او می‌آموزد ، متقاعد شدن و لذت بردن و بحث و گفت‌وگو کردن، بحث و بررسی کردن را به بچه‌های ما نمی‌آموزد. خطر کردن و کشف و نوآوری را در حالی که همه می‌دانیم که گوش کردن هنری است که به ما کمتر آموزش داده شده است. آدم با فردیت و تفاوت‌هایش تعریف می‌شود. آموزش و پرورش یک نظام تعلیم و تربیت اتوبوسی دارد و تفاوت‌ها و فردیت را از آدم می‌گیرد و دلش می‌خواهد یک انسان عمومی و کلی بار بیاورد. سر یک ایستگاه سوار و ته ایستگاه پیاده‌اش کند.

این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: آموزش و پرورش ما تاریخ و فرهنگ و ملیت و آرزوها و آرمان را از افراد می‌گیرد. پیوستگی‌اش را با جامعه و تاریخش و فرهنگش از او سلب می‌کند و تنها تعدادی واژه و اطلاعات عمومی به او می‌دهد که بعضا هم فهمیده نمی‌شود. اگر هم فهمیده شود به کارش نمی آید. این‌جاست که باید به فکر جایگزین مناسبی باشیم. چیزی که زندگی را می فهمد؛ از جنس زندگی است؛ تجربه را تجربه کرده است. داستان و ادبیات هر ملتی گنجینه پایان‌ناپذیر زندگی است. داستان باید وارد زندگی بشود. آموزش و پرورش هم باید با کتاب و کتاب‌خوانی آشتی کند. زنگ کتاب داشته باشد. باید چشم دیگرش را باز کند. یا یک چشم علم را ببیند و چشم دیگرش به ادبیات و داستان زندگی باشد.

او همچنین گفت: داستان‌ها به نیاز همگانی برای یافتن معنا پاسخ می دهند. یکی از مهمترین وظایف در ارائه هرگونه تدریس آموزشگاهی کمک به دانش آموزان برای یافتن معنا در جایی مابین تکالیف و امتحان‌هاست. معروف است که بسیاری از دانش‌آموزان تمایلی به آموختن برای خود آموختن فی نفسه ندارند. بسیاری بر این باورند که هدف از تحصیلات بیشتر آموزش دیدن برای یک حرفه و شغل است. از این منظر، سوادآموزی اطلاعاتی تلف کردن زمان است چرا که کمکی در راستا به این هدف ارائه نمی‌کند. در واقع، برای بسیاری از افراد، سواد اطلاعاتی یک مانع آزاردهنده و فاقد سودمندی است که برای فارغ التحصیلی باید از روی آن پرید. برای مقابله با دلایل مربوط به فن و حرفه از تحصیل و آموزش، واجب است که برای دانش آموزان دلایل جایگزینی برای یادگیری به طور کلی و معیارهای مهارت های سواد اطلاعاتی به طور خاص به جای روش ها فراهم آوریم.

این پژوهشگر اظهار کرد: آموزش و پرورش باید از گروه‌های فعال برخوردار شود. البته خود این وزارتخانه به تنهایی قادر به انجام این کار نیست. این آموزش و پرورش مدام در حال تغییر ساختارهای کلان خود است و حواسش به مدرسه و اتفاقات درون مدرسه نیست. حواسش به معلم‌ها و دانش اموزان نیست. مجموعه های فعال فکری و فرهنگی مثل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان و شورای کتاب کودک و والدین بچه ها و امثال آن ها که اتفاقا کم هم نیستند و مجموعه های غنی و پرانگیزه و بانشاطی هم هستند، باید به کمک آموزش و پرورش بیایند و آموزش و پرورش هم باید استقبال کند تا در تعامل و مشارکت ماجرای تعلیم و تربیت فرزندان این مرز و بوم را سر و سامان بدهند.

او افزود: برای رسیدن به آموزش و پرورش مطلوب باید آرام آرام به آن نزدیک شد و با ایجاد تعامل زمینه اجرایی شدن برنامه‌های خوب را فراهم کرد. همه جامعه ما شده‌اند مسئولان آموزش و پرورش: مسئولان رسمی و مسئولان غیررسمی. همه به این 15 درصد فکر می کنند و فراموش کرده اند یک 85 درصد بلاتکلیف و رهاست. تربیت امری است گسترده و مبتنی بر نیازها و موقعیت‌های متنوع زندگی. جامعه و خانواده و آموزش و پرورش در تعامل با هم باید این امر را پیش ببرند.

روز ادبیات کودک و نوجوان و آسیب شناسی نظام آموزشی و کارآمدی معلمان

 تشکیل میز آموزش و پرورش در انجمن

اسکندری اشاره کرد که انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در نظر دارد میز آموزش و پرورش تشکیل دهد و به مسائل و دغدغه های مشترک با آموزش و پرورش بپردازد.

او همچنین از تلاش ناشرانی مثل نشر چکه که تمایل دارند به مساله ادبیات و توسعه سواد خواندن بپردازند، قدردانی کرد و گفت که این جویبارهای کوچک بالاخره به هم می‌پیوندند و رود عظیمی را تشکیل می دهند و همگانی می‌شوند.

او در ادامه گفت که باید از کارهای کوچک شروع کرد، آزمود و به پیش رفت و مراقب بود تا به دام تصمیم‌های ناروا فرونغلتید.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: مطالعه ما در بین کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته نشانگر آن است که اغلب آنچه در کشورهای توسعه نیافته با آنچه در کشورهای توسعه یافته عرضه می‌شود متفاوت است.

او با بیان این که چرا بعضی از ملت ها در جهت رشد اقتصادی و اجتماعی سریع جهش می کنند ، در حالی که بعضی دیگر همچنان در جا می زنند و یا سیر قهقهرایی دارند، می گوید که زمینه علاقه‌مندی به منافع عمومی، به کرات در کتاب های کودکان کشورهایی که نتیجتا با سرعت بیشتری توسعه یافتند، دیده شده است که داستان های آنها اغلب شرح حال مردمی بوده که به شدت تحت تاثیر آرزوها و نبارمندی های دیگران قرار دارند؛ درحالی که در کتاب‌های مربوط به کودکان کشورهایی که کمتر توسعه یافته اند بیشتر به سنن و روش های معمول و قدیمی انجام کارها اشاره شده است. در این داستان ها شخص بدان جهت کاری را انجام می دهد که قبلا نیز به همان نحو انجام شده است و نه بر اساس احتیاج شخصیت دیگر داستان.

او با اشاره به این که آموزش و پرورش و مهارت های فنی به تنهایی خشک و حوصله سر بر بوده و به ندرت یک دانش آموز متوسط را به اکتساب مهارت ها و ویژگی‌های لازم برای تفکر خلاقانه و رفتارهای معقول در طول زندگی ترغیب می‌کنند، گفت: ما طرفدار حذف مهارت‌های فنی از آموزش سواد اطلاعاتی نیستیم. ما طرفدار استفاده از داستان های کوتاه به عنوان ابزاری برای معرفی، همراهی و عرضه تکنیک های آموزش سواد مهارتی به شکل صحیح و آزموده‌شده هستیم. اختصار داستان های کوتاه خود را به کلاس ها کوتاه و بلند مدت عرصه می کند. غالبا تاثیر قوی و هیجانی موجود در داستان کوتاه یک شیوه مهیج برای آشنا کردن دانش آموزان با معناهای عمیق‌تر ارزش‌ها و نیاز به سوادآموزی اطلاعاتی است که در تکالیف طولانی‌مدت‌تر یا فنی‌تر قابل اکتساب هستند. در نهایت، داستان‌های کوتاه دانش‌آموزان را دعوت می‌کند تا در فعالیت‌های بیشتر و بحث‌های آگاهانه‌تر در مورد رفتارهای جست‌وجوگرانه اطلاعات و ارزش‌های خویش درگیر شوند.

حسین اسکندری گفت: برگزاری این مباحثه ها در چارچوب داستان‌ها درجه ای از امنیت را فراهم می آورد چراکه مباحثه به ظاهر متمرکز بر شخصیت های داستان است تا رفتار فردی یک دانش آموز. آن ها کاربردی هم هستند چرا که مجموعه ای از دلایل را برای چرایی اینکه یک فرد باید دارای سواد اطلاعاتی باشد و پیامدهای بی سوادی فراهم می آورند. داستان ها به ما برای آموختن آنچه ارزشمند است و فرا نگرفتن آنچه فاقد ارزش است کمک می کنند. حجم مناسب برای آموزش سواد اطلاعاتی، شامل کمک به دانش آموزان برای یادنگرفتن عادات فقیر ذهنی است. پذیرش یک ایده جدید از حذف یک عادت قدیمی برای دانش آموزان آسان تر است. از طریق افکار و اعمال شخصیت های داستان، سواد اطلاعاتی و بی سوادی توسعه می یابد.

محبوبه نجف‌خانی یکی دیگر از حاضران در این نشست گفت: خانواده‌ها به دلیل مشغله‌های کاری‌شان نسبت به نسل گذشته تفاوت زیادی کرده‌اند. امروزه، برخلاف نسل گذشته، بسیاری از خانم ها بیرون از خانه کار می کنند و مسئولیت‌های متعدد آن ها در جامعه و خانه، فرصت چندانی برایشان باقی نمی گذارد تا برای بچه های شان کتاب بخوانند. بنابراین، انتظار زیادی نیست که از بخش‌هایی همچون مهد کودک‌ها و مدارس خواسته شود تا این مسئولیت والدین را برعهده گیرند؛ کاری که سالهاست در کشورهای پیشرفته ی غربی انجام می شود.

ضرورت ایجاد کلاس‌های مستمر کتاب‌خوانی

این مترجم ادبی تاکید کرد: آموزش و پرورش می‌تواند با ایجاد کلاس‌های مستمر کتاب‌خوانی و با دعوت از نویسندگان و مترجمان تشکل‌های صنفی نویسندگان و مترجمان، این مهم را عهده دار شود. البته منظور من این نیست که تمام مسئولیت ها را به عهده مربیان مدارس بگذاریم. به هر حال، خانواده های شاغل هم باید برنامه شان را تنظیم کنند و زمانی را با بچه‌های شان بگذرانند. اما با تشکیل کلاس های کتابخوانی، بچه ها می‌توانند در این کلاس‌ها شرکت کنند و با حضور در جلسات نقد کتاب، استدلال و منطقشان را توسعه دهند. کودکان و نوجوانان با خواندن کتاب های مناسب گروه سنی شان با مسائل و مشکلات نوجوانان سایر کشورها آشنا می شوند و می فهمند که آنها تنها کسانی نیستند که با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند و در سایر کشورهای دنیا هم نوجوانان کم و بیش با مسائل و مشکلاتی مواجه هستند. متاسفانه در مدارس ما جای مشاوران تحصیل کرده بسیار خالی است و خیلی از نوجوانان برای در میان گذاشتن مشکلات شان نمی دانند با چه کسی مشورت کنند.

این عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان اظهار کرد: در بسیاری از مدارس کشورهای پیشرفته، مشاوران زبده حضور دارند و نوجوانان برای رفع مشکلاتشان با آنها مشاوره می کنند و با آرامش بیشتری از بحران های بلوغ عبور می کنند. باید از کشورهای دیگر در این زمینه الگو گیری شود. همان طور که آخرین مدل‌های ماشین و تکنولوژی وارد می شود، چه اشکالی دارد که الگوهای فرهنگی مناسب هم وارد و پیاده شوند؟ امروزه در جهان بحث مهدکودک‌ها مقوله‌ای جدی است و فرهنگ سازی و کتاب‌خوان کردن نسل‌ها از این محل ها آغاز می‌شود.

به گفته این مترجم ادبی، بسیاری از بچه‌های ما به ویژه در دوران نوجوانی به دلیل تضاد فرهنگی خانواده‌ها و آنچه در جامعه‌اشان می‌بینند بسیار آسیب پذیرند در حالی که در زمینه گزینش و انتخاب مربیان برای مدارس هیچ تلاش جدی‌ای صورت نمی‌گیرد.

محبوبه نجف‌خانی گفت: در بسیاری از کشورها ، معلمان عاشق کار خود هستند در حالی که در جامعه ما به دلیل وجود برخی تعصبات اغلب مردان به همسرانشان که علاقه‌مند به فعالیت اجتماعی در جامعه هستند کاری جز معلمی را پیشنهاد نمی‌کنند. بنابراین کسانی معلم می‌شوند که هیچ علاقه‌ای به کار خود ندارند و به صرف تعصبات به این حرفه روآورده‌اند و طبیعتا نمی توانند آن طور که باید مثمر ثمر باشند. بسیاری از این معلمان نه روانشناسی کودک می شناسند و نه روانشناسی رشد، و صرفا کارشان را به صورت یک بعدی، یعنی فقط مقوله درسی، انجام می دهند. در حالی که آموزش و پرورش کودک و نوجوان مجزا از هم نیست و باید تنگاتنگ هم پیش برود. منظور این نیست که معلم ها مسئولیت مادران و پدران را هم عهده دار شوند، اما وقتی کودکان و نوجوانان بیشتر ساعات زندگی را در محیط های آموزشی می گذرانند، این توقع زیادی نیست.

این عضو شورای کتاب کودک با اشاره به تجربه فعالیت 12 ساله خود در تجهیز کتابخانه‌ی یکی از مدرسه‌های تهران گفت: در مدارس کشورهای پیشرفته، کتابخانه ها بسیار مجهز و روزآمد هستند و هر سال مجموعه ای از کتاب ها در ژانرهای مختلف، اعم از کتابهای جایزه برده و بحث برانگیز و نیز جدیدترین کتابهای منتشرشده به بچه‌ها معرفی می‌شود و در طول سال معلم ادبیات که دست کمی از یک منتقد ادبی ندارد، همراه بچه ها این کتاب ها را می خواند و با هم به بحث و تبادل نظر می پردازند. بدین ترتیب ادبیات بخشی از زندگی بچه‌ها می‌شود. این عامل باعث می‌شود تا وقتی به سایت آمازون سر می‌زنیم می بینیم که بچه‌ها در آنجا بهتر از بعضی از منتقدان ما به نکات ظریفی در مورد کتاب ها اشاره می کنند.

روز ادبیات کودک و نوجوان و آسیب شناسی نظام آموزشی و کارآمدی معلمان

کم شدن نگرانی بحران‌های بلوغ برای بچه‌های کتاب‌خوان

او همچنین گفت: بچه‌های کتاب‌خوان اغلب بحران‌های بلوغ را با دل نگرانی‌های کمتری پشت سر می‌گذارند و کمتر تحت تاثیر فرهنگ غیرخودی قرار می‌گیرند. اگر نتوانیم تاریخ و فرهنگ خودر ا به نحو احسن به نسل امروز ارائه دهیم نمی‌توانیم کودکان خود را به سلامت از میان بمباران اطلاعات فرهنگی بعضا مخرب که بنیان فکری جامعه را نشانه گرفته اند، گذر دهیم.

این مترجم ادبی با اشاره به تعطیلی کتابخانه مدرسه ای که در زمینه تجهیز کتابخانه‌اش فعال بوده است،‌ گفت: کتابخانه های بسیاری از مدارس انباری از کتابهای کهنه و غیرجذاب و حتی خارج از رده سنی کودکان است. من با همکاری چند تن از دوستانم حدود 12 سال تمام در زمینه تجهیز کتابخانه‌ این مدرسه تلاش کردیم و با تشکیل کلاسهای کتابخوانی و برپایی نمایشگاه های کتاب و نقد و بررسی آثار نویسندگان، کتابخانه را فعال کردیم. اما علی رغم تمام دستاوردهای مثبتی که باعث ترغیب نوجوانان به کتاب و کتابخوانی شده بود‌، با تغییر مدیر مدرسه، کتابخانه و کلاس های کتابخوانی تعطیل شد. متاسفانه نظام آموزش و پرورش ما چندان ارزشی برای کتابدار تحصیل کرده حرفه ای در مدارس قائل نیست و به جای تامین بودجه برای استخدام این گونه کتابداران، گاهی از مربیان تربیتی، که بعضی از آنها هیچ‌گونه اطلاعی از روانشناسی کودک و ادبیات کودک ندارند، به عنوان کتابدار استفاده می کند.

مناف یحیی‌پور، روزنامه‌نگار و عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، نیز با حضور در این نشست گفت: در گذشته‌های دور زندگی بشر اقتضا می‌کرد که عمده مسئولیت‌های مربوط به افراد، به ویژه کودکان برعهده‌ی خانواده‌ها باشد و به نوعی خانواده تمامی حوائج را به تنهایی برآورده می‌کرد، اما رفته رفته با پیشرفت زندگی، بخش‌هایی از این مسئولیت‌ها به تشکل‌ها و نهادهای مختلف واگذار شد. نهادهایی که پیوسته باید متناسب با نیاز جامعه به سمت نو شدن حرکت کنند، اما در جامعه ما به نوعی جمود رسیده‌اند.

این نویسنده تصریح کرد: شاید صد سال پیش نظام اداری فعلی ما راهکار بسیار مناسبی برای حل بسیاری از مسائل بود، اما در حال حاضر به دلیل جمود بر شکل کار که عمدتا با جمود فکری نیز گره خورده و به ناکارآمدی شدید نظام اداری منجر شده است. همه از این ناکارآمدی می‌نالیم، اما گویی عزمی برای تغییر آن نداریم. این واقعیتی است که در نظام آموزش و پرورش ما هم اتفاق افتاده است.

آموزش و پرورش خود را روزآمد نمی‌کند زندگی کردن و چگونگی آن ارتباط مستقیمی با فرهنگ و تاریخ هر ملتی دارد. ما ملتی هستیم که تحمل انتقاد و پذیرش آن را نداریم.

این عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان تاکید کرد: آموزش و پرورش نیز پیوسته به تامین نیرو و نیازهای اولیه توجه داشته است، بدون آنکه به روزآمد کردن خود بپردازد. بنابراین اگرچه در دنیا بحث آموزش و پرورش به سمت کاربردی کردن حرکت می‌کند، بچه‌های ما مجبورند ساعت‌های زیادی ذهن خود را مشغول محفوظات و فرمول‌هایی کنند که نمی‌دانند کی و کجا ممکن است این مطالب به درد آنها بخورد. دانش‌آموزان ما مدام مباحث و فرمول‌های فیزیک و شیمی را می‌آموزند و یا حتی در درس انشا و ادبیات هم با موضوع‌هایی روبه‌رو می‌شوند که کمترین ارتباط را با زندگی روزمره‌شان دارد.

مناف یحیی‌پور تاکید کرد: موضوع مدرسه‌گریزی در میان کودکان و نوجوانان خیلی از کشورها مطرح است، منتها بسیاری از آن‌ها برای آشتی دادن بچه‌ها با مدرسه و کتاب کارهای زیادی کرده‌اند و مرتب تلاش می‌کنند، ولی ما با سخت‌گیری بر بچه‌ها، عمدتاً راه افراط یا تفریط در پیش گرفته‌ایم. بنابراین بچه‌ها نه با آثار ادبی مناسب و جذاب چنان که باید مأنوس می‌شوند و نه راحت به آموزش رسمی مدارس تن می‌دهند.

او اظهار کرد: در دنیا بین ادبیات و آموزش در هم آمیخته‌اند، ولی از یک سو بخشی از جامعه، به ویژه تصمیم‌گیران ما، افراطی فقط به آموزش مستقیم و رو بها می‌دهند و حتی به ابعاد هنری اثر هم لطمه می‌زنند و از سویی دیگر، بسیاری از نویسندگان و هنرمندان، آن نگاه و آثار تولیدشده براساس آن را مترادف با آموزش تلقی می‌کنند و تا نام آموزش به میان بیاید واکنش منفی نشان می‌دهند. اما جامعه نیازمند آموزش هنرمندانه است. کاری که افرادی چون شل سیلور استاین یا دکتر زئوس آن را انجام داده‌اند. اما متاسفانه اغلب نویسندگان ما فاقد مجال کافی برای دست زدن به چنین تجربه‌هایی هستند.

این عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان تاکید کرد: در نظام آموزش و پرورش ما برخی از لایه‌ها یا حلقه‌های میانی انگار وجود ندارند. این حلقه‌های میانی هستند که باید بار اصلی انتقال تصمیم‌ها را به بدنه‌ جامعه و انتقال خواسته‌ها و مطالبات بدنه را از تصمیم‌گیران برعهده بگیرند. آموزش و پرورش ما از یک سو می‌خواهد همه‌ بار آموزش کودکان و نوجوانان کشور را انحصاری برعهده بگیرد و از سوی دیگر دست کم در برخی زمینه‌ها نمی‌تواند این بار را به‌خوبی به سرمنزل مقصود برساند. به‌عنوان مثال به سه درس قرآن‌، زبان انگلیسی و عربی نگاه کنید. معمولاً دانش‌آموزان اگر دچار آموزش غلط نشوند، دست کم این درس‌ها را در مدرسه فرانمی‌گیرند. بچه‌ها معمولاً در آموزشگاه‌های آزاد، زبان انگلیسی را یاد می‌گیرند و در مسجدها قرآن را.

او در ادامه گفت: آموزش و پرورش می‌تواند به صراحت مسئولیت آموزش این درس‌ها را از دوش خود بردارد و خود را با تجربه‌ شکست متوالی در این زمینه روبه‌رو نکند و کاری کند که دانش‌آموزان و خانواده‌ها از ساعت‌های این درس‌ها هم استفاده‌ی بهتری ببرند. یا این‌که فضا را باز کند و نظام آموزشی را طوری تغییر بدهد که واقعاً بچه‌ها این درس‌ها را بیاموزند. باید فضایی ایجاد کند که کتاب‌ها و افراد متخصص از بیرون آموزش و پرورش بتوانند وارد فضای مدرسه‌ها بشوند و اطلاعات خود را در اختیار بچه‌ها قرار دهند. باید از کارهای کوچک شروع کرد، آزمود و به پیش رفت و مراقب بود تا به دام تصمیم‌های ناروا فرونغلتید.

یحیی‌پور خاطرنشان کرد: نگاه عمومی به آموزش و پرورش ما این است که وزارت آموزش و پرورش مصرفی است و فقط خرج می‌کند و مثلاً وزارت نفت تولیدی است و درآمد ایجاد می‌کند، در حالی که اتفاقا با همه‌ نقدهایی که به آموزش و پرورش وارد می‌کنیم مهم‌ترین دستگاهی که به تولید سرمایه مشغول است همین آموزش و پرورش است که در حد توان انسان‌ها را آموزش می‌دهد و برخی دستگاه‌های دیگر مثل وزارت نفت سرمایه‌های کشور را می‌فروشند که البته در شرایط ما آن کار هم لازم است.

 نیازمند تغییر و تحولیم

این روزنامه‌نگار تأکید کرد: البته ما نمی‌توانیم یک‌دفعه همه‌چیز را زیرورو کنیم، اما باید هم در درون آموزش و پرورش و هم در بیرون آن، اعم از تشکل‌های مردمی و دستگاه‌های عمومی و مجموعه‌ حکومت دغدغه‌ تغییر مطرح باشد و برای این تغییر باید از نخبگان استفاده شود. البته همین که تشکل‌های غیردولتی داوطلبانه و در حد توان خود برای ترویج ادبیات و کتاب‌خوانی در میان کودکان و نوجوانان کشور می‌کوشند، همین که رییس‌جمهور در آغاز سال تحصیلی بر ضرورت توسعه‌ی کتاب‌خوانی و اهمیت درس انشا و گفت‌وگو در میان دانش‌آموزان تاکید می‌کند، نکته‌ها و نشانه‌های مثبتی هستند، اما من نگرانم نکند با همه‌ این تلاش‌ها و نگرانی‌ها و کوشش‌ها آن‌قدر کند حرکت کنیم که با توجه به شتاب تغییرات کشورهای پیشرفته باز هم نتوانیم فاصله‌ خود را با حد مطلوب کاهش بدهیم.

یحیی‌پور در پایان گفت: ما نیازمند نهضت و تحولی هستیم که البته به تنهایی از طریق خانواده‌ها و تشکل‌ها نمی‌تواند به نتیجه برسد. باید با اقناع ذهن‌ها را به سمت کتاب‌خوانی سوق داد. در این حالت نویسنده هم رغبت می‌کند که هم خوب بخواند و هم خوب بنویسد.

پایان گزارش/


روز ادبیات کودک و نوجوان و آسیب شناسی نظام آموزشی و کارآمدی معلمان

دوشنبه, 21 تیر 1400 11:32 خوانده شده: 602 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +1 0 --
احمدی 1400/04/21 - 15:49
نکات بسیار خوبی هست
اما کو عزمی برای تغییر، ۴۰ سال هست با یک روال مشخص این مدارس را اداره می کنند و همه کار می کنند و به ظاهر تغییراتی ایجاد می کنند
نکات و موضوعات اصلی را رها کرده فقط دنبال کارهای بیهوده هستند
نا نیاز به یک عزم ملی تغییر درونی و پایه ای داریم نه تغییرات فرمالیته
اولین تغییر ، تغییر نگاه به آموزش و پرورش در سطح ملی هست به عنوان مهمترین وزارت و بخش جامعه
پاسخ + +1 0 --
مدرس آزاد 1400/04/21 - 22:21
بعضی از کانونهای فرهنگی مساجد، این خلاء ها را پر می کرده اند که متاسفانه با برخوردهای بد و غیرمنصفانه ای که دیدند، کار خود را ادامه ندادند.
پاسخ + 0 0 --
معلم 1400/04/27 - 06:03
تاسف برای کسانی که نمی فهمند تنها راه تحول در یک مجموعه تحول در نیروی انسانی ان هست علاقه به معلمی که دریافتی ان یک سوم کارگر غیر ایرانی هست علاقه به معلمی که زندگیش با تاکسی و دلالی و بغالی می چرخه و ... البته شما ها می دونید و لی خودتان را بخواب زدید چون از قبل اموزش و پرورش میلیاردها درامد داری

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور